دوره ۲۳ ساله مرجعیت آیتالله صافی گلپایگانی با تحولات بنیادینی در حوزه، کشور و دنیا همراه بوده است. تعدد بیسابقه مراجع تقلید، ورود اینترنت و ابزارهای کامپیوتری به حوزه، تنشهای بیسابقه سیاسی و فکری در جامعه ایران، تغییر پارادایم در معادلات جهانی، رشد حیرتانگیز ابزارهای ارتباط جمعی و احیای مجدد حوزه نجف فرصتها و چالشهای جدی و نوینی پیش روی مراجع قم ایجاد کرد.
شبکه اجتهاد: «امروز سهشنبه ۲۹ رمضان المبارک ۱۴۳۷ در اخباری که میخواندم به خبری جالب برخوردم که در آن آمده بود: فضاپیمایی پس از پنج سال و نزدیک به ۱.۸ میلیارد مایل در سفر، دیروز دوشنبه ۱۴ تیر ماه در مدار سیاره مشتری قرار گرفته و واقعهای بینظیر برای بشریّت را رقم زده است و چشم همه جهانیان را به خود خیره نمود. کارشناسان این برنامه اعلام کرده بودند که این همه رنج و تلاش را برای این متحمّل شدند که اسراری از سیاره مشتری را بفهمند؛ بفهمند که مثلاً در مشتری چه اسراری پنهان است؟ و کشف کنند که داخل بزرگترین سیاره منظومه شمسی چیست؟ و بفهمند که این سیاره چه زوایای پنهانی دارد و صدها و هزاران سؤال و کشف جدید دیگر».[۱]
این بخشی از یادداشتهای روزانه آیتالله شیخ لطفالله صافی گلپایگانی در ماه رمضان گذشته است؛ فقیه کهنسالی که به تازگی صد سال قمریاش تمام شده؛ ولی هنوز پیگیر مسائل علمی روز است؛ اخبار متنوع روز را میخواند و از تازههای نشر خبر دارد.
کهنسالترین مرجع تقلید شیعه که متولد ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۷ش) در شهر گلپایگان است، در یک دهه گذشته، بیش از پیش بهعنوان یکی از فقهای سنتگرا و حساس نسبت به حفظ ظواهر شرعی شناخته شده است. اگر دهه شصتیها و دهه هفتادیها آیتالله صافی را با حساسیتهایش نسبت به حجاب، منع وزیر شدن زنان، تفکیک جنسیتی، عدم اختلاط زن و مرد، عدم حضور زنان در ورزشگاهها، حرمت مطلق موسیقی و مخالفت با فلسفه و عرفان اسلامی میشناسد، دهه پنجاهیها نام آقای صافی را در جریان حضور هشت سالهاش بهعنوان اولین دبیر شورای نگهبان و تنشهایی که با دولت و مجلس چپگرای دهه شصت داشت بهخاطر میآورند و نسل قبلتر نیز او را بهعنوان مهمترین منتقد «شهید جاوید» میشناسند که با تألیف کتاب «شهید آگاه» بهعنوان سخنگوی برجستهترین منتقدین کتاب صالحی نجفآبادی در برابر آن قد علم کرد.
فقیه-متکلم و دغدغه تحدید قدرت
آقای صافی و برادر بزرگش مرحوم آیتالله شیخ علی صافی گلپایگانی (که بهعنوان جانشین مرجعیتی مرحوم آیتالله بهجت اعلام شد) از شاگردان برجسته و نزدیک مرحوم آیتالله بروجردی بودند. پیوند خویشاوندی با مرحوم آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی موقعیت آیتالله صافی را در حوزه قم تقویت کرد و پس از اقامه نماز به امامت ایشان بر پیکر مرحوم گلپایگانی، وی از آذر ۱۳۷۲ بهعنوان یکی از مهمترین مراجع تقلید شیعه در دهههای هفتاد تا نود مطرح بوده است. هرچند مرحوم حاج علی آقای صافی (برادر ارشد) بهعنوان یک فقیه-عارف شناخته میشد و از همین رو مرحوم آقای بهجت وی را به مقلدان خود معرفی کرد تا پس از وفاتش از وی تقلید کنند، اما شیخ لطفالله طی نیمقرن گذشته دغدغههای کلامی و اعتقادی پررنگی داشته و بیشتر آثار وی نیز در دفاع از اعتقادات شیعه بوده است.
آقای صافی با تألیف بیش از صد جلد کتاب که بیشتر آنها در حوزه مسائل کلامی و اعتقادی شیعه است، بهعنوان یک نویسنده پرکار شیعی شناخته میشود. دو کتاب «منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر» و «شهید آگاه» تألیفات اثرگذار وی بوده که اولی را به توصیه آیتالله بروجردی درباره امام دوازدهم و دومی را در نقد شهید جاوید و درباره امام سوم شیعیان نوشته است. التعزیر؛ احکامه و حدوده و بیان الاصول نیز دو اثر مهم فقهی و اصولی این مرجع تقلید شیعه است. کتاب دوم، تقریرات درس اصول آیتالله بروجردی است که به دلیل نزدیکی آیتالله صافی به استادش از اهمیت خاصی در گزارش آرا و مبانی دوره معاصر قم برخوردار است که زیر سیطره هیمنهی علمی آقای بروجردی قرار داشته است. از ویژگیهای ملموس این دوره قمیها توجه به ادبیات و پیشینه تحقیق است. مثلاً در گزارشی که آقای صافی از مباحث آقای بروجردی در بحث اصولی «دلیل انسداد» نوشته است، ضمن بررسی سیر نگاه فقها به بحث انسداد باب علم و علمی که از مباحث بنیادین مرتبط به بحث حجیت خبر واحد است، از تناسب تقریر متأخرین (بعد از محقق خوانساری در قرن یازدهم) با شریعت مسیح سخن گفته شده که فقط یک شریعت عبادی بوده است [۲]
آیتالله صافی در سال ۱۳۶۴ مجدداً در نامهای به امام خمینی اعتراض خود را در پی تصویب حدود
کتب فقهی آیتالله صافی گلپایگانی نیز واجد مختصات دوره معاصر قم است که توجه ویژه به روایات، تتبع در نظرات فقها و بررسیهای تاریخی در پژوهشهای فقهی حرف اول را میزند. البته نمیتوان از یک نظام واحد و منسجم فکری در میان شاگردان آیتالله بروجردی سخن گفت؛ ولی با وجود اختلافاتی که در آرای فقهی خود دارند، از متدهای همسان و حتی یکسانی بهره میگرفتهاند. نزدیکی در مبانی استنباط و تنوع در آرا و فتاوا از مختصات شاگردان آیتالله بروجردی است. در بررسی آرا و کارنامه عملی آیتالله صافی به یک نکته پررنگ میرسیم و آن، اصرار بر محدودکردن چارچوب اختیارات قدرت است. حضور آقای صافی گلپایگانی در صدر فقهای شورای نگهبان در دهه شصت سبب شد شورای نگهبان بر حفظ حریم حقوق خصوصی تأکید بیشتری داشته باشد.[۳]
نقطه عطف اندیشه آیتالله صافی در کتاب فقهی مشهورش درباره تعزیر قابل ردیابی است که صریحاً خواستار تحدید اختیارات حاکمان غیر معصوم شده است:
«حکومت باید به اجرای قانون و ادبکردن بزهکاران بپردازد؛ ولی لازمه این امر، آن نیست که حکومت، مطلقالعنان باشد و مثل نظامهای قبیلهای رفتار کند. پس مصلحت در این است که اختیارات حکومت مشخص شود تا منجر به استبداد حاکمان و تسلط آنان بر ضعیفان و حتی غیر ضعیفان نشود. چرا که حکومت نباید مظهر سختگیری و خشونت باشد. در قرآن هم آمده است: ای پیامبر، اگر تو فرد بداخلاق و تندخویی بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند… پس حتی اگر حاکم، نائب خاص یا عام امام معصوم باشد، باز هم مصون از خطا و اشتباه و استبداد نیست».[۴]
روایت سعید حجاریان از فرایند تشکیل وزارت اطلاعات نیز میتواند مؤید التزام عملی آقای صافی به همین دیدگاه باشد:
