شبکه اجتهاد: یکی از شیوههای رایج در حوزه تقریر یا نوشتن درس استاد است. نویسنده در این اثر به نقد و بررسی شیوههای مختلف تقریرنویسی و شیوههای درس خارج پرداخته و پیشنهاداتی جهت ارتقاء کیفیت درس خارج ارائه مینماید و در پایان به ریشهیابی توهم غلطِ «اجتهاد در عصر ما محال است» میپردازد.
تقریر یا نوشتن درس استاد مفید است و مورد تأکید بسیاری از علمای گذشته و حال میباشد و اوّلین عالمی که اقدام به این کار کرد مؤلف مفتاحالکرامه بود که درس استادش علامه بحرالعلوم را تقریر کرد. به تدریج این کار در حوزه علمیه گسترش یافت و سرانجام با کوشش آیتالله بروجردی (ره) در حوزه قم، این کار عادت عمومی طلاب شد. در زمینه تقریر درس خارج چند روش وجود دارد.
روش اوّل: نوشتن در جلسه درس بهطور کامل
این روش معمولترین شیوه نگارش درس خارج است و معمولاً به همان صورتی که در درس نگارش میشود بایگانی میگردد. البته گاهی آن را پاکنویس میکنند یا حواشی مختصری را بر آن اضافه میکنند. این روش دارای ضعفهای زیادی میباشد. با توجه به اینکه ساختار جملات، گفتاری است نه نوشتاری، بسیاری از جملات ناقص و نارسا رها میشوند، جملات، دقیق و مرتّب نیست و قلمخوردگی و اشتباه در آن فراوان دیده میشود، از آن جهت که منظم و مرتب نوشته نشده است ارزش علمی ندارد و برای اقوال و آرای جدید جایی در نظر گرفته نشده است و از همه مهمتر توجه طلبه به جای فهمیدن، معطوف به نگارش است.
روش دوّم: نوشتن رئوس مطالب درس در جلسه
این روش تا حدّ زیادی اشکالات شیوه اول را ندارد، بعضی از طلاب برای اینکه رئوس مطالب را از دست ندهند و دلایل خاص و یا استدلالهای استاد را فراموش نکنند در حدّی که به گوش فرا دادن و دقت در کلام استاد، خللی وارد نیاورد کلیات بحث استاد را خلاصه و فهرستوار یادداشت میکنند. این روش برای حافظههای ضعیف مناسب است اما اگر کسی حافظه قوی دارد باید مطالب را بعد از درس به صورت منظم و مستدل بازنویسی کند و در درس تمرکز خود را بر دقت در بحث و اشکال و جواب با استاد قرار دهد.
روش سوّم: نوشتن مشروح درس استاد بعد از کلاس
بعضی از طلاب صرفاً به نوشتن مطالب استاد نمیپردازند بلکه بعد از مطالعه و دقت کافی درباره مطالب استاد و ضمن مراجعه به منابع و مآخذ و انتخاب نظریه مختار، درس را تقریر میکنند. در این روش بهطور مشروح و مفصل، موضوع و اقوال و دلایل و نتایج و اشکالات و مطالب اضافی و حواشی و نظرهای خود را یادداشت میکنند و منابع و مآخذ مطالب را استخراج و ثبت مینمایند. این شیوه مطلوب و بسیار مفید است لکن ممکن است وقتگیر و خستهکننده به نظر آید.
روش چهارم: نوشتن خلاصه درس بعد از کلاس
برخی از طلاب با توجه به مطالعات قبل از درس و پس از درسِ استاد و دقت و تأمل در آن و مراجعه به منابع و مآخذ و انتخاب نظریه، خلاصه بحث را یادداشت میکنند. در این شیوه، موضوع و اقوال و دلایل و نتیجه، کاملاً واضح و روشن و با کلماتی موجز و اشارهای بیان میشود تا در مواقع لزوم بتوان با صرف کمترین وقت، مطلب را بهطور کامل مورد ارزیابی قرار داد.
