اختصاصی شبکه اجتهاد: فقه رسانه بهمانند بسیاری دیگر از فقههای مضاف، از عرصههای کمتر پرداخته شده دانش فقه است. تولیدات علمی صورت گرفته در این عرصه نیز آنقدر ناچیز و مختصر است که این دانش را از نوپائی خارج نکرده است. فراگیر شدن رسانه در جامعه مدرن که تبلور فعلی آن در شبکههای اجتماعی است، این پرسش را به وجود میآورد که فقه در چه عرصههایی با آن درگیر بوده و چه چالشهایی فراروی آن قرار دارد. شاید یکی از بهترین افرادی که میتواند در این عرصه اظهارنظر کند، حجتالاسلام دکتر احمدعلی قانع، معاون پژوهشی دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) است. او در این گفتگو سعی دارد با تعریف فقه رسانه، چالشهای فقه در مواجهه با رسانههای مدرن را واگویه کند.
اجتهاد: سرفصلهای فقه رسانه را در چه اموری میدانید؟
قانع: وقتی فقه رسانه گفته میشود، به نظر میرسد که میتوانیم از فقه فرهنگ و ارتباطات نیز سخن بگوییم؛ چون رسانه یکی از مؤلفههای فرهنگ و ارتباطات و از وسایلی است که در فرهنگ و ارتباطات کاربرد دارد. از گذشته بوده و الآن با توجه به پیشرفت رسانهها دامنه کارش بیشتر شده است.
بنده کتابی پیرامون فقه فرهنگ و ارتباطات تألیف کردهام که جلد اول آن، مشتمل بر بیش از چهارصد صفحه است. انشاءالله جلد دوم هم بهزودی منتشر میشود. در این کتاب از چند موضوع صحبت کردیم. یکی راجع به فقه گردشگری هست. بهطورکلی بحث تعامل ما با غیرمسلمانان، تعامل ما با غیر شیعیان، بحث طهارت یا نجاست کفار و نکاح با کفار آنها در این کتاب آمده است.
بخش دوم کتاب بنده، راجع به پیام، انتقال پیام و اهمیت پیام است. این بخش بیشتر راجع به فقه رسانه است؛ و اینکه پیام چه محورهایی دارد، بهعبارتیدیگر، محورهای کلی پیامهای ممنوعه در اسلام در آن قیدشده است. رساله دکتری بنده هم راجع به همین مسئله بود: کتب ضاله یا پیامهای ممنوعه در اسلام که هشت محور را به شکل استقرایی شناسایی کردم. سعی کردم استقراء تام باشد، ولی اگر موردی کسی پیدا کرد میتوان بر آن اضافه کرد. بخش سوم کتاب، بحث آیینهای مذهبی است که شامل بحث تعزیه و قمهزنی و عزاداری و مراسم ارزشی میگردد.
اجتهاد: چالشهای امروز نظام در حوزه رسانه که باید توسط فقه حل شود را در چه اموری میدانید؟
قانع: در همین بحث پیامهای ممنوعه، یکی از موارد آن، محور کذب است. الآن میبینیم که شبکهها و گروههای مجازی و البته تبلیغات خارجی که توسط ماهواره و تلویزیون و اینترنت و اینها به گوش مردم میرسد، متأسفانه از واقعیتها خبر نمیدهد. به عبارتی دروغ و کذب است. این چالش را باید یکجوری مردم ما با آن درگیر شده و متوجه بشوند. متأسفانه افرادی داریم که به خاطر تبلیغات فراوانی که به انقلاب و علیه انقلاب مربوط میشود و از خارجیها صادرشده، مطالب این شبکهها را اصل و ثابتشده تلقی میکنند.
محورهای دیگری هم هست. از قبیل شبهات مختلفی که در کشور انداخته میشود. برخی از این شبهات، در رابطه با قرآن است. مثلاً بحث بدحجابی که اخیراً در کشور مطرح شد و اینکه آیا یک امر شخصی است یا اجتماعی را میتوان بهراحتی، با قرآن پاسخ گفت. در قرآن کریم و در روایاتمان اینقدر نسبت به عفت و حیا و حجاب مطلب داریم که شاید بتوانم بگویم در حد بدیهی است؛ اما یک مقالهنویسی و ملبسی میآید یک مقالهای مینویسد و مقاله او متأسفانه دستاویز دشمنان و یک عده افراد نادان میشود که میآیند حرف او را علم میکنند و بهتبع آنهم یک عده در خیابانها راه میافتند و روسری سر چوب میکنند و مسائلی از این نوع.
