آیا فقه سنتی توان پاسخگویی به پیچیدگیهای حکمرانی مدرن را دارد؟ استاد عبدالحسین خسروپناه در گفتوگویی صریح و علمی، ضمن تأکید بر غنای روش اجتهادی و ظرفیت فقه جواهری، معتقد است فقه موجود نه تنها ناکارآمد نیست، بلکه باید متناسب با تحولات اجتماعی و ساختارهای نوین، تکامل یابد. او از فقه نظام، اجتهادهای نو، نیاز فقیه به علوم انسانی، و تحول در حوزه علمیه قم میگوید؛ از اینکه چگونه باید فقه، با حفظ مبانی، خود را در قامت حکمرانی نشان دهد، بیآنکه به حاشیه رانده شود یا بار همه چیز را یکتنه به دوش بکشد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: اگر در دهه هفتاد و هشتاد، پرسش اصلی مردم از تک گزارههای فقهی مانند حقوق زنان، پوشش کراوات، ریش تراشی، موسیقی و امثال آن بود، اما قریب به یک دهه است که سوال اساسی آنها از چرائی نیاز جامعه به دانش فقه است. اینکه آیا اساسا عمل به فقه، زندگی بهتری را برای افراد رقم میزند یا آنکه آیا فقه، دانش مناسبی برای حکمرانی است یا خیر؟ پاسخ به این سوال، چه مثبت باشد و چه منفی اما این امر غیرقابل انکار است که فقه فعلی، برای حکمرانی طرحریزی نشده است. برخی مشکل اساسی فقه فعلی را در پیشفرضهای کلامی آن دانسته و آن را مانع مناسبسازی آن برای مقوله حکمرانی میانگارند. در این رابطه با استاد عبدالحسین خسروپناه به گفتگو پرداختیم. فارغالتحصیل رشته کلام مؤسسه امام صادق (ع)، هم دغدغه فقه نظام و فقه حکمران را دارد و هم سالیان درازی است که در مباحث کلامی به پژوهش و تدریس میپردازد. بیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در این گفتگو تلاش دارد تا با نگاهی درجه دو و بیرونی به فقه، به چالشهای کلامی فراروی آن برای تبدیل به فقه حکمران بپردازد. مشروح گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: آیا رویکرد فعلی و مشهور فقها به دانش فقه، صلاحیت لازم برای مقوله حکمرانی در جامعه را دارد؟
خسرو پناه: ما ظرفیت عظیمی در فقه برای حکمرانی داریم. واقعاً این فقه جواهری، فقهی غنی است و ظرفیت عظیمی در آن وجود دارد. روش اجتهاد ما، روش اجتهاد فوقالعادهای است. اصول فقه که منطق فهم دین است بسیار قوی است اما آیا همین کتاب جواهر الکلام مرحوم نجفی که در چهل و سه جلد منتشرشده است برای حکمرانی کافی است؟ خیر، اینطور نیست. مرحوم صاحب جواهر هم اگر الآن زنده بود متناسب با مسائل زمانه، فقه جواهری را تکمیل میکرد. شیخ انصاری هم اگر الآن در قید حیات بود، تکمیل میکرد. نه اینکه آن عزیزان و بزرگواران نقصی در کارشان بوده است بلکه امروزه که ما در قرن بیست و یکم میلادی و پانزدهم قمری هستیم، پرسشها، ساختارها و نظامهای اجتماعی شکلگرفته است که قبلاً نبوده است. به عنوان نمونه، ساختار بانکی که الآن هست در زمان صاحب جواهر نبوده است. انواع معاملات بینالمللی در زمان صاحب جواهر نبوده است. مرحوم علامه حلی بحث شرکت را که باز میکند میگوید: در زمان پیغمبر فقط یک نوع شرکت بوده ولی الآن در زمان ما، سه نوع شرکت وجود دارد. این در حالی است که الآن در زمان ما، دهها نوع شرکت شکل گرفته است.
ظرفیت فقهی و اصولی و روش اجتهاد ما در حوزههای علمیه فوقالعاده است. اینکه امام میفرماید ما با فقه جواهری داریم حکومتداری میکنیم، حرف درستی است؛ اما معنایش این نیست که فقط این کتاب جواهرالکلام را به کار بگیریم. اگر اینچنین بود که امام درس ولایتفقیه نمیگفت. بنابراین همانطور که در هر زمانی، فقهای عظام، مباحث جدید را با مبانی فقهی مطرح میکردند الآن هم باید پرداخته بشود و پرداخته هم میشود.
اخیراً بنده بازدیدی از مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) قم داشتم. در آنجا دیدم که چه کارهای فقهی جدید و بهروزی در فقه پزشکی، در فقه حقوق کودکان و … انجام میشود. به عنوان نمونه، در آنجا، مسائل روز دنیای امروز را با مبانی فقهی کار میکنند. تعجب میکنم که برخی فکر میکنند در حوزه علمیه هیچ اتفاقی نیفتاده است. دیدم بعضیها نقدهایی به حوزه دارند، گویا خودشان میخواهند کنفیکون کنند. این در حالی است که حوزه علمیه قم واقعاً رشد کرده است. من این را به شما بگویم: اگر یکزمان حوزه علمیه قم محتاج حوزه علمیه نجف بود؛ اما الآن حوزه علمیه نجف، محتاج حوزه علمیه قم است. الآن فقها و علمای حوزه علمیه نجف باید از دستاوردهای حوزه علمیه قم مطلع بشوند. خیلی کارهای ارزندهای در کلام، کلام جدید، در فلسفههای مضاف و در فقههای تخصصی انجامشده که اینها تعالی حوزه قم را نشان میدهد.
