وقتی عفاف را در جامعه فرهنگ سازی کنیم حجاب که یکی از مصادیق عفاف است نیز فرهنگ سازی خواهد شد. چیزهایی پشتیبان حجاب هستند که حجاب نیستند. یکی از تلاشهایی که در سالهای اخیر کردهایم این است که دنبال حجاب بودهایم اما نه مقدماتش را فراهم کردهایم و نه پشتیبانهایش را.
به گزارش شبکه اجتهاد، پوشیده ماندن از نامحرمان دستور صریح قرآن است. قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) میفرماید «به بانوان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو پوشند، زینتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند؛ جز آن مقداری که ظاهر است آشکار نسازند و روسریهای خود را بر سینه افکنند و زینتهای خود را آشکار نسازند.» افزون بر این آیه، در آیات دیگری نیز بر پوشیدگی کامل اندام، با وقار و به دور از تحریک سخن گفتن و دوری از آرایشهای شبیه به دوران جاهلیت توصیه شده است.
وجود دستورهای دینی و احادیث متعدد و معتبر در این زمینه جای هیچ تردیدی را درباره وجوب حجاب باقی نگذاشت تا آنجا که بدون شک پوشش زن در برابر مردان بیگانه یکی از ضروریات دین اسلام است و انکار اصلِ آن از نظر فقهی موجب خروج از دین است. با توجه به اهمیت بحث حجاب و عفاف گفتوگویی با حجتالاسلام مهدی بیاتی، رئیس موسسه فرهنگی پژوهشی طهورا صورت دادیم که متن آن تقدیم حضورتان میگردد.
نظر شما درباره عفاف و حجاب و حجاب اجباری و اختیاری چیست؟
بیاتی: حجاب در جایگاه خود بسیار مهم است ولی وقتی در کنار عفاف قرار میگیرد یک امر خارجی جزئی میشود در حالی که عفاف یک امر درونی مبهم است. حجاب، عفاف را مبهم ترجمه کرده و آن را تقلیل میدهد، یعنی تمام درک ما از عفاف، حجاب میشود.
آیه و روایتی نداریم که عفاف و حجاب را کنار یک دیگر بیان کرده باشد، چون حجاب جزء و عفاف کل است و وقتی حجاب کنار عفاف قرار میگیرد آن را معین، منحصر و مختص میکند که این خطرزاست. عفاف به معنای قدرت خویشتنداری جنسی است، یعنی کسی که در امور جنسی اش توان خود مدیریتی دارد. چنین آدمی عفیف است.
عفاف خود را در شئون مختلف مانند کلام، نگاه، لباس و… نشان میدهد. این خویشتن داری یعنی من میتوانم در ارتباط با جنس مخالف خود کنترل داشته باشم و رفتار غلطی مرتکب نشوم. قدرت خود کنترلی یک اصل است که باید به آن توجه کرد. خویشتنداری به معنای التزام پیدا کردن افراد از درون وجود خود است. مقابل التزام، الزام است که از آن به اجبار یاد میشود و چون گفتمان التزام را راه نینداختیم و فهم عفیفانهای از این ماجرا در جامعه عمومیت ندارد، جای خالی آن با الزام پر میشود.
یکی از اهداف خداوند این است که فرد خود بفهمد و ملتزم شود که کار غلط را کنار بگذارد و این برای خدا ارزش دارد. لذا بسیاری از دستورات قرآن کارکردشان این گونه است مانند آیه «إن الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر.» فحشاء یکی از منکرات است اما به این دلیل به صورت جداگانه آورده است که از مسائل مهم است. پس اصل در اسلام تقوا است. حتی ما این قدر عفاف را بدون حجاب در جامعه ترویج داده ایم که تعدادی از خانمهای محجبه ما به دلیل خویشتن داری حجاب را رعایت نمیکنند بلکه از حجاب برای خودنمایی استفاده میکنند. در ظاهر تار مویی از شخص بیرون نیست اما به جای خویشتن داری دنبال جلب توجه است. لذا آرایشهای غلیظ و لباسهای جذاب در کنار چادرش هست. چون گفتمان ما از ابتدا خویشتن داری نبود.
پس یک خلأ داشتیم که باعث این اتفاق شد. مشکل این بود که گفتیم حالا که این افراد خود را کنترل نمیکنند ما کنترلشان کنیم. دوازده سال فرزند ما تحت اختیار آموزش و پرورش است، اما هیچ خویشتن داری به آنها آموزش داده نمیشود. صدا و سیما هم میتواند خویشتن داری را آموزش دهد اما این کار را نمیکند. چون اصلا فکر نمیکند که این کار وظیفه او است.