این شیوه موجب رشد قدرت استنباط از متون و خلاصهگیری از مطالب میشود، و برای نوشتن و مراجعه مجدد وقت کمتری صرف میشود و لذا خستهکننده نیست. البته لازمه این روش، پیش مطالعه و یا پیش مباحثه قبل از درس است.
نکته: نوشتن درس خارج مورد توجه بسیاری از اساتید بوده و هست، چنانکه در روش سلف صالح حوزه هم مورد تأکید بوده و مرحوم میرزای بزرگ به نوشتههای شاگردان اهمیت میداد و بهترین تقریر را در حضور دیگران معرفی میکرد. تجلیل و تشویق تقریرهای خوب توسط آیتالله بروجردی هم معروف و قابل ذکر است.
شیوههای مباحثه درس خارج
یکی از امتیازات مهم حوزههای علمیه نسبت به دانشگاهها مباحثه میباشد که دارای آثار و برکات فراوانی میباشد. لکن این عمل در درسهای خارج به چند صورت انجام میپذیرد. در یک آمارگیری مشخص گردید که در حدود ۶۰% از طلاب درس خارج مباحثه میکنند.
روش اول: روخوانی
در این روش طلاب بنابر آنچه که در کلاس درس نوشتهاند مباحثه میکنند و هر یک از آنها از روی نوشته خود برای دیگری میخواند. در یک آمارگیری مشخص شد که ۴۵% طلاب اینگونه عمل میکنند.
روش دوّم: تقریر مباحث استاد
در این روش، بنا بر تقریر دوباره درس استاد است. هر بخشی را برای هممباحث توضیح میدهند و در مورد مطالب هر قسمت از درس که برایشان روشن نبود به تبادل نظر میپردازند تا مطالب را به خوبی دریافت کنند. ولی از روی نوشته نمیخوانند
این دو روش برای درس خارج مفید نیست و به اهداف آن یعنی رسیدن به قوه استنباط کمک نمیکند و هدف مباحثه در درس خارج که رشد علمی طلبه است به دست نمیآید. این دو شیوه تنها از جهت فهم کلام استاد مفید است و محفوظات شاگردان را گسترش میدهد و برای مرحله سطح ـ که هدف آن فهمیدن متن درسی است ـ مفید است.
روش سوم: نقد و بررسی
در این روش بعضی از طلاب، در مباحثه به نقل کلمات استاد و تقریر آن میپردازند و سپس آن را مورد نقد و بررسی قرار میدهند. در این روش، طلاب بعد از درس با مراجعه به منابع و مآخذ و تفکر و تأمل، بیانات استاد را مورد بررسی قرار میدهند و در پایان نظریه استاد را قبول یا رد میکنند، در این نوع مباحثه در مورد پذیرش یا رد استدلالها، مباحثه جدی شکل میگیرد. در این نوع مباحثه، قدرت استنباط فزونی مییابد و فکر پرورش داده میشود و هدف مباحثه که رفع اشتباه دو طرف و تقویت فکر و استدلال آنهاست تأمین میشود. این شیوه برای افراد مبتدی دشوار است لکن پس از مدتی شرکت در درس خارج، میسر خواهد بود.
روش چهارم: مباحثه و تحقیق جمعی
این روش برای کسانی که در درس خارج سابقه بیشتری دارند یا از درس مستغنی شدهاند، مفید است. در این شیوه، ابتدا موضوع بحث مشخص و سپس به منابع و مآخذ مراجعه میشود و در مرحله بعد طلبه با تفکر و تأمل، نظریه خود را انتخاب میکند و در مرحله سوم، مطالبِ آماده شده به دوستان هممباحث ارائه میشود. در مجموع این شیوه مفید و ارزنده است.
روش پنجم: پیش مباحثه
در این شیوه، طلبه قبل از درس، درس آینده را مطالعه میکند و با مراجعه به منابع و مآخذ، ادله و آرا را منقح میکند. در مرحله بعد، با تأمّل و تفکر دست به انتخاب نظریه ابتدایی میزند و در مرحله سوم، در پیش مباحثه «قبل از درس استاد» شرکت میکند و مثل یک استاد درس آینده را تقریر و بر آن استدلال میکند و پس از پاسخ دادن به اشکالات، مطالب را جمعبندی میکند و سپس در درس استاد حاضر میشود و به نقاط ضعف و قوت خود پی میبرد.