«آن موقع آقای صافی گلپایگانی دبیر شورای نگهبان بود. ایشان البته جزو روحانیت سنتی به حساب میآمدند و گرایشات راست هم داشتند. من با ایشان بحث کرده بودم. ایشان معتقد بود که چون وظایف و اختیارات رهبری در قانون اساسی احصا شده است و این به معنی حصر این اختیارات است، عملاً تشکیل سازمان اطلاعات توسط رهبری مخالف قانون اساسی است و اگر امام بخواهد که این تشکیلات را سامان بدهد باید از موضع بنیانگذار نظام حکم حکومتی بدهد و خارج از قانون اساسی اقدام کند. من این استدلال آقای صافی را به اطلاع امام رساندم. موضوع دیگری را هم که مطرح کردم این بود که بالاخره ممکن است در جریان کارهای اطلاعاتی و امنیتی اقداماتی خلاف قانون صورت بگیرد؛ شکنجهای شود؛ مشکلی برای بیگناهی بهوجود آید. اینها اگر کارشان مستقیم زیر نظر امام باشد این مسائل هم به پای ایشان گذاشته میشود. امام هر دوی این استدلالها را پذیرفت و نظرشان تغییر کرد».[۵]
میتوان نتایج عملی این مبنا را در استعفاهای آیتالله صافی از شورای نگهبان هم ردیابی کرد. نخستین استعفا در ۲۲ مهر سال ۶۰ که مورد پذیرش امام خمینی قرار نگرفت و آقای صافی بهعنوان نخستین دبیر شورای نگهبان در جمهوری اسلامی به فعالیت خود ادامه داد؛ و دومین استعفا در ابتدای تیر ۶۷ که منجر به خروج کامل آقای صافی از ساختار سیاسی جمهوری اسلامی شد. نخستین استعفا به افزایش اختیارات مجلس در بحث قانون اراضی شهری برمیگشت و دومین استعفا نیز به رفتار وزارت کشور با شورای نگهبان. در هر دو بار آقای صافی دغدغه تحدید قدرت را داشت. نامه امام به نامه اعتراضآمیز آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی – پدر همسر آیتالله صافی – میتواند نشاندهنده ماهیت این تنش باشد:
«شورای نگهبان حق تشخیص موضوعات به حسب قانون ندارند … لکن باید نکتههایی را عرض کنم که جنابعالی یک طرف صفحه را ملاحظه میفرمایید، طرف دیگر اگر وضع به همان منوال خانخانی و بورسبازی و زمینخواری بماند که باز یک طبقهی اشراف بدون رسیدگی به وضعشان، که غالباً بر خلاف موازین شرعیه است، در اروپا به عیش و عشرت مشغول و یک طبقهی عظیم فقرا برای آنان ـ برخلاف موازین ـ کار کنند و با فقر و فاقه زندگی کنند، برای حکومت اسلام و اسلام و قانون اساسی باید فاتحه خواند… من میل ندارم که تهمتی که سالهاست به روحانیون میزنند و میزدند که اینان طرفدار زمینخواران و سرمایهداران بزرگ هستند و با طرفداری خود موجب ظلم به مردم مستمند میشوند، شاهد پیدا کند و به ما بچسبانند».[۶]
حمید روحانی (زیارتی) در کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی گفته بود که امام در سال ۴۱ با روش مرحوم آیتالله سید احمد خوانساری که با لوایح ششگانه انقلاب سفید بهدلیل تقسیم و واگذاری اجباری اراضی خانها مخالفت میکرد، چندان همدل نبود و میگفت اصرار بر این مسأله میتواند این ذهنیت را ایجاد کند که روحانیون به نفع خوانین و علیه کشاورزان و دهقانان عمل میکنند و منافع مشترکی با سرمایهداران دارند. نامه امام به مرحوم آیتالله گلپایگانی تأییدی بر این ادعای حمید روحانی بود.