پس مسأله عفاف مسأله التزام است و اگر این حل شود مسأله الزام به وجود نمیآید. آیا الزام در اسلام هست؟ جواب مثبت است. اسلام در مرتبه اول میخواهد افراد خود را ملتزم کنند و منفعت خود را در خود کنترلی و خویشتنداری ببینند؛ یعنی فرد حتی اگر دیندار هم نباشد برایش به صرفه نیست که بخواهد عفت را رعایت نکند. عفت باید برای فرد منفعت داشته باشد تا خود آن را به دست بیاورد. حالا اگر کسی این کار را نکرد حکومت نباید بگذارد که آسیبهایش به جامعه برسد و جلویش را میگیرد.
پس الزام یا به عبارت دیگر اجبار در مسأله حجاب هست ولی ما باید درست تبیین کنیم. تصویری که در ذهن مردم از کار حکومت هست تصویر الزامی است. اگر اصل برنامه حکومت در ارشاد، صداو سیما و آموزش و پرورش بر التزام بود و افراد طغیان گر معاند را الزام میکرد جامعه حجاب را پس نمیزد. علاوه بر این که التزام وجود ندارد جریان الزام هم سرجای خود نیست.
اصطلاحی در جامعه شناسی با عنوان افراد برخوردار وجود دارد. اینها افرادی هستند که به دلیل قدرت مالی یا شهرت اجتماعی افراد برخورداری هستند و به آنها توجه میشود. به این افراد تذکر داده نمیشود اما سایر افراد جامعه که تاثیر زیادی روی سایرین ندارند – البته به شرط این که تعدادشان زیاد نباشد چون اگر تعدادشان زیاد باشد روی مردم أثر دارند – در خیابان تذکر داده میشوند. وقتی به مقدمات توجه نشود تصویری که در ذهن مردم نقش میبندد اجبار است.
آیا باید در جامعه دنبال فرهنگ سازی عفاف باشیم یا حجاب؟
بیاتی: وقتی عفاف را در جامعه فرهنگ سازی کنیم حجاب که یکی از مصادیق عفاف است هم فرهنگ سازی میشود. چیزهایی پشتیبان حجاب هستند که حجاب نیستند. یکی از تلاشهایی که در سالهای اخیر کرده ایم این است که دنبال حجاب بوده ایم اما نه مقدماتش را فراهم کرده ایم و نه پشتیبانهایش را و این باعث شده حجاب غیر واقعی شود؛ یعنی در نگاه مردم حجاب یک مسأله دسته اول نیست. اینها فکر میکنند حجاب ضرورتی ندارد و گفتمان اجتماعی حجاب را هنجار نمیدانند.
در سال ۹۱ شورای فرهنگ با همکاری وزارت کشور تحقیقاتی با عنوان رفتارسنجی را انجام داد و این تحقیقات برای تمام شهرهای کشور انجام شد، سر چهار راههای اصلی شهرها رفتند و رفتار سنجی کردند و وضعیت افرادی که حجاب شرعی را رعایت میکنند و در خیابان تردد میکنند را بررسی نموده و نتیجه این شد که ۶۰ درصد افرادی که در خیابان تردد میکنند حجاب شرعی را رعایت نمیکنند. این به این معنا نیست که افراد با حجاب کم هستند بلکه ممکن است بیشتر باشند، اما چون خیابانگرد نیستند کمتر دیده میشوند اما چهره شهر دست تردد کنندگان است.
این یعنی ما در اقلیت هستیم و استراتژی ما باید تغییر کند. به عنوان مثال شما در جمع ۱۰ نفرهای هستید که شش نفر با رفتن به مجلس گناه موافق و چهار نفر مخالفند و چارهای نیست که همه با هم باشند. چون شما غالب نیستید مجبورید با ادبیات دیگری گفت وگو کنید و جمع را مدیریت کنید. اگر با زور وارد شوید، میشکنید چون بار مخالفت روی شما زیاد است. در جامعه اگر دیدیم اکثریت کسانی که در شهر تردد میکنند این معیار شرعی را رعایت نمیکنند باید قبول کنیم که در موضع ضعف هستیم و باید برای آن برنامه ریزی کنیم.