به نظر میرسد بهترین شیوه مباحثه درس خارج همین شیوه است زیرا این روش قدرت استدلال و حلّ مسئله را در طلبه تقویت میکند و قدرت تفکر و اندیشه او را بالا میبرد و در یک سیر منطقی عمل یادگیری اتفاق میافتد، قدرت بیان را تقویت میکند و گوینده و شنونده هر دو به نقاط ضعف و اشتباهات خود پی میبرند.
پیشنهادهایی در مورد درس خارج
۱ـ کم کردن بلکه حذف بعضی از مباحث اصولی که فایده علمی یا عملی در فقه ندارند.
در این مورد حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دام ظله العالی ـ میفرمایند:
«در درس خارجِ فقه هم، مباحث کاربردی و مورد استفاده باید مطرح گردد. بعضی از مباحث، مخصوصاً در اصول و در فقه وجود دارد که واقعاً مورد احتیاج نیست، ولی در اصول و فقه این مباحث را میخوانند.
در حالی که یک فقیه ـ در تمام طول بیست سال هم که استنباط کند ـ ممکن است یک بار حاجتش به چنین بحثی یا به مبنای معانی حروف یا در حقیقت و مجاز و یا مبانی دیگر بیفتد، چه لزومی دارد ما در این همه مباحث غیر لازم اصول، معطل بشویم؟» (منشور ولایت، ص ۴۳)
۲ـ تهیه مجله تخصصی در علم فقه و اصول در حوزه بسیار مفید است.
این مجله میتواند گام بلندی در پیشرفت سریع فقه و اصول شیعه داشته باشد و طلاب را با آخرین نظرها و تحقیقات اساتید آشنا کند. همچنین این مجله میتواند در معرفی چهره فقه و اصول شیعه در جهان مؤثر باشد.[۱]
۳ـ تعیین طرحهای تحقیقاتی برای طلاب حوزه در درس خارج
بهطور سالیانه یا هر شش ماه یکبار بسیار مفید است؛ چون این حرکت موجب میشود که طلاب به تحقیقات علمی وادار شوند و روند پیشرفت علمی حوزه را تسریع کنند.
۴ـ تعیین استاد راهنما برای طلاب
در طرحهای تحقیقاتی که آنان را در طول تحصیل راهنمایی کند.
۵ـ پرورش عدهای خاص برای تدریس فقه و اصول.[۲]
۶ـ رفع موانع تخصصی شدن فقه و علوم دیگر در حوزههای علمیه
چنانکه نقل میکنند، به مرحوم آیتالله العظمی خویی در مورد تخصصی شدن علوم پیشنهاد شد. ایشان فرمودند: «من به سهم خودم حاضرم … ولی مانعی وجود دارد و آن متقدسین هستند، یک وقت ما خواستیم یک نفر از همین افرادی را که اهل تحقیق و نوشتن مقاله درباره مسائل روز بود (منظور استاد محمدتقی جعفری است) کمک کنیم و مورد تشویق قرار دهیم، مورد اعتراض برخی از این متقدسین واقع شدیم، بهطوری که گفتند: سهم امام را در ترویج غیر فقه و اصول به کار میبرد.»[۳]
توهّم محال بودن اجتهاد در عصر ما
این توهم، اخیراً در حوزههای علمیه رسوخ کرده است و بعضی از طلاب، مجتهد شدن را محال عادی میپندارند. در یک آمارگیری مشخص شد که ۵/۸% از طلاب اجتهاد را عادتاً محال میدانند و لذا هیچگاه به خود اجازه مخالفت با نظریه علمی استاد را نمیدهند (حتی در حدّ حاشیهنویسی بر رأی استاد). چنین دیدگاهی موجب رکود و عدم پیشرفت آنها میشود. این قبیل طلاب، در حقیقت بین درس خارج و سطح تفاوتی قائل نمیشوند. در اینجا هم تمام سعی و تلاش طلاب، فهم مطالب استاد است و گاهی با تعجب میگویند: مگر ممکن است که استاد این اشکال را متوجه نشده باشد. از اینرو به استاد اشکال علمی نمیکنند و به دنبال همین توهم است که افرادی با کهولت سن، هنوز در درس خارج شرکت میکنند و با اینکه چندین دوره درس اصول و فقه را گذراندهاند، هنوز خود را صاحب نظر نمیدانند. البته واضح است که استعداد افراد متفاوت است و ممکن است کسی با سه یا چهار سال درس خارج به قوه استنباط برسد، و شخص دیگر برای اجتهاد باید یک دوره کامل اصول را طی کند.
ولی اکنون بحث بر سر توهم نادرستی است که اخیراً در حوزههای علمیه پدید آمده است و موجب یأس و ناامیدی و سرگردانی عدهای در درس خارج گشته است؛ زیرا کسانی که یقین داشته باشند استعداد کافی برای اجتهاد ندارند، خود را مسئول خواهند دانست که در طرحهای تحقیقی یا تبلیغی یا موارد دیگر در حدّ توان خویش بکوشند.
ریشههای این توهّم غلط
شاید این اندیشه نادرست بر اثر عواملی پدید آمده است که ما اکنون به بررسی آنها میپردازیم و در ضمنِ این بحث، راه حل زدودن این توهم نیز روشن خواهد شد.
عدم درک صحیح از درس خارج
به علت اینکه در حوزه علمیه قبل از ورود افراد به درس خارج، جلسات توجیهی برای آنها گذاشته نمیشود، بلکه فقط به تذکرات پراکنده در ضمن درسها اکتفا میگردد و طلبه هیچ تفاوتی بین درس خارج و سطح نمیگذارد؛ چون تصور صحیحی از درس خارج ندارد و بر اثر این ضعف، پیشرفتی در درس خارج و قوه استنباط پیدا نمیکند و کم کم از اجتهاد مأیوس میشود.
پرداختن همزمان به چندین درس خارج
گاهی بعضی از طلاب به دلیل عشق و علاقه شدیدی که به درسها دارند، در بیش از دو درس فقه و اصول (و گاهی در چهار درس) شرکت میکنند که این موجب پایین آمدن کیفیت تحصیل آنان میشود و فرصت کافی برای بررسی و تدبر و نوشتن نمییابند و از اینرو، قوه استنباط آنان تضعیف میگردد و آرا و نظرات آنها از استحکام چندانی برخوردار نمیگردد.
آموزش و تأثیر غیر مستقیم بعضی از اساتید محترم
بعضی از اساتید، بهطور ناخودآگاه به طلاب میآموزند که اظهارنظر نکنند و مجتهد نشوند. برای مثال: استاد بزرگواری در درس میفرمود: «من این مطلب را غامض بیان میکنم تا طلبه زود فتوا ندهد» در حالی که در جهان امروز تلاش میشود که مسائل هر چه آسانتر، تعلیم و آموزش داده شود، تا شاگردان زودتر مطالب را درک کنند؛ ولی در بعضی از درسهای حوزه اصل بر مغلقگویی و پیچیده سخن گفتن است.
دشواری فهم مطالب اینگونه درسها برای طلاب، بهطور ناخودآگاه این باور را در آنها پدید میآورد که اجتهاد امری محال و ناممکن است.
روش استاد محوری و کثرت شاگردان درس
میزان متعارف برای دروس عالی (درس خارج)، حداکثر پانزده تا بیست نفر است (حتی در دوره دکتری تعداد شاگردان از این هم کمتر ـ حداکثر هفت نفر ـ است تا شاگردان بتوانند به راحتی با استاد ارتباط برقرار کنند و سؤال و جواب داشته باشند و اشکالات و نقایص خود را برطرف کنند. ولی متأسفانه در بعضی از درسها با انبوه شاگردان (صدها نفر یا بیشتر) و سبک پر اشکالِ استاد محوری روبهرو میشویم و این امر موجب میشود که کیفیت درس، فوقالعاده تنزّل یابد و گاهی بعضی از این جلسات شبیه یک سخنرانی به سبک استاد محوری است؛ به خصوص وقتی که استاد سؤال کردن را در جلسه درسی ممنوع اعلام کند.
