اینکه عدهای میگویند پیامبر اسلام در صلح حدیبیه چیزی داده و چیزی گرفته است، باید از آنان پرسید که پیامبر چه چیزی به دشمنانش داد که توانست این همه امتیاز بگیرد؟
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «مذاکره و مصالحه در سیره اهل بیت علیهمالسلام» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین محمد غفوری، عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی، در روزهای پایانی اسفندماه ۹۷ با حضور فضلا و طلاب در مدرسه علمیه گوهرشاد برگزار شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی در مقدمه سخنان خویش بیان کرد: با توجه به اینکه در روزگار کنونی موضوع مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و غرب مطرح است، بایستی بازگشتی به سیره اهل البیت و معصومین علیهم السلام داشته باشیم تا بتوانیم به این سوالات پاسخ دهیم: مذاکره و مصالحه در سیره عملی معصومین علیهم السلام چه جایگاهی دارد؟ رویکرد ایشان به این مقوله چگونه بوده و چه تدابیری در مذاکره به کار میبردند؟
در این میان افرادی که مدافع مذاکره با غرب هستند، به تاریخ اسلام و مذاکرات معصومین علیهم السلام اشاره میکنند؛ در طرف دیگر مخافان مذاکره با غرب، مفاد گنجانده شده در قراردادها را برخلاف آموزههای اسلام قلمداد میکنند.
غفوری در ادامه مباحث خود سه اصطلاح، مذاکره، صلح و سازش را تعریف کرده و سازش را به معنای پذیرش سالاری و بزرگی طرف مقابل دانست و سپس به بررسی شرایط شکل گیری صلح حدیبیه پرداخت. این صلح در سال ششم هجرت و یک سال پس از جنگ احزاب به وقوع پیوست. در آن جنگ، مشرکان با تمام قوا برای نابودی اسلام وارد عمل شدند؛ حتی یهودیان هم پیمان با پیامبر نیز به مشرکان پیوستند و مسلمانان از دو جبهه داخلی وخارجی تحت شدیدترین فشار اقتصادی و نظامی بودند. با این حال، مشرکان نتوانستند به اهداف خود برسند و جنگ احزاب به نفع مسلمین پایان یافت. یک سال بعد پیامبر اسلام با تعدادی قابل توجهی از یارانشان، به قصد انجام عمره عازم مکه شدند. این در حالی بود که مشرکان تصور چنین حرکتی را از پیامبر نداشتند. در این جا خالد بن ولید با تعداد ۲۰۰ نفر به سمت پیامبر و مسلمانان حرکت میکند تا مانع ورود آنان به مکه شود.
در چنین شرایطی ابتکار عمل در اختیار پیامبر است؛ اوست که برای مشرکان، شرایط تعیین میکند. در این میان اطاعت پذیری مسلمانان از پیامبر اسلام، در تقویت جبهه اسلام بسیار موثر بوده است. یکی از مشرکان شرایط روحی مسلمانان را اینگونه وصف میکند:«به خدا قسم فرمان هیچ پادشاهی را همچون محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) نافذ ندیدم. یارانش هرگز نگاه تندی به او نمیکنند؛ صدای خود را در نزد او بلند نمیکنند. ای مردم اگر طالب شمشیر هستید، آنان آمدهاند تا نثارتان کنند. مردانی را دیدم که اگر جان رهبرشان به خطر افتد، از انجام هیچ اقدامی ابا ندارند و زنانی را دیدم که محال است تسلیم شما شوند».
اطاعت پذیری، فداکاری و شهادت طلبی مسلمانان از یک سو و تدافعی بودن مشرکان از سویی دیگر باعث شد تا آنان تا حد زیادی تسلیم شرایط پیامبر اسلام شوند. بر اساس مفاد این پیمان، دو طرف متعهد میشوند به مدت ۱۰ سال از هرگونه جنگ و خونریزی اجتناب کنند. قریشی که برای نابودی اسلام از هیچگونه کوششی فروگذار نکرده حال متعهد میشود که به مدت ۱۰ سال متعرض مسلمانان نشود. علاوه بر آن، مال و اموال مسلمانان نیز به رسمیت شناخته میشود و نبایستی مورد تعرض و چپاول قرار گیرد.
پیامبر اسلام و پیروانشان، امسال به مدینه بازگردند و از سالهای آینده برای زیارت به مکه بیایند. به شرط آنکه سه روز در مکه بمانند و سلاحی جز شمشیر به همراه نداشته باشند. قریش و مسلمانان آزادند با هر قبیلهای پیمان ببندند.(این در حالی بود که پیش از این و به خاطر ترس از مشرکان، قبایل از پیمان بستن با پیامبر ومسلمانان امتناع میکردند.) مواردی نیز در پیمان نامه بود که باعث نارضایتی مسلمانان شد: هر گاه فردی از مکه از میان قریش بگریزد و به مسلمانان بپیوندد، پیامبر اسلام بایستی او را به قریش بازگرداند اما اگر یکی از مسلمانان به سوی قریش، گریخت، قریش موظف به بازگرداندن او نیست.
اگر چه ظاهرا این بند از پیمان نامه به نفع قریش بود و باعث نارضایتی بعضی از مسلمانان شد اما در جواب میتوان گفت: افرادی که از مدینه به قریش پناهنده میشوند، نمیخواهند بر آیین اسلام باقی بمانند اما در همین پیمان نامه بند دیگری هست که شرایط زندگی را برای مسلمانان مکه، قراهم میکند: «به موجب این پیمان مسلمانانی که در مکه هستند در انجام تکالیف و اعتقادات مذهبی خود آزادند و کسی حق ندارد به آنان آزار برساند یا آنان را مسخره کرده و به رها کردن آئین اسلام مجبور کند».
بنابراین صلح حدیبیه در شرایطی رخ داد که مشرکان و قریش، قدرت اسلام را پذیرفته و با آنان پیمان میبندند. قبایل دیگر میتوانند آزادانه با مسلمانان پیمان بندند؛ مسلمانانی که در مکه هستند در انجام اعمال عبادی خویش آزاد بوده و جان و مالشان محترم است؛ مسلمانی که از مدینه وارد مکه میشوند نیز کس حق تعرض به آنان را نداشته و جان و مالشان محترم است.
بنابرگزارش پژوهشکده اسلام تمدنی، حجتالاسلام غفوری در جمع بندی مباحث خود بیان کرد: اینکه عدهای میگویند پیامبر اسلام در صلح حدیبیه چیزی داده و چیزی گرفته است، باید از آنان پرسید که پیامبر چه چیزی به دشمنانش داد که توانست این همه امتیاز بگیرد؟ ایشان در شرایطی توانستند این امتیازات را از دشمن بگیرند که حالت نظامی نداشته و حتی اجازه ورود به شهر مکه را نیافتند. بنابراین در این پیمان، این مشرکان هستند که در موضع ضعف و تدافع قرار دارند و در مقابل این پیامبر اسلام است که خواستهها و منویات خود را به طرف مقابل دیکته میکند. برای همین است که در قرآن از این واقعه با عنوان «فتح مبین» یاد شده است.