شبکه اجتهاد: نامه اصلاح گرانه و جامع امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب از یاران امام(ع)، حاوی نکات تاریخی، اعتقادی، سیاسی، اخلاقی و تربیتی مهمی است که شاید تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است. تحلیل و بررسی دقیق و همه جانبه این نامه به ویژه با رویکرد تاریخی، مطالب ارزشمند و هدایت گرانهای را برای ما بازگو و استراتژی و راهبردهای امام(ع) را برای تربیت دینی و اجتماعی امت و ارتقای فکری و معنوی آنان تبیین می کند. امام(ع) دراین نامه به گونهای ظریف و هوشمندانه، دستورات سیاسی خویش را به شیعیان که با عنوان«اهل دعوت» از آنان یاد کرده، ارائه میکند وبه مثابه رهبری دینی و سیاسی هم به پرورش شخصیت فردی شیعیان اهتمام می ورزد و فضائلی همچون عزت نفس، بزرگ منشی، خودباوری و غنای درونی را در پیروان خویش تقویت و تعمیق می بخشد و هم به همبستگی درونی شیعه و وحدت و همدلی و همکاری آنان با یکدیگر توجه و عنایت دارد. دراین نوشتار، بخشهایی از نامه امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب را که ازآن میتوان به منشورسیاسی ومبارزاتی شیعه درعصر امام صادق(ع) تعبیرکرد، به نقل از کتاب ارزشمند«تحف العقول»، مرور می کنیم.
اولین گام در راه انقلاب اجتماعی
«یابن جُندب حَق عَلی کُل مُسلم یَعرفُنا اَن یعرض عمله فی کُلّ یوم و لیله علی نفسه فیکون محاسب نفسه فان رای حسنه استزاد منها و ان رای سیئه استغفر منها لئلا یخزی یوم القیامه، طوبی لعبد لم یغبط الخاطئین علی ما اوتوا من نعیم الدنیا و زهرتها طوبی لعبد طلب الاخره و سعی لها، طوبی لمن لم تلهه الامانی الکاذبه تم قال(ع): رحم الله قوما کانوا سراجا و منارا، کانوا دعاه الینا باعمالهم ومجهود طاقتهم لیس کمن یذیع اسرارنا»
امام(ع) دراین فقره، ابتدا یکی از وظایف شیعیان خود را بیان می کنند و می فرمایند: لازم وضروری است که پیروان مکتب اهل بیت(ع)، هر روز به محاسبه نفس بپردازند و اعمال خود را حسابرسی کنند تا اگر کار نیک و شایستهای انجام داده بودند، بر آن بیفزایند و اگر کار بد و زشتی مرتکب شده بودند، فورا از آن استغفار کنند.
حساب کشیدن از نفس و به دست گرفتن زمام آن، هم در سلوک فردی و هم در امر تحول اجتماعی اولین گام محسوب میشود؛ زیرا که رشد و تکامل انسان تدریجی است و نخستین پله این حرکت تکاملی، حسابرسی نفس و کنترل خواهشهای نفسانی با لگام عقل و منطق است. امام(ع) به عنوان راهبر و راهنمای امت، خشت اول بنای حرکت فرهنگی امت را محاسبه نفس ومدیریت روزانه حرکت ورفتار درچارچوب اهداف وآرمانهای مکتبی و الهی میشمارند.محاسبه نفس علاوه برتهذیب و تربیت جان، یادآور اهداف و آرمانهای مکتبی و موجب زنده نگه داشتن روحیه انقلابی و ایمانی برای استمرار مبارزه است.