این شیوه که قبلاً در سبکها و شیوه تدریس بررسی شد، موجب عدم پیشرفت شاگردان میشود و آنان رشد مطلوب علمی و تحقیقی خود را از دست میدهند و بر اثر گذشت زمان در مورد دستیابی به قوه استنباط احساس یأس میکنند.
نکته: با این وجود نمیتوان منکر شد که بعضی از شاگردانِ این درسها با تلاشهای زیاد و برنامهریزی دقیق خود، گامهای بلندی در طریق اجتهاد بر میدارند، ولی اگر شیوه تدریس صحیح بود، این اقلیت ناچیز تبدیل به اکثریت میشد و حتّی کیفیت آموزش و قدرت استنباط همین افراد نیز بالاتر میرفت.
مشخص نبودن هدف شرکتکنندگان در درس خارج
و نیز تخصصی نبودن درسها و اعتقاد به اینکه تمام طلاب باید همه درسها را در حد تخصص بدانند، یکی از عوامل مهم پیدایش توهم یاد شده است. در این اعتقاد، هم به استعداد و ذوق و هدف طلاب توجه چندانی نمیشود و هم باعث میشود که آنان نتوانند نیروی خود را در یک جهت متمرکز کنند، در نتیجه پراکندگی حواس و در نهایت خستگی و ضعف در استنباط آنان را به دنبال خواهد داشت.
با اینکه جمع زیادی از طلاب به درس خارج میروند، ولی نمیدانند هدف نهاییشان از این درس و بحثها چیست؛ آیا میخواهند، استاد، فقیه، مرجع، مفسر، متکلم، فیلسوف و ادیب و یا … شوند؟ در حالی که هر یک از این درسها مقدمات و دورههای متناسب با خود را میطلبد. آیا واقعاً یک طلبه با بیست سال عمر مفید، یعنی از بیست تا چهل سالگی میتواند در همه رشتهها (فقه، فلسفه، تفسیر، کلام، رجال، اقتصاد و …) متخصص شود؟ اگر نمیتواند، پس چه باید کرد؟ آیا به نظر نمیرسد که رشتهای خاص را هدف خود قرار دهد و پس از گذراندن دروس عمومی و سطح، به آن بپردازد.
آیتالله استادی: «درس خارج فقه و اصول برای کسانی که قصد فقیه شدن دارند، درس اصلی محسوب میشود و باید با جدیت دنبال شود، اما برای دیگران کار جنبی محسوب میشود. با وضع موجود، طلبهای موفق است که پس از گذراندن دوره ده ساله اوّل، خودش رشتهای مطالعاتی را در جهت هدفی که دارد دنبال کند.»
مرحوم استاد شهید مطهری (ره) میفرماید: «وقتی از قم به تهران رفتیم احساس کردیم که مردم به چیزهایی نیاز دارند که ما نمیدانیم و ما مطالبی یاد گرفتیم که مورد نیاز مردم نیست.»[۴]
———————————-
پینوشتها:
[۱]. البته مجله «فقه» توسط دفتر تبلیغات و نیز مجله «فقه اهلالبیت» (ع) منتشر میشود که بسیار مفید است، ولی هنوز جای کار بسیار است به خصوص در مورد اطلاعرسانی در باب آخرین نظرها و مبانی فقهی و اصولی اساتید و یا جدیدترین استدلالهای مطرح شده، کار چندانی صورت نگرفته است.
[۲]. مانند افتتاح رشته تخصصی فقه و اصول در تربیت مدرس.
[۳]. مجله حوزه، شماره ۵۱، ص ۵۶
[۴]. روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۳۶۴۵، ص ۱۲ و شماره ۳۵۶۷، ص ۱۲٫