دکتر حسین مهرپور حقوقدان برجسته دوره نخست شورای نگهبان که قائممقام آقای صافی هم بود، از جلسه مشترک این شورا با امام گزارش داده که دبیر شورای نگهبان (آیتالله صافی) تقریباً با لحن گلهآمیز از دخالت امام به نفع مجلس در جریان قانون اراضی شهری گلایه کرده است.[۷] هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس نیز که در این اختلافات، در برابر آقای صافی و شورای نگهبان قرار گرفته بود، از نگرانی امام نسبت به بروز این اختلاف جدی، آن هم در مدت بسیار کوتاهی پس از ترور مقامات ارشد کشور در تابستان ۶۰ خبر داده است.[۸]
در جدال سال ۶۰، هم آقای صافی به عضویت و هدایت شورای نگهبان ادامه داد و هم نظر مجلس اجرایی شد. اما چندسال بعد بار دیگر اختیارات گسترده مجلس مورد مناقشه آیتالله صافی قرار گرفت و دبیر شورای نگهبان در سال ۱۳۶۴ در پی تصویب حدود سیزده قانون در مجلس تحت عنوان «ضرورت» مجدداً در نامهای به امام خمینی اعتراض خود را علنی کرد و اینگونه نسبت به احتمال «تضعیف و تحریم دین» از سوی نمایندگان مجلس هشدار داد:
«سؤال این است اگر بنا باشد شورای نگهبان در مورد ضرورتها حق نظر نداشته باشد، خطر تصویب ضرورتها بر اساس جوسازیها و اعمال نفوذ افرادی ذینفوذ در مجلس و مکتبگراییها که بسیاری پیاده کردن آن مکتبها را ضرورت و بلکه واقعیت میدانند چگونه رفع میگردد؟ و اگر خطر اینکه مجلس در زمانی بتواند مثل دوره گذشته قوانین خلاف شرع تصویب نماید، با درنظر گرفتن شورای نگهبان دفع شده است، این که همان خطر به این صورت بازگشته است و این امکان حاصل شده که با عنوان «ضرورت» هر حلالی را حرام و هر حرامی حلال و قانونی اعلام شود. دافع این خطر چیست؟ و از چه راهی ضرورتهای غیر واقعی دفع خواهد شد؟».[۹]
این بار هشدار آقای صافی کارگر شد و شتاب مجلس کاهش یافت. اما بحث قانون کار در سال ۶۶ به سومین نزاع آقای صافی با چپگرایان مجلس و دولت بدل شد. دبیر شورا دوباره به امام نامه نوشت و معترض شد؛ ولی امام این بار پاسخ داد: «حضرات آقایان محترم به شایعاتی که از طرف سودجویان بیبند و بار یا مخالفان با نظام جمهوری اسلامی پخش میشود اعتنایی نکنند که شایعات در هر امری ممکن است».[۱۰] اختلاف شورای نگهبان و مجلس بر سر قانون کار تا زمان حضور آیتالله صافی در شورای نگهبان ادامه داشت و لاینحل باقی ماند. پیمانه صبر آقای صافی سرانجام در جریان انتخابات مجلس سوم به سرآمد و تنش شدید میان شورای نگهبان و وزارت کشور (دوره محتشمیپور) منجر به کنارهگیری کامل اولین دبیر شورای نگهبان از این نهاد و نیز خروج کاملش از ساختار سیاسی کشور شد.
آیتالله صافی هشت سال از نه سال فعالیت شورای نگهبان در زمان حیات امام خمینی (از خرداد ۵۹ تا خرداد ۶۷) بهعنوان دبیر شورا در ساختار تقنینی جمهوری اسلامی حضور داشت و سال ۵۸ نیز بهعنوان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، در تدوین دومین قانون اساسی تاریخ ایران ایفای نقش کرده بود. نام این فقیه که کهنسالترین عضو دورههای اول تا سوم شورای نگهبان بود، تنها در جدالهای حقوقی و فقهی بر سر زبانها بود و هیچگاه در جدالهای حزبی و سیاسی وارد نشد و کوشید بیطرفی سیاسی خویش را حفظ کند. از سال ۶۷ نیز بهطور کامل در قم بر فعالیتهای درسی و تحقیقی متمرکز شد و تا سال ۷۲ که بعد از وفات پدرهمسرش مرحوم آیتالله گلپایگانی اعلام مرجعیت کرد، در هیچ فعالیت رسمی نقش نداشت. با اینکه از آذر ۷۲ بهعنوان یکی از مراجع شیعه مطرح شد، اما نامش در اعلامیه معروف جامعه مدرسین که در آذر ۱۳۷۳ به معرفی مراجع پرداخت دیده نمیشد. با این حال مرجعیت او نیز همانند مرجعیت آیتالله سیستانی که در اعلامیه جامعه مدرسین مورد اشاره قرار نگرفته بود، بهدلیل حمایت طیف سنتی مقلدان که عمدتاً مقلد مرحوم گلپایگانی بودند، به سرعت رواج یافت و آقای صافی را بهعنوان یکی از ارکان حوزه قم تثبیت کرد.
همه دغدغههای کهنسالترین مرجع قم
دوره ۲۳ ساله مرجعیت آیتالله صافی گلپایگانی با تحولات بنیادینی در حوزه، کشور و دنیا همراه بوده است. تعدد بیسابقه مراجع تقلید، ورود اینترنت و ابزارهای کامپیوتری به حوزه، تنشهای بیسابقه سیاسی و فکری در جامعه ایران، تغییر پارادایم در معادلات جهانی، رشد حیرتانگیز ابزارهای ارتباط جمعی و احیای مجدد حوزه نجف فرصتها و چالشهای جدی و نوینی پیش روی مراجع قم ایجاد کرد.
آیتالله صافی پس از مرحوم آیتالله منتظری، دومین مرجع تقلید قم بود که سایت اینترنتی ایجاد کرد. سایت آقای صافی از ابتدای سال ۲۰۰۱ راهاندازی شد [۱۱] و دفتر وی نخستین نرمافزار حاوی کتب و منابع اصلی علوم دینی را روانه بازار کرد. پیشگامی این مرجع سنتگرا در استفاده از ابزارهای نوین، سبب تثبیت و تقویت روزافزون مرجعیت دینی وی در جامعه دینی و ساختار سیاسی کشور شد. اهمیت وسایل ارتباطی نوین را میتوان در سخنان آقای صافی در دیدار با سفیر آلمان هم دید. وی در دیدار با سفیر آلمان با اشاره به وسعت حوزه علمیه قم از نظر امکانات و نرمافزاریهای کامپیوتری تصریح کرد: «ما به مظاهر این تخصصهای گوناگون احترام میگذاریم و از آنها استفاده میکنیم و پیشرفت علم و تکنولوژی برای کل بشریت مفید است». [۱۲]
همچنین در جای دیگری میگوید: «باید برای نشر روزافزون معارف اسلامی، بهروز شدن حوزه علمیه قم و آشنایی بیشتر طلاب با جهان معاصر برنامههای ویژهای تهیه و تدوین شود». [۱۳]
دغدغههای اجتماعی و فرهنگی
دیگر نقشآفرینی آقای صافی، توصیهها و انتقادهایی است که وی نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی مطرح کرده است. افزایش بیاعتنایی به حجاب، وزیر و فرماندارشدن زنان، تفکیک جنسیتی، اختلاط زن و مرد، حضور زنان در ورزشگاهها، حرمت مطلق موسیقی و مخالفت با فلسفه و عرفان اسلامی از مهمترین و پررنگترین دغدغههای آقای صافی در ربع قرن اخیر بوده است که به طور مکرر بیان شده و نشاندهنده نگاه وی به برخی صورتهای مدرن بحرانها و مسائل اجتماعی است. از همین منظر است که میگوید: «وجود فرهنگسراها باعث حزن حضرت حجت میشود»[۱۴] بر اساس همین مؤلفههاست که آقای صافی بارها از وضعیت دینی جامعه ابراز نگرانی میکند و هشدار میدهد: «باید برای دینگریزی جوانان فکری کرد» [۱۵] این مرجع تقلید نشان داده که در بیان دغدغههای خود هیچ مصلحتی را مراعات نمیکند و مثلاً در جایی صریحاً میگوید: «همین چند روز ملتفت شدم که قرار است همایشی در شاهرود بهعنوان عرفان ملّی شرق برای ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی برگزار کنند. شما اگر تذکره الاولیاء را ببینید، متوجه خواهید شد که اینها چه عقایدی دارند. اگر ما بخواهیم مثل بایزید را معرفی کنیم و بگوییم سابقه ما این است واقعاً اسباب خجلت میشود. حرفهایی در تذکره الاولیاء از قول او نقل شده است که انسان واقعاً خندهاش میگیرد و هیچ توجیه و تأویلی نمیپذیرد». [۱۶] انتقادهای مکرر آقای صافی نسبت به بزرگداشت مولوی و دیگر گلایههای وی نیز در راستای نگرانی این فقیه نسبت به تبعات ناخواسته «تضعیف دین» و «تجددخواهی»[۱۷] قابل فهم است.
