شبکه اجتهاد: «قبسات من علم الرجال» تقریری از بحثهای رجالی استاد سیدمحمدرضا سیستانی؛ فرزند آیتالله سید علی سیستانی است که جلد اول و دومش در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و جلد سوم نیز در سال ۲۰۲۲ انتشار یافته است. این کتاب به قلم سیدمحمد بکاء شاگرد سیدمحمدرضا سیستانی نوشته شده و همانگونه که مقرر کتاب در مقدمه اشاره میکند، این کتاب برگرفته از مطالب رجالی استادش در ضمن درس خارج فقه حج، اتحاد آفاق و نماز مسافر بوده که آقای سیستانی آن را بازبینی کرده کرده است.
جلد سوم قبسات در ده فصل تنظیم شده است؛ فصل اول به حجیت آرای علمای رجال اختصاص دارد که در آن ابتدا توثیقات شیخ مفید در رساله تحریم ذبائح اهل کتاب و سپس توثیقات یحیی بن ابیطی بررسی شده است. سیستانی از توثیقات شیخ مفید وثاقت را برداشت میکند و وثاقت همه راویان از باب تغلیب را بعید میداند؛ در نتیجه به نظر وی مقتضای صناعت، حجیت این توثیقات است که در پی آن وثاقت چند تن از راویان از جمله حسین بن منذر، قاسم بن محمد جوهری، حسین بن مختار و ابراهیم بن هاشم را میتوان اثبات کرد. او درباره توثیقات ابن ابیطی از سویی بدگوییهای یاقوت حموی، ابن ابیجراده و ابن شعار در حق وی را غیرقابلاعتماد ارزیابی کرده و آن را ناشی از تعصب مذهبی میداند. از سوی دیگر ابن ابیطی را تاریخنگار توانایی توصیف میکند که منابع کهن زیادی در دست داشته است، ولی دستآخر اعتماد را با «لایبعد» گفته که نشانه اطمینان بالایی نیست.
فصل دوم به سراغ اصطلاحات رجالیان رفته و عمدتا دو اصطلاح «حدیث صحیح» و «غالی» را شرح داده است. وی کاربرد رایج لفظ «صحیح» در نظرات متقدمان را به معنای مطابقت با واقع در نظر میگیرد که مرادشان از صحت گاهی به لحاظ اصل صدور از معصوم با شواهد و قرائن موجب اطمینان و گاهی نیز نظر به محتوای حدیث فارغ از اعتبار سند آن بوده است. درباره «غالی» نیز همنوا با محمدتقی شوشتری باور دارد که غلو در میان متقدمان، اعتقاد به ربوبیت ائمه(ع) یا کافیبودن ایمان به ائمه(ع) برای رستگاری است که آنان را در ترک واجبات و انجام محرمات بیپروا میساخته است. در نتیجه اولاً سخن ابن ولید که نخستین مرتبه غلو را نفی سهو از پیامبر(ص) دانسته، از همین جهت بوده که سهو نکردن از صفات مختص خداوند به شمار میآید و تعمیم آن به پیامبر نارواست. در ثانی رجالیان با توصیف راوی به غالی، غالی را از کسی که میخواهد مقامات عالی شایسته اهل بیت را اثبات کند جدا میکردند.
در فصل سوم هم از این نظر دفاع میکند که ابن قولویه نویسنده کتاب کامل الزیارات قصد توثیق همه راویان کتاب را نداشته و کتاب ابن عقده نیز تنها افراد موثق از یاران امام صادق(ع) را دربرنگرفته است. در نتیجه سخن شیخ حر عاملی و محدث نوری مبنی بر توثیق تمام اصحاب، مخالف نظر محققان متأخر مانند شوشتری و خوئی بوده و قابل دفاع نیست.
در فصل چهارم نیز درباره ابوالجارود به این نتیجه میرسد که تضعیف وی بر توثیقش ترجیح دارد. همچنین در باب عمر بن حنظله به نظر وی روایت ابن ابیعمیر و صفوان از وی ناتمام است و تنها راه توثیق را حدیثی معتبر از یزید بن خلیفه در وثاقت ابن حنظله میداند.
در فصل ششم به وضعیت اعتبار و عدم اعتبار هشت کتاب میپردازد. درباره تفسیر علی بن ابراهیم بر همان نظر سابق باقی مانده و آن را نوشته شخص دیگری میداند. سپس نظر برخی پژوهشگران از جمله نوشته استاد سیدمحمدجواد شبیری در مدخل تفسیر علی بن ابراهیم و مژگان سرشار در مقاله مؤلف تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم را نقد میکند که به نظرشان این کتاب به احتمال قوی نوشته علی بن حاتم قزوینی است. همچنین درباره رساله علل فضل بن شاذان نظر پدرش آیتالله سیستانی را ترجیح میدهد که این رساله در واقع استنباطهای شخصی فضل بوده است و نمیتواند روایاتی از امام رضا(ع) باشد.
یکی از موارد جالبتوجه در فصل هفتم نیز بررسی کوتاه سند زیارت اربعین در کتاب تهذیب و مصباح المتهجد است که بهرغم تضعیف سعدان بن مسلم و محمد بن علی بن معمر و برخی دیگر، به این دلیل که آنان از مشایخ اجازه کتب حدیثی بوده و از طرفی حسن بن علی بن فضال کتابهای مشهوری داشته که یکی از آنان کتاب الزیاره است و استخراج نقل صفوان جمّال از این کتاب توسط شیخ طوسی بعید به نظر نمیرسد، در نتیجه این افراد به سند آسیب نمیرسانند و این روایت در نهایت معتبر تلقی میشود که میتوان با آن، استحباب زیارت اربعین را اثبات کرد.