ما باید دو عنصر را کاملاً رعایت کنیم. یکی عنصر صوری بودن را حذف کنیم. صوری بودن یعنی در ضمن عقدهای اسلامی، روال غیر اسلامی را دنبال کنیم. آنچه الآن بهعنوان یک پدیده مشکلزا در بانکداری اسلامی انجام میشود، عقود صوری است؛ یعنی افرادی که نیاز به سرمایهدارند بر اساس عرضههای واقعی این کار انجام نمیشود. مثلاً بهعنوان مرابحه عمل میکنند ولی شرایط مرابحه را رعایت نمیکنند و بر اساس مضاربه و چیزهای دیگر عمل میکنند اما شرایط مضاربه را رعایت نمیکنند. باید محتوای عمل با محتوای عقد، تطبیق داشته باشد که متأسفانه این یکی از مشکلات اساسی بانکداری روزگار ماشت و مشکل دوم هم این است که باید با واقعیت تطبیق کند. گتره ای نباشد و استاندارد باشد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: ماجرای بانکداری اسلامی سالهاست که نُقل زبان محافل فقهی است. هر از چندگاهی با خبر و حادثه ای بولد می شود و باز به محاق می رود. یک بار یکی در درس خارج خود گریه می کند و بار دیگر، دیگری تهدید به اعتصاب غذا می نماید. از آن سو، طرفداران بانکداری فعلی نیز مخالفان را کج اندیش و ناآشنا با اقتصاد روز دنیا می انگارد. به مناسبت روز بانکداری اسلامی، با دکتر ناصر الهی، دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه مفید و معاون پژوهشی این دانشگاه گفتگو کردیم. او که دکترای خود را در گرایش اقتصاد بین الملل از دانشگاه امام صادق (ع) دریافت کرده است معتقد است مهم ترین مشکل بانکداری اسلامی، صوری بودن عملیات بانکی در آن است. مشروح گفتگو با این استاد و پژوهشگر دانشگاه به قرار زیر است:
اجتهاد: آیا امکان بانکداری اسلامی بدون اخذ سود از وامها وجود دارد؟ در این صورت، هزینههای جاری بانک چگونه تأمین میشود؟
الهی: قطعاً بانکداری اگر بخواهد بهصورت یک بنگاه سودآور عمل کرده و درعینحال نقش اسلامی خودش را ایفا کند و در جامعه مفید باشد، نمیتواند فاقد سود باشد ولی آن چیزی که مهم است این است که باید تمامی معاملات بانکی و تراکنشهای بانکی بر اساس دنیای واقعی انجام بشود؛ نه بهصورت صوری و خارج از واقعیت.
در تقسیمبندی کلی دو نوع عقد داریم. عقود مشارکتی که طبیعتاً بانک و کنشگر اقتصادی باید در سود این فعالیت اقتصادی سهیم باشند. سود باید بر اساس ارزشافزودهای که از طریق سرمایه توسط بانک تأمینشده است و از طریق مدیریت که توسط بخش خصوصی انجامشده است، بر اساس نسبت ارزشافزودهها، سود بانک مشخص و سود کنشگر اقتصادی هم مشخص شود.
نوع دیگری از عقود داریم که عقود مبادلهای هستند که اینها باید سود آن بر اساس بازار مرابحه تنظیم شود نه بهصورت کاملاً غیراستاندارد. بنابراین در بانکداری اسلامی حتماً باید سود برای صاحب سرمایه تأمین شود ولی آن چیزی که در بانکداری اسلامی رکن و اساس است این است که باید منتظر بازار و واقعیت اقتصادی باشیم. منظور من از بازار نه به معنای اینکه ربح بازار محاسبه شود بلکه باید ارزشافزودهای که توسط عامل سرمایه انجام میشود و ارزشافزودهای که توسط عوامل مدیریتی انجام میشود مثل نیروی کار و امثال آن، مشخص شود. آن مقداری که سهم سرمایه است، در مشارکت مشخص شده و ریسکی که به وجود میآید، توسط صاحب سرمایه تحمل بشود.
ما باید دو عنصر را کاملاً رعایت کنیم. یکی عنصر صوری بودن را حذف کنیم. صوری بودن یعنی در ضمن عقدهای اسلامی، روال غیر اسلامی را دنبال کنیم. آنچه الآن بهعنوان یک پدیده مشکلزا در بانکداری اسلامی انجام میشود، عقود صوری است؛ یعنی افرادی که نیاز به سرمایهدارند بر اساس عرضههای واقعی این کار انجام نمیشود. مثلاً بهعنوان مرابحه عمل میکنند ولی شرایط مرابحه را رعایت نمیکنند و بر اساس مضاربه و چیزهای دیگر عمل میکنند اما شرایط مضاربه را رعایت نمیکنند. باید محتوای عمل با محتوای عقد، تطبیق داشته باشد. متأسفانه این یکی از مشکلات اساسی بانکداری روزگار ماشت. مشکل دوم هم این است که باید با واقعیت تطبیق کند، گتره ای نباشد و استاندارد باشد.
اجتهاد: آیا دلیل حرمت ربا، شامل ربای تولیدی نیز میشود یا آنکه تنها اختصاص به ربای استهلاکی دارد؟
الهی: در این زمینه نظرات مختلفی وجود دارد. برخی از فقها معتقدند که فقط ربای استهلاکی حرام است؛ یعنی کسی که برای گذران زندگی روزمره خودش نیاز به تأمین مالی دارد، اگر قرض بگیرد تا مایحتاج روزانه خودش را تأمین کند، ربای در این قرض، حرام است ولی در مورد تولید که طبیعتاً اگر شخصی نیاز به سرمایه برای تولید داشته باشد و شما هم صاحب سرمایه باشید اگر شما به آن شخص سرمایه بدهید تا تولید کند، در اینجا شما در سود حاصله با آن شخص شریک هستید و لذا ربا به موارد استنتاجی و تولید تعلق نمیگیرد.