اگر از رسانههایمان بهخوبی در تبیین مفاهیم دینی نتوانیم استفاده بکنیم، تبلیغات دشمن ما را شکست میدهد. حداقل در صحنه تبلیغات، ما را شکست میدهد. اعتقاد دارم که رسانه ملی ما در تبیین مفاهیم دینی خیلی اشکال دارد. بسیاری از متن نوشتههای سریالها و فیلمها با مطالب اسلامی درگیری و مخالفت دارد. البته رسانههای دشمن، فراوان هست و روی آن کار میکنند؛ اما ما رسانه خودمان را خوب خالص نکردیم و لذا مشکلاتی از نظر دینی و شرعی دارد.
اجتهاد: به نظرتان برای حل این چالشها باید از کجا شروع کرد و چهکارهایی را باید انجام داد؟
قانع: از خواستن، نیت و اراده باید شروع کرد. اوّل اینکه خودمان باید معتقد به دین باشیم؛ یعنی آن مسئولی که تصمیم گیر هست، خودش معتقد به دین باشد. اگر در ذهنش این باشد که دوره دین گذشته یا معلوم نیست این حرفها جزء دین باشد، این فرد کاری نمیتواند بکند. خود فرد باید معتقد و پایبند و اصولگرا به معنای واقعیاش باشد. بعد اراده میکند به اینکه خدای متعال و قدرت خدای متعال و حضور خدای متعال را همهجا داریم و خداوند هم قول داده که کمک بکند: «ان تنصر الله ینصرکم». بعد از اعتقاد کامل، حرکت بکند و بگوید ما حتی اگر جمعیتمان کم باشد، در فضای رسانه طبق آیه «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله» پیروز میشویم.
بعدازآن، ساختن اهالی رسانهای که با دین زندگیشان و فکرشان و عقایدشان عجین شده باشد، اولویت پیدا میکند. حقیقتش این است که گاهی افرادی که درصحنه یک فیلمسازی هستند و وقت نماز میشود، تنها عده معدودی سراغ نماز میروند. این نشاندهنده این است که ما در این چهل سال کار نکردیم؛ یعنی نیامدیم اهل رسانهمان را، اهل رسانه اعم از تلویزیون و سینما و … درست درس دین بدهیم. نیامدیم تعامل دینی صحیحی را به آنها بدهیم.
انسان هر جا باشد، محور همه تغییرهاست. معلوم نیست که دانشکده صداوسیما الآن چقدر بحث معارف دین به دانشجوهایش میدهد. این هنرپیشهها و نویسندههای ما، کارگردانهای ما نسبت به مفاهیم دینی چقدر تعلیم و آموزشدیده و مطالعه دارند. لذا میبایست در این راستا اقداماتی صورت بگیرد.
اجتهاد: آیا با رویکرد سنتی به فقه میتوان این چالشها را حل کرد یا اینکه حل آنها نیازمند رویکرد جدیدی به فقه است؟
قانع: اعتقادم این است که فقه ما، فقه کاملی است. وقتی فقه سنتی گفته میشود، همان فقه پویاست. اینطور نیست که فقه سنتی یکچیزی باشد، فقه پویا یکچیز دیگر. اصلاً فقه ما در زمانهای گذشته هم فقهی بوده که زمان و مکان در آن نقش داشته است. اینجور نبوده که زمان و مکان یکطرف بوده باشد و فقه، در طرف دیگر.
اعتقاد دارم که همین رویکرد سنتی به فقه، منتها فقه سنتی پویا میتواند این چالشها را حل کند. قبول دارم که برخی از فتاوایی که داده میشود و برخی از کسانی که درصحنه فقه و فقاهت هستند، یک مقدار بر موضوعشناسیهای جدید کوتاهی میکنند و به صحنه نمیآیند. مثال ساده آن، پول است. ماهیت پول نه کاغذ است، نه این کارتهایی که توسط آن پول جابجا میکنیم. ماهیت پول، یک وسیله اعتباری برای خریدوفروش است و مؤلفه اصلی پول هم قدرت خرید است. لذا اگر کسانی بگویند که یکمیلیون تومان در پنج سال پیش، همان یکمیلیون تومان امروز است، اینها با بداهت روشنی که همه مردم با آن سروکار دارند مقابله کردهاند. لذا باید تورم پول در بحث ارزش پول لحاظ بشود. اگر فقها در مسئله پول، موضوع را آن طوری که در جامعه وجود دارد شناختند، َ آنوقت خیلی از فتواهایشان راجع به ربا و قرض و غصب و خمس و… عوض خواهد شد.
موضوعات دیگر هم همینطور است. موضوعات را باید در فقه سنتی مطابق هر زمان شناخت. ما اعتقاد داریم دین خدا عوض نمیشود، دلایلی هم بر این مسئلهداریم که چون انسان ثابت است، خدا ثابت است، دستورات خدا ثابت است، حلال و حرام خدا هم عوض نمیشود. ولی ماهیت موضوعات درگذر زمان عوض میشود و بالطبع حکمش هم ممکن است عوض بشود.