تقابل میان علما و استعمارگران از هنگام باز شدن پای آنها به سرزمین ایران آغاز شد. شاید بتوان سخنرانی شورانگیز میرزا مسیح مجتهد، علیه اقدامات «گریبایدوف» نماینده تزار روسیه در تهران و قیام مردم این شهر علیه سفارت روسیه را، نخستین رویارویی علمای ایران و استعمارگران نامید. اما بیتردید، باید اقدام قاطعانه «ملاعلی کنی» در برابر انعقاد قرارداد ننگین و استعماری «رویتر» را، نخستین واکنش جدی علما به موضوع تسلط اقتصادی و سیاسی اجانب بر اقتصاد ایران دانست.
شبکه اجتهاد: یکی از اساسیترین دلایل تکاپوهای استعماری، به دست آوردن هر چه بیشتر منافع اقتصادی از طریق چپاول سرمایههای کشورهای استعمار زده است. طی قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی که اوج رونق چنین فعالیتهایی در سراسر دنیا بود، استعمارگران از هیچ اقدامی برای کسب منافع مورد نظرشان، خودداری نکردند. آنها به هیچ قیمتی، حاضر به از دست دادن بازارهای پرجمعیت آسیا، آفریقا و آمریکای مرکزی و جنوبی نبودند؛ سرزمینهایی که افزون بر بازار، منابع بیبدیل مواد خام را در اختیار غارتگران میگذاشتند. طبیعتاً چنین رویکردی، با مقدمات خاص خود انجام میگرفت؛ نگهداشتن ملل استعمار زده در جهل و ممانعت از رسیدن به خودکفایی در عرصه تولید، برای وابستگی دائم آنها به محصولات کمپانیهای اروپایی، از جمله رویکردهایی بود که در دستور کار دول استعماری قرار داشت. آنها با آگاهی از فضای ذهنی حاکمان و دولتمردان سرزمینهای استعمارزده، با تقویت روحیه غربزدگی و دیدن تمام آمال و آرزوهای آنها در تمدن غرب، بر آتش فرنگیمآبی در میان طبقات بالای جامعه میدمیدند و به تدریج، با جایگزین کردن محصولات غربی به جای کالاهای داخلی، شرایط را برای یک وابستگی طولانیمدت و تمام عیار، مهیا میکردند. در این میان، اقدامات مزورانه استعمارگران، از نگاه تیزبین گروهی از رجال روشنضمیر دور نمیماند و آنها را به مقابله با این اقدامات که زمینهساز اضمحلال اقتصاد سرزمینهای استعمارزده بود، بر میانگیخت. در ایران، از شخصیتهای ملی، مانند میرزاتقیخان امیرکبیر و فراملی مانند سیدجمالالدین اسدآبادی که بگذریم، علمای اعلام، همواره پرچمدار این نبرد پنهان، اما تأثیرگذار با استعارگران بودهاند. دلیل این امر را باید اولاً در هوشیاری و غیروابسته بودن این طبقه و ثانیاً، در تعالیم استوار و انسان ساز شرع مقدس جستوجو کرد که عالمان، شارحان و مبلغان آن بوده و هستند.
نخستین رویاروییها
تقابل میان علما و استعمارگران از هنگام باز شدن پای آنها به سرزمین ایران آغاز شد. شاید بتوان سخنرانی شورانگیز میرزا مسیح مجتهد، علیه اقدامات «گریبایدوف» نماینده تزار روسیه در تهران و قیام مردم این شهر علیه سفارت روسیه را، نخستین رویارویی علمای ایران و استعمارگران نامید. اما بیتردید، باید اقدام قاطعانه «ملاعلی کنی» در برابر انعقاد قرارداد ننگین و استعماری «رویتر» را، نخستین واکنش جدی علما به موضوع تسلط اقتصادی و سیاسی اجانب بر اقتصاد ایران دانست. «ملاعلی» پس از امضای قرارداد، عرصه را چنان بر ناصرالدینشاه تنگ کرد که وی ناچار شد با پرداخت جریمه به «ژولیوس دورویتر»، یهودی انگلیسیِ صاحب امتیاز، قرارداد را ملغی کند. «ملاعلی کنی» طی سخنانی، ناصرالدین شاه را «ناصرالکفر» نامید و قرارداد استعماری «رویتر» را به دلیل تسلط یافتن اجانب بر سرمایه و اقتصاد مسلمانان، حرام و غیرشرعی اعلام کرد. او پیش از آنکه در مهرماه سال ۱۲۶۷ هـ. ش، دیده از جهان فروبندد، با تحریم فراموشخانه میرزاملکمخان که نخستین لژ فراماسونری در ایران محسوب میشد، تلاش کرد تا راه ورود استعمارگران از این طریق را هم، مسدود کند. «ملاعلی کنی» در سخنان خود با مردم، آنها را از خریدن اجناس فرنگی منع میکرد و این کار را زمینهساز وابستگی و حرمان مردم مسلمان ایران میدانست. به همین دلیل، باید او را نخستین عالمی بدانیم که عملاً به حمایت از تولیدات داخلی در برابر ساختهها اجانب پرداخت.
نهادینه شدن اقتصاد مقاومتی به عنوان یک الگو
هرچند وابستگی بسیاری از رجال دربار قاجار، مانع از تحقق رویکردی بود که علمایی مانند «ملاعلی کنی» در پی آن بودند؛ اما با تلاش علما، در سالهای پایانی حکومت ناصرالدینشاه، مخالفت با استفاده از کالای خارجی، به اعتراضی نهادینه شده در میان مردم بدل شد. چنانکه علمای مشهد در پی اقدامات مداخلهجویانه روسها در این شهر، در اوایل دوران سلطنت مظفرالدین شاه، مصرف قند وارداتی از روسیه تزاری را تحریم کردند و به جای آن، به مصرف عسل تولید داخل روی آوردند. در واقع، با وجود آنکه امکان جایگزین کردن برخی محصولات خارجی وجود نداشت، مردم به تبعیت از علما، عطای چنین محصولی را به لقایش میبخشیدند، ذائقه خود را تغییر میدادند و حاضر نبودند در ازای بهرهمندی از لذت استفاده از مصنوعات خارجی، به استقلال و دیانت خود چوب حراج بزنند. این اقدامات، البته تا حدودی مؤثر بود، اما نه در آن حد که بتواند اقتصاد ایران را از چنگال استعمارگران رها کند. علما میدانستند که تحریم کالای خارجی، زمانی میتواند مؤثر واقع شود که آنها بتوانند، بدل و جایگزین آن را برای عرضه در بازار، داشته باشند. این مسئله مورد توجه تعدادی از علمای تیزبین اصفهان و در رأس آنها، آیتا… نورا… اصفهانی قرار گرفت.
شرکت اسلامیه و اقدام بنیادین علما
سال ۱۲۷۰ هـ. ش بود که مقدمات یک اقدام مهم و تاریخساز انجام شد. کمپانی «مسعودیه»، با سرمایهگذاری آیتا… نورا… اصفهانی و مدیریت حاج محمدحسین کازرونی، در سرای «مسعودیه» اصفهان گشایش یافت. این کمپانی را باید نخستین کمپانی تأسیس شده در ایران، با هدف دستیابی به استقلال اقتصادی و رونق دادن به تولیدات داخلی، دانست. ۶ سال بعد و در حالی که کمپانی «مسعودیه» در اوج فعالیتهای خود قرار داشت، اعلامیهای از سوی علمای اصفهان امضا شد که فضای اقتصادی ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داد. این اعلامیه ۶ مادهای که در سال ۱۲۷۶هـ. ش به امضای آیتا… آقانجفی اصفهانی و برادرش، حاج شیخ محمدعلی ثقهالاسلام رسید و سپس، مورد حمایت کامل آیت… نورا… اصفهانی هم قرار گرفت، بازرگانان ایرانی و مسلمان را به این امور ملزم میکرد: « ۱- از استعمال پارچههای خارجی و فرنگی حتیالمقدور خودداری شود. ۲- علما و طلاب، لباس و عمامه خود را از پارچههای بافت ایران تهیه کنند و ما خود نیز چنین میکنیم. ۳- کفن اموات را از پارچههای ایرانی(کرباس یا متقال) تهیه کنند. ۴- در مجالس میهمانی و غیره از تشریفات زائد جلوگیری شود و فقط به یک نوع غذا اکتفا شود. ۵- روی کاغذ مارکدار انگلیسی قباله و سند نوشته نشود و ما نیز نمینویسیم. ۶- شهادت افراد تریاکی را در دعاوی نمیپذیریم.» این اعلامیه، مانند یک بمب در فضای اقتصادی آن دوره منفجر شد و تأثیر فوقالعادهای بر روابط اقتصادی گذاشت. دیگر علمای سایر بلاد نیز، به تدریج با آن همراهی کردند.
با این مقدمات، شرایط برای اقدام مؤثرتر فراهم شد. یک سال بعد، در ۱۲۷۷هـ. ش، سنگ بنای شرکت سهامی «اسلامیه» گذاشته شد؛ اقدامی مؤثر که چشماندازی فراملی را برای اقتصاد ایران پیشبینی کرده بود و به صدور کالای ایرانی و رونق اقتصاد داخلی، در ابعادی بسیار گستردهتر از «کمپانی مسعودیه» میاندیشید. آقا نورا… اصفهانی و تعدادی از علمای اصفهان، با خرید سهام شرکت اسلامیه، مردم را به سرمایهگذاری در این شرکت ترغیب کردند. اهداف تأسیس شرکت از سوی علما و سهامداران به این شرح اعلام شده بود: «۱- ایجاد یک شرکت برای حمایت از مشاغل داخلی. ۲- نظام بخشیدن به رشته گسیخته تجارت داخله ایران. ۳- رهایی از مصرفگرایی و استفاده از کالاهای خارجی. ۴- جلوگیری از خروج ثروت از ایران در مقابل ورود کالاهای مصرفی. ۵- جلوگیری از احتکار و بازار سیاه. ۶- ایجاد اشتغال برای جوانان ایرانی.» آیتا… نورا… اصفهانی، پس از تأسیس شرکت، با صدور اعلامیهای ۵ مادهای، حمایت خود را از تولیدات داخلی اعلام و تصریح کرد که عدم توجه به مصنوعات ساخت داخل، بیکاری و فقر اقتصادی را برای مسلمانان رقم میزند.
