قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / همه مطالب / اجتهاد و اصول فقه / ما و فاطمه زهراء سلام‌الله علیها / محمدرضا نائینی
برای تازه واردها به مرحله‌ی درس خارج/ محمدرضا نائینی

یادداشت روز؛

ما و فاطمه زهراء سلام‌الله علیها / محمدرضا نائینی

شبکه اجتهاد: شکی نیست که «تقیه» از محکمات مرام اهل‌بیت علیهم‌السلام است. در عین حال، همان‌گونه که فقهاء بزرگوار فرموده‌اند «تقیه» حکم واحدی ندارد بلکه ممکن است واجب یا حرام و یا غیر آن باشد.

دسته اول: در حدیث است که وقتی میثم تمار به امیرالمؤمنین (ع) اظهار داشت که حاضر نخواهد شد در مقابل ابن زیاد از حضرتش برائت بجوید، امام علی (ع) به او فرمودند: “در این صورت، تو را خواهد کشت”. میثم گفت: “صبر می‌کنم، کشته شدن من در راه خدا متاع کمی است”. آنگاه امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: “ای میثم در این صورت، با من و در درجه من در بهشت خواهی بود”.

دسته دوم: در روایت دیگری امام رضا علیه‌السلام جماعتی از شیعه را عتاب نموده، فرمودند: “شما در جایی که تقیه واجب نیست تقیه می‌کنید و در محلی که باید تقیه کنید ترک تقیه می‌نمائید”.

 دسته سوم: در روایتی امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: “در آینده شما را به سب من می‌خوانند پس (در شرائط تقیه) مرا سب کنید، و از شما خواهند خواست تا از من برائت بجوئید، اما در این صورت (دیگر تقیه ننموده و) گردن‌های خود (را برای شهادت) جلو آورید.

 دسته چهارم: در دسته‌ای از نصوص دینی نیز، موضوع و مورد تقیه، «ضرورت» شمرده شده است.

دسته پنجم: از نصوص، نیز چنین فهمیده می‌شود که اگر “تقیه” بی‌فایده باشد مطلوب نیست، مثلاً اگر شخص، می‌داند تقیه بکند یا نه، کشته خواهد شد تقیه امری ندارد.

دسته ششم: در میان روایات تقیه، به دسته دیگری از نصوص، بر می‌خوریم که حتی تقیه، در اظهار برائت از امیرمؤمنان (ع) را نیز مجاز شمرده شده‌اند.

شاید بتوان گفت: میان این گروه از احادیث و نصوص دسته سوم منافاتی نیست؛ زیرا دسته سوم مربوط به اوایل دوران پس از علی (ع) است که بنی امیه کمر به نابودی مذهب، و زدودن نام حضرت، از زمره مسلمین بسته بودند.

اینجا مذهب حق، در معرض اندراس و نابودی است. در چنین شرایطی تقیه جائز نیست کما این که وجود مقدس امام حسین (ع) وقتی دیدند دین خدا در معرض نابودی است تقیه نفرمودند.

ولی احادیث جواز برائت از حضرت، مربوط به دوران‌هاى بعدى است که مذهب حق، جاى خود را باز کرده و قابل از میان بردن نبود. در چنین شرایطی تقیه برای حفظ جان، مال زیاد، و یا آبرو جائز است.

بنابراین هرگاه تقیه موجب اندراس و از میان رفتن مذهب، شود جائز نخواهد بود. به دیگر سخن، نباید تقیه به‌گونه‌ای باشد که حق و باطل، برای نسل‌های بعد و جوانانمان در هم آمیزند و آنان نتوانند تشخیص دهند کدام راه، درست و کدامین مسیر، اشتباه است.

گاهی دیده‌ام برخی حتی از بردن نام “شهادت” برای صدیقه طاهره (س) اباء دارند یا حاضر نیستند حتی گوشه‌ای از خطبه فدکیه نقل شود.

به گمان من این روش، آرام آرام باعث خواهد شد تا فرزندان ما نتوانند تشخیص دهند حق کجا است و باطل در کدامین سو خزیده؟

شاید کسانی گمان کنند دفاع از کیان مذهب، باید همراه با فعالیت‌های تنش‌زا باشد، اما این گروه از برادران و خواهران باید سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام را سرمشق فعالیت‌های خود قرار دهند.

موالی ما بارها تأکید بر حسن معاشرت با عامه نموده‌اند. دستور به شرکت در جماعات آنان، تشییع جنازه‌های امواتشان، و عیادت بیمارانشان بارها در روایات آمده است.

در همین روایات، دلیل‌هایی برای تشویق به اعمال بالا ذکر شده، از جمله: «جذب عامه به مذهب اهل‌بیت علیهم‌السلام» و «نیاز شیعه به معاشرت با آنان».

اما از دیگر سو امامان ما با دقت و وسواس، تمامی اموری که مرز میان دو مذهب است را بیان فرموده‌اند و محدثان بزرگ شیعه نیز در کتب خود ثبت نموده‌اند.

هرگز نباید اهتمام به یکی از این دو امر، موجب غفلت از دیگری شود.

برادران روحانی فراموش نکنند که وظیفه ما تبلیغ منظومه دین است نه دانه‌های از هم گسیخته. اگر سلیقه‌های شخصی را بر آنچه اهل‌بیت (ع) خواسته‌اند ترجیح دهیم آنگاه دین را تبلیغ نکرده‌ایم.

سیره امیر مؤمنان (ع) مشورت دادن به خلفاء بوده، اما حضرتش سیره‌ها و بیانات دیگری هم دارند.

اعتراض صریح آن وجود نازنین به انحراف مسیر خلافت پس از رسول خدا (ص) در تاریخ، طنین دارد. داستان تخلف از لشگر اسامه چیست. قضیه آخرین نماز جماعت پیامبر صلی چه بوده. چه کسانی در خانه علی (ع) ماندند و ابتداً برای بیعت با خلیفه پس از پیامبر خدا (ص) اقدام نکردند و چرا؟.

امام صادق (ع) پس از هر نماز، چه کسانی را نفرین می‌فرمودند. صدیقه طاهره (س) بر چه کسانی غضب کردند. داستان کلاب حوأب چیست. ذو الثدیه در کلام رسول خدا که بوده است. قضیه شهادت عمار به دست فئه باغیه چیست.

آیا می‌توان این قضایای تاریخی و مانند آن‌ها را از کتب شیعه و سنی حذف کرد. نمی‌توان و نباید به بهانه حسن معاشرت با عامه همه چیز را فراموش کرد.

وحدت اسلامی با صیانت از کیان تشیع، باید توأمان تحقق یابند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics