حجتالاسلام فیرحی معتقد است حقوق ربطی به مسائل شرعی یا نخبگانی ندارد، بلکه جزء حقوق انسانی است. در سوی دیگر حجتالاسلام فخار طوسی مدعی است امکان خطا برای توده مردم زیاد است و عقل اقتضا میکند که رأیها را به آنها نسپریم!
به گزارش شبکه اجتهاد، مناظره علمی «حق رأی در اسلام» با حضور حجتالاسلام داود فیرحی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، حجتالاسلام جواد فخار طوسی، مدرس حوزه علمیه قم و محمدحسن ضیاییفر دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی عصر روز گذشته (دوشنبه ۲۶ بهمن ماه) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ضیاییفر: نظامهای بدون رأی مشروعیت ندارند
ضیاییفر در ابتدای این بحث با اشاره به اینکه ما امروز در زمانهای زندگی میکنیم که حق رأی در آن نه به عنوان یک حق فردی برای یکایک افراد جامعه بلکه به عنوان مشروعیت ساختارهای سیاسی شناخته میشود، افزود: اگر نظامی در دنیای امروز این حق را به رسمیت نشناسد، برای اثبات مشروعیت خود با مشکلات متعددی روبهرو میشود، بنابراین حتی به صورت تاکتیکی و ظاهری هم که شده باید خود را با این فضای حاکم بر مجامع حقوقی بینالمللی همراه کند.
وی با بیان اینکه در این شرایط صحبت از حق رأی در اسلام مسئولیت صاحبنظران را سختتر میکند چرا که ممکن است هیجاناتی بر بحث حاکم شود که اگر ارائه کننده دیدگاه نتواند اینها را پاسخ دهد متهم به این شود که از قافله جهانی عقب افتاده است، اظهار داشت: این جلسه تقارن خوبی با ایام قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری دارد که این مباحث نظری، خروجی کاربردیاش در این انتخابات باید مشخص شود.
ضیاییفر گفت: امیدوارم سیاستگذاران ما در دستگاههای نظارتی و انتخاباتی از این دیدگاهها استفاده کرده و خود را با موازین اسلامی منطبق کنند چرا که در حال حاضر بسیاری مخاطبین ما اذعان دارند که عملکردهای ما با بسیاری از موازین لازم در سطح جهانی تطبیق ندارد.
فخار: حق رأی به حسب ادله شرعی از آن عموم و توده مردم نیست
در ادامه این نشست، حجتالاسلام فخارطوسی مقدمتاً عنوان کرد: نظریه بنده انکار حق رأی نیست بلکه نظریه بنده در ذیل نظریاتی است که حق رأی را میپذیرد و معتقد است که ادله پذیرفته شده برای حق رأی تمام است لذا تصور میکنم با نظر جناب آیتالله مصباح یزدی تفاوت میکند.
وی در ادامه افزود: ما یک نظریه خاص داریم که از آن دفاع میکنیم و دو نظریه رقیب داریم که در این نشست تلاش داریم نقاط ضعف نظریات رقیب را مطرح کنیم. نظریه مورد تأکید بنده -که ذیل نظریات موافق با حق رأی است- این است که حق رأی به حسب ادله شرعی از آن عموم و توده مردم نیست یعنی توده مردم حق دخالت و رأی در انتخابات را ندارند بلکه از آن نخبگان جامعه است.
حجتالاسلام فخارطوسی درباره نظریات رقیب توضیح داد: نظریه رقیب اول آن چیزی است که حاکمیت خودش عمال و کارگزاران را تعیین میکند، این نظریه ابتدا به شکل مدون و علمی از سوی مرحوم آیتالله منتظری در کتاب «دراسات» مطرح شد و به عنوان نظریهای که ادلهای هم برایش ذکر شده، در آمد. عمده دلیل ایشان برای دفاع از این نظریه این بود، به این دلیل که مسئول حکومت، ولی امر بوده و اوست که باید پاسخگو باشد و عمال حکومت همه ایادی او هستند، بنابراین اقتضا میکند که او خود ابزار اعمال قدرت و ولایتش را انتخاب کند.
وی همچنین یادآور شد: سخنان بنده به هر دو نظریه نصب و انتصاب مربوط است، نظریه دوم رقیب نیز این است که تودههای مردم حق رأی دارند و در انتخابات میتوانند شرکت کنند، اینها هم برای خود ادلهای دارند که یکی از آنها دلیل عقلی است. یعنی هرج و مرج قبیح بوده و اقامه مسائل اجتماعی نیز لازم است و اینها مگر در سایه یک حکومت مرکزی امکانپذیر نمیشود، بنابراین راهی نیست جز اینکه ما بگوییم همه میتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند. هر دو این نظریات به دلائل مختلف از طرف ما مورد نقد قرار میگیرد.
حجتالاسلام فخار طوسی با تأکید بر اینکه این خطابات شرعی فقط ثابت میکند که جامعه و مردم ملزم به اجرای این تکالیف هستند و مقدمه آن که تشکیل حکومت است باید برپا شود اما به هیچ وجه در مقام بیان شرایط و خصوصیات و ضوابط آن نیست، توضیح داد: مثل اینکه نظر نخبگان بر اکثریت توده عوام رجحان دارد، اینطور نیست. ادله در این زمینه ساکت است. همچنین این ادله شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندهها را هم بیان نمیکند.
وی در ادامه گفت: نظریه ما مشخصاً این است که ما ادله رأی و نقش رأی را در حکومت میپذیریم، اما معتقدیم که ادله دیگری هم وجود دارد که این ادله را تفسیر کرده است، به این شکل که گفته از آنِ همگان نیست بلکه از آن کسانی است که خود اهل تشخیص و صاحب نظر باشند. اینجا شاید سؤال پیش بیاید که مثلاً به چه کسانی نخبه میگویند؟ اینها شاخصهایی دارد که باید درباره آن بحث کرد.
فیرحی: حقوق انسانی، نخبگی نمیپذیرد بلکه به انسان بودن وابسته است
همچنین در این مناظره، حجتالاسلام فیرحی طی سخنانی عنوان کرد: بنده احساسی که از صحبتهای دکتر فخار داشتم مرا به طرح یک مسئله مقدماتی باز میگرداند و آن مسئله این است که اساساً آیا برای این نظریهها موضوع روشن است؟ ماهیت رأی چیست؟ سپس به این بپردازیم که رأی برای نخبگان است؟ همچنین تناقض آشکاری در این تئوری نهفته -اگر که اسمش را تئوری بگذاریم- این که بگوییم حق مخصوص نخبگان است! آیا حق به نخبگی انسانها اضافه میشود یا به انسانبودگی انسانها اضافه میشود؟ پس انسان به ما هو انسان حق دارد آن زمان نخبگی خود یک بحث حاشیهای میشود، مگر میشود یک انسان بی سواد را گفت مالک نشو و به یک باسواد بگوییم شما مالک داراییتان باشید؟
وی در ادامه درباره ماهیت رأی و حق توضیح داد: تاکنون حتی اشرافیترین یا قرون وسطیترین تئوریها هم مطرح نکردهاند که حقوق با دانش گره میخورد، بزرگان فقه ما اصلی را پذیرفتند به این معنا که انسان با تولد خود حقوقش نیز متولد میشود، بنابراین حقی طبیعی به جان و حقی به مکان خود دارد. پس حقوق با انسان بودن انسان متولد میشود و با هیچ چیز دیگری هم از او گرفته نمیشود حتی انسان مجنون هم حق مالکیت دارد فقط حق تصرف ندارد چرا که ممکن است آن مال را ضایع کند به همین دلیل حقوق نخبگی نمیپذیرد و حقوق به انسان بودن انسان وابسته است.
حجتالاسلام فیرحی ادامه داد: بنده سی سال است که در این حوزه کاری درگیر هستم و باید طرح کنم که اساساً دولت جدید چیست و رأی در آن چه معنی میگیرد؟ بسیاری متفکران معتقدند که دولت جدید برخلاف دولت قدیم است و این دولت ماهیتی دوگانه دارد یک قسمت عمده آن هم حقوق نوعی مردم است و ربطی به شریعت ندارد.
استاد دانشگاه تهران توضیح داد: اکنون ۱۷ وزارتخانه داریم که اگر از اینها پنج وزارتخانه را بگوییم حاکمیتی هستند مثل اطلاعات، کشور، دفاع، امور خارجه و دادگستری و برای تصدی آنها شرط شرعی لازم است اما ۱۲ وزارتخانه دیگر اصلاً ربطی به شریعت ندارند و اینها حقوق مردم هستند، مردم مالیات میپردازند تا خیابانشان آسفالت باشد، مدرسه و درمانگاه برای آنها ساخته شود، صنعت شکل بگیرد، بنابراین اینها اساساً همه ماهیت وکالتی و حقوق مردم هستند.
حجتالاسلام فیرحی با اشاره به اینکه مرحوم نایینی نخستین فردی بود که به این قضیه تکیه کرد که دولت ناشی از حقوق نوعی مردم است، افزود: پس اداره کشور در حوزه حقوق مساوی اداره مشترکات یک ملت است و در فقه ما هم طبق قاعده مشاعات هر چیزی که مشترک باشد، هیچ کس نمیتواند آن را تصرف کند مگر اینکه با اجازه کل مشترکین باشد و اگر اجماع هم اتفاق نیفتاد با اذن اکثریت این کار انجام میشود پس ماهیت حداقل دو سوم دولت مدرن از جنس حقوق هستند نه جنس حاکمیت.
وی در ادامه این بحث گفت: مرحوم امام خمینی (ره) زمانی که از جمهوری اسلامی صحبت میکند نه تنها بیان میکند آن قسمتی که سه چهارم وزارتخانهها است و مردم باید نماینده خود را انتخاب کنند و آنها تصمیم بگیرند که چطور اینها را اداره کنند، ایشان میگویند که بزرگترین متفکران مظلومیتشان این است که بزرگترین اندیشههایشان مظلوم است یعنی شناخته نشده است.
حجتالاسلام فیرحی افزود: در ادبیات ایشان یک بحثی به نام خطابات شرعی است، ایشان میگوید که از اینها تولید تکلیف میشود یعنی همان یک سوم یا یک چهارم اینها دو جور است برخی شخصی است مثل خود قرآن که میگوید ای پیامبر خدا تو شخصاً این کار را انجام بده! اما بزرگترین احکام الهی با یا ایها الناس، یا ایها المسلمون، یا ایها المومنون و … شروع میشود.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه تفاوت نظریه کلاسیک با امام خمینی این است که در ادبیات قدیم میگفتند این امور برای حاکم است و سایرین به این دلیل که توان ندارند تکلیفی هم ندارند یعنی ظاهر خطابات به عموم اما واقعش به شخص حاکم است به این دلیل که او قدرت دارد، اظهار داشت: اما امام شاهکارش این است که همه مخاطب این آیات هستند و باید کمک کنند به شکل گیری قوه قضاییه، امنیت، جلوگیری از دزدی، اقامه حج و …پس مردم باید راه حل عقلایی آن را برای ساختن قوه قضاییه، ارتش و … پیدا کنند.
حجتالاسلام فیرحی در پایان این بخش گفت: اگر نظریات آیتالله مؤمن و منتظری را که ضد ادبیات امام هستند استثنا کنیم، امام میفرمایند جاهایی که فقاهت شرط است، فقاهت یک صلاحیت حرفهای است اما صلاحیت حرفهای لزوماً منصب درست نمیکند و این مردم هستند که باید اینها را تبدیل به صاحب منصب بکنند، پس حقوق ربطی به مسائل شرعی ندارد و ربطش سلبی است.
فخار: امکان خطا در رأی تودههای کمسواد و «کور و کچل» زیاد است!
در بخش دوم مناظره، حجتالاسلام فخار طوسی با بیان اینکه نگاه دکتر فیرحی نگاهی بیرونی فارغ از ادله شرعی است، توضیح داد: اما اگر از منظر شرعی و به استناد منابع فقهی به بحث نگاه کنیم، بحثمان به کلی متفاوت میشود ما اولاً بر اصطلاحات بحث نمیکنیم آنچه که ما به دنبال آن هستیم این است که از مراجعه به آراء عمومی از تعیین سرنوشت جلوگیری شود اینطور نشود که یک کشوری تودهها تصمیم بگیرند و سالها اتفاقاتی بیافتد که بعدها همه پشیمان شوند.
وی با بیان اینکه اگر این ادله شرعی را ما بپذیریم آنچه شارع تجویز نکرده که ما به آراء عوام نپردازیم اسمش هر چه میخواهد باشد، توضیح داد: پس نباید مناقشه مثالی کرد بالاخره بخشی از حکومت و دولت جنبه حکومتی و ولایتی دارد یعنی در مراجعه به اراء عمومی در سرنوشت جامعه تأثیر میگذارد ما در این محدوده میخواهیم بحث کنیم.
استاد حوزه علمیه قم در ادامه افزود: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: اگر امامت مسئلهای است که همه مردم باید بر آن نظر دهند ما دیگر راهی نداریم، مرحوم منتظری هم به همین استناد کردند، در جای دیگر امیرالمؤمنین در نامه دیگر به معاویه میگویند که همانها که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با من هم بیعت کردند شاهد من هم این است که مسئله شورا و مشارکت برای همه نیست. باز ایشان در نامه دیگری خطاب به معاویه میگوید که اهل مدینه که با من بیعت کردند برای این است که آنها مشارکت نکرده بودند خصوصیت اهل مدینه هم توضیح میدهم.
حجتالاسلام فخارطوسی با ارائه شواهد و استنادات دیگری از روایات و آیات و دلائل عقلی درباره حق رأی تودهها و نخبگان گفت: امکان خطا برای تودههای کم سواد و بیاطلاع و «کور و کچل» در رأیگیری بسیار زیاد است عقل اقتضا میکند که این رأیها را به آنها نسپریم! بسیاری افراد هستند که هیچ اطلاعی از نمایندهها ندارند و حتی خودشان رأی خود را نمینویسند و دیگران برایشان این کار را میکنند خب این چه نوع صلاحیتی برای رأی دادن است؟ پس مثلاً میتوانیم بگوییم جامعه دانشگاهی ما یا معادل آن در رشتههای علمی دیگر یا دارندگان این سطح از تشخیص هستند حق رأی دارند.
وی همچنین گفت: حضور یک فرد در یک محفل علمی ضریب خطا و تأثیرپذیری او را از جوسازیها و تبلیغات پایین میآورد پس آنچه که اتفاق میافتد باید درست صورت بگیرد و دقیق انجام شود.
فیرحی: امیرالمؤمنین (ع) به شدت روی رضایتمندی عامه مردم تأکید دارند
به گزارش فارس، در ادامه بخش پایانی مناظره «حق رأی در اسلام»، حجتالاسلام فیرحی با ارائه نقدی بر صحبت دکتر فخار گفت: بنده مقالهای را چند سال قبل با موضوع «شیعه و مسئله مشروعیت» منتشر کردم، آنجا بنده ده روایت را از امام اول شیعیان ارائه کردم که ایشان به شدت روی عامه مردم و رضایتمندی آنها تأکید میکنند. ممکن است برخی از اینها را حمل کنیم بر نخبگان آن دوره اما برخی از آنها تصریح دارد.
وی در ادامه با ارائه برخی روایات در این باره گفت: استناد به برخی روایت و سرکوب برخی دیگر کار فقهی درستی نیست ما باید با روایات به عنوان مجموعه روایات مواجه باشیم این روایات که درباره نخبگی صحبت میکنند برخی دیگر هم دارند که رأی را میزنند و دیگران هم از رأی عامه صحبت میکنند، پس من پیشنهاد میکنم که این نوع روایات را هم دکتر فخار ببیند و تمام تحقیقهای فقه الحدیثشان را به اینها هم استناد کنند.
حجتالاسلام فیرحی در پایان همچنین گفت: روایات مربوط به رأی عامه ویژگی خاصی در شیعه دارند به طور سنتی تفکر شیعی مخالف رأی رفته است به دلائل متعددی که باید جای دیگری بحث کرد به این سمت رفته است حتی در بین معصومان هم خلاف رأی رفته است اما با همه اینها این روایات آنقدر قدرت دارند که ۱۴۰۰ سال مقاومت کردند و حذف نشدند. بنابراین کل تئوری رایج و سنتی شیعه روایات انتخاب را سرکوب میکند و بنا به تعریف باید اینها گم میشدند اما اینها همچنان در لابهلای احادیث ما باقی ماندند و امروز خود را نشان میدهند. وی در ادامه نیز برخی از این روایات را تشریح کرد.