شبکه اجتهاد: آقای نصیری در برنامه زاویه با حجاب قانونی مخالفت کرد. کل استدلال ایشان دو جمله است. اول اینکه با زور نمیشود جامعه را با حجاب کرد چه آنکه تجربه رضاخان نیز همین نشان داده است. دوم اینکه مردم مخالفند. چند نکته در این رابطه:
۱- اول اینکه ما حجاب اجباری نداریم. الزام قانونی داریم. الزام قانونی خودش برآمده و با امضای رأی اکثریت است. اگر وجاهت دموکراتیک قانونگذاری را زیر سؤال ببریم سنگ روی سنگ بند میشود؟ از فردا هر کس بگوید فلان قانون را مردم مخالفند چه کنیم؟ با کدام منطق باید بپذیریم شاخص اکثریت نزد شماست؟
۲- مقایسه الزام حجاب در جمهوری اسلامی با الزام رضا قلدر از مبنا دچار اشکال است. مثل اینکه کسی قانون در دیکتاتوری را با قانون در جمهوریت مقایسه کند. انشاءالله روشن است دچار چه اشتباه فاحشی شدهاند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رأی مردمی دارد نه قلدری یک دیکتاتور.
۳- آقای نصیری گفتهاند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ این که وضع حجاب بدتر شده است یعنی الزام ثمر نداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساساً مقایسه نقطهای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است.
جامعهای که تحت هجمههای فرهنگی و تمدنی است با همین میزان حجاب نیز یک جامعه عفیف است. سؤال این است که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟ مثل اینکه فردی خلاف جریان آب پارو بزند. قدرت فرد را در عقبگردش نباید دید. مهم اینکه اگر خلاف آب پارو نزده بود، همین میزان عقب رفته بود؟
۴- آقای نصیری معتقدند مردم بدحجاب شدهاند. این حرف نیز غلط است. اساساً مقایسه تقوا و دینداری مردم در مبارزه آنهاست نه تغییر ظاهریشان. مساله حجاب در ایران ناشی از غربزدگی است نه کاهش دینداری. ان شاء الله این دو روشن است. لذا اتفاقاً مردم با همین میزان حجاب نیز رشد دینداری داشتهاند.
۵- گفتند قانون حجاب نتوانسته مردم را با حجاب کند. آیا تصور کردیم الزام حجاب برای باحجاب کردن بیحجابهاست؟ الزام حجاب برای صیانت از یک جامعه دینی است. لذا هدف الزام تنها باحجاب کردن نیست و دفاع از حیا و عفت جامعه است که هم برای مرد است و هم زن. برای صیانت از ظاهر یک جامعه دینی است.
۶- میگویند چرا وقتی تبعیض وجود دارد قانون حجاب باید اجرا شود. این هم از آن استدلالهای آنچنانی است. اگر سازمان ثبتاحوال به وظیفهاش عمل نکرد، سازمان آب و فاضلاب هم تعطیل کند؟ فردا اگر دزد، خانه آقای نصیری را زد بگوییم چون بقیه نهادها درست عمل نمیکند پی گیری دزد هم اشتباه است؟
۷- میگویند حجاب را باید فرهنگی ترویج کرد. سلمنا. خب؟ ترویج فرهنگی به معنی نفی الزام است؟ همه قوانین نیازمند فرهنگسازی دارند. مگر بستن کمربند فرهنگسازی نمیخواهد؟ خود الزام هم جزئی از ساخت فرهنگ است.