اما اینها همه دیدگاههای آقای صافی نیست. برای فهم و تحلیل هر شخصیت متفکری باید همه آرای او را در کنار هم دید و چید. سوگیری خاص رسانهها بر اساس اهمیت مسائل روز و نیاز مخاطبانشان سبب شده که نگاهی ناقص و گزینشی از آقای صافی و بسیاری از چهرهها به افکار عمومی منتقل شود و بدفهمیهای بزرگی شکل گیرد. آقای صافی در کنار این دیدگاههای تخطئهآمیز، آرای قابل توجه دیگری نیز دارد که برخی از آنها را در بخشهای نخستین این مقاله آوردیم. اعتنا به حفظ محیط زیست [۱۸]، ضرورت خودکفایی اقتصاد کشور و عدم اتکا به درآمد نفت [۱۹] و ساماندهی به وضعیت مالیاتگیری و ترغیب مرد به پرداخت مالیات [۲۰] از دیگر ابعاد فکری شخصیت آقای صافی است که حاصل سالها تحقیق و تجربه اداره کشور در شرایط بحرانی است. واکنش آقای صافی به وقایع بیسابقه سال ۸۸ به وضوح حاکی از ثبات و انسجام فکری این مرجع کهنسال بود. وی در نخستین روزهای آغاز تنش، ضمن دعوت نیروی انتظامی به مدارا، خطاب به هیأت اعزامی شورای نگهبان گفت: «باید این قضایا به شکلی منطقی و مستدل طوری حل شود که تمام بحثها و نزاعها در اینباره تمام گردد و اصرار به این نکته که به طرف مقابل بگوییم تو مقصری، کار صحیحی نیست. ما باید از همان ابتدا کاری میکردیم که جلوی این مطالب گرفته میشد و مواضع و سخنرانیها و اظهارنظرها را تعدیل میکردیم» [۲۱]
دغدغههای حوزوی
دومین جنبه از دغدغههای دوره مرجعیت آقای صافی، بحث مهم و قدیمی استقلال حوزه بوده که میتوان آن را در امتداد دغدغههای جدی مرحوم آیتالله گلپایگانی تبیین کرد. تأکیدات پیوسته آقای صافی بر موضوعیت و اهمیت «استقلال حوزه»[۲۲] منجر به شکلگیری تشکلی بهنام «نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم» حول محوریت حضرات آیات عظام وحید و صافی شده است. این تشکل که صدها استاد حوزه را جذب کرده است، از سوی بخشی از طیف سیاسی اصولگرای حوزه متهم به نگاه سکولار و غیرانقلابی شده که ساز جدایی از حکومت میزند. با این حال اعضای برجسته این تشکل با توجه به حمایت آیتالله صافی بهعنوان یکی از چهرههای مهم تقنینی تاریخ جمهوری اسلامی و نیز حضور چند عضو جامعه مدرسین (آقایان علیدوست و فقیهی) در این تشکل، غیرانقلابی بودن خود را برنمیتابند [۲۳] دیگر عضو مهم این تشکل نیز با اشاره به اینکه آغاز فعالیتشان در سال ۸۱ با ۳۰ نفر بوده و اکنون به هزار نفر از استادان حوزه رسیده است، بر عدم دخالت در مسائل «جناحی سیاسی» مثل معرفی کردن کاندیدا و فعالیت سیاسی حزبی به عنوان یکی از مشخصههای این تشکل تأکید کرده است.[۲۴]
دغدغههای آقای صافی درباره وضعیت کنونی حوزه، منحصر به بحث استقلال نیست؛ بلکه وی همچون مراجع برجسته دیگر قم، نسبت به دانشگاهیشدن حوزه نیز نگران است و میگوید: «اگر حوزه بخواهد با کیفیت دانشگاه، طلبه تربیت کند در آینده از ماهیت خود خارج خواهد شد»[۲۵]
دغدغههای اعتقادی
دیگر جنبه دغدغههای آقای صافی، دغدغههای کلامی و هویتگرایانه شیعی است که وجه مشترک همه مراجع سنتی حوزه است. گفتیم که اغلب تألیفات آقای صافی، کتب کلامی و اعتقادی است و نیمقرن است که وی به تألیف و نشر آثار کلامی درباره معتقدات شیعه اهتمام و حساسیت دارد. همین دغدغه سبب شد که حدود نیمقرن پیش مهمترین نقد را بر کتاب «شهید جاوید» بنویسد. آیتالله در ابتدای کتاب «شهید آگاه» آورده است:
«شاید برخی بگویند در این موقع که اسلام از هر سو مورد هجوم استعمارگران و مزدوران آنها شده و شرق و غرب با سلاحهای خطرناک سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، جنگی، موجودیت جامعه مسلمانان را تهدید کرده و اجتماعات اسلامی را بهصورت اجتماعات بیگانگان و کفار درآورده … و این همه مطبوعات گمراهکنندهای که اساس اسلام و تربیت مذهبی را ترویج میکنند، شب و روز بهصورت، کتاب، نشریه، ترجمه، مجله، روزنامه، کتابهای… و… در دسترس مسلمانان گذارده میشود و اختلافات و جداییهای گوناگون، جامعه مسلمانان را بهسوی انقراض سوق میدهد، پرداختن به گفتوگوهایی مانند بحث پیرامون مطالب کتاب شهید جاوید، جز هیزمریختن در آتش اختلافات چه ثمری دارد؟ و چه دردی را درمان مینماید؟ … ما این دردها را میدانیم و خدا گواه است که حتی من ناچیز از احساس این دردها چقدر رنج میبرم و ناراحتی میکشم و بیخوابی دارم… اما اگر کسی آمد در یک موضوعی که فعلاً مطرح افکار نیست و افکار به اصطلاح متجدد و پیشرفته هم آن را پذیرفته و مترقیترین مکتب جهاد و عالیترین نمونه مبارزه مردان فضیلت و خیرخواه و نوعدوست و آزادمنش شناخته شده نظری مخالف داد و در دسترس افکار گذارد و هفتسال عمر خود را بیهوده روی آن گذاشت چه باید کرد؟».[۲۶]
و در ادامه میگوید: «در این کتاب ما قصدی غیر از آشکارشدن حق و دفاع از قیام سیدالشهدا علیهالسلام نداریم و نمیخواهیم احساسات کسی را برانگیزیم و یا نویسنده محترم شهید جاوید را توبیخ یا تحقیر کنیم؛ و اگر در ضمن بعض مباحث گاهی عنان قلم رها شده و از حدودی که شخصاً در بحثهای علمی به آن التزام دارم خارج شده باشم معذرت میخواهم و از خوانندگان محترم خواهشمند است که در هنگام مطالعه این عذرخواهی را فراموش نفرمایند. من ترجیح میدهم که کتاب بنده بهعنوان توضیحاتی پیرامون مطالب کتاب شهید جاوید شمرده شود».
به باور شیخ لطفالله صافی، شیخ نعمتالله صالحی با تألیف کتاب شهید جاوید، بدعتهایی پدید آورده که باید با آنها مقابله کرد[۲۷] نویسنده منتقد با نامیدن کتابش به «شهید آگاه» و نامگذاری فصلی از کتاب به نام «امام آگاه بود» به رد نظریه شهید جاوید مبنی بر عدم اطلاع کامل امام حسین(ع) از شهادتشان در سفر به مکه و کوفه پرداخته است. آقای صافی در بخش «اساس کتاب شهید جاوید باطل است» مینویسد: «نویسنده شهید جاوید میخواهد بگوید امام صلحجو بود. ما هم میگوییم امام صلحجو و اصلاحطلب بود؛ اما با این منطق شما صلحجویی ثابت نمیشود». بهگفتهی آیتالله صافی، مؤلف شهید جاوید سعی داشته «چهرهای سُنّیپسند» از امام حسین(ع) ارائه دهد.[۲۸]
پس از انقلاب نیز آیتالله صافی با وجود مشغلههای حکومتی و مرجعیتی، به تألیف آثار کلامی ادامه داد و البته با درک تغییر ذائقه خوانندگان کتب اعتقادی کوشید به نقل اکتفا نکرده و به تحلیل و بررسی موضوعات اعتقادی شیعه نیز بپردازد. وی در پیشگفتار کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین(ع)» نوشته است: «در زمان ما بیشتر افکار روی تحلیل حوادث و علل و نتایج وقایع حساب مینمایند و عظمت حوادث تاریخی را از این راه اندازهگیری میکنند و کتابهایی که موضوع آن تحلیل حوادث تاریخی باشد برایشان جالبتر و بیشتر مورد توجّه خوانندگان و نسل جوان و روشنفکران واقع میشود. راجع به شهادت حضرت سیّدالشّهدا (علیهالسلام) هم کتابهایی که از فلسفه و اسرار شهادت و علل و عوامل این قیام و تأثیر آن در جوامع اسلامی و تحوّل فکری مسلمین بحث مینمایند، خواننده بسیار دارند».