ویژگی انسان برتر ازمنظرامام صادق(ع)
امام صادق(ع) در فرازهای بعدی، با به کارگیری واژه«طوبی»، تصویری از انسان مطلوب و مکتبی ارائه میدهد و بهگونهای غیر مستقیم، شیعیان را به «آن گونه بودن» فرا می خواند. ترسیم رفتار و کردار شایسته در یک قالب تصویری، آن هم پس از سفارش به محاسبه نفس نوعی ظرافت و هنرمندی امام(ع) را در تبلیغ و ترویج ارزشهای اخلاقی به خوبی نشان می دهد. نکته مهم آن است که امام(ع) در جملاتی که با«طوبی» شروع می شود به مسائلی می پردازند که به جنبههای اجتماعی و دنیوی انسان پیوند دارد. ایشان دراین باره می فرمایند: خوشا به حال بندهای که به جفاکاران به خاطر مال و منالی که دارند، غبطه نخورد و نه تنها حسرت پست و مقام و جاه و جلال آنان را در دل نپروراند که سعی و تلاشش متوجه آخرت و نعمتهای اخروی باشد. امام(ع) مجدداً با تعبیر و بیانی دیگر همان جمله اول را متذکر می شوند و می فرمایند: خوشا به حال کسی که آرزوهای دروغ او را سرگرم نکند. امام(ع) در حقیقت یادآور می شوند که مال و منال دنیا، آرزوهای فریبندهای است که نباید بنده خوب خدا سرگرم آنها شود. معنا و مفهوماین جملات وقتی روشن تر می شود که بدانیم امام(ع) و پیروان ایشان، اقلیتی مبارز و تحت ستم بودند به همین دلیل هم از مناصب سیاسی و حکومتی محروم بودند، هم از نظر روانی تحت فشار قرار داشتند و هم از حیث مالی تا حدی در تنگنا بودند. در چنین شرایطی امام(ع) برایاین که روح استقامت و ایثار و حماسه و عزت و شجاعت را در یاران خویش تعمیق و توسعه بخشند و آنان را برای استمرار حرکت مکتبی مهیا کنند، این سفارشها را به آنان ارائه می دهند تا بدین وسیله عوارض ناشی از محرومیتهای گوناگون را با تزریق روحیه معنوی و دمیدن فضای انقلابی، بزدایند و بلکه هوشمندانه، محرومیتها را زمینه ساز حرکتهای انقلابی مکتبی قرارمی دهند. امام(ع) در بند پایانیاین فرازها، مقصود خود ازاین توصیهها را به گونهای غیر مستقیم باز می گویند و می فرمایند: خداوند رحمت کند مردمی را که چراغ راهنما و هدایت گر بودند و با عمل و رفتار خود مردم را به سوی ما دعوت می کردند. اینان هیچ گاه همانند کسانی نیستند که اسرار ما را افشا می کنند.
امام(ع) با این جملات می خواهند به شیعیان بفرمایند شما نیز باید چنان باشید و چنین رفتار کنید. در حقیقت امام صادق(ع) با نگاه مبارزاتی، جبهه پیروان مکتب اهل بیت(ع) را ساماندهی میکنند و یکی ازاصول اساسی مبارزه را که همان حفظ اسرارمکتبی به شیعیان یادآور میشوند.
پرهیز ازطرد همکیشان
«یابن جندب لاتقل فی المذنبین من اهل دعوتکم الاخیرا. و استکینوا الی الله فی توفیقهم و سلوالتوبه لهم. فکل من قصدنا وتولانا و لم یوال عدونا و قال مایعلم و سکت عما لایعلم اواشکل علیه فهو فی الجنه» امام(ع) دراین جمله سفارشی مطرح می کنند که بسیار برای امروز ما نیز درس آموز است. آن حضرت به عنوان یک رهبر سیاسی به عبدالله بن جندب دستور می دهند حتی درباره گناهکاران هم کیش(شیعیان) خود هم جز به نیکی یاد نکنند و حق ندارند با رفتار وکرداری ناشایسته آنها را از خود برانند و از حلقه پیروان برانند. بلکه از خداوند توفیق آنان را درخواست و توبهایشان را طلب کنند. برخوردایجابی فعال به جای واکنش سلبی منفعل(کناره گیری) و یا برخورد سلبی فعال( طرد و اخراج) نسبت به گناه کاران شیعه، از جمله نکات آموزنده مکتبی است که نشان از سیاست جذب و راهبرد استحکام بخشی درونی امام(ع) دارد تا بدین نحوه جبهه امامت در رویارویی با جریان ظلم و ستم امویان و عباسیان، گرفتار تعارضات درونی نشده و همچون«بنیان مرصوص» ضربهناپذیر باشد.
