هفته گذشته نشستی با سخنرانی آیتالله علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور، با موضوع نگاه تمدنی اسلام، اجتهاد تمدنساز و نقش انقلاب اسلامی برای تحقق تمدن اسلامی، به همت مؤسسه مفتاح (برگزارکننده دورههای آموزشی-پژوهشی علوم انسانی) برگزار شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، مباحث مربوط به تمدن اسلامی چند سالی است که به طور جدی در عرصه فکر و نظر مطرح شده است و آیتالله علیرضا اعرافی نیز در همین زمینه کتابی با عنوان «درآمدی بر اجتهاد تمدنساز» منتشر کرده است که در این کتاب به این سؤال پاسخ داده است که: آیا اجتهاد در حوزههای شیعی امکان، ظرفیت و توان آن را دارد که با پذیرش تحول، بتواند براساس مبانی اسلامی تمدنسازی کند؟ به عبارت دیگر نقش اجتهاد در تمدنسازی چیست و چگونه است؟
او در سخنرانیاش در نشست اخیر به صورت تفصیلی ویژگیهای اجتهاد تمدنساز و تمایزاتش با اجتهاد متعارف حوزههای علمیه را برمیشمارد و مروری اجمالی بر مباحث کتابش میکند.
آیتالله اعرافی به بررسی نگاه تمدنی اسلام و تلاش انقلاب اسلامی ایران برای احیای این تمدن پرداخت و گفت: اسلام دین جامع و به تعبیر امروزی دین تمدنی است و تفاوت اسلام با ادیان دیگر حتی ادیان الهی نیز بر سر همین موضوع است.
وی افزود: البته در اسلام دو قرائت وجود دارد؛ قرائت ناصحیح، قرائت روشنفکران است که اسلام را دین حاشیهای و بخشی برای بشر ترسیم میکند؛ یعنی بشر زندگی خود را دارد و اسلام نیز در بخشی از آن ورود میکند. درحالیکه قرائت صحیح، اسلام را دین حاشیهای و بخشی بیان نمیکند. بلکه معتقد است اسلام دین تمدنی و جامع است؛ یعنی اسلام دینی است که شعاع آن تمام زندگی بشر را در برمیگیرد.
اعرافی دین تمدنی را دینی دانست که دارای نظریههای عقلانی، بنیادی، فراگیر و با ظرفیت جهتدهی به همه ساحتهای زندگی بشر است و تصریح کرد: در این دین امکان انطباق شرایط با حفظ خطوط اصلی وجود دارد و نظامات اجرایی زندگی بشر را هدایت میکند.
مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور درباره شاخصهای دین تمدنی بیان کرد: تمدنسازی و تمدنی بودن اندیشه اسلامی، دارای ویژگیهای مختلفی است؛ نخست آنکه از زندگی بشر تبیین کاملی ارائه میدهد. چراکه هسته زیرساختی فکری-فلسفی دارد و زندگی بشر را بهطور کامل و جامع معرفی میکند. دوم، در زندگی بشر ورود حداکثری دارد؛ یعنی از سنت، کتاب و عقل بهره میبرد. اینگونه نیست که سنت و کتاب را جایگزین تجربه بشر قرار دهد. البته این ورود در جاهایی بسیار کلی و در جاهایی بسیار جزئی است. سوم آنکه در ساحتهای گوناگون منسجم و یکپارچه ورود میکند، یعنی اجزای تعالیم توصیفی و تجویزی در یک منظومه منسجم و نظاموار قرار میگیرد و بین آنها ناسازگاری وجود ندارد. حتی در ساحتهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیز دارای اندیشه منسجمی است.
او انعطافپذیری در عین اثبات را شاخص چهارم اسلام تمدنی برشمرد و تأکید کرد: اسلام به دلیل فرامکانی و فرازمانی بودن در عین اثبات، انعطاف نیز دارد. دلیل این انعطاف در عین اثبات نیز ظرفیت و غنای بسیار بالای اسلام است. پنجم، اسلام دین فراساحتی و فرادنیوی است، چون دینی میتواند جامع و تمدنی باشد که دنیا و آخرت را کنار یکدیگر قرار دهد. ششم، اسلام دین فرافردی است و برای اجتماع نیز برنامه دارد، هفتم آنکه اسلام دین فرانژادی و فرافرهنگی به معنای خاص فرهنگ است.
اعرافی با بیان اینکه با نزول قرآن کریم اندیشه جدیدی در جامعه بشری مطرح شد، گفت: مسلماً نشانهای از نگاه تمدنی در ادیان ابراهیمی وجود داشته، ولی اسلام نگاه جامع تمدنی را مطرح کرد که دارای همبستگی، نظاممندی، یکپارچگی، ژرفا و بنیادی بودن است که این نگاه در هیچ یک از ادیان گذشته سابقه نداشت. اسلام تمدنی را مطرح کرد که میان دوگانههای مادیت و معنویت، فردیت و اجتماعیت، آخرت و دنیا، زندگیعادی و زندگی سلوکی و… جمع کرد.
او دینی را تمدنی دانست که بتواند حداقل در سه سطح «فکری»، «علمی» و «زندگی» ورود داشته باشد و گفت: دین تمدنی در تمامی این سطوح کلان، سایه میافکند. تفاوت بنیادین انقلاب اسلامی با جهان غرب نیز به این سه سطح بازمیگردد.
اعرافی در ادامه سخنان خود اجتهاد را راه رسیدن به نگاه تمدنی اسلام برشمرد و تصریح کرد: اجتهاد رایج در حوزههای علمیه گرچه سرمایه و دستمایه قطعی رسیدن به این موضوع است، ولی کافی نیست، بلکه نیاز به عمق و ژرفای بیشتری دارد. اجتهاد ضمن استواری بر سنتهای اصیل باید عمق بیشتری نیز داشته باشد.
او با تأکید بر اینکه بدون اجتهاد ریشهدار سنتی و اصیل دستیابی به نظام جامع تمدنی اسلام امکانپذیر نیست، بیان کرد: ذخایر موجود در حوزههای علمیه شرط لازم و بیبدیل است اما اجتهادی که صرفاً در دروس خارج ارائه میشود، کافی نیست. اکنون ۷۰۰ الی ۸۰۰ درس خارج در حوزههای علمیه برگزار میشود که سرمایه و ذخیره عظیمی است اما تا زمانی که اجتهاد به عرصههای نو نپردازد، کافی نیست. به همین دلیل هنوز انقلاب اسلامی در مرحله نظریهپردازی جای کار بسیاری دارد.
اعرافی برای اجتهاد استخراجکننده تمدن نیز ویژگیهایی برشمرد و گفت: اجتهاد زمانی تمدنی میشود که از ساختن منظومههای حکمی به سمت نظامات برود. منظور از نظامسازی این است که از درون احکام فقهی به قواعد بنیادی برسیم. اجتهاد متعارف که احکام را استنباط میکند دارای سابقه هزارساله است، ولی اجتهاد نظامساز اجتهادی است که برای آن منطق، قواعد، ابعاد و اضلاع تولید شود.
او گفت: دومین شرط اجتهاد تمدنی این است که از گزارههای تجویزیات به سمت توصیفیات برود. البته این حد کافی نیست بلکه باید در مباحث کلامی و غیرکلامی (اقتصاد، سیاست، اجتماع، تفسیر و…) از تجویز به توصیف عمیق، غنی و وسیع برسیم.
اعرافی راهکار رسیدن به علوم انسانی اسلامی را نیز اجتهاد تمدنی دانست و تأکید کرد: بدون تردید اسلامیسازی علوم انسانی یکی از مهمترین نمادهای همافزایی و ارتباط میان حوزه و دانشگاه است. مراحل اجتهادی بر عهده حوزه است و بخشهای دیگر بر عهده دانشگاه و بخشهایی نیز باید با تعامل و همافزایی میان این دو نهاد انجام شود. البته حوزه و دانشگاه هر دو نیازمند تحولاتی هستند تا به تمدنسازی نگاهی جامع و وسیع داشته باشند.
بنابر گزارش صبحنو، برای اطلاع دقیقتر از ایدهها و نظرات آیتالله اعرافی در این زمینه میتوانید کتاب «درآمدی بر اجتهاد تمدنساز» را که انتشارات مؤسسه اشراق و عرفان در زمستان ۹۵ منتشر کرده است، مطالعه کنید.