شبکه اجتهاد: حادثهی تلخ آتشسوزی در بندر شهید رجایی بندرعباس اندوهی عمیق بر دلها نشاند، اما بار دیگر نقش بیبدیل مرجعیت شیعه را در لحظات بحران نمایان ساخت. واکنشهای دقیق و چندبعدی مراجع عظام نشان داد که مرجعیت دینی، تنها به تسلی قلوب بسنده نمیکند، بلکه در برابر مسئولیتهای اجتماعی، دفاع از حقوق مردم، و نقد بیتعارف کاستیها نیز ساکت نمیماند. تأمل در این واکنشها، تصویری روشن از پیوند عمیق مرجعیت و دغدغههای واقعی جامعه را ارائه میدهد.
حادثهی تلخ آتشسوزی در بندر شهید رجایی بندرعباس، بار دیگر ملت ایران را در اندوهی عمیق فرو برد. اما در میان این اندوه، واکنشهای درخور توجهی از سوی بزرگان دین و مرجعیت شیعه منتشر شد که تأمل در آنها، سیمای واقعی جایگاه مرجعیت را بهروشنی ترسیم میکند.
واکنشهای دلسوزانه و دقیق مراجع عظام و بزرگان دین نسبت به این حادثه، فراتر از پیامهای تسلیت معمول بود؛ بلکه هر یک از این پیامها، حامل نکتهای مهم درباره مسئولیتهای اجتماعی، حقوق مردم، و جایگاه عدالت و شفافیت در ادارهی امور کشور بود.
نخستین جلوهی این پیامها، تجلی روح همدردی و دلسوزی با آسیبدیدگان و بازماندگان بود. دعا برای مغفرت جانباختگان، صبر و تسلی بازماندگان، و شفای عاجل مجروحان، بخش جدانشدنی این پیامها بود. اما تأکید بر لزوم کشف حقیقت، بررسی دقیق ابعاد حادثه، پیگیری هرگونه کوتاهی یا تعمد، و الزام به اطلاعرسانی شفاف، نشان از آن داشت که از منظر مرجعیت، در کنار تسلی دلهای داغدار، دفاع از حق مردم و مراقبت از سلامت اجتماعی نیز تکلیفی خدشهناپذیر است.
این تأکیدات صریح بر مسئولیت حقوقی و قضائی، بیانگر آن است که مرجعیت شیعه، نه تنها عواطف دینی و انسانی را ارج مینهد، بلکه بر حفظ حقوق مردم و پیشگیری از سوءاستفادهی دشمنان نیز حساسیتی ویژه دارد؛ و این مسئولیتخواهی صریح از نهادهای رسمی، چهرهای دیگر از این واکنشها را نمایان میسازد.
از سوی دیگر، ستایش از ایثار مردمی و حضور بیملاحظهی افراد برای کمک به مصدومان، بارقهی امید را در دلها زنده نگه داشت. مرجعیت، این همبستگی مردمی را نه صرفاً یک حرکت عاطفی، بلکه یک سرمایهی اجتماعی دانست که باید مورد حمایت و قدردانی قرار گیرد. در روزگاری که سرمایههای اجتماعی، بیش از پیش در معرض آسیبهای ناشی از سوءمدیریت یا تخریب رسانهای دشمنان قرار دارد، مرجعیت نقش خود را در حفاظت از این گوهر ملی فراموش نکرد.
مرجعیت با بصیرتی دقیق، ضمن توجه دادن به حق مردم، بر هوشیاری در برابر فضاسازیهای بدخواهانه تأکید کرد. بدین ترتیب، مرجعیت نشان میدهد که عدالتخواهی نباید با افتادن در دامهای رسانهای آمیخته شود. دفاع از حقیقت باید با دقت و تیزبینی همراه باشد تا دستاویزی برای ضربه به انسجام ملی نگردد.
همچنین در این پیامها، دغدغهی پیشگیری از تکرار چنین حوادثی و دعوت به حسن تدبیر مسئولان، بهعنوان ضرورتی عقلی و شرعی مطرح شده است. این رویکرد، نشان از آن دارد که نگاه دینی به مسألهی حوادث، صرفاً ناظر به دعا و ابراز تأسف نیست، بلکه نگاهی ناظر به آینده، اصلاح ساختارها، و تضمین حقوق جامعه است.
مرجعیت، حادثه را نه به چشم امری تصادفی، بلکه به مثابه هشداری میبیند که باید موجب بیداری و اصلاح شود. تأکید بر ضرورت برخورد جدی با ضعفهای مدیریتی، غفلتها، و بیکفایتیهای احتمالی، بیانگر آن است که از منظر دین، مسئولیت اجتماعی نه تنها پس از بحران، بلکه پیش از آن و در جهت پیشگیری، اصلی مهم به شمار میرود.
مرجعیت شیعه در این رخداد، چهرهای از خود نشان داد که در عین همراهی عاطفی با مردم، بیتعارف در مقام نصیحت و مطالبهگری ظاهر میشود؛ چهرهای که درد مردم را درد خود میداند و در برابر کوتاهیهای احتمالی، بیصدا نمینشیند.
صداقت در مطالبهی پاسخگویی، بیملاحظهگی در اشاره به ضرورت کشف حقیقت، و توجه همزمان به تسلی جامعه و هوشیاری ملی، نشان از آن دارد که مرجعیت همچنان سنگر مستحکم مردم در برابر سختیها است و همچنان پناهگاه مردم در روزهای دشوار است؛ پناهگاهی که نه از سر مصلحتها، بلکه به حکم ایمان و وظیفه، در کنار جامعهی خویش ایستاده است.
در روزگاری که بیتفاوتی، خطرناکترین بیماری اجتماعی است، صدای روشن مرجعیت، هم شعلهی همدردی را زنده نگه میدارد و هم پرچم عدالتخواهی را برافراشته نگاه میدارد.
صدایی که نه از سر ملاحظه، بلکه با صداقت، دلسوزی، و التزام به ارزشهای الهی به گوش میرسد؛ و این، نعمتی بزرگ برای هر جامعهای است که آن را قدر بداند.
در پایان نویسنده معتقد است این حادثه بار دیگر نشان داد که مرجعیت شیعه، نه تنها در سنگر دیانت، که در میدان عدالت اجتماعی و حراست از حقوق مردم، حضوری زنده و راهگشا دارد.