امام(ع) در جمله بعدی«فکل من قصدنا…» دلیل این سیاست باز و انبساطی خویش را تبیین می کنند و می فرمایند: هرکس در جبهه ما باشد و به ولایت ما معترف و با دشمن ما نرد دوستی نبازد، و آن چه داند بگوید و از آن چه نداند یا بر او مشتبه باشد دم فرو بندد، در بهشت باشد». اگراین سفارش امام(ع) را در کنار جملهای دیگر از همین سفارشات قرار دهیم آن گاه سیاست امام(ع) در تقویت همدلی و همبستگی شیعه آشکارتر می شود. آن جا که می فرماید: یابن جندب کل الذنوب مغفوره سوی عقوق اهل دعوتک» ای پسر جندب! همه گناهان آمرزیده می شود جز نارضایتی هم کیشانت. امام(ع) دراین جمله از گناهی نام می برد که کمتر در ادبیات دینی از آن ذکری به میان آمده و یا به عنوان«گناه» قلمداد شده است. امام صادق(ع) دراین جا از«عاق هم کیش» سخن می گویند و آن را گناهی نابخشودنی می شمارند. در آموزههای دینی از«عاق والدین» بسیار سخن رفته اما از«عاق هم کیش» چندان سخنی به میان نیامده است.این معنا زمانی به درستی مفهوم می شود که در نظر داشته باشیم امام(ع) علاوه براین که رهبر دینی و مفسر آیینی است، رهبری سیاسی و در رأس هرم جریان و جبههای قرار دارد که با جریان حاکم درگیر است. در چنین شرایطی حفظ اتحاد و همبستگی و همدلی نیروها اهمیتی مضاعف پیدا می کند؛ زیرا که انسجام، راه دستیابی جریان و جنبش فکری سیاسی به اهداف و آرمانهای خویش را هموار می کند. از این رو است که نارضایتی هم کیشان و هم مسلکان، گناهی نابخشودنی به حساب میآید.
رمز شناسایی
«یاابن جندب انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی: باالسخاء و البذل للاخوان و بان یصلوالخمسین لیلاً و نهاراً. شیعتنا لایهرون هریر الکلب و لایطمعون طمع الغراب ولایجاورن لناعدوا، و لایسئلون لنا مبغضا و لوما توا جوعا. شیعتنا لایاکلون الجری و لایمسحون علی الخفین و یحافظون علی الزوال و لایشربون مسکرا. قلت: جعلت فداک فاین اطلبهم؟ قال علیه السلام: علی رووس الجبال و اطراف المدن و اذا دخلت مدینه نسئل عمن لایجاورهم و لایجاورونه فذلک مومن» .