مدتی بعد، شرکت اسلامیه در ۱۹ شهر کشور دست به ایجاد نمایندگی زد. انگلیسیها که به شدت از این اقدام بیمناک بودند، مقدمات وارد آوردن ضربههای اقتصادی به شرکت را فراهم کردند. عمال آنها در تمام کشور، با تزریق سرمایه به رقبای شرکت، مانع کسب سود و گسترش فعالیت آن میشدند. این موضوع به ویژه با بحرانی شدن اقتصاد ایران در دوره مظفرالدینشاه، شرکت را با تنگناهای متعددی روبهرو کرد؛ اما سهامداران و دستاندرکاران شرکت اسلامیه، علیرغم همه کارشکنیها، توانستند تا مدتها دوام بیاورند و حتی در خارج از ایران نیز، نمایندگیهایی ایجاد کنند.
حمایت از کالای ایرانی، از مدرس تا امام خمینی(ره)
الگویی که علمای اصفهان برای ترویج فرهنگ مصرف کالای ایرانی در پیش گرفتند، به صورت جدی بر دیدگاههای سایر علما نیز، تأثیر گذاشت. در دورههای بعد، به ویژه پس از روی کار آمدن رژیم پهلوی که موضوع شبیه شدن ظاهری به غرب، بیش از هر زمان دیگری مطرح شد، علما با تمام توان خود به مقابله با چنین رویکردی پرداختند. یکی از علمای فعال در این عرصه، شهید آیتا… سیدحسن مدرس بود. او در جلسه مورخ ۲۳ آبان ۱۳۰۱، سه سال پیش از سقوط قاجاریه، طرحی را پیشنهاد کرد که بر مبنای آن، البسه همه کارمندان دولت، باید از منسوجات ساخت ایران تهیه میشد: «بعد از یک سال از اجرای این قانون کلیه ملبوس اوقات کار مستخدمین در ادارات کشوری اعم از لباس که از طرف دولت به مستخدمین داده میشود و یا خود آنها تهیه میکنند، باید از منسوجات و مصنوعات ایران باشد.» پیشنهاد شهید مدرس، در همان جلسه به تصویب رسید، اما بعدها، هیچ اقدامی برای اجرایی شدن آن صورت نگرفت. تلاش علما برای روی آوردن مردم ایران به مصرف کالای ایرانی، در دوران پس از فرار رضاخان نیز، با جدیت دنبال شد. شهید نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام که در مبارزه با نفوذ استعمار، عزمی جزم داشت، بارها در خلال سخنانش، از رجحان کالای ایرانی بر خارجی سخن گفت. او در یکی از جلسات سخنرانیاش، در مسجد «فخریه» تهران، چراغی ساخت ایران را روی دست گرفت و از مردم خواست به جای راحتطلبی و استفاده از مصنوعات غربی، با خرید کالای ایرانی به تقویت بنیه اقتصادی مسلمانان کمک کنند. همگام با این اقدامات، علمای بزرگ و مراجع تقلید نیز، از خرید و استفاده کالای خارجی خودداری میکردند. آیتا…العظمی مرعشی نجفی، از مراجع بزرگ تقلید، حتی حاضر نبود برای لباس خود از دکمه خارجی استفاده کند و از خیاط میخواست تا با استفاده از قیطان، برای لباسهایش که با پارچه ساخت داخل تهیه شده بود، دکمه درست کند.
حضرت امام خمینی(ره)، پیش از آغاز نهضت اسلامی و پس از شروع آن، همواره یکی از مدافعان استفاده از کالاهای ایرانی و رویگردانی از مصرف مصنوعات خارجی بودند. این ویژگی، بعدها در آثار فقهی ایشان نیز، جلوهای تام و تمام داشت. در مسئله شماره ۲۸۳۱ رساله عملیه ایشان آمده است: «اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، واجب است قطع اینگونه روابط، و حرام است این نحو تجارت.» این رویکرد، پس از رحلت حضرت امام(ره) و آغاز دوران رهبری حضرت آیتا… خامنهای نیز، تداوم پیدا کرده و از سوی سایر علمای اعلام نیز، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفته است. نامگذاری سال ۱۳۹۷، به عنوان سال «حمایت از کالای ایرانی» خود نمونهای بارز از چنین اندیشه و رویکردی محسوب میشود. محمدجواد حقیقت، قدس