استاد خارج فقه حوزه علمیه قم گفت: اشکالی که ما داریم این است که فقه را بدون شریعت مطالعه میکنیم، فقه منهای مطالعه شریعت و بدون فیلسوف بودن در فقه، قطعا به خطا میرود.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد احمد مبلغی، عضو خبرگان رهبری در نشست علمی «اصول حاکم بر اجتهاد» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، گفت: اصول حاکم بر اجتهاد دو دسته هستند، اصولی که عمل اجتهاد را تنظیم میکند که باید در فلسفه فقه مطرح شود و دسته دیگر اصول حاکم بر فلسفه شریعت است؛ ملاصدرا در فضای فلسفه فقه سخن چندانی مگر به صورت غیرمستقیم مطرح نکرده است. او کالاهای مهمی برای ما دارد ولی به صورت مستقیم کار فقهی نکرده و دغدغه فقهی جز در مواردی نداشته است ولی فلسفه شریعت زیاد دارد.
استاد درس خارج حوزه علمیه، افزود: اصول حاکم بر اجتهاد او از نوع رایج نیست؛ مثلا اگر شهید صدر به عنوان فیلسوف فقه مطلبی فرموده است قابل عرضه به حوزه است ولی اگر بخواهیم ملاصدرا را در ارتباط با فقه در نظر بگیریم خیمه را در دوردست زده است. باید با تحلیل آن را نزدیک کنیم و نیاز به ادبیاتسازی، تجمیع و تحلیل دارد و حیف است که از صدرا با اندیشه منظم و ذهن قوی او غافل باشیم و از آوردههای وی برای فقه و فلسفه بگذریم.
مبلغی با بیان اینکه ظواهر شریعت، غایات شریعت یا مقصد شریعت، بواطن شریعت، ملاک شریعت، حکم شریعت و علل شریعت واژگانی است که ملاصدرا از آنها استفاده کرده است، افزود: برخی از اینها مرادف هستند و برخی مستقل مثلا ایشان در مورد ملاک شریعت عبارت جالبی دارد و به فلسفه فقه نزدیک شده است؛ او معتقد است مستنبط نباید جمود بر الفاظ داشته باشد بلکه باید از معانی بهره ببرد و فهم اجتهادی خود را با فهم این معانی توسعه دهد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: وی مثالی زده است که قاضی اگر در حال غضب بود نباید قضاوت کند؛ یعنی عبارت فقط بر بحث عدم قضاوت در غضب تاکید دارد ولی ایشان تاکید میکند که فقیه نباید به معنای ابتدایی لفظ اکتفا کند یعنی اگر قاضی گرسنه هم بود نباید قضاوت نکند، اگر تشنه و بیمار هم بود و موارد مشابه باز نباید قضاوت کند؛ بنابراین ملاک احکام غیر از اسرار و بواطن حکم است. پس ایشان ادبیات ویژهای در مورد شریعت دارد مثلا غایات شریعت برای ایشان خیلی مهم است و فرموده که ظاهر شریعت برای ما که ظاهرگرا هستیم سخت است ولی اگر کسی غایات شریعت و اغراض آن را شناخت خواهد فهمید شریعت، شریعت رحمت و مهربانی است.
مبلغی تصریح کرد: نه اینکه در شریعت قهر و غضب نیست ولی مجموعه شریعت مهد شفقت و مهربانی و دوستی و لطف است. البته این سؤال وجود دارد که شریعت، نرم و پرشفقت است یا خشمگین و یا سخت است یا سهل و براساس تحلیل و تجمیع اندیشه ملاصدرا او مجموعه شریعت را با شفقت میداند البته وی شرط رسیدن به این مسئله را درک درست و فهم درست علل و حکمت شریعت و عدم جمود بر الفاظ میداند.
فقه منهای مطالعه شریعت
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به روش ملاصدرا در مطالعه شریعت، اظهار کرد: خود ایشان این روش را نگفته است و باید آن را به دست آوریم؛ روش ایشان هم برای مطالعه خود شریعت است و هم پیشنهادی برای فقها و مجتهدان است؛ اشکالی که ما داریم این است که فقه را بدون شریعت مطالعه میکنیم، فقه منهای مطالعه شریعت و بدون فیلسوف بودن در فقه، قطعا به خطا میرود. البته خیلی از فقهای ما فیلسوف نیستند ولی دانایی فلسفی دارند و گرفتار خطای کمتری هستند.
مبلغی با بیان اینکه اینکه کسی بدون آن که مختصات و جغرافیای شریعت را بداند نمیتواند وارد فقه شود، شریعت متداخل و پیچیده است و اینطور نیست که از در درآییم و چیزی استنباط کرده و به خورد مقلدان بدهیم، اظهار کرد: یک مجتهد و فیلسوف فقه باید بداند شریعت، مقصد دارد وگرنه شریعت بیهدف و پوچ و لغو را هدف گرفته است. از منظر ملاصدرا شیخ جاهل کسی است که چیزی از مقصد شریعت نمیداند و نکته جالب وی هم این است که هر کسی هم توان این کار را ندارد.
وی با بیان اینکه عنصر دیگر در اندیشه وی، تطابقگرایی شریعت با حکمت است، گفت: وی عباراتی در این باره دارد از جمله اینکه حکمت با شرایع حق الهیه مخالفتی ندارد؛ وی معتقد است برخی ممکن است به خاطر جهل و برداشت غلط معارفی را به شریعت افزوده باشند که در اینجا تطابق وجود نخواهد داشت.
