قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / مرجعیت بر مدار نجف و قم؛ درس‌هایی از دیدار دو مرجع معاصر/ محمد باقری
مرجعیت بر مدار نجف و قم؛ درس‌هایی از دیدار دو مرجع معاصر/ محمد باقری

یادداشت وارده؛

مرجعیت بر مدار نجف و قم؛ درس‌هایی از دیدار دو مرجع معاصر/ محمد باقری

اختصاصی شبکه اجتهاد: در عصر مواجهه حوزه‌های علمیه با بحران‌های فکری، تغییرات نسلی و چالش‌های تمدنی؛ گاه یک دیدار به ظاهر ساده، بدل به واقعه‌ای پُرمعنا و تأمل‌برانگیز می‌شود که عبور خاموش از کنار آن، نه ممکن است و نه روا. دیدار اخیر آیت‌الله جوادی آملی با آیت‌الله سیستانی در نجف اشرف، بی‌شک از همین دست وقایع است. اتفاقی که در ظاهر، دیداری صمیمی میان دو مرجع  است که در سکوت خبری و به‌دور از هیاهو برگزار شد، اما در باطن، حامل پیام‌هایی ژرف برای حوزه‌های علمیه، نهاد مرجعیت، و آینده فکری جهان شیعه است. این یادداشت کوشیده تا از زوایای گوناگون این دیدار را واکاوی نماید.

۱- نخستین جلوه پُرمعنای این دیدار، ادب متقابل و احترام عمیقی است که در رفتار و گفت‌وگوی دو مرجع بلندپایه از دو مکتب ریشه‌دار قم و نجف موج می‌زند؛ ادبی که نه صرفاً آداب معاشرت، بلکه بیانگر اصالت اخلاقیِ نهاد مرجعیت در سنت شیعی است. هنگامی که آیت‌الله جوادی آملی، با نگاهی علمی و تقدیرآمیز، یک دوره کامل از تفسیر تسنیم را به آیت‌الله سیستانی تقدیم می‌کند، این عمل فراتر از یک هدیه‌ علمی است؛ آن را می‌توان پیوندی نمادین میان عقل تفسیری حوزه قم و عقل اصولی حوزه نجف دانست. دریافت این اثر گران‌سنگ با «توجه ویژه» از سوی آیت‌الله سیستانی نیز صرفاً یک رفتار تشریفاتی نیست، بلکه نوعی تکریم عمیق نسبت به مقام علمی و کوشش خستگی‌ناپذیر مفسری است که عمر خویش را در خدمت قرآن نهاده است. در این تبادل، نه فقط بزرگداشت یک اثر، بلکه گفت‌وگویی خاموش میان دو سنت علمی در جریان است؛ گفت‌وگویی که از دل احترام، به هم‌افزایی می‌رسد.

۲- در روزگاری که برخی رسانه‌ها می‌کوشند حوزه‌های علمیه قم و نجف را در قالب دو جبهه فکری، یا حتی سیاسی بازنمایی کنند، دیدار اخیر این دو مرجع والامقام، پاسخی روشن و قاطع به این روایت‌سازی‌های تقلیل‌گرایانه بود. از منظر مرجعیت اصیل، قم و نجف نه دو قطب متقابل، بلکه دو رکن مکمل در منظومه تمدن‌ساز شیعه‌اند؛ دو نهاد برخاسته از یک ریشه و هم‌دل در یک رسالت. تصریح آیت‌الله سیستانی بر اینکه نگاه او به حوزه قم همانند نگاهش به نجف است، تنها یک اظهار نظر محبت‌آمیز نیست، بلکه خط بطلانی است بر هرگونه دوگانه‌سازی ساختگی که گاه با اغراض رسانه‌ای یا تحلیل‌های سطحی دامن زده می‌شود. این دو حوزه کهن، چونان دو شاخه تنومند از یک درخت پربارند؛ درختی که ریشه در قرآن و سنت دارد و شاخه‌هایش در افق آینده امت می‌دمد.

۳- آنگاه که مرجعت نجف، تفسیر تسنیم را «افتخاری برای شیعه» می‌نامد، این سخن صرفاً یک تحسین شخصی نیست، بلکه نوعی تصدیق عالمانه نسبت به مسیری علمی است که در دهه‌های اخیر در حوزه قم بالیده است؛ جریانی که می‌کوشد عقل تفسیری و مبانی فلسفی را در پرتو اجتهاد شیعی سامان دهد. این ارزیابی از سوی آیت‌الله سیستانی، نه تنها بر اعتبار تفسیر تسنیم می‌افزاید، بلکه بر گفتمانی صحه می‌گذارد که می‌کوشد سنت نقلی را در پرتو عقل قرآنی بازخوانی کند. به‌ویژه آنجا که ایشان بر لزوم عرضه روایات به قرآن تأکید می‌ورزد، این نگاه با بنیان‌های تفسیری و فلسفی آیت‌الله جوادی آملی هم‌سوتر از همیشه جلوه می‌کند. در پرتو این دیدار، می‌توان گفت که فقه و تفسیر ـ با همه تفاوت‌های روشی‌شان ـ در زبانی مشترک به گفت‌وگو نشسته‌اند؛ زبانی که از اعماق سنت می‌جوشد، اما چشم به افق‌های پیش‌رو دارد.

۴- آیت‌الله جوادی آملی در این دیدار، تصویری ژرف و تمدنی از مرجعیت آیت‌الله سیستانی ترسیم کرد؛ تصویری که مرجعیت را نه تنها در قامت یک مرجع فتوا، بلکه در جایگاه یک رهبر حکیم و پدر معنوی امت به نمایش می‌گذارد. از چهره‌ای مهربان و پشتیبان برای مردم عراق، تا سنگری استوار در برابر تندروی و خشونت تکفیری، این توصیف نشان می‌دهد که مرجعیت در نگاه ایشان، نقش‌آفرینی در لحظات سرنوشت‌ساز را بر عهده دارد. چنین نگرشی، مرجع را در مقام «عقل راهبر» می‌نشاند؛ عقلی که با حکمت، دوراندیشی و درک شرایط زمان، هم انسجام اجتماعی را پاس می‌دارد و هم کرامت دینداری را. در این تقسیم طبیعیِ کارکردها، اگر نجف با صلابت خود، ستون وحدت اجتماعی بوده، حوزه قم نیز با تولید دستگاه‌های معرفتی و پاسخ‌گو به نیازهای نوپدید، نقشی زنده و اثرگذار در عرصه‌ فکر دینی ایفا کرده است؛ دو مرکز، دو نقش، اما یک افق مشترک که هدایت امت در مسیر عقلانیت دینی و عزت تمدنی را پیموده‌اند.

۵- دیدار دو مرجع عالی‌مقام، آن هم در موقعیتی تاریخی و با چنین آرامش و عمقی، فراتر از یک ملاقات صمیمانه، حامل الگویی الهام‌بخش برای نسل نوپای حوزه‌های علمیه است؛ الگویی که به‌جای رقابت‌های خاموش، بر گفت‌وگو، همدلی و هم‌افزایی تکیه دارد. آن‌گاه که دو جریان ریشه‌دار و نافذِ تفسیری و اصولی، در چهره دو مرجع بزرگ به هم می‌رسند، این پیام بنیادین به بدنه حوزه منتقل می‌شود که اجتهاد آینده، نه با تکیه صرف بر یک روش یا مدرسه، بلکه با تلفیق عقل فلسفی، فهم قرآنی، و استواری فقه اصولی شکل خواهد گرفت.

در خاتمه نگارنده توجه می‌دهد این دیدار را نه می‌توان تنها رویدادی ساده و عاطفی شمرد و نه صرفاً نشستی محترمانه میان دو فقیه سترگ در امتداد یک سنت دیرپا. آنچه در نجف رخ داد، فراتر از ملاقات دو شخصیت، تلاقی دو مکتب زنده و بالنده در تاریخ تفکر شیعه بود؛ لبخند آرام دو ساحت علمی، که ریشه در عقل و وحی دارند و شاخه در آفاق آینده می‌گسترانند. این رخداد، یادآور آن است که حوزه‌های علمیه، امروز بیش از همیشه، نیازمند الگوهایی‌اند که به جای انزوا و تمایز، بر گفت‌وگو، هم‌فهمی و هم‌افزایی تکیه دارند. مرجعیت، در پرتو چنین دیدارهایی، چهره‌ای از سنت را نمایان می‌سازد که نه تنها حافظ میراث است، بلکه چراغ‌دار راه آینده نیز هست؛ آینده‌ای که اگر بناست روشنی یابد، بی‌تردید در سایه تعامل و همدلی رقم خواهد خورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky