قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نهاد فقاهت در مواجهه با بحران امنیتی ـ نظامی جمهوری اسلامی ایران/ محمد باقری
نهاد فقاهت در مواجهه با بحران امنیتی ـ نظامی جمهوری اسلامی ایران/ محمد باقری

دیدگاه و نظر/ یادداشت راهبردی؛ بازخوانی رسالت فقه در میدان جنگ و تهدید

نهاد فقاهت در مواجهه با بحران امنیتی ـ نظامی جمهوری اسلامی ایران/ محمد باقری

اختصاصی شبکه اجتهاد: فقه شیعه، به‌عنوان نظامی جامع از معارف عملی اسلام، هرگاه با بحران‌های تمدنی روبه‌رو شده، توانسته است از دل خطر، امکان خلق راهبرد و نجات بیافریند. از فتوای جهاد میرزای شیرازی در مواجهه با استعمار اقتصادی گرفته تا نقش مراجع در مشروطه، نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی، تاریخ گواهی می‌دهد که نهاد فقاهت در لحظات خطیر، صرفاً ناظر و ناصح نمانده، بلکه تبدیل به محور هدایت، سازمان‌دهی و جهت‌دهی جبهه امت شده است.

اکنون، در میانه حملات مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک میهن عزیزمان ایران و پروژه آشکار ناامن‌سازی، انتظار عمومی از حوزه‌های علمیه و فقاهت، نه فقط صدور بیانیه‌های تسلیتی و محکومیت کلی، بلکه حضور ساختاریافته، روش‌مند و اثرگذار در میدان است. فقه باید نه فقط در حوزه تشریع، که در حوزه تدبیر نیز قدرت نشان دهد.

این یادداشت، تلاش دارد با نگاهی واقع‌بینانه و بر پایه اقتضائات عملی موجود، چارچوبی برای بازتعریف نقش فقها، علما و نهاد حوزه علمیه در شرایط جنگ ترکیبی و بحران‌های امنیتی نظام جمهوری اسلامی ترسیم کند.

در این موجز نگارنده بدون پیش‌داوری به طرح برخی از مسائل پرداخته که طبعا در بازه دیگری می‌توان ریز مسائلی در این باب مطرح و بررسی دقیق نمود.

۱. وظایف اختصاصی فقیهان طراز اول (مراجع، علما و اساتید سطوح عالی)

فقیه، تنها مسئول صدور حکم فردی یا پاسخ به استفتائات نیست. در مواجهه با بحران‌هایی که نظام اسلامی، کیان مسلمین و امنیت ملی را تهدید می‌کند، فقه باید از حالت واکنشی به وضعیت کنشی و راهبردی ارتقاء یابد. در این زمینه، وظایف فقیهان طراز اول عبارت است از:

الف. صدور بیانیه‌های فقهی ـ سیاسی با رویکرد هدایت‌گرانه: این بیانیه‌ها باید فراتر از محکومیت اخلاقی صرف، دارای عمق تحلیلی فقهی باشند و پاسخ روشنی به این پرسش دهند که وظیفه حکومت اسلامی، مردم مسلمان، و جامعه جهانی در برابر چنین تجاوزاتی چیست. روشن‌سازی خطوط قرمز فقهی، مرزهای مشروع جهاد، تقیه، صلح، و مقاومت از این مسیر قابل تحقق است. بیان اینکه «کدام سازش حرام است؟ کدام مواجهه واجب است؟» نیاز امروز جامعه دینی است.

ب. طراحی نظریه‌های فقهی در حوزه مقاومت و امنیت: فقهای طراز اول باید به تأسیس منظومه‌های فکری جدید بپردازند؛ مانند: توسعه‌ی نظریه‌هایی چون «فقه وضعیت اضطراری در دولت اسلامی»، «فقه روابط بین‌الملل از منظر حاکمیت شیعی»، «فقه دفع تهدید ترکیبی»، «فقه سلاح، تسلیح دفاعی، بازدارندگی و حکم استفاده از توانمندی‌های خاص در جنگ‌های نامتقارن» و نیز «ارائه مبانی فقهی برای مقابله با پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در جهان اسلام». این نظریه‌پردازی نه‌تنها پاسخگوی مسائل فوری است، بلکه جایگاه تمدنی فقه شیعه را تثبیت می‌کند.

ج. صدور فتوای راهبردی برای تقویت جبهه مقاومت: فتواهای اثرگذار باید متناسب با مخاطب هدف طراحی شوند: «برای مردم: فتوای حمایت مالی، رسانه‌ای و روانی از جبهه مقاومت»، «برای اصناف: فتوای تحریم همکاری با نهادهای هم‌راستا با صهیونیسم بین‌الملل»، «برای دولت: فتوای لزوم اقدام بازدارنده مشروع یا پاسخ متناسب به دشمن متجاوز» که می‌تواند بسیاربسیار بیش از این‌ها باشد.

۲. وظایف ویژه علمای میان‌رتبه و خطباء فعال

این قشر، پل ارتباطی فقه با مردم‌اند و در خط مقدم پیوند حوزه و جامعه  حضور دارند و می‌توانند فهم اجتماعی از احکام شرعی را تعمیق بخشند. نقش آن‌ها در مدیریت روانی، اعتقادی و اجتماعی جامعه در بحران‌ها بسیار کلیدی است و قدرت تأثیرگذاری گسترده‌ای در سطح رسانه، مسجد و میدان دارند.

