شبکه اجتهاد: پیامبر اکرم محمدبن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم بزرگترین شخصیت اسلام است، او دارندهی پیام و مبلغ و پیام رسان خداوند متعال است، او دریچهای بسوی عالم والا بوده و مسیر ما به سمت وحی الهی است. او کسی است که سنّتش، حجت بوده و سیره و رفتار وی الهام بخش نسلها و ملّتهاست. او نمادی از نمادهای انسانیت و از بزرگترین شخصیتهایی است که تاریخ را دگرگون ساخته است.
شخصیت این پیامبر بزرگ، در میان دیگر ادیان زمینهای برای اختلاف نظر قرار گرفته است و برخی از اوقات افرادی که نبوّت وی را انکار کردند، موضع گیریهایی منفی نیز در مواجهه با آن حضرت داشتند، برخی از آنان، وی را به دروغگویی، حیله گری و تهمت، متهم نمودند در حالی که برخی دیگر(در مقایسه با کسانی که او را به تهمت و کذب متهم کردند)، در مواجهه با پیامش کوتاه آمدند تا این که او را شخصی جلوه دهند که درباره وحی، دچار توهم شده است که صلاح و مصلحت جامعه اش فقط در وحی و پیام الهی است. تا همین دورهی متاخر که کشمکشها درباره اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، فزونی یافته است. از کتاب «آیات شیطانی» تا توهین کاریکاتورها به اسلام و که هیاهویی سهمگین را در اقصی نقاط جهان برانگیخت.
۱- نمیخواهم در اینجا با زبانی تند و جدل گونه سخن بگویم، بلکه تنها میخواهم نقدی بر خود داشته باشیم تا فقط به سرزنش دیگری که میبینیم و واقعا هم مستحق سرزنش است، اکتفا نکنیم. آیا ما درمورد شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم کوتاهی نورزیدیم؟ آیا ما در شکل گیری این تصویر تحریف شده سهیم هستیم؟- چه خود آن را احساس کنیم یا نکنیم؟ و وظیفهی ما در قبال این پیامبر بزرگ چیست؟
تردیدی نداریم که علمای مسلمان دربارهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، شخصیت، رفتارو حقوق ایشان که همچنان پدیدهای درخشان است کتابهای زیادی نوشته اند، اما سوال اول این است که: آیا علمای مسلمان شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را شخصیتی متعلق به انسانیت به نمایش گذاردند یا ایشان را فردی محدود به جهان اسلام نشان دادند؟
معتقدم این سوال پیش درآمدی خطرناک را به تصویر میکشد، برای مثال قاضی عیاض الیحصبی کتابی را با عنوان «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» نوشته است و البته دیگران نیز چنین کاری کردهاند؛ اما آیا قاضی عیاض پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را برای ما، شخصی از آنِ مسلمانان به تصویر میکشد و به همین دلیل از حقوق وی برای ما سخن میگوید…؟ آیا او در این مورد فکر کرده است که ایشان را مردی متعلق به بشریت معرفی کند؟ یعنی آیا این ایده در ذهن قاضی عیاض بوده-که ما وی را فقط به عنوان مثال ذکر کردیم- که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به شخصی که از پیش به او ایمان نداشتهایم مجسّم سازد و ایشان را انسانی بزرگ نشان دهد قبل از این که تصور اعتقادی نسبت به پیامبر در استقبال از رفتار ایشان و رسالتش نقش ایفا کند. شاید بسیاری از ما، یعنی ما مسلمانان، شخصیت پیامبر خدا را تصور کرده ایم، در حالی که او را به دور از جنبه تمدنیاش مجسم کرده باشیم… تا این که تعمیم دادنش از لحاظ فرهنگی و تمدنی امکان پذیر باشد، از این رو تاکیدی بر جنبه پیامبری در او یافتیم، مثل سخن گفتن از ویژگیهای پیامبر، همان کاری را که سیوطی در بخش قابل توجهی از کتاب (الخصائص الکبری) کرده است یا کاری که فقیهان در ابتدای مباحث کتاب النکاح در علم فقه انجام داده اند.
به درستی که وارد ساختن جنبه تمدنی که عناصر اعتقادی را پشت سر گذاشته است، برای نمایاندن در یک قالب انسانی فراگیر، امروزه در فضای گفت گوی تمدنها، به یک نیاز ضروری تبدیل شده است، به ناچار مسلمانان و علمای آنها باید این مساله را مد نظر قرار دهند.
۲- هنگامی که در مطالعهی شخصیت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و تاریخ و سیرهی ایشان از بعد تمدنی به بعد علمی وارد میشویم، مشارکتهای تحقیقاتی و پژوهشیِ مهم و چشم گیری که سیرهی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را از عیب و نقص اصلاح کند و برای شناخت سره از ناسره تدریس شده باشد، نمییابیم.
روایتهای تاریخی (فهرست کردن حوادث بر اساس سالها) یا مانند آن بر کتب سیره، غلبه یافته است و در متونی که از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سخن گفته بود، به ندرت تأمّلهای جدی و عمیق را مییابیم و هم چنین به ندرت میتوان، له یا علیه این متون بر اساس معیارهای نقد متن و عرضه داشتن آن بر عقل و حقائق تاریخی و کتاب خدا داوری کرد.
بله، تلاشهایی صورت گرفته است، اما اینها نشان دهندهی رویکرد حاکم در برخورد با سیرهی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیستند، بعضی اوقات پژوهشهایی فقهی یا فلسفی یا کلامی را که به شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مربوط است، مییابید که به مسألهای به صورت جدی پرداخته است، اما به ندرت کتابی را درباره سیرهی پیامبر و تاریخ مییابیم که با متون تاریخی از دیدگاه فلسفه علم و معیارهای آنبرخورد کرده باشد و نه بر اساس سخن پردازی و احساسات و هیجانات و این آن چیزی است که زیست نامه علمی را درباره زندگی پیامبر میطلبد تا این که این نوع سیره نگاری، فرهنگ حاکم در محافل مسلمانان باشد از تصویری که از شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در اذهانشان مجسم میسازند.
۳- اگر وارد فضای تشیع بشویم، خواهیم دید شیعه، متهم به بی توجهی به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و عدم تألیف مجموعه کتابهایی در سیره آن حضرت است، به جز کتابهای بسیار کمی که در این زمینه نگاشته شده است؛ و بخش دیگر تهمت این است که شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نزد شیعیان در مقایسه با مفهوم امامت، یک مفهوم نهفته و پنهان است و ظهور و بروز آنچنانی ندارد. تا جایی که برخی، به سبب همین مساله، شروع به سخن گفتن از یک انحراف عقیدتی در بین شیعیان کردند.
شاید بعضی اسباب تاریخی –دربرههای از روزگار- شیعه را مجبور کرده که بر شخصیت ائمّهی اطهار علیهم السلام بیش از شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم تمرکز کند، چرا که میخواسته اند که حقانیت مذهبشان را در مقابل سایر مذاهب به اثبات برسانند، چیزی که آنان را ناچار ساخته به مسائل اختلافی بپردازند که بر مفهوم امامت و مستلزمات آن تأکید دارد، همچنانکه فراوانی روایات در دسترس از ائمه، مخصوصا امام باقر و امام صادق علیهما السلام، میزان حضور روایات ائمه علیهم السلام را در مطالعات و تحقیقاتشان متمایز و برجسته ساخته است، آری همه اینها اتهام اعتقادی متوجه شیعه را توجیه نمیکند، اما امروزه مطالبه از شیعه این است که مشارکت در این زمینه برای ردّ شبهه در درجه اول، از بین بردن مجال مغرضان از طرف دیگر و در مرتبه سوم جبران بعضی از نواقص را آغاز کند و به همین دلیل به فعلیت رساندن پژوهش درباره شخصیت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و تاریخ و متون آن در جامعهی شیعی در تمامی طیفها و طبقات و نیز بازیابی مفاهیم مرتبط بدان لازم است تا اینکه رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم – مانند همیشه ـ هم در خودآگاه وهم در ناخودآگاه ما، در سطح فرد و جماعت و امت و در بحث علمی و حیات روزمره حضور داشته باشد.
بدون شک به وقوع پیوستن یک نهضت شیعی در سطح پژوهش و بررسی زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و هر آنچه که به آن حضرت مرتبط است، ضروری میباشد و همچنین جمع آوری همه میراث شیعه دربارهی شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و بازپژوهی و استخراج دوباره آن از نسخههای خطی بایسته است، به منظور ممکن شدن جمع آوری همهی تحقیقات پراکنده در کتابهای گوناگون دانشمندان شیعه تا اینکه مشارکتهای تاریخی آنان در مطالعهی شخصیت پیامبر اکرم (ص) را مشخص کند و اینگونه بینش عمومی نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دوچندان میگردد و مطالعات دربارهی ایشان رو به فزونی خواهد بود، همانگونه که در سطح مطالعات قرآنی حاصل شده است، به گونهای که پیشرفت متأخر شیعه در زمینهی علوم قرآن و تفسیر، پیشرفتی چشمگیر بوده وعملا گسترش حضور متن قرآنی شروع شده است، به گونهای که فرصت را برای بسیاری از کسانی که شیعه را در طرز تفکرشان درباره قرآن کریم متهم میکنند، از بین برده است.
۴- از رهگذر این مطلب، میبینیم که آنچه که برخی از محققان و نویسندگان غربی را وادار به این ساخت که پندارهای زشت و منفی را از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به وجود آورند، نبودن پژوهشی تام و کامل از آنچه که درباره رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در منابع حدیث اسلامی وارد شده است، بود.
به همین دلیل، این مطلب منجر به سوء استفاده از برخی روایات معیوب منتسب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درباره اخلاق ایشان و روابط ایشان با همسرانش، با هدف نمایش تصویری تحریف شده از ایشان به جهان شده است و این در حالی است که همه اینها برگرفته از منابع خود مسلمانان است. همانا مساله مزبور، نیاز به پاکسازی کتب حدیثی از خرافهها، دروغها وآنچه که ساختگی بودنش مسلّم است و افشای آن را با همهی جسارت معرفت شناختی، دوچندان و مضاعف میگرداند تا اینکه فرد دیگری از این روایات استفاده نادرست و ناشایست نکند.
طبیعتا هنگامی که به مطلب مزبور اشاره میکنیم لازم است این را بدانیم که اقدام ما برای پالایش احادیث از آنچه که بطلانش آشکار است، نه از برای آن است که دیگران را راضی کنیم، بلکه خواسته ما این است که نقد ما بر حدیث و منابع سیره، نقدی علمی و بی طرفانه باشد که ناشی از ترس از دیگران نباشد بلکه هدف ما فقط آگاهی و بصیرت است. بعد از آن ما مسئول دفاع از شخصیتی متعلق به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم خواهیم بود که از لحاظ علمی به اثبات رسیده است؛ و گرنه ما مجبور نیستیم که خود را برای دفاع از چیزهایی به سختی افکنیم که از پیش مورد پذیرش پژوهش علمی قانع کننده، چنان که باید، قرار نگرفته است.
همانطور که ما موظف نیستیم، آنگونه که دیگران عمل میکنند، تصویر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را تحریف کنیم به خاطر اینکه شخصیت یک صحابی یا دیگری را درخشان جلوه دهیم یا این که برای بیان شأن و مقام یک امام یا دیگری چهره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را تحریف شده معرفی کنیم، چرا که هر فردی قدر و منزلت خاص خود را داراست. ولی ضروری است که اختلاف نظرهای مذهبی ما را بر آن ندارد که برای اثبات نظریه مذهب خودمان از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مایه بگذاریم و این چیزی است که با کمال تأسف آن را در روایات مسلمانان در منابع مختلف به صورت شایع و پراکنده مشاهده میکنیم.
۵- بر این اساس، شایسته است تصویری انسانی از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و مکارم اخلاقش و وسعت رحمت و بردباریاش و راه و روشش در تعامل با دیگری نمایش داده شود و آیات صریح قرآنی تصویری از رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم به ما ارائه داده است که بسیار متفاوت با برخی ازشمایل وصورتهایی بوده که برخی از تصورات ناشی از برخی احادیث ضعیف ارائه نموده اند.
قرآن کریم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را اینگونه توصیف کرده است (وإنّک لعلی خلق عظیم) «قلم۴» و کسی از عرب را نمییابیم که اخلاق والای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را انکار کرده باشد، همانطور که پروردگار متعال او را توصیف کرده است: (فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) «آل عمران ۱۵۹» و این آیهای است که رفتار، رحمت، شفقت، رأفت و ادب بلندمرتبهی ایشان را بیان میدارد.
قطعا تاکید بر قرآن در مطالعهی سیرهی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و خصوصیتهای وی، امری بس بایسته است، چرا که قرآن برای ما منبعی قطعی و یقینی است و این درحالی است که قرآن کریم، متضمن بسیاری از آن حقایقی است که در تدوین سیره نبوی میتواند بسیار مفید باشد، به همین دلیل لازم است که متن قرآن به عنوان یکی از پایهها و منابع اصلی مطالعهی سیرهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قرار بگیرد و شایسته است که به کتابهای حدیثی و تاریخی اکتفا نشود و ویژگی قرآن این است که میتواند معیاری برای سنجش آن کتابها و مراجع تاریخی و حدیثیِ مسلمانان قرار بگیرد.
از همین رو، فراخوان به نگارش در رابطه با سیرهی قرآنی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مورد تأکید قرار میگیرد، چراکه تصویر برگرفته شده از قرآن نزد مسلمان، از هر حالت دیگری نزدیکتر به یقین است، همانطور که ضروری است در مطالعهی زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میان عوامل ماندگار و عنصر موقتی که شرایط تاریخی اقتضا میکرده است، تفاوت قائل شویم.
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک) «آل عمران ۱۵۹»
مترجم: سید حامد حسینی کاکلکی
ویراسته: حامد آرضائی