این دیدگاه برخی از فقها است که چنین اعتقادی دارند و برای خودشان هم دلایلی دارند که قابلتأمل است. در این زمینه بنده بهعنوان صاحبرأی نمیتوانم نظر بدهم که آیا حرف آنها درست است یا خیر ولی بههرحال آنها هم استدلالهای خاص خودشان ر ابر اساس مبانی خود انجام دادهاند و معتقدند که ربا به امور استنتاجی و تولیدی صورت نمیگیرد و ربای محرم صرفاً محدود و منحصر به استهلاکی و مصرفی است که نباید زندگی افراد را دستخوش ربا قرار بدهیم.
اما در امر تولیدی همانطور که نیروی کار عامل تولید است، سرمایه هم عامل تولید است و سودی که تعلق میگیرد، قاعدتاً باید تقسیم بشود و بنابراین ربا کلاً در امور تولیدی وجود ندارد.
اجتهاد: آیا طرفداران بانکداری اسلامی، هیچگاه یک مدل خاص برای بانکداری ارائه کردهاند؟ بایستههای آن مدل چیست؟
الهی: بله مدلهایی زیادی در کشورهای مختلف مثل مالزی و ایران و جاهای دیگر داریم و بانکداری اسلامی انجام میشود. در همه کشورها به یک نحوی بانکداری اسلامی داریم حتی در کشورهای اروپایی و غربی. مدل در کلیت خود، یک تشابههای اساسی دارد ولی در جزئیاتش باهم مختلف است. این مدلها وجود دارد اما تا اینکه تا چه اندازه بهصورت اسلامی عمل بکنند، جای تردید وجود دارد. آنچه خود افراد در ایران اعتقاد دارند که در ایران، عقودی که در بانکها وجود دارد، به نحوی است که ربا پدید نمیآید ولی به این معنا نیست که همه عقود یا همه کنشهایی که در بانک انجام میشود، سالم است. ممکن است با صوری سازی، ما دچار یک عقد محرم بشویم و آن تراکنش بر اساس تراکنش اسلامی انجامنشده باشد. مسئله مهمی هم که وجود دارد و در تحلیل عملکرد بانکی میتواند مورد تأمل قرار بگیرد این است که ممکن است اهداف یک نظام اقتصادی اسلامی توسط شبکه بانکی موجود تأمین نشود. این اهداف بسیار فراتر از نفی ربا است. باید بههرحال شکوفایی اقتصادی به وجود بیاید و عدالت اقتصادی ایجاد شود و طبیعتاً بانکها در این زمینه با مشکلات بسیار اساسی و جدی مواجه هستند.
اجتهاد: با توجه به فتاوای فقهایی همچون آیتالله سیستانی که برای تمام عملیات بانکی، وجه شرعی قائلاند، آیا لزومی به ایجاد بانک اسلامی هست؟
الهی: آیتالله سیستانی با فتوایی که دارند معتقدند که خیلی از این فعالیتهای بانکی میتواند در جامعه انجام بشود بدون اینکه ما نیازمند به این گرفتاریهای عقود مشارکتی و مبادلهای باشیم ولی درعینحال اگر بخواهد در یک جامعه این کار انجام شود، ممکن است برخی مقلد ایشان نباشند و برای آنها مشکل ایجاد میشود. بنده اعتقادم بر این است که ما نباید یک نظام بانکی انحصاری داشته باشیم و معتقد باشیم همه باید به یک صورت عمل کنند. چه خوب بود که ما نظام بانکداری را رقابتی میکردیم و مثلاً برخی از بانکها بر اساس دیدگاه ایشان انجاموظیفه میکردند و برخی از بانکها، بر اساس دیدگاه فقهایی که معتقد بودند ربا در امور استنتاجی تعلق پیدا نمیکند عمل میکردند. این فضا را برای ایدههای متفاوت باز میکردیم که هرکدام از این راهها ممکن است بر اساس رأی یکی از فقها در جامعه قابلقبول باشد و ما یک نظام رقابتی را به وجود میآوردیم که میتوانست باعث بهبود کار آیی و بهرهوری شبکه بانکی هم باشد.
اجتهاد: در پایان اگر نکتهای باقیمانده استفاده میکنیم.
الهی: در این مسئله اساسی که آیا آنچه توسط بانکها انجام میشود بهخصوص توسط سپردهگذاران انجام میشود آیا قرض است یا یک عقد جدید است واقعاً جای چالش زیادی دارد. بر این اساس در بعضی از صورتها میتوانیم ادعا کنیم آنچه در بانکها انجام میشود، یعنی آن بهرهای که تعلق میگیرد، اصلاً ماهیت ربا ندارد و باید یک موضوع شناسی خیلی جدی صورت بگیرد و اگر اینطور که بنده عرض میکند، باشد، آن عنصر اصلی قرض در اینجا وجود نداشته باشد، این به یک عقد عقلایی جدید تبدیل میشود و منطق هم دارد و از دیدگاه اسلامی، صاحبان سرمایه در تولیدها، حق برای آنها ایجاد میشود و بهرهای که تعلق میگیرد، میتواند آن حق مالکانه سرمایه باشد که بههیچوجه ربا هم نیست و لذا من فکر میکنم باید روی این جهت تأملهای جدی بشود. باید یک موضوع شناسی دقیق و عمیقی درزمینه بهره انجام بشود و دلایل خیلی زیادی میتواند مطرح باشد که آنچه در اینجا ارائه میشود، اصلاً ربا نیست که ما نیاز داشته باشیم به اینکه نظام بانکداری خاصی را برای آن تدوین کنیم.