۸- گفتهاند در پذیرفتن دین و اعتقادات آزادی است پس مردم حق دارند حجاب را نپذیرند. مقدمه درست و نتیجه غلط. مردم در انتخاب دین آزادند نه انتخاب اجزای دین. ضمن اینکه حجاب امری اجتماعی است نه فردی. مردم در انتخابی آزادند که به دیگری ضربه نزند. آیا حجاب در خیابان مثل نماز در پستوخانه است؟
۹- میگویند با حجاب موافقم اما با الزامش نه. مثل اینکه کسی بگوید با دروغ مخالفم اما با حرمتش نه. برادرم حجاب خودش یک الزام دینی است. چطور ممکن است با حجاب موافق باشید ولی با الزامش نه. همان که از ضرورت حجاب گفته از الزامش گفته است. مگر دلبخواهی و سلیقه ایست؟
پاسخ نصیری به مهدیان به ترتیب شماره:
۱- بنده از تعبیر اجبار استفاده نکردم بلکه از الزام قانونی سخن گفتم و در دموکراتیک بودن تصویب چنین قانونی از نظر من بحثی نیست. درباره کارآمد و یا ناکارآمد بودن یک قانون است که نفس چنین بحثی نه تنها خلاف دموکراسی و مردمسالاری نیست بلکه از لوازم آن است و البته یکی از ادله ناکارآمد بودن آن عدم موافقت اکثریت مردم با آن بر اساس برخی آمارهای رسمی است.
۲- قانون الزام به حجاب در جمهوری اسلامی با قانون کشف حجاب رضاخان از این جهت که یکی در پی محو یک امر اعتقادی و اخلاقی با الزام بود و شکست خورد و دیگری در پی حفظ آن با الزام است و توفیقی نداشته، مماثلت دارد و قانونی بودن یا نبودن چندان تأثیری در ناکارآمدی چنین الزامی ندارد.
۳- شما از کجا فهمیدهاید که ثمر داشته است؟ آنچه عیان است افت وضعیت رعایت حجاب حداقل در دو دهه اخیر است و این که ۶۰ تا ۷۰ درصد زنان ایرانی حجاب کامل شرعی را رعایت نمیکنند، هر چند به نظرم بیش از این دار به وجوب شرعی حجاب باور دارند. دیدگاه مدعی است که اگر از آغاز و یا در همین دو دهه الزام رفع شده بود، الآن وضع حجاب در ایران نرمالتر بود. البته باید بر سر دو دیدگاه بحث کرد و برای آن استدلال آورد.
۴- من بالاتر از شما معتقدم حتی بسیاری از کسانی که اصلاً پوشش اسلامی نداشته باشند، میتوانند در زمره متدینین باشند و در عین حال شکاف عاطفی یا سیاسی با جمهوری اسلامی بر سر الزام به حجاب هم نداشته باشند.
ضمناً جنابعالی با این دید بازتان بفرمایید اگر زنان ایرانی حتی کسانی که حجاب شرعی را رعایت نمیکنند دیندارند و مشکل از هجمه فرهنگی غرب است پس این همه دو قطبی سازی و پمپاژ تنفر از برخی تریبونها نسبت به این زنان، ناشی از چیست و بیمارستانهای متعلق به فلان ارگان انقلابی چرا حتی زنان با حجاب کامل اسلامی (مانتو) را وادار و ملزم به پوشیدن چادر میکند؟
۵- من هم اگر این قانون تثبیت درونی و اعتقادی حجاب میانجامید و نتیجهاش صیانت اخلاقی بیشتر جامعه بود، با آن موافق بودم اما همه بحث بر سر این است که این قانون نه تنها نتوانسته چنین مقصودی را در حد انتظار مین کند بلکه نتایج سوء دیگری را نیز به دنبال داشته است. هر جامعه ما از حیث حجاب و پوشش و آرایش زنان برای بسیاری از مسلمانان و شیعیان و غیرمسلمانان خارج از ایران و حتی غربیها بهتآور است.
۶- اگر سازمان ثبت به وظایفش عمل نکرد حتماً نباید شهرداری هم به وظایفش عمل نکند اما اگر قوه قضاییه و مقننه و مجریه سرشار از ناکارآمدی و برخی از فسادهای شرمآور و اعتماد و ایمان سوز باشند و استقرار عدالت را که به گفته امام صادق علیهالسلام: «العدل اساس الاحکام» به فراموشی یا حاشیه رانده باشند، حتماً نباید رسانه ملی و تریبونهای نماز جمعه و علمای اعلام و نهادهای تبلیغی نظام به حجاب زنان گیر بدهند و تلاش کنند ویترین دینی نظام را با آن آرایش دهند. این امری خلاف عقل و عدل و ارتکاز عقلا و طبعاً خلاف شرع است.
۷– برخی از امور مانند برخورد با خشونت و سرقت و جنایت و بینظمی (قوانین رانندگی) و اعمال آشکار خلاف عفت عمومی حتماً الزام بردار است و مقابله با آن از بدیهیترین وظایف اولیه یک حکومت است و البته باید درباره آنها فرهنگسازی هم کرد اما در این که آیا حجاب هم در زمره این امور است، شدیداً تردید وجود دارد و لااقل بین کارشناسان دینی و اجتماعی و فرهنگی در مورد مؤثر و مفید بودن آن اختلافنظر جدی وجود دارد و باید درباره آن همچنان به بحث و گفتگو بنشینیم.
۸- به چه دلیل مردم در انتخاب اصل دین آزادند اما در انتخاب برخی از احکام دین آزاد نیستند؟ چطور مردم در انتخاب فرم و محتوای حکومت آزادند و به تعبیر امام خمینی (ره) میتوانند حتی یک نظام دیکتاتوری را برگزینند اما در این که میتوانند بر سر برخی احکام و قوانین هم در بستر مردمسالاری وارد گفتگو و چانهزنی شوند، بهخصوص اگر دارای اکثریت باشند، آزاد و محق نیستند؟ لابد روشن است که منظور امام و بنده طلبه از این حرف این نیست که مردم میتوانند حق و باطل را در حیطه شریعت تعیین کنند بلکه منظور این است که خداوند انتخاب هدایت و ضلالت و بهشت و جهنم را به خود انسانها سپرده است و نه به شمشیر و زور حاکمان.
۹- قیاس معالفارق است. نسبت وجوب شرعی حجاب با الزام قانونی آن مانند نسبت حرمت شرعی دروغ با حرمت آن نیست. حجاب واجب شرعی است اما این که قانونا میتواند الزامی باشد، مورد نقد و رد بسیاری از صاحبنظران است و در زمره اجتهادیات است و نه مسلمات مانند حرمت دروغ، بهخصوص اگر الزام بینتیجه یا اثر معکوس داشته باشد.
نقد دوم مهدیان به پاسخ نصیری:
۱- میگویند من نگفتم الزام حجاب قانونی نیست. گفتم کارآمد نیست. بسیار خب. مساله این است که از کجا فهمیدید کارآمد نیست؟ میگویند نظر مردم. میگوییم شما نظر اکثریت را کجا پیدا کردید؟ نظرسنجیتان که تکذیب شد. بعد چطورست که قانون مردمی از نهادهای مردمی از فرآیندهای مردمی نشانه کارآمدی نیست ولی یک نظرسنجی معیار است؟
طبق توضیح خودتان نظرسنجی مرکز پژوهشها و مجمع تشخیص مصلحت دو عدد متفاوت دیگر میگویند. گزارش سازمان تبلیغات که نقطه مقابل این آمار است. الآن چه کنیم؟ بالاخره کدام آمار؟ به آمار شما که متولیاش تکذیب کرد بسنده کنیم یا فرآیندهای مردمی تصویب یک قانون؟
۲- میگویند شباهت اقدام رضاخان و جمهوری اسلامی در اجرای یک تصمیم ناکارآمد است. بعید است به لوازم حرفشان پایبند باشند. برادر اشکال اقدام رضاخان فقط در تصمیم غیرکارشناسی نبود. در دیکتاتوری بود. چهبسا تصمیم یک دیکتاتور اگر کارآمد هم باشد باز طاغوت محض و عین ظلم است چون پشتوانه مردم ندارد. سؤال این است که چطور تصمیم دموکراتیک در جمهوری اسلامی را با تصمیم رضا دیکتاتور مقایسه میکنید؟
۳- میگویند حجاب افت داشته است. ریشه این ادعا در نگاه ظاهرگرایانه به دین است. دین را نباید صرفاً در ظواهر خلاصه کرد. باطن دین رشد دینداری مردم است که نتیجه مبارزه آنها با ظواهر تمدنی غرب و هجمههای فرهنگی است. اساساً تقوا یعنی همین مبارزه. دینداری مردم را باید در ایستادگیشان دید نه ظواهر. این دین عربستانی است که با آمریکا میبندد ولی سر ساعت نماز جماعتش بپاست.
