شبکه اجتهاد: یکی از مباحث مطروحه در فقه، که مورد کنکاش فقها، و محل اختلاف نظر آنها واقع شده است، مساله وقت نماز جمعه است. در این نوشتار به نحو اختصار به اقوال و ادله آنها در این مساله اشاره میشود، و سپس به داوری بین آنها پرداخته میشود.
اقوال در مساله
قول اول: قائلین به این نظریه معتقدند وقت نماز جمعه مضیق، و از اول زوال است تا وقتی که نماز جمعه تمام شود. یعنی نمازگزاران باید به محض اینکه زوال شمس محقق شد، نماز را (البته همراه با خطبهها و اذان) شروع کنند، و حق تاخیر نماز جمعه را ندارند. این نظریه از برخی از قدما مثل ابن زهره و ابو الصلاح حلبی نقل شده است[۱]، و البته برخی از فقهاء معاصر، مثل حضرت امام خمینی[۲] هم به آن معتقد میباشند.
دلیل این قول روایات متعددی است. مثلا صحیحه زراره: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) یَقُولُ إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مُضَیَّقَهً وَ أُمُوراً مُوَسَّعَهً وَ إِنَّ الْوَقْتَ وَقْتَانِ الصَّلَاهُ مِمَّا فِیهِ السَّعَهُ فَرُبَّمَا عَجَّلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ رُبَّمَا أَخَّرَ إِلَّا صَلَاهَ الْجُمُعَهِ فَإِنَّ صَلَاهَ الْجُمُعَهِ مِنَ الْأَمْرِ الْمُضَیَّقِ إِنَّمَا لَهَا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِینَ تَزُولُ[۳].
و یا روایت محمد بن ابی عمیر میفرماید: قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الصَّلَاهِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ فَقَالَ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ (ع) مُضَیَّقَهً إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَصَلِّهَا[۴].
ظهور این روایات در مضیق بودن وقت نماز جمعه، و لزوم تسریع در خواندن آن بعد از زوال، فی نفسه کامل است. عمده مشکل مخالفین این نظریه اشکالات دیگری است که بر این روایات وارد میکنند، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
قول دوم: مطابق این نظریه وقت نماز جمعه از زوال شمس تا یک ساعت است. این نظریه منسوب به جعفی است[۵]، و برخی از معاصرین مثل آیهالله زنجانی[۶] هم به آن معتقدند.
دلیل این نظریه هم روایتی است که شیخ صدوق مرسلا نقل فرموده است: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) أَوَّلُ وَقْتِ الْجُمُعَهِ سَاعَهَ تَزُولُ الشَّمْسُ إِلَى أَنْ تَمْضِیَ سَاعَهٌ فَحَافِظْ عَلَیْهَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عَبْدٌ فِیهَا خَیْراً إِلَّا أَعْطَاهُ[۷]. البته شیخ طوسی هم این روایت را در مصباح از حریز نقل کرده است[۸] ولی این نقل هم مرسل است.
قول سوم: صاحبان این نظریه معتقدند وقت نماز جمعه از زوال شمس تا زمانی است که سایه شاخص به اندازه قدمین (یا یک ذراع) بشود. این نظریه از صاحب حدائق و مجلسی اول و دوم است[۹].
این نظریه دلیل روایی مستقلی ندارد. اما ظاهرا مستند این قول این است که چون از روایات باب نمیتوان به هیچ نتیجه مشخصی رسید، در نتیجه فقط به مقدار قدر متیقن ثابت میشود، و قدر متیقن در وقت نماز جمعه رسیدن شاخص به قدمین است. اما بعد از این زمان دیگر در مشروعیت نماز جمعه شک میکنیم، و باید به عمومات نماز ظهر رجوع کنیم.
قول چهارم: طبق این نظریه وقت نماز جمعه مثل وقت نماز ظهر در سائر ایام است. این نظریه از ابن ادریس حلی و شهید اول و ثانی است[۱۰].
این قول هم مستند روایی خاصی ندارد، و دلیل آن این است که چون روایات باب قابل التزام نیست (و نهایتا حمل بر استحباب میشود) لذا دلیل خاصی بر وقت نماز جمعه وجود ندارد. در نتیجه باید به ادله عمومی وقت نماز ظهر مراجعه شود. زیرا نماز جمعه بدل نماز ظهر (و بلکه عین آن است، و لذا دو خطبه هم جانشین دو رکعت نماز ظهر است) و اطلاق ادلهای که نماز جمعه را بدل نماز ظهر قرار داده است اقتضا میکند که وقت نماز جمعه تا غروب ادامه داشته باشد.
قول پنجم: این نظریه که رای مشهور است بدینگونه است که وقت نماز جمعه از ابتدای زوال تا زمانی است که سایه شاخص به اندازه شاخص شود.
این قول با اینکه به مشهور نسبت داده شده است اما تعجب این است که خالی از هر گونه نصی است، و نصوص این باب به مفاد این قول حتی اشارهای هم ندارد. و لذا همانطور که صاحب جواهر فرموده[۱۱] است بسیاری از علما متذکر این مطلب شدهاند که این قول هیچ دلیل روایی ندارد. و حتی متاخرین از صاحب جواهر هم به این مطلب اشاره کردهاند[۱۲].
در نتیجه مهمترین دلیلی که قائلین به این قول بیان داشتهاند اجماع است. مرحوم محقق خوئی هم در این مساله ادعای تسالم کرده است.
بررسی اقوال
در مقام داوری بین اقوال به نظر میرسد قول اول قویترین وجوه باشد. این قول روایات صحیحه متعدده دارد، و تقریبا هیچ روایتی بر خلافش نیست (به جز مرسله صدوق که در ادامه اشاره خواهد شد).
مهمترین اشکالی که بر این قول شده است اشکالی است که مرحوم آقای حکیم[۱۳] و محقق خوئی[۱۴] بیان کردهاند. آن اشکال این است که اگر مراد از تضیق در این روایات، تضیق حقیقی باشد (که مرحوم خوئی ظاهر روایات را همین معنی میداند)، یعنی بدون هیچ فاصلهای بعد از لحظه زوال باید نماز جمعه شروع شود، که این امر برای مردم عادی ممکن نیست. زیرا تشخیص لحظه زوال (بدون یک لحظه تاخیر) برای مردم ممکن نیست. و تضیق عرفی هم خلاف ظاهر است، مضافا که قابل التزام هم نیست.
لکن این اشکال صحیح به نظر نمیرسد زیرا الفاظی که در روایات هست حمل بر معنای عرفی میشود (نه معنای دقی عقلی)، مضافا که اگر هم اصل اولی حمل بر معنای دقی عقلی باشد در چنین موردی که دلیل بر عدم صحت معنای عقلی داریم، همین مطلب قرینه حمل بر معنای عرفی میشود، و معنای عرفی هم کاملا قابل التزام است، کما اینکه کثیری از علما به آن ملتزم شدهاند.
اما مرسله صدوق (که هم دلیل قول دوم است، و هم معارض با روایات دلیل اول عنوان شده است)، علاوه بر مشکل سندی، قابل جمع با این روایات هم است. زیرا هر چند ممکن است در بسیاری از موارد در روایات مراد از ساعت همین معنی فعلی (یعنی یک بیست و چهارم شبانه روز) باشد، اما مسلما در بسیاری موارد هم مراد از ساعت برههای از زمان است. و به نظر میرسد در اینجا هم همین معنی مراد باشد. پس این روایت هم در معنی روایت اول است، و میگوید از اول زوال تا مدتی (که به اندازه اذان و خطبتین و نماز است) وقت نماز جمعه است.
در نتیجه آنچه گفته شد قول سوم و چهارم نیز باطل میشود، زیرا دلیل هر دو قول مبتنی بر این بود که روایات باب، قابل التزام نباشد و در واقع ما هیچ دلیلی در مورد وقت نماز جمعه نداشته باشیم. مضافا که قدر متیقنی که در دلیل سوم بود هم صحیح نیست، و اتفاقا قدر متیقن، مفاد همین روایاتی است که در دلیل اول بیان شد.
اما دلیل قول آخر نیز صحیح نیست. زیرا همانطور که مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند[۱۵] تا قبل از محقق اصلا قائلی برای این قول پیدا نشده است (چه برسد به اینکه مجمع علیه یا متسالم علیه باشد). مضافا که اقوال زیادی در مخالفت این قول موجود است، که علاوه بر کسانی که در این متن به آنها اشاره شده است این مخالفت از شیخ مفید و صاحب وسیله و قطب راوندی و ابن براج و کاشف اللثام و … هم نقل شده است[۱۶].
نتیجه
وقت نماز جمعه مضیق است، و از اول زوال شروع میشود، و فقط به اندازه اذان و خطبتین و خود نماز جمعه وسعت دارد. و بر این مطلب روایات متعدده وجود دارد.
محمد صادق اکرامی فر- مرکز فقهی امام محمدباقر(ع)
[۱]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج۶ ص۱۹۵
[۲]- العروه الوثقی مع تعالیق الامام الخمینی ص۲۷۳
[۳]- تهذیب الاحکام ج۳ ص۱۳
[۴]- وسائل الشیعه ج۷ ص۳۱۹
[۵]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج۶ ص۱۹۶
[۶]- توضیح المسائل مراجع ج۱ ص۳۸۷
[۷]- من لایحضره الفقیه ج۱ ص۴۱۴
[۸]- مصباح المتهجد ج۱ ص۳۶۴
[۹]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج۶ ص۱۹۶
[۱۰]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج۶ ص۱۹۵
[۱۱]- جواهر الکلام ج۱۱ ص۱۳۶
[۱۲]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج۶ ص۱۹۶
[۱۳]- مستمسک العروه الوثقی ج۵ ص۵۰
[۱۴]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج۶ ص۱۹۷
[۱۵]- جواهر الکلام ج۱۱ ص۱۳۶
[۱۶]- همان ص۱۳۷