حجتالاسلام مؤذنی با بیان اینکه کلمه «فقه نظام» اصطلاح شهید صدر نیست، بیان کرد: تمام تلاش و تمرکز شهید صدر بر این نکته است که فرایندی که او طی میکند دلالت یابی کلانی دارد، به عبارت دیگر فقه نظریهای او صرفاً اکتشاف است و هیچ گونه ابداع در آن نیست و به هر اندازه که ابداع وارد این فرایند بشود به همان میزان از فقاهت بیرون میرود. شهید صدر هرگونه ساخت و ساز و هرگونه دخالت عنصر شخصی و شخصیتی فقیه در دلالت را، در فقاهت نفی میکند.
به گزارش شبکه اجتهاد، نخستین پیش نشست همایش ملی فقه نظام ساز با موضوع «مفهوم شناسی فقه نظام ساز در آثار شهید صدر» چندی پیش با ارائه حجتالاسلام سید امید مؤذنی در محل موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) برگزار شد. مشروح سخنان معاون پژوهش پژوهشگاه شهید صدر در ادامه میآید:
علامه شهید آیتالله سید محمدباقر صدر با دغدغه تحقق اسلام شامل و در پی متناسبسازی دستگاه فقاهت با تحولات جامعه و اقتضائات زمان، رویکردی نو در پژوهشهای فقهی درانداخت، رویکردی که مهمترین مؤلفه آن روشمندسازی پیاده ساختن اسلام در همه عرصههای زیستی، از رهگذر توجه ویژه به جنبه فرافردی معارف و احکام اسلامی است.
این رویکرد بیش از هر اثر دیگر و به شکل تطبیقی در کتاب معروف او اقتصادنا طرح و بسط یافت و با توجه به نیاز فراوان جوامع اسلامی به طرح دیدگاه اسلام در برابر مکاتب غربی و شرقی و موفقیت اقتصادنا در تأمین این نیاز، اندیشه و نگرش شهید صدر به شکل کمنظیری در سطوح مختلف فکری جهان اسلام اثر گذاشت.
انقلاب اسلامی ایران و دیدگاههای حضرت امام خمینی (ره) نیز نمودی دیگر از آن دغدغه و تلاشی برای تأمین این اهداف بود. بیشک پیروزی انقلاب اسلامی، ازسویی نیاز و از سوی دیگر ادبیات این رویکرد را به شدت تقویت نمود؛ چهاینکه ساختار فقهمحور انقلاب اسلامی و تفکرات دومین رهبر آن، حضرت آیتالله خامنهای، تمرکز و بر این رویکرد پیوسته تأکید داشتند؛ ازاینرو بسیاری از پژوهشگران عرصه فقاهت به تلاش در تبیین و توسعه این رویکرد قامت افراشتند.
تعدد و تنوع تلاشهای پژوهشی در این عرصه که معمولاً بدون تبیین دقیق پیشینه و پیوند پژوهش با پیشگامان و کنشگران آن روی داده، سیر تحول و تکامل این رویکرد را نامعلوم یا دستکم نامشخص ساخته است؛ ازاینرو نامهای متعددی برای اشاره به آن در ادبیات فقهی محافل علمی دوران پس از انقلاب اسلامی، تولید و ترویج شده است که پربسامدترین آنها در دهه اخیر فقه حکومتی و فقه نظام بوده است.
فقه پویا، فقه نظام ساز، فقه اجتماعی، فقه نظامات اجتماعی و اخیراً فقه تمدنی و فقه فرآیندی دیگر عناوین طرح و توسعه یافته در ادبیات فقهی دهههای اخیر بوده است که اگرچه هریک ساحت یا سطح یا ساخت یا سویه متفاوتی ازاینرویکرد را نشانه گرفته و نشان میدهند، اما همگی پاسخدهی به دغدغهای مشترکند که میتوان ادعا کرد اشتراکات مبنایی و مفهومی بسیار، یکسانانگاری آنها را در عرصه بررسی و تحلیل، بایسته یا دستکم روا میسازد؛ بهویژه از آن رو که این تعدد و تنوع عناوین غالباً به پریشانی اصطلاحات و اختلاط مفاهیم، منجر شده و در نتیجه نوعی عدم ضبط و انضباط را در این عرصه نو از فقه اسلامی رقم زده است.