۴- میگویند چرا فلان خطیب و فلان ارگان چنین و چنان کردند. الآن از اشتباه یک خطیب نماز جمعه و بدسلیقگی یک ارگان نتیجه گرفتید که فلان قانون ایراد دارد؟ خودتان را راضی میکند این استدلال؟
۵- مجدد میگویند من هم اگر این قانون منجر به تثبیت حجاب میشد موافق بودم. اولاً اجرای غلط یک قانون دخلی بهدرستی و نادرستی یک قانون ندارد. مهمتر اینکه توضیح دادیم که الزام حجاب برای باحجاب کردن بیحجابها نیست. برای مراقبت و صیانت از یک جامعه دینی است. برای حفظ حقوق اکثریت است. شما باید اول ثابت کنید اگر الزام حجاب نبود وضع بهتر بود. بسمالله.
۶- نوشتهاند در جامعهای که عدالت اجرا نمیشود نباید حجاب تبلیغ شود. اولاً از کجا رسیدید به اینکه عدالت اجرا نمیشود؟ ضعف در اجرای عدالت یعنی اجرا نشدن؟ بعد هم الآن انتظار عصمت از حکومت داشتید؟ یعنی ابتدا باید حکومت نبوی و مهدوی تشکیل شود بعد سراغ حجاب رویم؟
۷- میگویند برخی قوانین الزام آورست ولی حجاب نیاز به فرهنگی سازی دارد و نه الزام. اولاً چه کسی گفته ایجاد نظم رانندگی الزام میخواهد و ایجاد نظم و امنیت روانی الزام نمیخواهد؟ مگر غیر این است که حکومت وظیفه دارد بستر را برای متشرعین و اکثریت جامعه مهیا سازد؟ بعد هم اشتباه بزرگ جناب نصیری این است که الزام حجاب را تنها در گشت ارشاد میبینند. خیر. ۲۶ نهاد در این حوزه مسوولند.
۸- مردم در انتخاب دین و حکومت آزادند؛ اما در انتخاب اجزای دین آزاد نیستند به حکم عقل و شرع. دین یک کل است. نمیشود انتخاب کرد و به لوازمش پایبند نبود. در انتخاب دین آزادیم نه در عمل نکردن بدان. دقت کنیم درباره دین اجتماعی حرف میزنیم نه دین فردی. این لوازم جمهوریت و حقوق اکثریت است. این قانون جهانشمول همه زمانی و همه مکانی است. نمیشود اکثریت مردم اسلام بخواهند و آنگاه بگویند نمازش را نمیخواهیم. این دیگر اسلام نیست.
۹- الزام حجاب درون حجاب است به حکم مشهور همه فقها. حکومت دینی هم تشکیل میشود برای اجرای همین احکام شرعی. قانون یعنی بستر تحقق احکام. بعد چطور میشود با حجاب موافق بود ولی با الزامش نه؟ مثل اینکه بگوییم نماز خوب است ولی وجوبش خیر. خمس خوب است ولی الزامش نه. میشود؟
مگه قرار نبود این حکومت بر اساس اسلام و س یره پیامبر و معصومین اجرا بشه؟ مگه قرلر نبود قوانینش بر اساس همون اسلام پیامبر وضع بشه؟ کجا در سیره معصوم داریم که حتی به خانمی تذکر حجاب داده باشن؟ کجا در حکومت پیامبر وحضرت علی علیه السلام، ما دیدیم که به خانمها تذکر حجاب داده باشن؟ یا با خانمها به خاطر حجاب برخوردی داشته باشن؟
شما حالا حالاها باید مطالعه کنی
میثم گرامی، نوشتهاید فلانی قیاس کرده است ولی غافل هستید از اینکه خود این نوشته شما «اگر بین بی حجابی و شرب خمر در انظار مشابهتی بود حکم شارع درباره بی حجابی نظیر حکم شرب خمر بود و می بایست برای آن حد تعیین کند» اگر قیاس نیست، پس چیست؟!!!