(این مقاله در آخرین شماره مجله تقریرات (۴ و ۵؛ اردیبهشت و تیر ۱۳۹۵ش) به قلم علی اشرف فتحی منتشر شده و برای انتشار در اختیار «مباحثات» قرار گرفته است).
————————————————–
- ۱. [^] سایت رسمی دفتر آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی.
- ۲. [^] صافی گلپایگانی، لطفالله، بیان الاصول، ج۲، صص ۲۶۰ و ۲۶۳٫
- ۳. [^] گنجی، علی، مواجهه فقه شیعه با قوانین عرفی و حقوق عمومی، فصلنامه شهر قانون، شماره ۹، بهار ۱۳۹۳، ص۳۶٫
- ۴. [^] صافی گلپایگانی، لطفالله، التعزیر؛ احکامه و حدوده، ج۱، صص۹۹ و ۱۰۰٫
- ۵. [^] ایسنا، ۱۵ شهریور ۸۴، کد خبر: ۸۴۰۶-۰۶۵۰۱٫
- ۶. [^] صحیفه امام خمینی، ج۱۵، تاریخ: ۲۵ مهر۱۳۶۰٫
- ۷. [^] مهرپور، حسین، دیدگاههای جدید در مسائل حقوقی، ص۵۱٫
- ۸. [^] هاشمی رفسنجانی، اکبر، عبور از بحران؛ خاطرات سال ۱۳۶۰، ص۳۳۰٫
- ۹. [^] مهرپور، حسین، همانجا، ص۵۳٫
- ۱۰. [^] صحیفه نور؛ ج۲۰، ص۱۶۵٫
- ۱۱. [^] مجله تقریرات، شماره اول، اسفند ۱۳۹۳، ص۳۳٫
- ۱۲. [^] ایسنا، ۱۷ اسفند ۸۴، کد خبر: ۸۴۱۲-۱۱۵۸۱٫
- ۱۳. [^] ایسنا، ۱۷ مرداد ۸۴، کد خبر: ۸۴۰۵-۰۷۸۴۰٫
- ۱۴. [^] ایسنا، ۷ اردیبهشت ۸۵، کد خبر: ۸۵۰۲-۰۴۶۰۲٫
- ۱۵. [^] ایسنا، ۱۰ مرداد ۹۱، کد خبر: ۹۱۰۵۱۰۰۶۰۱۵٫
- ۱۶. [^] ایسنا، ۱۰ مرداد ۹۱، کد خبر: ۹۱۰۵۱۰۰۶۰۱۵٫
- ۱۷. [^] ایسنا، ۲۳ آذر ۹۰، کد خبر: ۹۰۰۹-۱۴۸۷۷٫
- ۱۸. [^] ایسنا، ۱۲ خرداد ۸۰، کد خبر: ۸۰۰۳-۰۲۴۹۷٫
- ۱۹. [^] ایسنا، ۲۲ شهریور ۸۴، کد خبر: ۸۴۰۶-۱۰۱۸۴٫
- ۲۰. [^] ایسنا، ۲۲ تیر ۸۲، کد خبر: ۸۲۰۴-۰۹۸۴۷٫
- ۲۱. [^] ایسنا، ۳۱ خرداد ۸۸، کد خبر: ۸۸۰۳-۱۶۷۱۳٫
- ۲۲. [^] ایسنا، ۲۳ آذر ۹۰، کد خبر: ۹۰۰۹-۱۴۸۷۷٫
- ۲۳. [^] گفتوگوی سایت مباحثات با استاد نائینی، ۲۸ تیر ۹۵، کد خبر: ۱۰۸۹۰٫
- ۲۴. [^] گفتوگوی استاد واعظ موسوی با سایت نشست اساتید، ۵ خرداد ۹۳، کد خبر: ۳۴۵٫
- ۲۵. [^] ایسنا، ۸ دی ۸۷، کد خبر: ۸۷۱۰-۰۴۴۲۸٫
- ۲۶. [^] صافی گلپایگانی، لطفالله، شهید آگاه، بخش «با خواننده».
- ۲۷. [^] همان، ص۷۴٫
- ۲۸. [^] همان، فصل ۱، انتهای بخش ۱۳٫