اگر برنامهای برای الزام داشتیم باید به مقدماتش توجه کنیم. از جمله مقدمات الزام این است که در خصوص افراد برخوردار اعمال شود. اگر رئیس دزدها دزدی بزرگی کرد اما مجازات سختی نشد افرادی که دزدی کمتری میکنند اعتراض میکنند که شما اگر دنبال مبارزه با فساد هستید چرا او را مجازات سختی نکردید. این زور را فقط برای ما که ضعیف هستیم اعمال میکنید. در ماجرای عفاف هم این گونه است.
ما بی عفتیهای شدیدتر از بی حجابی داریم که به آنها کاری نداریم مانند خود ارضایی و هم جنس بازی. از مشاورین مدارس آمار خود ارضایی دانش آموزان را بپرسید. آمارشان هم در حال افزایش است اما برای مسئولین فرهنگی و رسانهها اهمیت ندارد چون در تحقیقات به آن نمیپردازند و واکنشی در این باره دیده نمیشود.
طرح اولیه نظام باید التزام و برای گروهی الزام باشد. برای الزام هم باید از اولویتها شروع کنیم و بیشتر برای کسی که بی عفتی میکند. شخصی سند ۲۰۳۰ را در مدرسه اجرا میکند و به بچهها آموزش رابطه جنسی میدهد. نهایت برخوردی که با او میکنند این است که حکم انفصال از خدمتش را صادر میکنند. این بی عفتی بزرگتری است اما چرا برای ما و رسانهها مهم نیست؟ برای همین الزام و اجبار ما در حوزه حجاب، واقعی نیست و مردم باورش نمیکنند.
مردم حجاب اجباری را میپذیرفتند اما چرا الان نمیپذیرند؟ یک علت روانی دارد. مردم باور ندارند که شما واقعا میخواهید حجاب را در جامعه ایجاد کنید. بحث حجاب اجباری و اختیاری بازیای است که دشمن راه انداخته است. امام خمینی(ره) اولین بار در سال ۱۳۲۳ یعنی هفت سال پس از کشف حجاب رضاخان در مسجد گوهرشاد در ضمن سخنرانی خود میفرمایند «مردم این بی عفتیها را اجازه نمیدهند.»
این القای التزام است؛ یعنی مردم متدین ما این اجازه را نمیدهند. کسی که التزام را نپذیرفت اسلام طرح الزام را برای او در نظر گرفته است. الزام را اول باید از آدمهای مؤثرتر شروع کرد. اگر مردم در خیابان علیه تن نمایی و روسپی گری تجمع کنند افراد خیلی بیشتری تجمع میکنند، حتی آنها که حجاب مناسبی ندارند. به این تاکتیک عملیاتی میگویند. ما با این تاکتیک به حجاب زودتر میرسیم و مردم را آرام میکنیم. این گونه مردم میفهمند که ما واقعاً میخواهیم جلوی بی عفتی را بگیریم.
مداخله دولت و حکومت در مساله حجاب چقدر باید باشد؟
بیاتی: حکومت بدون دخالت و قانون گذاری امکان پذیر نیست. مداخله حکومت در مساله حجاب ۱۰۰ درصد است؛ اما مداخله دو نوع است؛ نرم و سخت. مداخله نرم با ساخت فیلم، موسیقی، تدریس در مدارس، مجوز دادن به کلیپها و فیلمها، فضاسازی شهری و… صورت میگیرد. مداخله سخت مثل فیلتر کردن سایتهای مستهجن، جلوگیری از سگ فروشی و شراب فروشی است. به علاوه از پخش سی دیهای مستهجن و هر چیز تحریک کننده دیگر جلوگیری شود. از گذاشتن مانکنها با لباسهای مهیج در مغازهها جلوگیری شود.
این مداخلهها صحیح است و باید باشد. همه مردم از حکومت توقع مداخله برای سالم سازی جامعه دارند. همانگونه که حکومت برای جسم انسانها ضابط غذایی دارد و به سلامت مواد غذایی شان رسیدگی میکند برای روحشان هم باید چنین ضابطی را داشته باشد. حکومت باید جلوی سایتها، فیلمها، رمانها و نوشتههای مستهجن را بگیرد و این مداخله باید بر اساس جامعه پذیری باشد و مخاطب را با خود همراه کند.
اگر حکومت نتواند مردم را با خود همراه کند دشمن این گونه القا میکند که حکومت به مردم ظلم میکند و مردم نیز این حرف را میپذیرند. ما از قبل نیامده ایم تبیین کنیم که این لباس را اگر بپوشید تحریک کننده جنسی است و حکومت وظیفه اش بوده که با آن برخورد کند و اگر انجام نمیداد شما باید مجازاتش میکردید. مفتاح