نظریه پرداز حوزه علوم انسانی و اسلامی با بیان اینکه اصل اسلامی سازی علوم انسانی واژهای نا مفهوم است، گفت: باید با کنکاش کافی در فقه و اصول فقه به تبیین جایگاه علوم انسانی اسلامی دست پیدا کنی
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله شیخ محسن اراکی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در هشتمین روز از نخستین دوره کارگاههای اسلامی سازی علوم انسانی که در مجتمع آموزش عالی امین برگزار شد، با اشاره به جایگاه علم اصول در اسلامی سازی علوم انسانی اظهار داشت: کلمه «اسلامی سازی» دارای ابعاد مختلفی است ولی به هرحال برای فهم بهتر باید چند واژگان تبیین شود تا چارچوب بحث مشخص شده و زمینه برای کارهای بعدی فراهم شود.
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی افزود: در ارتباط با اصل اسلامی سازی باید بگوییم در حقیقت چیزی به عنوان اسلامی سازی علوم انسانی معنایی ندارد چراکه در علوم انسانی اگر منظور علوم انسانی رایج است اصلا اسلامی ممکن نیست و اگر منظور علوم انسانی اسلامی است دیگر نیازی به اسلامی شدن ندارد؛ بله علوم انسانی اسلامی داریم که باید از منابع آن استخراج شود ولی اینکه بخواهیم علوم انسانی غیراسلامی را اسلامی کنیم دچار اشتباه میشویم و علوم انسانی، التقاطی میشود.
ضرورت کنکاش فقه برای علوم انسانی
او با بیان اینکه اسلامی سازی علوم انسانی واژهای نامفهوم است، تصریح کرد: حال باید جایگاه علم اصول فقه در تبیین علوم انسانی اسلامی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد؛ نخست باید فقه را مورد کنکاش قرار دهیم تا اصول آن را درک کنیم که علم فقه علم به مجموعه احکام الزامی و غیر الزامی است که در منابع اسلامی برای تبیین و تشخیص رابطه انسان با خود یا غیرخود آمده است.
اراکی عنوان داشت: اگر بخواهیم به عبارت دیگر بیان کنیم میگوییم احکام الزامی و غیرالزامی ما را به یک پیشینهای برای فقه راهنمایی میکند، یعنی فقه تبیین کننده احکام الزامی و غیرالزامی است پس فقه مبتنی بر یک جهان بینی است به این معنا که منبعی وجود دارد که میتواند الزام کند و اساس اختلاف ما با کل بنیاد علوم انسانی غربی در همین مسأله است.
نظریه پرداز حوزه علوم انسانی و اسلامی تصریح کرد: ما در یک اصل پایهای معتقدیم که منبعی برای الزام وجود دارد و جز او حق الزام ندارد که همان خدای متعال است و البته حق الزام او برهانی است و در قرآن کریم بیان میشود که او آفریننده ما است و خلق و امر از آن او است و او میتواند بگوید چه بکنید و چه نکنید و هرچه خوبی و هرچه کمال است از آن اوست.
در جهان آفرینش منبعی برای الزام وجود دارد
او با تأکید بر اینکه علوم اسلامی علومی است که تأکید میکند در جهان آفرینش منبعی برای الزام وجود دارد که الزام حق او است، یادآور شد: وقتی تعریف فقه را به اینگونه شناختیم، این احکام الزامی رابطه انسان با خود و غیرخودش را مشخص میکند؛ این نکته دقیقی است که خود یکی از نقاط اختلاف مبانی علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی دیگر است، چراکه رابطه با خود هم نیاز به منبعی فوق انسانی دارد و اگر منبع الزام خودم باشم و مشروعیت پیدا کنم باید با الغای خودم مشروعیتش نیز از بین برود.
اراکی تصریح کرد: انسانی که متولد میشود و به مرحله مسؤولیت پذیری میرسد با یک مسؤولیتهایی مواجه میشود که چه بخواهد یا نخواهد بردوش او است و این انسان نیست که مسؤولیتها را به وجود میآورد و اصلا خود انسان مسؤول متولد میشود.