توجه به کلاننگری در موضوع، مکلف و فرآورده فقهی
تلاش برای نقد، بسط و تحقق این رویکرد پیش از هرچیز نیازمند تدقیق مفهوم و منضبط سازی مبادی تصوری و تصدیقی آن است تا امکان گفتوگوی روشمند و روینده میان دغدغهمندان و پژوهشگران فراهم آید. علامه شهید آیتالله سید محمدباقر صدر را میتوان مؤسس یا دستکم نخستین مؤلف این رویکرد دانست؛ ازاینرو بررسی دقیق اندیشه و فرآوردههای نظری وی در این عرصه از اهمیتی بیمانند و بیبدیل برخوردار است.
در این نشست تلاش میشود با خوانش متون محوری آن اندیشمند والامقام در این عرصه، به شاخصهها یا مؤلفههای مفهومی این رویکرد در آثار شهید صدر(ره) پرداخت و تبیین نمود. سعی میکنم بهطور مختصر آنچه که شهید صدر در این باره یعنی فقه نظامساز فرمودهاند را مرور کنم.
اصطلاح فقه نظام ساز را با عنوان موضوع جلسه استفاده میکنم امّا توضیح خواهم داد که خود شهید صدر چنین اصطلاحی را به کار نمیبرند و اساساً آن چیزی را که شهید صدر بدان توجه دارند چیزی غیر از این اصطلاح و مفاهیم نزدیک به این است.
اساساً کلمه «فقه نظام» اصطلاح شهید صدر نیست
در ابتداء مقدمه ضروری که پیشینه بحث است را بیان کنم؛ دغدغهی پیادهسازی اسلام با تاریخ مختلفی که بزرگان فقها در دوران مختلف نسبت به آن داشتهاند در واقع مختص به دورهی خاصّی نیست همهی فقهای ما در دورههای مختلف نسبت به این مهم توجه داشتهاند و همهی همّت خودشان را در این راستا صرف میکردهاند که اسلام پیاده بشود و پیادهسازی اسلام محقّق بشود. افزون بر این دغدغه توجه به جنبههای اجتماعی اسلام چیزی نیست که ما بخواهیم منحصر به دورهی جدید یا عصرخاصی از عصور اسلامی بکنیم، البته تحوّلات اجتماعی و سرعت آنها باعث شد که میزان توفیق، توجه، فهم و میزان همراهی فقها و تاریخ فقهات با این تحوّلات اجتماعی متفاوت بشود.
به عبارت دیگر، همواره قاطبه فقهای شیعه به مسئله پیاده سازی اسلام در سطح جامعه توجه داشتند، اما تفاوت جامعه و تفاوت سرعتها با عصر جدید متفاوت بوده است و این باعث شد برخی از شرقشناسان و روشنفکران وقتی میخواهند تاریخ حوزه را تحلیل کنند، دورهای از تاریخ فقاهت و عدهای زیادی از افراد را به بیتوجهی به امر اجتماعی متهم کنند! با اینکه توجه دورههای اخیر به معنای بیتوجهی دورههای گذشته نیست، بلکه به معنای زیاد شدن سرعت تحولات و افزایش مسائل مستحدثه است و به طور طبیعی بیشتر شدن فاصله پژوهشهای فقهی با مسائل بوده است که در این میان عدهای بهطور ویژه توجه داشتند این فاصله با روشهای مختلف پر شود که مجموع اینها یک رویکرد مشترکی داشتند و با عناوین مختلفی در این دورهها نام گرفته است.
