قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / مطالعات دینی در حوزه فرهنگ، کمبود جدی دارد/ فقها باید به «فقه فرهنگی» بیش‌تر توجه کنند
جای خالی کتاب «فقه روابط عام اجتماعی» در حوزه

مدیر حوزه‌های علمیه و رئیس جامعة‌المصطفی:

مطالعات دینی در حوزه فرهنگ، کمبود جدی دارد/ فقها باید به «فقه فرهنگی» بیش‌تر توجه کنند

شبکه اجتهاد: در روز اول اردیبهشت ۱۳۹۷ حجت‌الاسلام والمسلمین اعرافی، مدیر محترم حوزه‌های علمیه و ریاست جامعهالمصطفی، در ابتدای اختتامیه همایش بین‌المللی «جریان‌شناسی فرهنگی در عرصه بین‌الملل» که با حضور طلاب و علاقه‌مندان، در مجتمع آموزش عالی امام خمینی‌(ره) قم برگزار شد، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت: مناجات شعبانیه حاوی یک دوره سلوک الی الله است. در این مناجات، موانع سیر و سلوک الی الله بیان شده است و در این مناجات است که انسان‌شناسی، معرفت به توحید و دغدغه‌ها و موانع ارتباط با خدا قابل مشاهده است و تعالی بشر بدون شناخت موانع و عوامل فرصت‌سوزی‌ها محقق نمی‌شود. وی در ادامه به موضوع جریان‌شناسی فرهنگی در عرصه بین‌الملل پرداخت که گزارش آن را در ادامه به نقل از مباحثات می‌خوانید.

‌‌*برای فرهنگ تعاریف متعددی بیان شده است؛ ولی آن‌چه مدنظر من است، این تعریف از فرهنگ است: «فرهنگ منظومه‌ای است مرکب از بینش‌ها، باورها، گرایش‌ها، آداب، آیین‌ها و هنرها، در یک مجموعه انسانی مشترک و تقریباً ثابت که مختص انسان است». طبیعت زیست انسان این است که فرهنگ را می‌آفریند و رفتار او ریشه در فرهنگ او دارد و رشد بشر در بستر فرهنگ محقق می‌شود.

‌‌* انسان و فرهنگ دو مقوله‌ای هستند که در داد و ستد با یکدیگرند و بشر، آفریننده فرهنگ است؛ اما مقهور آن نیست و می‌تواند سازنده و اصلاح‌گر آن باشد.

‌‌* فرهنگ از باور شروع می‌شود و به آداب و رسوم منتهی می‌گردد و در دانش، هنر و عمل انسانی تجلی می‌یابد.

‌‌* فرهنگ از ثبات و اشتراک برخوردار است و دستاورد بشری محسوب می‌شود؛ ولی عاملی است مؤثر بر روی جامعه انسانی و افراد آن.

‌‌* فرهنگ با ملاک‌های مختلفی همچون دین، مذهب، زبان و سطح دانش قابل ترسیم است و همین موجب تنوع و تداخل فرهنگ‌های بشری می‌شود و طبقه‌بندی فرهنگی شکل می‌گیرد؛ لذا ملاک مطلقی برای ترسیم فرهنگ موجود نیست؛ از همین رو فرهنگ مطلق نیز غیرممکن است و انسان‌ها می‌توانند همزمان درفرهنگ‌های مختلفی زیست و تنفس کنند.

‌‌* فرهنگ را می‌توان به دودسته طولی و عرضی تقسیم کرد. مثلاً در تقسیم طولی با ملاک دینی می‌توان فرهنگ شیعی را ذیل فرهنگ اسلامی و فرهنگ اسلامی را ذیل ادیان توحیدی بسته‌بندی کرد.

‌‌* فرهنگ‌ها نسبت‌های مختلفی همچون وحدت، همکاری، تضاد، تداخل و تعارض با هم دارند.

‌‌* فرهنگ می‌تواند ثابت یا متغیر باشد؛ لذا در فرهنگ، ثبات مطلق و یا ناپایداری مطلق وجود ندارد. از همین رو فرهنگ، مسأله‌ای است که نیاز به مهندسی دارد و ارزشیابی فرهنگی ذیل مهندسی فرهنگی می‌تواند قرار بگیرد.

‌‌* فرهنگ، معماری‌پذیر، اصلاح‌پذیر و افسادپذیر است. تغییر فرهنگ در یک هویت جمعی سخت است؛ چرا که فرهنگ امری است نسبتاً ثابت و پایدار و افراد زیادی را ذیل خود پوشش می‌دهد و یکی از اعجازهای پیامبر اکرم این بود که در یک جامعه‌ی با سنت‌های سخت توانست با سرعت و قدرت تغییرات فرهنگی گسترده‌ای را پدید بیاورد.

‌‌* فرهنگ‌شناسی و جریان‌شناسی فرهنگ رشته‌ای مستقل است و در مسائل میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای باید ورود پیدا کند. شاید بتوان گفت تمام رشته‌های علمی نیازمند یک پیوست و پیوند فرهنگی است و در زمان تأسیس مؤسسه زبان و فرهنگ‌شناسی در دوازده سال پیش، این هدف مدنظر بود. گرچه تا تحقق کامل این هدف، راه زیادی پیش روی ماست.

‌‌* یک فرهنگ اگر می‌خواهد موفق باشد باید به پیچیدگی‌های مسائل فرهنگی آگاه باشد و سعی کند همیشه تعامل فرهنگی با سایر فرهنگ‌ها را مدنظر داشته باشد.

‌‌* در مورد نگاه اسلام به فرهنگ و فرهنگ‌شناسی باید گفت که مطالعات دینی در حوزه فرهنگ، کمبود جدی دارد؛ از همین رو در فقه نیازمند فرهنگ‌شناسی هستیم و فقها باید به فقه فرهنگی بیش‌تر توجه کنند و یکی از ابواب فقه را به فرهنگ و فقه فرهنگی اختصاص دهند. همان‌طور که باید به رشته‌هایی همچون فلسفه مضاف فرهنگ و حوزه‌های کلامی ـ فلسفی فرهنگ توجه کرد.

‌‌* در طرح تحول، تعداد رشته‌های جامعهالمصطفی به چهارصد رشته رسیده است و شخصاً علاقمند به پرداخت به حوزه‌های فقه، فلسفه و کلام فرهنگی بودم و باید توجه بیش‌تری به معماری رشته مطالعات فرهنگی در جامعهالمصطفی می‌شد. گرچه جامعهالمصطفی در رشته‌سازی، در جهان اسلام بین مراکز فرهنگی واقعاً پیشرو است؛ ولی باز هم معتقدم خلأ زیادی در ایجاد رشته‌هایی همچون فقه و اصول با رویکرد فرهنگ‌شناسی هستیم.

‌‌* امروزه برای تعامل و یا تقابل فرهنگی و تمدنی، در دنیا نظریات فلسفی بسیاری همچون تقابل تمدن‌ها ارائه شده است و جامعهالمصطفی معتقد به تعامل فرهنگی است و البته از اصول معینی نیز پیروی می‌کند و تقابل فرهنگی را آخرین راه و یک استثنا می‌داند؛ زمانی دست به تقابل فرهنگی می‌بریم که دیگران راهی برای تعامل مسالمت‌آمیز نگذاشته باشند. واقعاً معتقدم جامعهالمصطفی در راستای تعامل فرهنگی پیشرو است و از آن استقبال می‌کند.

‌‌* در مقابل تعامل فرهنگی، منطق سلطه‌جویی قرار دارد که می‌خواهد فرهنگ تمام دنیا را یک‌دست کند و گاهی پا را فراتر از فرهنگ غربی گذاشته و سخن از فرهنگ امریکایی و‌‌هالیوودی به‌میان می‌آورد و می‌خواهد آن را در دنیا مسلط کند که البته چنین تفکری ستم بزرگی علیه بشریت به‌شمار می‌رود.

‌‌* بنده معتقدم ما منطق و اصول انسانی قابل دفاعی در حوزه فرهنگی داریم. منطق ما در مورد اسرائیل غاصب نیز قابل دفاع است و بر این عقیده هستیم که صاحبان سرزمین فلسطین ـ اعم از مسیحی، مسلمان و یهودی ـ باید بتوانند در یک همه‌پرسی، نظام خود را مشخص نمایند و اگر دشمنان، این فرهنگ منطقی و قابل دفاع ما را به رسمیت نشناسند معتقد به مقاومت متقابل هستیم.

‌‌* ما حتی مناظره جدال‌انگیز و منازعه‌آمیز را در تعاملات فرهنگی نمی‌پذیریم و معتقد به گفت‌وگو و سعه صدر در عرصه‌های فرهنگی هستیم؛ البته معتقد به نسبی‌گرایی فرهنگی نیستیم؛ ولی واقعاً به تعامل فرهنگی اعتقاد داریم.

‌‌* ضمن تشکر از برگزارکنندگان این نشست، معتقدم باید جامعهالمصطفی در تدوین سند جامع فرهنگی نهایت تلاش و توجه را داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky