شبکه اجتهاد: سخن گفتن درباره تاریخ فقه شیعه به دلایل گوناگون دشوار به نظر میرسد. برای نمونه منابعی که جهت بررسی تاریخ فقه امامیه در دسترس قرار دارد بسیار اندک بوده و همگی مربوط به دورانی متأخرتر از عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند. یا آن که گمان میکنیم این مرزبندی میان مذاهب اسلامی در زمینههای گوناگون از جمله فقه از همان ابتدا مانند امروز مطرح بوده است. همچنین نکتهای که بر این دشواری میافزاید آن است که شناخت ما از وضعیت فقه در دوران پیش از عصر صادقین(ع) بسیار اندک بوده و جز چند روایت محدود از امامان پیشین و آنچه در کتب اهل سنت از امام علی(ع) نقل شده اطلاعاتی در اختیار نداریم.
در این میان برخی از طرفداران مسأله «تقریب» همواره بر مشابهت فقه شیعی و سنّی تأکید کردهاند ۱ که البته این ادّعا تنها در صورت انجام یک بررسی تطبیقی قابل ارزیابی خواهد بود ولی در این مجال به بهانه بررسی این ادّعا به نکاتی درباره تاریخ فقه شیعه اشاره شده است که پیش از هرگونه قضاوت درباره تاریخ فقه امامیه باید مدّنظر قرار گیرد.
توضیح آن که به نظر میرسد نباید فقه شیعه را از زمان شکلگیری آن تاکنون دارای روندی ثابت دانست که بر همه ادوارش اندیشههایی یکپارچه و منسجم حاکم بوده است. از همین رو باید میان فقه امامیه از زمان امیرالمؤمنین(ع) تا امام سجّاد(ع) و از دوران صادقین(ع) به بعد تفاوت قائل شد. اینگونه به نظر میرسد که اگر نخواهیم نظر برخی مستشرقان درباره متأخّر بودن شکلگیری فقه را بپذیریم باید پاسخی برای این سؤال بیابیم که «دلیل اندک بودن نگاشتههای فقهی در این دوران و همچنین کمبود روایات فقهی از امیرالمؤمنین تا امام سجّاد در میان شیعیان چیست؟» بنا بر این شاید بتوان پاسخ به این پرسش را در تفاوت میان «فقه متقدّم امامی» و «فقه جعفری» جستوجو کرد. این پرسش آنگاه جدّیتر مطرح میشود که بدانیم میزان منقولات «فقهی» از امیرالمؤمنین در نگاشتههای اهل سنّت بسیار است ۲ حال آن که این میزان از سال ۹۴ق به بعد در فقه امامیه به حدّاقل میرسد. در آثار گوناگون اهل سنّت مانند «مصنّف عبدالرزاق صنعانی»، «مصنّف ابن ابی شیبه»، «سنن أبیداود» و… روایاتی از علی(ع) وجود دارد.(همچنین برخی بلاغات به نقل از ایشان وجود دارد) علاوه بر آن عناوین نوشتههایی که در آنها به اختلاف فقیهانی همچون ابن مسعود یا بعدها ابوحنیفه با حضرت اشاره شده بیانگر جایگاه فقهی و مرجعیت علمی ایشان است ۳.
شاید سرّ این مطلب را بتوان در چند امر پیگرفت:
۱- ارتباط مسأله با تاریخ شکلگیری مذاهب و همچنین مرزبندیهای میان آنها باید مورد توجّه قرار گیرد. در این مقام به دنبال ارزیابی اقوال موجود در این زمینه(مانند اختلافات فان اس و مادلونگ در این باره) نیستیم ولی اینگونه به نظر میرسد که در این دوران امامان(ع) درگیر پایه گذاری بنیانهای تشیّع بودهاند و از دوران امام باقر(ع) به بعد این مرزبندیها پررنگتر شده و کسب هویت از طریق بیان تفاوتها اتّفاق میافتد ۴
و امامان عملاً درگیر استحکام پایههای مذهب و هویت بخشی به آن میشوند. تا پیش از این به سببی که بیانش گذشت آموزههای فقهی امام علی(ع) تأثیر قابل توجّهی در محافل فقهی سنّی بر جای گذاشت و به دلیل گستردگی طیف نقل کنندگان گاه روایاتی که از ایشان گزارش میشد متناقض بود. درباره تمایز فقه شیعی و سنی در این دوران اطلاعات قابل توجهی در اختیار نداریم و قضاوت در این زمینه دشوار به نظر میرسد.
۲- از دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فقه شیعه وارد مرحله جدیدی میشود و این همزمان است با دوران قوام یافتن مذهب تشیّع در مقابل اهل سنّت و مطرح شدن آن به عنوان یک مکتب فکری و نه جریانی صرفا سیاسی. روایتی از امام صادق(ع) به این حقیقت اینگونه اشاره کرده است: «تا پیش از پدرم شیعیان در افکار و آداب دینی خویش پیروی عموم بودند امّا پدرم چنان کرد که در نهایت عموم مسلمانان به لحاظ فکری به تشیّع وابسته شدند.» ۵
۳- در این دوران به سبب کثرت نقلها از علی(ع) و عدم تبیین مسائلی همچون ضرورت وجود امام، علم امام، عصمت و… که تا پیش از عصر صادقین(ع) هنوز میان شیعیان به صورت گسترده مورد پذیرش قرار نداشت و یا اساسا مطرح نشده بود، شیعیان در مواجهه با روایات فقهی علوی، دو مسیر را در پیش روی خود میدیدند:
الف) ارزیابی موردی تکتک احادیث پیشین
ب) بسنده کردن به احادیث فقهی امام باقر و امام صادق(ع)
اینگونه به نظر میرسد که با توجّه به آن که معیارهای نقد حدیث پس از این دوران به مرور تنقیح شده و همچنین شاید بررسی آن حجم از احادیث عملا ممکن نبود شیعیان مسیر دوم را برگزیدند و احتمالا اندیشههایی مانند «وحدت خلقت و آموزههای امامان» نیز پشتوانهای برای این انتخاب بوده است. ۶ بدین معنا که روایات این امامان دربردارنده آموزهها و تعالیم ائمه پیشین هم هست. دلیل این پالایش را میتوان ناهمسو بودن آموزههای نقل شده با تعالیم امامان جدید دانست.
به هر حال به نظر میرسد که از این دوران فقه شیعه به سمت تمایز از فقه اهل سنت پیش رفته است.
همچنین شواهد دیگری بر رخ دادن یک گسست فرهنگی از میراث پیشین در تشیّع دلالت میکنند که البته درباره علّت آن میتوان گمانهزنیهای متفاوتی داشت. برای نمونه یکی از آثاری که گرچه در زمینه فقه و تاریخ آن نوشته نشده ولی اطّلاعات قابل توجّهی از این جهت به دست میدهد تاریخ یعقوبی است. احمد بن واضح یعقوبی که در اواسط قرن سوم هجری و دورانی نزدیک به صادقن(ع) میزیسته در کتاب تاریخش آنگاه که درباره «ابوالعبّاس سفّاح» سخن گفته نام «ابوحمزه ثمالی» را نیز در شمار فقیهان برجسته آن دوران ذکر کرده است.(ن.ک: ج۲، ص ۳۶۳) ۷
این در حالی است که ما امروزه او را به عنوان یک فقیه نمیشناسیم و اطّلاعات قابل توجهی درباره فقه وی در دست نداریم. به نظر میرسد علّت این امر با این که وی حامل آموزههای دوران امامان پیشین است بی ارتباط نباشد.
از این دوران به بعد شاهد فقیهانی همچون زراره ابن أعین و ابوبصیر هستیم که دیگر به طور خاص نسبت به نقل احادیث صادقین(ع) اهتمام میورزند.
اما درباره مسأله مشابهت میان فقه شیعه و سنّی به نظر میرسد که ارزیابی دقیقتر تفاوت و شباهت میان فقه شیعه و سنّی نیازمند بررسی مقایسهای روایات فقهی فریقین در هر باب است ولی با توجّه به تفاوت منابع فقه امامی وجود مشابهتی که گاه از سوی برخی مطرح شده است بعید مینماید. برای نمونه از زمان امام علی(ع) که بحث محوریت کتاب و سنّت نبوی مطرح شده و پس از آن نیز بر نقش امامان در تفسیر کتاب و سنّت تأکید شد طبعا قوانین و احکامی که با استناد به «سیره شیخین» یا «اقوال صحابه» شکل گرفته بودند زیر سؤال میرفت. ۸ علاوه بر آن برخی منابع فقه اهل سنّت همواره مورد نفی امامان(ع) قرار داشت. گرچه تفاسیر متفاوت و متناقضی از این برخوردها موجود است. برای نمونه دو عنصر «رأی» و «قیاس» (البته در تعیین ماهیت این دو و تفاوتشان باید دقّت داشت) به دلیل آن که با فلسفه امامت در تناقض بود مورد تأیید امامان(ع) قرار نداشت و طبعا احکامی که بر این مبنا در فقه اهل سنّت شکل گرفته بود نیز مورد پذیرش آنان نبود. همین سخن را میتوان درباره منابع دیگری همچون «اجماع» و «استحسان» نیز مطرح کرد. البتّه این پرهیز از اجتهاد بی ضابطه باعث نمیشود که شیوه آنان را همچون فقه اثرگرای مدینه بدانیم. ۹
برخی از این تفاوتها به حدّی هستند که بعدها به عنوان «اختصاصات فقه شیعه» مطرح شدند. برای نمونه ارزینا آر.لالانی در اثری که درباره امام باقر(ع) نوشته، فصل هفتم را به نقش امام(ع) در فقه شیعه اختصاص داده و مسائلی همچون «مسح بر خفین»، «نبیذ»، «جهر در بسم الله»، «اذان»، «قنوت» و «نماز میت» را به عنوان نمونه بررسی کرده است که در آن موضع اهل بیت با آنچه در اهل سنّت مطرح بود تفاوت داشته است. البتّه این تفاوتها بیشتر از این موارد است و مسائلی دیگری همچون «ارث به سبب تعصیب»، «ازدواج موقّت(متعه)»، «جمع بین دو نماز» و «نماز مسافر» را میتوان نام برد که نظر فقه شیعه درباره آن متفاوت است و بعدها نیز به عنوان اختصاصات فقه شیعه مطرح شدند.
بنا بر این در سطح منابع نیز نباید از جایگاه مسأله «علم امام» و مکتوباتی همچون «صحیفه علی»، «الجامعه» و نوشتههایی از این دست غفلت ورزید که طیق آن منابع امامان متفاوت از اهل سنّت شناخته شده است.
بالأخره روایات امامان پس از این دوران خمیرمایه پدید آمدن نخستین دفترهای حدیثی شیعی شد که این امر نیز خود به هویت یابی تشیِع در زمینههای گوناگون کمک بسیار میکرد. ۱۰
نتیجه آن که هرگونه قضاوت درباره ففه شیعه و تاریخ آن نیازمند آشنایی با زوایا و ادوار گوناگون آن است که البته با توجّه به کمبود منابع در این زمینه بسیار دشوار به نظر میرسد.
————————-
۱. برای نمونه آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی این مشابهت در فروع را حدود ۸۵درصد میداند.»(ن.ک: مجله المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیه، العدد۲۷، ص۱۳-۱۰)
۲. برای یافتن روایات فقهی امام علی(ع) در منابع اهل سنّت ن.ک: محمد رواس قلعه جی، موسوعه فقه الإمام علی؛ محمد طه البالیسانی، فقه الإمام علی. قرار داشتن حضرت در معرض قضا و استفتاء به عنوان یک فقیه شناخته شده و مورد قبول پیامبر(ص) و سپس بزرگان صحابه نیز این انتظار که روایات فقهی منقول از ایشان اندک نباشد را تقویت میکند. همچنین اینگونه به نظر میرسد که از سوی بزرگان مذاهب گوناگون تلاش بر آن بوده که منشأ فقه خود را به امیرالمومنین برسانند. برای مشاهده برخی از این تلاشها از سوی کسانی همچون ابوحنیفه ن.ک: پاکتچی، امام علی(ع) و فقه اسلامی.
۳. رسالههایی مانند «اختلاف علی و ابن مسعود» یا «ما خالف فیه ابوحنیفه علیاً و عبدالله» از این قبیل هستند.
۴. برای مشاهده اطلاعات بیشتر در این زمینه ن.ک: مهروش، تاریخ فقه اسلامی، ص۳۴۱:
«فراتر از تبیین نظام اعتقادی شیعه، در احکام نیز امام(ع) کوشش میکرد با ترویج آداب نماز، حج و مناسکی مستقل- که از پدران خویش آموخته بودند- شیعیان را هویتی متمایز بخشد. این آیینها و احکام را به شاگردان آموزش میدادند و اندکی بعد میان عموم شیعیان منتشر میکردند. برای نمونه شیعیان تا مدّتها بعد شیوه نماز خود را بر پایه «کتاب الصلاه» حریز بن عبدالله سجستانی از شاگردان امام(ع) استوار میکردند. این اثر دربردارنده روایاتی از امام(ع) درباره شیوه مطلوب نماز بود.»
همچنین برای یافتن اطلاعاتی درباره نقش امام باقر(ع) در شکل گیری اندیشه و هویت شیعی ن.ک: Koglberg, Muhammad b. Ali Al-Bakir, ۱۹۹۳, p.۳۹۸ و لالانی، نخستین اندیشههای شیعی(تعالیم امام محمد باقر)
۵. کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰: « …وکانت الشیعه قبل أن یکون أبو جعفر وهم لا یعرفون مناسک حجهم وحلالهم وحرامهم حتى کان أبو جعفر ففتح لهم وبین لهم مناسک حجهم وحلالهم وحرامهم حتى صار الناس یحتاجون إلیهم من بعد ما کانوا یحتاجون إلى الناس…»
۶. برای نمونه ن.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸، ابن بابویه، کمال الدین، صص ۱۵-۱۴ و روایاتی از این دست: «حدیثی حدیث أبی و حدیث أبی حدیث جدّی…و حدیث رسول الله قول الله عزّو جلّ.» یا «خَلقُنا واحد و علمنا واحد و کلّنا واحد»
۷. پیش از آن نیز به هنگام نام بردن از فقیهان زمانه «مروان بن محمد بن مروان» نام «جابر بن یزید جعفی» را به عنوان یکی از فقیهان بزرگ آن دوران ذکر کرده است. گرچه وی در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) میزیسته ولی به هرحال به نظر میرسد که مشابه همین اتّفاق برای وی نیز افتاده و ما امروزه اطّلاعات چندانی درباره فقه وی در دست نداریم. به نظر میرسد تعارض اقوال موجود درباره او حتّی در میان خود شیعیان نیز با عدم نقل میراث وی بی ارتباط نباشد. سعید طاوسی مسرور در کتاب «پژوهشی پیرامون جابر بن یزید جعفی» اطّلاعات قابل توجّهی درباره وی به دست داده است که البته میتواند پایهای جهت انجام پژوهشهای بعدی قرار گیرد. در صفحات ۹۴-۷۷ این اثر به نظرات گوناگون و متعارض درباره او اشاره شده است.(مانند تضعیف نجاشی و توثیق و تضعیف شیخ مفید). نقلهای موجود از خود جابر نیز پرسش برانگیز است. برای نمونه در روایتی از او اینگونه آمده که وی حدود ۷۰ هزار حدیث نبوی از امام باقر(ع) شنیده که ۵۰ هزار روایت را برای کسی نقل نکرده است. (ن.ک: کشی، الرجال، ص ۱۹۴)
شاید بتوان او و برخی دیگر مانند وی را با «ابن جنید» مقایسه کرد که آثارشان به دلیل تفاوت با آموزهها و معیارهای جدید سانسور شده و توسّط نسلهای بعد نقل نشد.
۸. دکتر پاکتچی در مقاله «امام علی و فقه اسلامی» اینگونه نوشته است: «همین مسئله سیره شیخین در طول تاریخ فقه شیعه، زمینهای برای برخی از تفاوتهای فقهی بوده است؛ منابع شیعه برخی از آراء مورد اختلاف میان شیعه و اهل سنت را بر مبنای پیروی آنان از سیره خلفا تحلیل نمودهاند. به عنوان نمونه در مسئلهای مانند اذکار اذان یا نکاح متعه، امامیه برآناند که در موضعگیری خود از «سنت نبوی» پیروی کردهاند و مذاهب دیگر، با صارفی خارج از «سنت نبوی»، به حکمی دیگر عدول نمودهاند.»
۹. بررسی روایات فقهی امام صادق(ع) از این جهت و برای یافتن تمایز شیوه ایشان با فقیهان مدینه ضرورت دارد. یکی از تفاوتهای امام با اثرگرایان آن است که ایشان اعتماد و خوش بینی بیش از حد به روایات را روا نمیدانستهاند. (ن.ک: ابن بابویه، معانی…، ص ۱۵۹؛ تأکید امام بر روایت نبوی «کفی بالمرء کذبا أن یحدث بکل ما سمع.»(به نقل از مهروش، تاریخ فقه اسلامی، ص ۳۶۲)
۱۰. مقاله دکتر حسن انصاری با عنوان «نخستین نمونههای دفترهای حدیثی شیعی» که در کتاب «تشیّع امامی در بستر تحوّل» به چاپ رسیده اطّلاعات ارزشمندی در این زمینه به دست میدهد.