از این گذشته اولا برخورد با بدحجابی در عصر نبوی و علوی، فرع بر وجود بدحجابی است، ثانیا در اسناد تاریخی چنین برخوردهای حکومتی وارد شده است ثالثا برخورد لزوما به حد یا تعزیر نیست خصوصا که دایره تعزیر بسیار موسع است.
مغز استدلال نصیری این است که چون دین یک منظومه است پس باید کامل اجرا شود و الا منجر به یک تصویر کاریکاتوری از دین میشود.
خب اولا اینکه دین یک منظومه است محل وفاق است.
ثانیا حیطه قوانین دینی غیر از حیطه چگونگی اجرای قوانین دینی است مگر آنکه گفته شود همین حیطه دوم نیز دارای قوانین دینی است که درست نیز چنین است و قانون مادر در اجرای قوانین دین، امر به معروف و نهی از منکر است حال چه در سطح افراد جامعه و چه در سطح ارکان اجتماعی جامعه، چه در سطح حاکم و چه در سطح ارکان حاکمیت.
ثالثا طبق استدلال ایشان اساسا نباید هیچ یک از قوانین دین را اجرا کرد چون همه آنها به آفت ارائه تصویر کاریکاتوری از دین گرفتار خواهد شد یعنی چون ۱۰۰ نیست پس ۰ باید باشد. که خب اولا آیا چنین مجوزی را دین به دینداران داده است؟ اگر نداده که نداده، معیار چیست؟ نظر مهدی نصیری یا نظر دین خصوصا که ایشان تفکیک گرا نیز هستند و عجیب است که برداشت خود را مساوی با دین میدانند و سایرین را به خطا. تحصیلات حوزوی ایشان هم که خب…
عجیب تر آنکه ایشان گفته اند نهایتا ۳۰درصد از دین را میشود اجرا کرد در حال حاضر. حالا این درصد را از کدام نظرسنجی شخصی! در آوردهاند و این ۳۰ درصد شامل کدام احکام منتخب ایشان از دین میشود به کنار؛ نحوه اجرای این احکام ۳۰درقدی منتخب ایشان باز هم گرفتار همین آفت است که خب چگونه اجرا کنیم که تصویری کاریکاتوری از دین ندهیم، البته اگر همان ۳۰درصد ایشان کاریکاتور نشود…
پاسخی کاملا غیرعلمی، جدلی و پر از مغالطات مختلف. …
یکی از ابتدایی ترین و در عین حال مهم ترین اصل از اصول فقه شیعی، بطلان قیاس(تمثیل منطقی) است که ایشان بارها در این نوشتار و دیگر نوشته هایشان مرتکب شده اند و بدون توجه به این اصل بین حکم حجاب و دیگر احکام(نظیر شرب خمر) قیاس گرفته اند. نقد کوتاه همین مطلب در این است که حکم حجاب امری مستحدث نیست و لذا خود شارع به تمامی جوانب آن آگاه بوده است. اگر بین بی حجابی و شرب خمر در انظار مشابهتی بود حکم شارع درباره بی حجابی نظیر حکم شرب خمر بود و می بایست برای آن حد تعیین کند. حتی در سیره رسول الله و امام علی از تعزیر بدحجاب هم خبری نیست. به هرحال بهتر است این نوشتار جدلی و پراشکال را از سایت خود بردارید.
مهدی نصیری چه آن زمان که به جان کلام عقلی و فلسفه اسلامی افتاده بود و چه فعلا که به جان حجاب افتاده است همواره از حد یک ژورنالیست سطحی فراتر نرفته. …
متن این جوابیه اش به آقای مهدویان را ببینید. تقریبا هیچ یک از پاسخ هایش از یکی از این دو بیرون نیست: یا تکرار ادعا است یا اینکه «باید بحث شود!». خسته نباشی برادر خیلی زحمت شد حقیقتا.