او یادآور شد: در چنین فقهی با چنین تعریفی در منابع دینی باید استنباط شود، یعنی باید با دلیل اثبات شود، چراکه ما نمیتوانیم چیزی را از پیش خود به اسلام نسبت بدهیم و در آیات کریمه قرآن نیز تأکید شده است که امر دایر به دو گزینه است، اینکه انسان بگوید در جایی الزام هست و در جایی الزام نیست و آن را به خدا نسبت بدهید اگر با دلیل باشد نسبت آن به خدا درست است ولی اگر این کار را نکردید افترای بر خدا است و به همین جهت ما به اصول فقه نیاز داریم که این اصول فقه مجموعه قواعدی است که دلیل را برای ما تقنین میکند.
استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه استدلال فقهی همیشه استدلال قانون مند و روش مند است، یادآور شد: اصول فقه دلیل برحکم فقهی را بیان میکند؛ ما در دلیل برحکم شرعی به دو مسأله نیاز داریم، هم به خود دلیل احتیاج داریم و اینکه دلیلی حتما علت است و اگر این مسأله اثبات شد به مسأله دوم نیاز داریم که مربوط به دلالت این دلیل بر مراد شارع است که باید این هم قانون مند شود.
علم اصول فقه قوانین مربوط به دلیل و دلاله الدلیل است
او یادآور شد: علم اصول فقه قوانین مربوط به دلیل و دلاله الدلیل است که بنده در کتاب اصول فقه نوین این مسأله را به خوبی تبیین کرده ام؛ حال بعد از شناخت فقه و اصول فقه به علوم انسانی میرسیم که قواعد مربوط به رابطه انسان با خود یا غیرخود که نشأت گرفته از اراده انسان است را نشان میدهد؛ علوم انسانی دو دسته است، یک دسته از علوم مربوط به انسان، غیرارادی است که علوم پزشکی و بخشی از علوم روانپزشکی از این قبیل است که مربوط به روابط علت و معلولی بین پدیدهها و هستها و قضایای توصیفی و غیر اختیاری است و دستهای که منظور ما است علوم انسانی مربوط به افعال ارادی انسان است، یعنی ما کاری به علوم تجربی و علومی که مربوط به کالبد انسان است نداریم.
اراکی با تصریح بر اینکه رفتار ارادی انسان همان موضوع علم فقه است، خاطرنشان کرد: اصول فقه قوانین استدلال بر حکم فقهی را نشان میدهد و حکم فقهی الزامات مربوط به رفتارهای اختیاری انسان است؛ آن وقت مشخص میشود که از فقه چگونه میتوانیم علوم انسانی را استخراج کرده و نقش اصول فقه را در آن درک کنیم.
او عنوان کرد: ورود در عرصه علوم انسانی اسلامی بدون اجتهاد امکان پذیر نیست، چراکه علوم انسانی اسلامی عمدتا از احکام فقهی به دست میآید؛ در کل ما سه مجموعه احکام فقهی مربوط به علوم انسانی داریم یک دسته اعتقادی است و دسته دیگر به طور مستقیم رفتار انسان را نشان میدهد و دسته دیگر ادله احکام فقهیه است که میتوانیم علوم انسانی را استخراج کنیم.
احکام فردی به قید اجتماعی مدالیل التزامی دارد
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به این احکام فردی به قید اجتماعی مدالیل التزامی دارد، ابراز داشت: معنایی در دلیل مدلول التزامی است و این معنا لوازمی دارد که گاهی علّی و کاشف از علتی در درون جامعه است، مثلا وقتی روایت میگوید امر به معروف را ترک نکنید که افراد شرور بر شما ولایت پیدا میکنند، معنایی در جامعه پیدا میکند یعنی جامعهای که فرهنگ بی تفاوتی در برابر ضد ارزشها داشته باشد به حاکمیت بدترینها منجر میشود و گاهی برای مطلبی نتیجهای بیان شده است که به قاعدهای مربوط به علوم انسانی میرسیم که این قواعد در اصول فقه تبیین شده است.
اراکی در پایان سخنان خودخاطرنشان کرد: اینکه مدلول التزامی چیست و اگر دلالت التزامی با دیگری تعارض است چه میشود و یا اگر مدلول مطابقی با دلیل مطالبقی تعارض کرد، باید در مورد قواعد التزامی چه کنیم؟ این استنباط معانی در جایی که حکم فقهی باشد و معانی التزامی داشته باشد در حوزه علوم انسانی معنا پیدا میکند، حتی قوانین مربوط به علوم انسانی که از ادله شرعیه مربوط به اعتقادات و یا فقه و فقهیات مستنبط میشود هم میتوان به این مطلب رسید که به قوانین دلالت دلیل و اثبات دلیل در علوم انسانی نیاز داریم.