الف. هدایت افکار عمومی با زبان فقهی و انقلابی: علما باید در خطبه‌ها، منبرها، و جلسات عمومی نه‌تنها به محکومیت بپردازند، بلکه مردم را در فهم «وظایف شرعی خود» یاری کنند: آیا صرف حضور در راهپیمایی کافی است؟ حکم فقهی کمک مالی، تبیینی، و حتی سکوت در این میدان چیست؟ چه نوع رسانه‌گری در شرایط جنگ روانی دشمن مشروع است؟ و…

ب. مرزبندی با ادبیات انفعالی یا اغراق‌آمیز: علما باید مراقب باشند که نه در دام انفعال و ترس از دشمن بیفتند، و نه با سخنان احساسی و غیرمنطبق با واقع، اعتماد عمومی را تضعیف کنند. فقه واقع‌نگر و بیان متعهدانه باید جایگزین شعارزدگی و خام‌سخنی شود.

ج. مشارکت فعال در فضای مجازی و رسانه‌ها:تولید کلیپ‌های فقهی ـ تبیینی، نشست‌های پرسش و پاسخ، و حضور در برنامه‌های رسانه‌ای برای هدایت فضای عمومی ضرورت دارد. صرفاً صدای سیاسیون کافی نیست؛ جامعه منتظر صدای مطمئن فقاهت است. همچنین با راه‌اندازی و نیز سکوهای پاسخگویی فقهی در فضای مجازی و حتی در مساجد و مراکز تجمعی می‌توانند نقش مؤثری اسفا کنند.

د. حضور میدانی در اجتماعات اعتراضی و مراسمات: مدیریت صحنه‌های اجتماعی با محوریت روحانیت در جهت تقویت انسجام ملی و پیوند مردم با گفتمان مقاومت و تمرکز بر الگوسازی از روحانیت مجاهد در ذهن نسل جدید.

۳. وظایف نهادی حوزه‌های علمیه

حوزه تنها محل تحصیل فقه و کلام نیست، بلکه یک نهاد تمدنی است که باید در قلب بحران‌ها، منشأ راه‌حل و تحول باشد. این وظایف را می‌توان در چند محور تعریف کرد:

الف. ایجاد قرارگاه دائمی «فقه مقاومت» در حوزه: این قرارگاه باید شامل:«رصد تهدیدات امنیتی ـ فرهنگی»، «تحلیل فقهی ـ حقوقی وقایع منطقه»، «پاسخگویی فوری به شبهات شرعی»، «صدور بیانیه‌های علمی با اتکاء به نظر فقها و «فعال‌سازی پژوهشکده‌های فقهی برای ارائه نظریات نوپدید امنیتی.» باشد.

ب. بازطراحی دروس خارج و سطوح با موضوعات نوپدید امنیتی: گنجاندن سرفصل‌هایی چون: فقه امنیت ملی، فقه جنگ ترکیبی، و فقه مقاومت و… و نیز کرسی‌های نظریه‌پردازی بحران‌محو که باید به صورت رسمی و نظام‌مند وارد دروس حوزوی شوند تا طلاب به مجتهدانی متناسب با نیازهای آینده تبدیل شوند.

ج. تربیت طلاب متخصص و کنشگر: «ایجاد رشته‌ها یا گرایش‌هایی در فقه‌الامن و فقه‌المقاومه»، «شناسایی و حمایت از استعدادهای حوزوی در حوزه تحلیل راهبردی»، «اعزام طلاب توانمند به مراکز استراتژیک، فرهنگی و رسانه‌ای کشور».

د. دیپلماسی فقهی ـ علمی بین‌المللی: ایجاد شبکه‌ای از فقهای جبهه مقاومت در ایران، عراق، لبنان، بحرین، پاکستان و و دیگر کشورهای اسلامی برای هماهنگی در موضع‌گیری‌های فقهی ـ سیاسی. نهاد حوزه باید محور انسجام فقهای جبهه مقاومت در کشورهای اسلامی باشد. هماهنگی در صدور مواضع فقهی، نشست‌های علمی مشترک و تولید بیانیه‌های بین‌المللی می‌تواند پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را از درون، به چالش بکشد.

در پایان متذکر می‌شود، تجاوز و جنایت ددمنشانه و تروریستی امروز، آزمونی تاریخی برای نهاد فقاهت است تا نشان دهد فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام تنها برای عبادات فردی یا معاملات خصوصی نیست، بلکه می‌تواند به عنوان موتور محرکه در قلب بحران‌ها حاضر شود. تحقق این هدف، نیازمند عبور از نقش سنتیِ و حرکت به‌سوی «تولیدکنندگان میدان‌های کنش فقهی» است؛ نهاد فقاهت اگر می‌خواهد همچنان مرجعیت فکری ـ اجتماعی خود را حفظ کند، باید سطح تفقه و هم سطح نقش‌آفرینی در میدان را ارتقاء دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky