اختصاصی شبکه اجتهاد: تعدی و حمله مذبوحانه رژیم صهیونیستی به بخشی از ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و از طرفی طرح مسئله انتقام، پرسشهایی فقهی را رقم میزند، از جمله اینکه از منظر ادله فقهی و در رأس آنها، «آیات المقاومه» کمیت و کیفیت مقابله با این حمله چه اندازه باید باشد؟
توضیح اینکه دستهای از آیات به بحث مقاومت و جهاد دفاعی در مقابل دشمنان پرداخته است. توجه به این آیات منظومه فکری مقاومت اسلامی و فرهنگ مقاومت را طرحریزی میکند. از جمله تعیین کیفیت و کمیت مقابله شرعی با آنها.
مقابله با تعدی و حمله دشمن در دو بعد باید بررسی شود. کیفیت و چگونگی آن چه حدی دارد؟ کمیت و زمان و طول مقابله باید تا چه اندازه باشد؟ اگر این دو را از یکدیگر جدا نکنیم، تصور میشود میان این دو دسته آیات تعارض تصور میشود.
از سویی در سوره بقره آیه ۱۹۳ و سوره انفال آیه ۳۹ امر میشود که تا از بین بردن فتنه باید قتال و دفاع را ادامه داد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ». اما از سویی دیگر مؤمنان را محدود کرده است به مقابله به همان اندازه که دشمن تعدی کرده است: «فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُم» (بقره، ۱۹۴)
اما در حقیقت این دو دسته از آیات، دو بعد کمی و کیفی قتال و مقابله را روشن میسازد.
کیفیت مقابله با اسرائیل
آیه محوری کیفیت مقابله با تعدی دشمن، آیه۱۹۴سوره بقره است: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُم»
شأن نزول این آیه، بیان احکام قتال در شهرهاى حرام است؛ یعنى بیان مىکند که شروع جنگ در این ماهها جایز نیست؛ ولى اگر کسانى قتال را در شهر حرام آغاز کردند، شما هم مىتوانید در مقام پاسخ و مقابله به مثل، اقدام کنید. در واقع، این گزاره به منزله تعلیل است که علت جواز جنگ در ماه حرام را در ضمن قاعدهاى کلى اعتداى به مثل، بیان مىکند که شما در مقام پاسخ به تجاوز (از باب قاعده مقابله به مثل) به همان میزانى که به شما تعدى شده مىتوانید مقابله کنید.
اطلاق تعدى در عمل مقابله به مثل از باب مشابهت است. اقدامى که در مقابله به مثل، انجام مىگیرد، نوعى دفاع مشروع است که از ناحیه شخص مورد تعدى در برابر یک رفتار ظالمانه صورت مىگیرد؛ نه اینکه تعدى (و عمل حرام) در برابر تعدى باشد؛ بنابراین مقابله به مثل، نه تعدى که روش دفاع عادلانهاى است که در قبال تعدى ناحق، انجام مىگیرد. اگر به این دفاع مشروع، تعدى اطلاق مىشود، فقط یک تشابه صورى است.[۱]
به این دلیل که امر به مقابله به مثل (فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدىٰ عَلَیْکُمْ) از قبیل قاعده اصولى امر عقیب الحظر است، این امر بر بیش از جواز بالمعنى الاعم دلالت ندارد؛ چنانکه قراین موجود در خود آیه، نظیر شأن نزول آیه نیز تنها جواز مقابله به مثل را مىرساند.
ممکن است این پرسش درباره عمل مقابله به مثل مطرح شود که جواز این عمل از قبیل عناوین اولیه است یا عناوین ثانویه؟ پاسخ پرسش یادشده این است که اعتداى به دیگرى، به حکم اولى غیرجایز و حرام است؛ اما وقتى تعدى وقوع پیدا کرد، بر مبناى جواز اعتداى به مثل که یک عنوان ثانوى است، تعدى به مثل جایز مىشود؛ بنابراین جواز اعتداى به مثل، یک عنوان ثانوى است که حاکم بر عناوین اولیه است. [۲]
بنابراین، کیفیت برخورد با دشمن به همان اندازه تعدی او جایز است. اگر موشکباران کرد، باید موشکباران شود. اگر کنسولگری را میزند باید کنسولگری او را زد!
حال نکته دیگر اینکه طبیعتا اگر مقابله به مثل شود، ممکن است دشمن صهیون، تعدی و حمله را ادامه دهد، حال این پرسش مطرح است که تا چه اندازه باید این تقابل را ادامه داد، پاسخ را دسته دیگر آیات میدهند که کمیت این تقابل و مقابله به مثل را مشخص و مناط آن را بیان میکنند.
کمیت مقابله با اسرائیل
سویی در سوره بقره آیه ۱۹۳ و سوره انفال آیه ۳۹ امر میشود که تا از بین بردن فتنه باید قتال و دفاع را ادامه داد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ».
در این آیه مناط کمیت مقابله به مثل را بیان میکند. مناط، از بین بردن فتنه و درگیری است. وگرنه اگر مقابله به مثل به حدی نباشد که موجب از بین رفتن فتنه و برنامه دشمن باشد به وظیفه عمل نشده است. زیرا امر «قاتِلُوهُمْ» ظهور و دلالت بر وجوب دارد. این آیه راهبرد تقابل را به صورت روشن واجب میکند. این تقابل باید تا از بین رفتن فتنه و درگیری ادامه یاید. یعنی تا زمانی که پشیمانی دشمن در میدان عمل و عقب نیشینی او روشن گردد.
بنابراین، در مقابله به مثل با رژیم صهیونیستی نیز لازم است برپایه آیه «فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُم» در همان سطح حمله شده، حمله انجام گردد. نیز برپایه ««وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ» تا زمانی که این فتنه و تعدی دشمن ریشه کن شود، باید این تقابل ادامه یابد.
اگر این کمیت و کیفیت رقم نخورد، عزت اسلامی لطمه میبیند. زیرا در حمله و تعدی دشمن، عزت اسلامی لطمه میبیند و اگر این تقابل در حد مقابله به مثل نباشد، موجب ایجاد تصویر ضعف اسلامی باشد؛ درحالی که «وَ لِلّهِ اَلْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ».[۳] عزت به خدا، رسول و مؤمنان اختصاص دارد و نباید از دست برود، زیرا «کَلِمَهُ اَللّهِ هِیَ اَلْعُلْیا»[۴] همانگونه که در حدیث نبوی آمده است: «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ».[۵]
این کمیت و کیفیت به نوعی تبیین کننده تمامی دستورات کلی به جهاد و تقابل و مقاتله است؛ از جمله«وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»[۶] «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»[۷]. زیرا این مثبتین درباره یک حکم است و میتواند حدود آن را روشن کند.
——————————
[۱] . عباسعلى عمید زنجانى، فقه سیاسى (عمید)، ج ۳، ص ۴۸۶.
[۲] اعرافی، علیرضا. مکاسب محرمه، جلد: ۹، صفحه: ۲۳۹.
[۳]. سوره منافقون (۶۳)، آیه ۸.
[۴]. سوره توبه (۹)، آیه ۴۰.
[۵] ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج۴ ؛ ص۳۳۴. این روایت در بین فقها از شهرت فراوانی برخوردار است.
[۶]. (۵) المائده : ۳۵
[۷]. (۲۲) الحج : ۷۸