لذا این فقه نظام یا هر اصطلاحی که میگوییم تلاشش این بوده است که اسلام را به نحو حداکثری در واقعیت اجتماع پیاده کند که اسامی مختلفی دارد که هرکدامشان بخشی از این دغدغهها را بیان میکند و معروفترین آنها فقه حکومتی است و در دههی اخیر، فقه پویا، فقه نظام ساز، فقه اجتماعی، فقه نظامات اجتماعی، فقه تمدّنی، فقه فرایندی و… که اینها عناوینی هستند که بر اساس این دغدغه تولید شدهاند.
تلاش شهید صدر برای ارتقای دستگاه فقاهت از رویکرد خرد به رویکرد کلان
امّا آنچه شهید صدر در این خصوص بیان میکنند را تبیین میکنم. دوستان اجمالاً بدانند نسبت شهید صدر در عبور از خردنگری به کلاننگری چیست؟ در واقع شهید صدر حوزهی دلالت خردنگری رو به کلاننگری تبدیل میکنند و ساختار رویکرد و روش را مورد توسعه قرار میدهند لذا عبور از دلالت جزئی به دلالت کلان عبور از ساختار، در واقع جزئینگر و کلاننگر و حالا تعابیر دیگری که به لحاظهای مختلف میتوانیم دربارهاش صحبت کنیم. البته عنوان فقه نظام را خود شهید صدر نگذاشتهاند اگرچه هنوز هم به اسم فقه نظام معروف است و به شهید صدر نسبت داده میشود اما عنوان و اسمی که شهید صدر خودشان انتخاب کرده و میگذارند «فقه نظریّه» است یعنی هیچکدام از آن اسامی که متداول است، چه بعضی که به شهید صدر منسوب نمیشود و چه بسیاری که به شهید صدر منسوب میشود هیچکدام آن چیزی که خود شهید صدر گفته نیست.
نکتهی مهم اینجا است آن چیزی که الآن دربارهی فقه نظام ساز گفته میشود و گاهی تصوّر هم میشود شهید صدر هم این را گفتهاند و به این هم توجّه داده میشود این است که مثلاً فقه نظام ساز؛ فهم نظاممند احکام اسلامی است یعنی ما احکام اسلامی رو به شکل سیستماتیک به شکل نظاممند، به شکل منسجم با هم بفهمیم و احکام را به شکل مجزا و منفصل از هم دیگر نبینیم یعنی اینها ارتباطاتی دارند و این ارتباطات را باید کشف کنیم و در حوزهی افتاء و قانونگذاری و تفقّه، حواسمان به این نسبتها و انسجام باشد حال اگرچه فهم نظاممند قوانین اسلامی از دغدغههای شهید صدر است امّا کار شهید صدر در فقه نظریه نیست، تفاوت است بین فهم نظاممند احکام و شریعت اسلامی با فهم نظام احکام اسلامی.
چرا؟ تلاش شهید صدر همان حوزه فقه به تعبیر بنده خرد است یعنی اساساً این مرحله پیش از ورود شهید صدر به فقه کلان است شهید صدر میفرمایند یک فقیه زمانی فقیه است که نه تنها به سیستم و نظام احکام و انسجام احکام، باهم آگاه باشد که بلکه به تمام هندسه دین آشنا باشد و آنگاه تفقّه کند.
اجمالاً این را بگویم که نظام سازی را ما مسامحتاً میتوانیم دربارهی کاری که شهید صدر میکنند بپذیریم امّا تمام تلاش و تمرکز شهید صدر بر این نکته است که فرایندی که او طی میکند دلالت یابی کلانی دارد به عبارت دیگر فقه نظریهای او صرفاً اکتشاف است و هیچگونه ابداع در آن نیست و به هراندازه که ابداع وارد این فرایند بشود به همان میزان از فقاهت بیرون میرود. شهید صدر هرگونه ساختوساز و هرگونه دخالت عنصر شخصی و شخصیتی فقیه در دلالت را، در فقاهت نفی میکند. لذا اگر نظام سازی میگوییم و تعابیری مثل این باید توجه داشته باشیم مسامحهای است که ساحتهایی از کشف را با توجّه به اینکه خود کشف یک تلاش است به ساختن نسبت بدهیم همانطور که در تولید علم مسامحه وجود دارد.