مداخله بشردوستانه جهت تأمین و تضمین رعایت حقوق انسانهاست که در حقوق اسلام دارای مبانی قرآنی، روایی، اجماع و عقل میباشد و بر اصول اولیه کرامت انسان، تألیف قلوب، تولی و تبری استوار است و دارای مصادیقی از جمله حمایت از مستضعفان و حق طلبان میباشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، مجید وزیری استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران و جبار محمدی بلبان آبادی دانشجوی کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران در مقاله «بررسی مداخله بشردوستانه در نظام فقهی اسلام» مینویسند: یکی از اهداف اساسی حقوق اسلام و بین الملل در تنظیم روابط بین المللی تأمین و تضمین رعایت حقوق انسانهاست.
در حقوق اسلام و بین الملل مداخله در امور داخلی دولتها بر اساس اصل اعتزال منع گردیده است ولی با بین المللی شدن مستمر حیات اجتماعی و طرح مقوله نفع و مصلحت جامعه بین المللی، اختیار و آزادی عمل دولتها در جلب و تأمین صرف منافع ملی محدود شده و تعهدات و تکالیف جدیدی به دولتها محول شده است. به ویژه اهمیت پیداکردن حقوق اساسی بشر با استناد به کرامت انسانی و حمایت از مستضعفین و الزام دولتها به رعایت آنها، سبب ایجاد استثنائاتی بر اصل اعتزال شده که یکی از آنها مداخله بشردوستانه است.
نویسندگان تأکید میکنند: مداخله بشردوستانه جهت تأمین و تضمین رعایت حقوق انسانهاست که درحقوق اسلام دارای مبانی قرآنی، روایی، اجماع و عقل میباشد و بر اصول اولیه کرامت انسان، تألیف قلوب، تولی و تبری استوار است و دارای مصادیقی از جمله دفاع از اسلام، دفع تجاوز و دفاع از مسلمانان و حمایت از مستضعفان و حق طلبان میباشد.
نخست، مبانی مشروعیت مداخله بشردوستانه در اسلام
قرآن
در قرآن آیات زیادی به مداخله بشردوستانه اشاره دارد. نخست، یکی از اصول مکتب اسلام، دفع تجاوز و دفاع از مسلمانان است، خواه متجاوز کافر باشد و خواه مسلمان. اگر متجاوز کافر بود بر همه مسلمانان واجب است که برای دفاع از مظلوم به دفع تجاوز قیام کنند. خدا در این باره میفرماید «اگر گروهى به خاطر حفظ دین و آیین شان از شما یارى طلب کنند بر شما لازم است که به یارى آنان بشتابید.»
اگر متجاوز یک طایفه یا یک ملت مسلمان باشد بر همه مسلمین لازم است ابتدا به اصلاح بین دو گروه مسلمان بپردازند و اگر اصلاح ممکن نشد باید با گروهی جهاد کنند که تجاوز را آغاز کرده است. قرآن نیز میفرماید «اگر دو طایفه از اهل ایمان با هم به قتال برخیزند البته شما مؤمنان بین آنها صلح برقرار کنید و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفه ظالم قتال کنید تا به فرمان خدا باز آید و ترک ظلم کند.»
دوم، قرآن کریم مسئله حمایت از حق طلبان و مبازرات آنان را مورد توجه قرار داده و در این رابطه میفرماید «چرا در راه خدا جهاد نمیکنید آنها که از مرد و زن و کودکان به استضعاف کشانده شدهاند همان که میگویند پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه کردهاند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار بده.»
ممکن است برخی اشکال کنند که شأن نزول این آیه نصرت مسلمانان مظلوم مکه قبل از جریان فتح مکه میباشد. در پاسخ به این اشکال باید اشاره نمود که یکی از ویژگیهای قرآن کریم، جاودانگی آن است و خداوند در راستای سعادت بشریت تا روز قیامت اصول لازم را از طریق قرآن بیان فرمودهاند. قرآن صورت دیگر حمایت از مظلومان را با عنوان مقابله با فتنه گران بیان کرده و میفرماید «با کافران جهاد کنید تا فتنه از روی زمین برطرف شود و دین مخصوص خداگردد پس اگر دست برداشتند تعدی جز بر ستمکاران روا نیست.»