امام صادق(ع) دراین فراز از وصایای خود به ابن جندب، مشخصاتی را برای شیعیان بر می شمارند تا آنها بتوانند در شهرها و مناطق مختلف به آسانی همدیگر را شناسایی و با هم ارتباط برقرار کنند. پراکندگی شیعه و ضرورت ارتباط و پیوند آنان با یکدیگر به منظور پیشبرد اهداف مکتبی و استفاده بهینه از تمام ظرفیتهای جریان امامت، اقتضا می کرد شیعیان به صورت نظام مند اما نامحسوس پایگاهها، افراد و امکانات را شناسایی و در صورت نیاز یار و یاور همدیگر باشند و از یکدیگر دستگیری کنند. ازاین رو امام(ع) به مثابه رهبر جریان دینی سیاسی امامت و قافله سالار کاروان مکتب شیعه، ویژگیهایی را برای شناسایی پیروان خود بیان می کنند؛ پارهای ازاین اوصاف، مذهبی، پارهای شخصیتی و پارهای نیز رفتاری هستند. تعدد و تنوعاین ویژگیها به گونهای است که به خوبی هویت شیعی افراد را مشخص می کند و راه را بر نفوذیها می بندد. تاکید و تکیه امام(ع) براین که فقط و فقط شیعیان ما بهاین ویژگیها شناخته می شوند( انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی) نشان می دهد که امام(ع) درصدد بیان صفات و مختصات عینی و کاربردی هستند که به عنوان معیار و ملاک شناسایی شعیان موثر ومفید باشد. اوصاف و معیارهایی که امام بر می شمارند عبارتند از:
۱-شیعیان ما اهل بذل و بخششند و به برادران دینی خود کمک می کنند(ایثارگری) ۲-شبانه روز ۵۰ رکعت نماز می خوانند(۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت نافله، البته جمعاین دو ۵۱ رکعت می شود) ۳-طمع کار نیستند و برای یک لقمه نان پیش هرکس و ناکسی زوزه نمی کشند و همچون کلاغ به چیزی طمع نمی ورزند ۴-با دشمنان ما حشر و نشر و نشست و برخاست ندارند. ۵-عزت نفس و غیرت مکتبی دارند و از دشمن ما چیزی نمی خواهند گرچه ازگرسنگی به میرند. ۶-شیعیان ما مارماهی نمی خورند( احتمال دارد در آن زمان مارماهی نزد بسیاری از مردم حلال بوده ومصرف آن رواج داشته است اما نزد شیعه به خاطراین که فلس دار نبوده غیرماکول به شمار آمده و مصرف نمی شده است). با توجه بهاین واقعیت، امام صادق(ع) نخوردن مارماهی را یکی از علائم شناسایی شیعیان بیان میکنند.۷-شیعیان ما بر روی کفش مسح نمی کشند،این علامت نیز با توجه بهاین که مسح بر کفش در وضو نزد بسیاری صحیح بوده، از علائم شناسایی شیعه جعفری دانسته شده است. ۸-نماز را اول ظهر به جای می آورند. ۹-مست کننده نمی نوشند.
پیروان ما را درحاشیه شهرها جست وجو کنید
عبدالله بن جندب که پس از شنیدناین علامتها، گویی هنوز به شناخت کامل نرسیده از امام(ع) می پرسد،شیعیان در چه مکانهایی بیشتر زندگی می کنند و در چه محلهایی سکونت دارند؟ امام(ع) پاسخ جالبی می دهند که ازسختی روزگار برپیروان مکتب اهل بیت(ع) حکایت دارد آن جا که امام(ع) درپاسخ ابن جندب میفرمایند: شیعیان را بر سر کوهها و حاشیه شهرها جست وجو کنید. امام(ع) بهاین آدرس کلی نیز اکتفا نمی کنند و معیار دیگری را برای شناسایی شیعیان به دست عبدالله بن جندب می دهند ومی فرمایند: هرگاه وارد شهری شدی، برایاین که بفهمی چه کسی شیعه است به دنبال کسانی بگرد که نه مردم با او حشر و نشر دارند و نه او با مردم.این سخن امام(ع) اوضاع سخت و پرفشار شیعیان را بازگو می کند آنهم در دورهای که دوره فترت به شمار می رود و شیعیان و امامان اهل بیت(ع) در پرتو درگیریهای سیاسی عباسیان وامویان و سالهای اولیه استقرار خلافت عباسی از آرامش نسبی برخوردار بودند بااین حال در همین زمان به ظاهر آراماین چنین در حاشیه جامعه قرار داشته اند.این شرایط نامساعد است که امام صادق(ع) را به جای اتخاذ راهبرد قیام و خیزش انقلابی به انقلاب فکری رهنمون می کند و با راه اندازی دانشگاهی بزرگ هزاران شاگرد در زمینههای مختلف تربیت می کند و به قلب تپنده اندیشه اسلامی در عصر خود تبدیل می گردد.