حجتالاسلام محمدتقی سبحانی معتقد است ورود انگاره دولت ـ ملت مدرن، تا حد زیادی انگاره حکومت اسلامی را دچار اختلال کرده است و فقه شیعه نتوانسته به صورت کامل، تفاوت چارچوبی و پارادایمیک دولت ـ ملت مدرن با حکومت اسلامی را ادراک کند، از اینرو تلاش کرده خلاء تئوریک و نظری خود در عرصه امتداد عینی و مدلهای اجرایی ولایت دینی را با یکسری بدلهای مدرن که متصدی تمشیت مردمی بر اساس مطامع مادی است، پر کند و با این مدلهای اجرایی دنیای مدرن نوعی همراهی نماید.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی در تبیین مفهوم الهیات حکمرانی، نسبت «الهیات» و تلقی «فقهی حکومت اسلامی» را به نحوی تاریخی نشان داده و بیان دارد که تلقی رایج فقهی از حکومت اسلامی که حکومت اسلامی را صرفا تطبیق کننده و مجری احکام شرعی میداند، محصول دو چالش معرفتی است: یکی «فروکاهش مفهومی از الهیات شیعی به فقه شیعی» و دیگری «غفلت از تغییر پارادایمیک مفهوم حکومت در دنیای مدرن است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چهار نمود فروکاهش مفهومی حکومت اسلامی در فقه را به شرح زیر معرفی میکند:
۱ـ فروکاهش معنای «امامت شیعی» از سطح راهبری انسان و هدایت شعور و اراده انسان در وجوه مختلفِ حیات، به مفهوم «ریاست عامه در دین و دنیا خلافهً عن النبی» به تبعِ ادبیات اهل تسنن.
۲ـ تنزل فقه شیعی از فقه ولایی به ولایت فقه غیرولایی در دوران جدایی تشیع از حکومتداری و تئوریزه نشدن مسئله ولایت و حکومت در فقه شیعی.
۳- عدم نگاه نهادی و عدم اختصاص حتی یک باب فقهی به مسئله ولایت و حکومتداری در فقه شیعی (برخلاف فقه اهل تسنن) و تقلیل مسئله ولایت در حد یک مسئلهی فقهی در ذیل ولایت بر اشخاصی که قدرت بر ولایت خود ندارند.
۴ـ تفصیل مسئله ولایت بر امور حسبیه لااقل در قرون متأخر، در عین اجمال بحث از ولایت عامهی فقیه و واگذاری بحث از تفصیلات و فروعاتِ نحوهی اجرایی و ترتیبات عملی آن (بجز حضرت امام خمینی (ره)).
مدیر بنیاد فرهنگی امامت و موسسه معارف اهلبیت (علیهمالسلام) سپس یکی از لوازم چنین فروکاهشهایی را به پذیرش رسیدن «اصل عدم ولایت الا ما ثبت بالدلیل» در فقه، برخلاف واضحات الهیاتی و کلامی شیعه و حتی ضرورتهای عقل عملی معرفی میکند.
استاد سبحانی معتقد است که ورود انگاره دولت ـ ملت مدرن، تا حد زیادی انگاره حکومت اسلامی را دچار اختلال کرده است و فقه شیعه نتوانسته به صورت کامل، تفاوت چارچوبی و پارادایمیک دولت ـ ملت مدرن با حکومت اسلامی را ادراک کند، از اینرو تلاش کرده خلاء تئوریک و نظری خود در عرصه امتداد عینی و مدلهای اجرایی ولایت دینی را با یکسری بدلهای مدرن که متصدی تمشیت مردمی بر اساس مطامع مادی است، پر کند و با این مدلهای اجرایی دنیای مدرن نوعی همراهی نماید.