شبکه اجتهاد: حجاب به عنوان واجب دینی، برکات زیادی برای زنان و دختران اجتماع دارد، ولی متأسفانه در کنار سایشی که از دهه هفتاد درباره خود حجاب در بُعد اجتماعی ایجاد شد، در سالهای اخیر یک سایش معرفتی نیز در مورد مقوله حجاب اتفاق افتاده که میخواهد متکفلان معرفت دینی را مبتلا به تردید یا بی اعتقادی به حجاب بکند. به همین دلیل اکنون باید در دو عرصه درباره حجاب تلاش کنیم؛ عرصه «اجتماعی» و عرصه «معرفتی»؛ عرصه اجتماعی فعالان خود را دارد و در عرصه معرفتی هم باید خود مسأله حجاب و هم مسأله الزام حکومتی به آن بحث شود. در این عرصه باید دیدگاهها و شبهاتی را که در زمینه حجاب مطرح است به چالش بکشیم.
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر مورد استناد اقناعی – جدلی قرار گرفته، خیلی هم عالمانه و دقیق نیست مسأله پوشش کنیزان صدر اسلام و زمان اهل بیت(ع) است. این مقوله از چند زاویه دارای اهمیت است؛ چرا که ما مدعی هستیم حجاب سبب کنترل روابط زن و مرد و جلوگیری از مفاسد جنسی است، ولی عدهای در سالهای اخیر این بحث را مطرح کردهاند که اگر حکم حجاب برای کنترل حریم جنسیتی زنان است پس چرا درباره کنیزان حکم حجاب وجود ندارد، مگر آنان دارای جذابیتهای زنانگی نیستند؟ چرا اسلام در این مورد چیزی نفرموده است؟ از طرفی هم تعدادی از مادران و همسران امامان معصوم(ع) کنیز بودهاند. به هر حال این مسأله جدی است و جریان رقیب از این مسأله استفاده میکند.
به عبارت دیگر جریاناتی در تلاش هستند بگویند، چون مادران برخی ائمه(ع) کنیز بودهاند و کنیزان نیز حجاب مناسبی نداشتهاند پس تعدادی از مادران و همسران ائمه اطهار(ع) در مدینه بدون حجاب بودهاند؟! و آرام آرام این را به جامعه مدافعان حجاب القا کنند که شما از امری دفاع میکنید که قابل دفاع نیست. طرح مسأله حجاب کنیزان دستکم دو هدف عمده را نشانه رفته است: نخست آنکه میخواهند مقوله عفاف را از مقوله حجاب جدا کنند یعنی القاء کنند که کنیزان به عفت امر شدهاند، اما به حجاب امر نشدهاند و از این نتیجه بگیرند که پس عفاف و حجاب دو چیز جدا از هم هستند! دوم آنکه میخواهند با طرح مسأله مادران ائمه ع از پوشش حجاب قدسیتزدایی کنند و القاء کنند مادران ائمه(ع) قدسیت داشتند، اما حجاب نداشتند! اگر بخواهیم درباره حجاب کنیزان صحبت کنیم، ابتدا باید پوشش «صلاتی» را از پوشش «ناظری» جدا کنیم. پوشش صلاتی پوششی است که زن باید در حال نماز رعایت کند، یعنی از شرایط صحت نماز(یک حکم وضعی) است که مشهور این است کنیز در این مورد خاص مستثنی شده و با سر و گردن برهنه نیز نمازش صحیح است، ولی بنا بر نظر فقها پوشش ناظری و اجتماعی یک حکم تکلیفی است نه وضعی.
دلیلی برای استثناکردن حجاب کنیز نداریم
برای مستثنی کردن کنیز از حکم وجوب تکلیفی پوشش ناظری، دلیل قانع کنندهای نداریم. ما یک عمومات متعددی داریم که آن عمومات درباره وجوب تستّر زن عام هستند؛ یکی از این عمومات تعبیر «مومنات» در آیه قرآن «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ…» شامل زن آزاد و کنیز میشود. اگر فقیهی بخواهد این دلیل عام را تخصیص بزند؛ اولاً باید دلیل مخصّصی در دست داشته باشد و ثانیاً دلیلش از نظر اعتبار صدوری و اقوائیت لسانی آن قدر قابل قبول باشد که بتواند آن عمومات را تخصیص بزند، اگر از نظر تاریخی ادله را جستجو کنیم در زمان حیات ظاهری خود پیامبر هیچ مخصصی وجود ندارد بلکه حتی در زمان پیامبر(ص) روایت داریم که رعایت حجاب و پوشش درباره کنیز سفارش شده است. در روایتی داریم که حضرت(ص) به خانه عایشه آمدند و وقتی کنیز عایشه را دیدند پرسیدند: آیا این کنیز به سن بلوغ و تکلیف رسیده؟ وقتی حضرت(ص) متوجه میشوند آن کنیز به سن بلوغ و تکلیف رسیده است، بخشی از عمامه خویش را پاره میکنند و به عنوان پوشش به او میدهند و سفارش میکنند به پوشاندن سر آن کنیز.
این یک روایت و دلیل که عامی است، ولی مشابه این دلیل را در روایات امامیه داریم. پس از پیامبر(ص) سعی شد کنیزان را از عمومات خارج کنند. اهل سنت دلیل دارند که خلیفه دوم جلوی کنیزانی که خمار میپوشیدهاند را گرفته است تا کنیزان شبیه به زنان آزاد نشوند، البته محققان اهل سنت اشکال کرده و گفتهاند خلیفه دوم این کار را میکرده که زنان کنیز شبیه زنان آزاد نشوند، در حالی که آنچه ویژه زنان آزاده بود خمار نبود بلکه جلباب بود و کنیزان با پوشیدن خمار شبیه به زنان آزاد نمیشدند بلکه با پوشیدن جلباب بود که میتوانستند شبیه به زنان آزاد بشوند؛ بنابراین منطقا خلیفه باید آنان را از پوشیدن جلباب نهی کرده باشد که نه از پوشیدن خمار! از طرفی خود محققان اهل سنت سند این روایت را نیز ضعیف میدانند. نه فقط محققان اهل سنت بلکه حتی عبدالله بن عمر خودش برای کنیزانش خمارهای قیمتی میخریده از جنس خز که خمارها خمار «صفاق» هم بوده یعنی نازک نبوده است، پس پسر خلیفه دوم درباره پوشش کنیزانش برخلاف آنچه که به خلیفه نسبت داده میشود عمل میکرده است؛ بنابراین روایات نهی خلیفه را برخی محققان اهل سنت هم قبول ندارند چه رسد به فقهای امامیه. مخصصهای دیگری نیز برای اثبات حجاب نداشتن کنیزان ارائه میشود: یکی از این مخصصها «سیره» است. ادعا میکنند سیره متشرعه از زمان اهل بیت(ع) این بوده که کنیزان با سر برهنه ظاهر میشدهاند و لباس کامل نداشتهاند. درباره سیره، هم مشکلاتی وجود دارد؛ محقق کرکی در تبیین سیره میگوید: که کنیزان با روی باز بیرون میآمدهاند(نه با موی باز)، لذا اصل تحقق سیره مورد ادعای آنان مخدوش است اگر هم محقق بشود اصلا به تأیید اهل بیت نرسیده است. در حقیقت کنیزان منتسب به اهل بیت کاملا باحجاب و متستّر و خانهنشین بودهاند.
یکی از شواهدی که نشان میدهد کنیزان منتسب به اهل بیت(ع) بسیار به تستّر و پوشش مقید بودهاند، روایات مربوط به وصیت امام کاظم(ع) و اجرای وصیت آن حضرت بوده است؛ یکی از کنیزان منتسب به اهل بیت(ع)، «ام احمد» مادر حضرت شاهچراغ و همسر امام کاظم(ع) که زنی بسیار بزرگوار و مقید به ولایت بودهاند، وقتی در وصیت امام کاظم(ع) بر ولایت امام رضا(ع) تاکید میشود، این بانوی با کرامت همه امانات و چیزهایی که مربوط به امام رضا(ع) بوده را به ایشان تقدیم میکند، برخی پسرانِ امام کاظم(ع) به امام رضا(ع) حسادت میکنند، به همین دلیل به قاضی مدینه شکایت میبرند. وقتی حضرت رضا(ع) در دادگاه حاضر میشود، بانو «ام احمد» نیز به عنوان شاهد حاضر میشود؛ برادران ناتنی امام رضا(ع) در حضور قاضی اعتراض میکنند که این بانو صورتش را پوشانده، از کجا بدانیم که او واقعا «ام احمد» است، باید کشف وجه کند و در آنجا بانو «ام احمد» نقابش را در حد صورت بالا میزند. پس از دادگاه این بانو با ناراحتی به فرزندانش میگوید که امام کاظم(ع) از قبل به من خبر داده بودند روزی این فرزندان، شما را از خانه بیرون میکشانند و مجبور میشوی صورتت را آشکار کنی.
امثال این روایات نشان میدهد کنیزان خانه اهل بیت(ع) چگونه به امر حجاب و پوشش مقید بودهاند. به عنوان مثال دیگر نقل شده سعیده خاتون که از کنیزان خانه امام صادق(ع) بود ملازم بیتشان بودهاند به طوری که تنها برای زیارت خانه خدا و قبر پیامبر(ص) از خانه خارج میشدهاند. کنیزان حضرت ام کلثوم نیز همین گونه بوده و با لباس کامل و با حیا از خانه خارج میشدهاند. در روایات آمده است که کنیزان حضرت ام کلثوم در مدینه وقتی او را همراهی میکردند، «متخفرات» بودند. متخفر یعنی پوشش شدید همراه با حیا لذا اگر کسی ادعا کند سیرهای از کشف حجاب کنیزان وجود داشته، باید گفت این سیره مورد تایید ائمه اطهار(ع) نبوده است. به صورت خلاصه باید گفت که سیره قابل اثبات نیست و با چنین سیرهای نمیشود عمومات قرآن درباره حجاب را تخصیص زد.
کافی نبودن اجماع
مخصص سوّمی که ممکن است ادعا کنند این است که بگویند: اجماع داریم. این اجماع هم چیزی را ثابت نمیکند. چرا که اولا اجماع نداریم تا بگوییم فقهای شیعه همه بر این حرف و ادعا متفقالقول هستند، بنابراین چنین اجماعی محرز نیست. اگر هم باشد مدرکی است. مخصص چهارمی که مدعیان بخواهند برای تخصییص عمومات قرآنی حجاب به آن استناد کنند روایات است. باید گفت روایاتی که ما درباره عدم وجوب حجاب سر برای کنیزان داریم، اولا با هم تعارض دارند. ثانیا در اسناد این روایات اصلا ضعف وجود دارد. به عبارت دیگر باید گفت یک روایتی داریم که از سویی سندش ضعیف است، از سویی معارض دارد. در این ظرف تعارض هم اولا خودش موافق با عامه است و از طرفی هم مخالف با کتاب است. اینگونه روایات توان تخصیص زدن عمومات قرآنی را دارند؟ مرحوم مجلسی میگوید اینگونه روایات تقیهای است!.
نتیجه آن که هدف این افراد و جریانات اولا این است که بگویند حالا که ائمه اطهار(ع) نسبت به حجاب کنیزان خودشان حساسیت نداشتهاند پس مسأله غیرت و عفت از مسأله حجاب جداست، در حالی که ما اینگونه پاسخ میدهیم که حجاب، عفاف و غیرت درهم تنیدهاند و این پوسته و هسته بدون یکدیگر فایدهای ندارند. کنیزان ائمه(ع) نیز مطابق روایت و سیره و دلایل فراوان به شدت مقید به حجاب بودهاند. به نظر میرسد هدف از طرح این مباحث جدا کردن مقوله عفاف از حجاب است تا بگویند بدون داشتن حجاب هم میشود عفت داشت و لزومی به رعایت حجاب برای داشتن عفاف نیست. حال آن که این دو مقوله از هم تفکیکناپذیر هستند. آنان میخواهند نتایج اجتماعی مورد نظر خود را بگیرند و قداست حجاب را زیر سوال ببرند که البته در کنار همه اینها از عملیات روانی و تروریسم فرهنگی دشمن نیز نباید غافل شد. هدف دومشان نیز این است که با بی حجاب نشان دادن مادران و همسران اهل بیت از مسأله حجاب قدسیتزدایی کنند.
جمعبندی
ما در واقع یک حجاب تکلیفی ناظری داریم و یک حجاب وضعی و صلاتی برای نماز. هر آنچه در مورد کنیز داریم که مثلا فلان کنیز با سر برهنه نماز خوانده یا دعا کرده، باید گفت خب در خانهاش بوده است و ربطی به اصل حجاب ندارد. از طرفی نیز باید گفت عمومات حجاب ناظری همه زنان کنیز و غیر کنیز را در بر میگیرد. درباره زنان کنیز مخصّصاتی وجود دارد که قادر به تخصیص عمومات نیست. اگر درباره عدم رعایت حجاب کنیزان اجماع وجود داشته باشد، مدرکی است. اگر روایات وجود دارد با یکدیگر معارض هستند. اگر سیره وجود دارد حتی در مورد نقل سیره در بین فقها اختلاف وجود دارد و اگر هم گزارشهای تاریخی وجود دارد که برخی کنیزان در مدینه حجاب نداشتهاند شاید آن کنیزان، کافر یا مسیحی بودهاند وگرنه کنیزان مسلمان بویژه کنیزان منتسب به اهل بیت پوشش کامل اسلامی را رعایت میکردند.