سنت
پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) سفارشات زیادی را در جهت حمایت از مظلومان بیان داشتهاند. پیامبر اسلام در روایتی میفرمایند «هرکس بشنود انسانی از مسلمانان استمداد میطلبد و به او جواب ندهد، مسلمان نیست.» علاوه بر این، سنت عملی رسول خدا در انعقاد پیمانهای دفاعی به عنوان یاری مظلومان آن چنان که در «حلف الفضول» صورت گرفت، یا به عنوان «اعلام همبستگی و حمایت متقابل» آنچنان که در پیمان با «بنی ضمره» و «خزاعه» انجام شد، گواه این امر است.
امیرمؤمنان(ع) نیز در بستر شهادت به فرزندانش وصیت میکنند «همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید.»
دیدگاهاندیشمندان
یکی از اصول کلی سیاست خارجی دولت اسلامی مبارزه با ظلم و دفع تجاوز نسبت به مسلمانان در مقابل ستمگران میباشد، لذا دفاع از اسلام و مسلمانان به عنوان منادیان آزادی و عدالت یکی از مصادیق جهاد فی سبیل اﷲ میباشد. بررسی دیدگاههای فقها واندیشمندان جهان اسلام حاکی از این امر است که آنان در اصل حکم فوق اتفاق نظر دارند.
برای نمونه محقق حلی بیان میکند «اگر دشمنان به مسلمین هجوم آورند به طوری که اساس اسلام به خطر افتد و خوف نابودی اسلام برود یا بیم نابودی طایفهای از مسلمانان برود در این صورت بر آنها واجب است از آن دفاع کنند و…» امام خمینی(ره) نیز میفرمایند «اگر دشمن به شهرهای مسلمین یا مرزهای آنان یورش برد به طوری که اساس اسلام و جامعه اسلامی به خطر افتد دفاع بر مسلمانان واجب است.»
عقل
دفاع از مظلوم یکی از آموزههای فطری است که هر عقل سلیمی آن را تأیید میکند. این مسئله آن قدر بدیهی است که حتی متجاوزان نیز به بهانه یاری نمودن ملتهای ضعیف و حمایت از حقوق بشر دست به بزرگترین جنگها میزنند. به عبارت دیگر دفاع از مظلوم و دشمنی با ستمگران و متجاوزان از بارزترین پسندیدههای عقلی است که همواره در باب حسن و قبح عقلی بدان استناد میکنند.
دوم، اصول حاکم بر مداخله بشردوستانه در اسلام
کرامت انسان
به مقتضای برخی از آیات قرآن کریم انسان از کرامت ذاتی برخوردار است. خداوند متعال نیز با بیان احکام مختلف اخلاقی، از مقام کرامت انسان حراست نموده به بندگان خویش نیز دستور میدهد که مبادا برخلاف شان و کرامت خود و دیگر انسانها عملی انجام دهند. با توجه به این وجه از انسان و حقوق او مستفاد از آیات قرآن کریم و پذیرش سخن بزرگان در تفسیر آیات و همچنین پذیرش شمول ضرر نسبت به هتک کرامت افراد میتوان مداخلات بشردوستانه جهت حمایت از وی را امری مشروع تلقی کرد.
تألیف قلوب
این اصل یکی از اصول بسیار مهم در اسلام است که یکی از آیات قرآن کریم نیز بر آن تأکید کرده است. البته در مورد قلمرو این اصل بعضی از فقها این حکم را مختص به کفار دانستهاند دادن چنین سهمی به مسلمین را روا نمیدانند و عدهای دیگر آن را تنها شامل مسلمانان میدانند. اما مشهور فقها قائل به عمومیت این اصل شده و گفتهاند که شامل همه مصادیقش مانند کفار، منافقین، مسلمین ضعیف الایمان، مسلمانان مرزنشین و… میشود و اختصاص به گروه خاصی ندارد.
به نظر میرسد ملاک در این اصل این باشد که امام و رهبر جامعه اسلامی میتواند در راستای مصلحت دین و مملکت اسلامی، هرکس و یا هر دستهای را تحت عنوان تألیف قلوب مورد حمایت قرار دهد و این حمایت تنها معطوف به کسانی که مستقیماً در جهاد با کفار دیگر همراه مسلمین باشند، نیست بلکه برای دفاع از کیان اسلام و افزودن به عظمت نام آن میتوان به حمایت از گروههای دیگر پرداخت و مسلمان بودن و یا فقیر بودن شرط نیست، بلکه ملاک اصلی اقتضای مصلحت اسلام است.
تولی و تبری
تولی یعنی دوستی دوستان خدا و تبری یعنی برائت و دوری جستن از دشمنان خداوند. براساس این اصل دستگاه دیپلماسی کشور اسلامی روابط نزدیکی را با آن دسته از کشورها برقرار میکند که سر عناد و ناسازگاری با دین را ندارند و با آن دسته از دولتها که دشمنی با دین و نظام اسلامی را نصب العین خود نمودهاند، رفتار مقتدرانهای از خود به نمایش میگذارد.
تبری همان احرام اجتماعی و سیاسی قطبها و رژیمهای جائر است و طبق قاعده تبری نمیتوان با رژیمهایی که دشمن دین خدا هستند رابطه سیاسی برقرار کرد. چنانکه تولی دستوری است برای برقراری رابطه سیاسی با رژیمهای خدا دوست و عدالت خواه. ملاک دوستی و دشمنی در آیات و روایات نیز براساس تقسیم بندی «ظالم» و «مظلوم» است.
جهانی بودن اسلام
موضوع جهانی بودن رسالت پیامبر اکرم را میتوان براساس قرآن کریم ثابت کرد. براساس آیات برگزیده جامعیت دین اسلام عقلاً اقتضا میکند که احکام و معارف خود را به تمام کسانی که در این محدوده قرار دارند برساند در غیر این صورت نمیتوان ادعا کرد که این شریعت برای هدایت تمامی انسانهاست، در این صورت نقض غرض نموده است. یکی از معارف اصیل اسلامی رعایت حقوق انسانی و حمایت از مستضعفان است حال اگر تدبری در آیات قرآن داشته باشیم متوجه خواهیم شد که رعایت حقوق انسانی فقط اختصاص به گروه مسلمانان نداشته و همه جوامع انسانی راشامل میشود.
امر به معروف و نهی از منکر
حیات اسلام با امر به معروف و نهی از منکر پیوند مستحکمی دارد و نقش امر به معروف و نهی از منکر در برپاداشتن حق و میراندن ظلم و ستم غیر قابل انکار است. یکی از ابعاد نهی از منکر بعد برون مرزی آن است و هیچ دلیلی وظیفه نهی از منکر را به مرزهای جغرافیایی محدود نمیکند اما در غالب موارد اجرای بعدبرون مرزی و مبارزه با منکرات خارجی با مسلمات حقوق بین الملل و مصالح سیاسی در تضاد قرار میگیرد. حاکمیتهای جائر و طاغوتی معمولاً در تقابل با اهدافی چون اجرای عدالت و رد ظلمها، بقای عزت و تعالی مسلمانان و به طور کلی اعلاء کلمه الهی قرار میگیرند. لذا بر اساس آیات مبارکه، به صورت فراگیر جهت احقاق همه انسانها در قالب امر به معروف و نهی از منکر میتوان مداخله مشروع بشردوستانه نمود.
سوم، تطبیق مبانی و اصول حاکم بر مداخله با حاکمیت دولتها و معاهدات بین المللی
اسلام نیز همانند رویه سازمانهای جهانی و قرادادهای مصوب سازمان ملل با وجود اعتقاد به امت واحده جهانی جوامع سیاسی کوچک تر از امت جهانی را انکار نمیکند. قرآن در این مورد اظهار میدارد که خداوند انسان را به صورت «شعوب و قبائل قرار داده تا شاید شما بتوانید یکدیگر را بشناسید.»
لذا قرآن اعتبار هویتهای گروهی را میپذیرد، لکن صرفاً به عنوان وسیله خطاب قراردادن خود و تسهیل ارتباط متقابل بشری نه به عنوان مبنایی برای نژادپرستی، میهن پرستی متعصبانه یا ملی گرایی افراطی.
مداخله بشردوستانه و معاهدات بین المللی
مسئلهای که حقوقدانان سنتی و به دنبال آن نویسندگان مدرن را دچار تکلف و دشواری کرده، این است که آیا دولت اسلامی یک معاهده عدم مداخله با یک دولت غیرمسلمان دارد؟ اگر دارد آیا دولت اسلامی مزبور میتواند معاهدات خود را به منظور یاری رساندن به ستمدیدگان در دولت غیر مسلمان نقض کند؟ علت اصلی طرح چنین مسائلی آیه ۷۲ سوره انفال است که در انتهای آیه میفرماید «چنانچه آنان از شما در دین مدد خواستند بر شماست که آنان را یاری کنید مگر آنکه با قومی که با شما عهد و پیمان دارید به خصومت برخیزند و خداوند به هرچه میکنید آگاه است.» البته بعضی متفکرین با این دیدگاه موافق نیستند که روابط معاهداتی مسلمانان را از یاری رساندن به هم کیشانی که توسط یک دولت غیر مسلمان مورد ستم قرار میگیرند، منع میکند.
مداخله بشردوستانه و مرزهای بین المللی
دومین مسئله این که آیا میتوان به دلیل حمایت از ستمدیدگان فراتر از مرزهای شناخته شده بین المللی مداخله بشردوستانه را اعمال کرد؟ از آنجا که دولت اسلامی به عنوان یک واحد سیاسی عمل میکند در محیط بین الملل بایستی اصول و شرایط جامعه جهانی در تعریف ساختار دولت را بپذیرد اما در اصل کلمه «امت» مبین واحد سیاسی از نظر اسلام است.
اسلام، جهان را از لحاظ فکری و عقیدتی به دو منطقه دارالاسلام و دارالکفر تقسیم میکند. دارالاسلام شامل جمیع مناطق و سرزمینهای وسیع و دور افتاده اسلامی میگردد. بر این اساس حدود جغرافیای سیاسی که امروز در میان دول جهان متداول است بر وطن اسلامی صدق نمیکند بلکه وطن اسلامی با توسعه عقیدتی اسلامی گسترش مییابد. در مقابل دارالکفر به بلاد و سرزمینهایی گفته میشود که احکام اسلام در آن به اجرا گذاشته نشده و خارج از قلمرو دارالاسلام قرار دارند. با مدنظر قراردادن محدودیتها و همچنین با توجه به اصل جهانی بودن اسلام و توجه به نظریاتاندیشمندان باید مداخله بشردوستانه را همانند مورد پیشین دانست زیرا آیه قرآنی فوق الذکر به طور عام از مستضعفان سخن به میان آورده است.
مداخله بشردوستانه و مخاصمات داخلی
برخی از حقوقدانان اهل تسنن مخاصمات درونی مسلمانان را به عنوان یک مقوله ویژه جنگ مشروع خارج از جهاد که در ارتباط با «فتنه» یا «نافرمانی مدنی» است مورد بحث قرار میدهند. این مسئله در نظام تفکری شیعه مطرح نیست چرا که امام علی(ع) تمام مدت خلافت خود را در تلاش جهت فرونشاندن مسلمانان علیه حکومت خویش سپری کردند.
لذا دراندیشه شیعه ابهامی در این مورد نیست و تمام کسانی که حاکمیت امام شیعه را نفی کرده و یا به چالش کشیدهاند چه مسلمان باشند و چه غیر مسلمان میتوانند هدف جهاد واقع شوند. مصداق بارز این استدلال مداخله جمعی مسلمانان به نفع مردم ستمدیده عراق میباشد چرا که حکومت وقت(صدام) به نقض کامل حقوق بشر از جمله کشتار بیگناهان، استفاده از سلاحهای شیمایی، اخراج اجباری و… دست میزد.
مداخله بشردوستانه در دولت اسلامی
چنانچه دولت اسلامی خودش به شهروندانش تعدی کند چه باید کرد؟ وظیفه تضمین عدالت در چنین شرایطی مجدداً بر عهده جامعه اسلامی در کلیت آن باقی میماند نه بر عهده دولت اسلامی مزبور که صرفاً نماینده آن است. وقتی فرمانروایان گمراه هستند اصول اخلاقی اسلامی مکرر امت را به اصلاح آنان توصیه میکنند.
چنانچه نیروهای مسلمان نتوانند اقدامی صورت دهند آیا غیر مسلمانان حق مداخله دارند، به ویژه در صورتی که قربانیان هم کیشان آنان یا از هم نژادهای آنان باشند؟ با توجه به این که در مداخله غیر مسلمان و کافر بیم سلطه بر مسلمانان وجود دارد قرآن کریم بر این اساس هرگونه راهی را که سبب مداخله و سلطه بر مسلمانان باشد نفی میکند. مفتاح