ضرورت توجه به همه شرایع سماوی در اجتهاد
مبلغی بیان کرد: اصل دیگر ضرورتگرایی شرایع آسمانی است؛ یعنی وی معتقد است ما نباید شرایع دیگر را در روش مطالعه نادیده بگیریم و فقط سراغ شریعت اسلام برویم بلکه باید همه شرایع سماوی را یک حقیقت بدانیم و به ضرورت تمامی شرایع توجه کنیم. معتقد است که یک مجموعهای ضروری در تمامی شرایع هستند و در مواردی شرایع اصلا نمیتوانند با هم اختلاف داشته باشند زیرا ریشه همه این شرایع، نزول از طرف خداوند است.
استاد درس خارج حوزه علمیه تصریح کرد: گرایش ملاصدرا به این است که هستههای اشتراکی دین را توسعه دهد و اختلافات را صرفا به یکسری ظواهر دین تقلیل دهد، در ذیل بحث استعانت صبر و صلات گفته است در نگاه ما صبر، روزه و صلات، نماز است ولی او معتقد است که در همه ادیان نماز و روزه وجود داشته است و حتی بالاتر از این رفته و میگوید آیه متعلق به همه بشریت است زیرا همه با صبر میتوانند بر مشکلات فائق شوند و کسانی که نماز به اصطلاح ما و ادیان سماوی هم ندارند دعا و نیاش مخصوص خودشان را دارند.
لزوم داشتن اولویت در شریعت
وی افزود: عنصر دیگر در فهم شریعت از منظر وی این است که چند چیز را در نظر گرفته است؛ اصول، فروع، مقدمات (علومی که با آن میتوانیم به سمت کتاب و سنت برویم) و متممات که همان اصول فقه است. اولین اصل حاکم بر اجتهاد و شریعت، در نظر گرفتن اولویتهای شریعت است؛ ما یک اشکالی که در حوزه داریم این است که اصلا شریعت را از حیث احکام، اولویتبندی و رتبهبندی نکردهایم و چون نمیدانیم گاهی یک چیزی را که در پایین است در راس قرار داده و برعکس و این باعث داغونشدن شریعت میشود و کارکرد نظم در شریعت را زیر سؤال میبرد.
استاد درس خارج حوزه علمیه گفت: وی معتقد است که برای فهم اولویت باید از مقاصد شریعت استفاده کنیم؛ وی گفته است که مقصود شریعت چیزی جز معرفت خدا نیست و همه این خلقت و عالم و این زندگی با عرض و طولش براساس قرآن کریم و ذهن فلسفی قدر و قوی، صرفا برای عبادت خدا و معرفت الهی خلق شده است.
نظم فلسفی ملاصدرا به معاصی و طاعات
وی با بیان اینکه وی معتقد است که ما ناگزیر هستیم که در این دنیا باشیم تا به مقاصد خلقت که معرفت خداوند است برسیم، گفت: ملاصدرا معتقد است دنیا بر دو محور اساسی یعنی نفوس و اموال میچرخد و شناخت و تعیین مراتب طاعات و معاصی را مهم میداند و تلاش کرده تا در معاصی اولویتبندی کند.
عضو خبرگان رهبری افزود: عمدتا منبریها گفتهاند که معاصی کبیره چیست و صغیره کدام است؟ ولی بحث دقیق و علمی نهایی در فقه که جامعه را براساس آن تنظیم کنیم و بگوییم کدام معاصی کبیره و کدام صغیره است نداریم. ملاصدرا نظمی از حیث فلسفی به بخشی معاصی و طاعات انداخته و اینکه کدام گناه بزرگتر است ولی ممکن است نگاه ایشان قابل نقد هم باشد مقلا تفاوت علامه طباطبایی با ملاصدرا در این است که هر دو بزرگوار فیلسوف بودهاند ولی علامه جامعهشناس هم هست به همین دلیل دقت نظر علامه طباطبایی بالاتر است.
مبلغی در پاسخ به پرسشی در مورد تفاوت علامه طباطبایی و ملاصدرا در تفسیر، اظهار کرد: ما تصور میکنیم یک فکری را ابداع کردهایم بلکه ما در امتداد یک اندیشه طولانی قرار داریم که به تدریج تکامل یافته است بنابر این اگر کسی باب تاریخ را بر روی خود ببندد نمیتواند قدرت نقد بر نظریات معاصر داشته باشد و خودش را از یکسری اندیشه و دادهها و نظریات محروم کرده است و اصولا ابداع در بستر اندیشههای قبل رخ خواهد داد و علامه هم در بستر گذشته دست به نوآوری زده و از صدرا هم بهره برده است.
بنابرگزارش ایکنا، استاد مبلغی در پایان تاکید کرد: کسی که تفسیر فلسفی را به صورت قوی باب کرده ملاصدرا بود و او عقل و نقل را بر اساس یکسری مبانی در هم آمیخت یعنی او گشاینده این راه و هم به کارگیرنده عقل و نقل در تفسیر است و طبعا تفسیر ایشان لذتبخشی دارد که تفاسیر دیگر این ویژگی را ندارند.علامه هم اساسا فرزند مکتب ملاصدراست و اگر نبود نمیتوانست همانند او عقل و نقل را در هم بیامیزد ولی علامه طباطبایی در هر جای آیه، زمینه بحث اجتماعی دارد وارد آن شده که امر بیسابقه در تفاسیر است ضمن اینکه علامه طباطبایی از خوشفکری بالایی برخودار است.