اجتهاد: ناکارآمدی رویکرد سنتی و فعلی به دانش فقه، در اداره جامعه، تا چه حد ناشی از پیشفرضهای کلامی آن است؟
خسرو پناه: من اصلاً قبول ندارم که رویکرد و روش فعلی در فقه، ناکارآمد است که بعد بخواهم به این سؤال جواب بدهم. واقعاً روش اجتهاد در فقه ما، روش غنیای است. البته روش اجتهاد هم نیاز به تعالی دارد، همانطور که فقه نیاز به تعالی دارد؛ اما همین روش اجتهاد ما از ابتدایی که تأسیسشده، توسط فقهایی مثل شیخ مفید، سید مرتضی، مثل شیخ طوسی، بزرگان، تا الآن، خیلی تکامل پیدا کرده است. البته الآن هم باید تکامل پیدا کند، لذا من در همین مباحث علوم انسانی اسلامی، اجتهاد قسم اول، اجتهاد قسم دوم و اجتهاد قسم سوم را بیان کردم. من بحثهای روششناسی فقه نظامات اجتماعی را که گفتهام صد صفحه شده است. لذا قطعاً روش باید تعالی پیدا بکند ولی نگویید روش و رویکرد فقهای گذشته ناکارآمد است. آن روش با همان بسته متودولوژی که داشته است پاسخگوی زمان خودش بوده است. الآن باید آن روش را تکامل ببخشیم نه اینکه روش بدیلی را برای آن قرار بدهیم، بلکه باید متناسب با عصر خودمان، آن روش قبلی را تعالی ببخشیم. البته تعالی روش هم مبتنی بر این نیست که الزاما مبانی کلامی قدیمی ما نادرست بوده است. با همان مبانی توحیدی (که توحید درواقع یک باور وحدانیت الهی است که سریان در منش و کنش انسان دارد)، سیاست ما هم باید توحیدی باشد، اقتصاد ما هم باید توحیدی باشد. این مبنای کلامی، از صدر اسلام تاکنون وجود داشته است. این مبنا تغییر نکرده است و نباید تغییر بکند. با همین مبنا، باید روش فقه را تعالی ببخشیم و فقههای نظام ساز را تدوین کنیم.
اجتهاد: آیا پیشفرض جانشینی تمام و کمال فقها برای معصومین علیهمالسلام، در ناکارآمدی اداره جامعه و کم انگاشتن سهم سایر دانشها و دانشیان آنها تأثیرگذار بوده است؟
خسرو پناه: کسی چنین حرفی نزده است که ما تنها با فقه باید به اداره جامعه بپردازیم و مثلاً به روانشناسی و جامعهشناسی اقتصاد نیازی نداریم. ببینید اداره جامعه یک باید و نبایدها و توصیفهایی دارد. در توصیف واقعیتها، همانطور که در سؤال قبلی عرض کردم، قطعاً به علوم انسانی نیاز داریم؛ اما در بایدها و نبایدها نیازمند فقه هستیم. بههرحال شما یا بایدونبایدهای فقهی داشته باشید یا بایدونبایدهای غیر فقهی. یا بایدونبایدهای اخلاقی دارید یا بایدونبایدهای غیراخلاقی. اداره جامعه با بایدها و نبایدها امکانپذیر است لذا اگر بخواهیم بایدونبایدهای اسلامی داشته باشیم، بایدونبایدها، چه در ساحت سیاست و چه در ساحت مسائل حقوقی، باید مستخرج از دین باشد.
اجتهاد: انگاره اتصال به عالم غیب تا چه حد در نظریه بینیازی دانش فقه به سایر دانشها در اداره جامعه، تأثیرگذار بوده است؟
خسرو پناه: این سؤال غلط است. مگر در اجتهاد نمیگویند فقیه به علومی نیاز دارد. خب، این یعنی چه؟ یعنی برای اداره جامعه به علوم دیگر هم نیاز داریم. حتی اجتهاد هم به علوم دیگر نیاز دارد. شما پیشفرض را بر این گرفتهاید که فقها قائلاند که در اداره جامعه به علوم دیگری نیاز نداریم؛ اما کسی این حرف را نزده است تا بعد این سؤال مطرح بشود.
اجتهاد: انگاره فرازمینی و غیرتاریخمند بودن تمامی نصوص معصومین تا چه حد در ناکارآمدی دانش فقه در اداره جامعه تأثیرگذار بوده است؟
خسرو پناه: فقها این را هم بحث کردهاند. من در کتاب «فلسفه فقه الاجتماع» توضیح دادهام. بعضی از گزارههای دینی ما ممکن است گزارههای شخصی باشند ولی عمده گزارههای دینی ما گزارههای حقیقیاند. وقتی گزاره حقیقی بود یعنی گزارش برای ساخت انسان آمده است. در هرزمانی ولو ما احکام اولی و ثانوی و ثابت و متغیر داریم اما اینکه بگوییم آموزههای دینی ما مثلاً تاریخمندند و دیگر تاریخمصرفشان تمامشده است، غلطی است. این بحثی است که در فلسفه دین تحت عنوان ذاتی و عرضی دین یا گوهر و صدف دین مطرح است. اولین بار هم هگل مطرح کرده است. ما در کتاب کلام نوین اسلام، در جلد سه، این مطلب را نقد کردهایم. اصلاً این مبنا که گزارههای دینی تاریخمند هستند مبتنی بر مبانی هرمنوتیک فلسفی است که در جای خودش نقد شده است، لذا اصلاً مبنای این حرف غلط است. فقیه نیز ادعا نمیکند که ما در اداره جامعه نیاز به علوم دیگر نداریم بلکه اساساً خود فقیه میگوید من در اجتهاد، به علوم دیگر نیازمند هستم.