شبکه اجتهاد: به جرأت میتوان گفت مشروطه خواهان اولیه درک روشنی از ایده دولت – ملت در ذهن نداشتند. آنان غالباً خواهان مشروط شدن سلطنت بودند و از شاه میخواستند که سلطنت کند و نه حکومت. خواست آنان این بود که اداره مملکت به روشنفکران و فارغالتحصیلان فرنگ رفته و نمایندگان اصناف واگذار شود.
روحانیت بهویژه فقیهان که همواره در مصائب ناشی از حاکمان مستبد در کنار مردم هستند علیرغم خوشبینیهای اولیه نسبت به ایده حکمرانی مشروطیت، از فرآیند شکلگیری ابرهای استبداد مدرن احساس خطر کرده بعضاً علیه آن موضع گرفتند و تا پای چوبه دار رفتند و به شهادت رسیدند.
با راهاندازی مجلس شورای ملی این گمانه در میان متجددان پدید آمد که آهنگ شکلگیری دولت – ملت شدت گرفته است. چون تاسیس مجلس نمایندگان را یکی از نشانههای آن میدانستند. لکن ضعف و ناتوانی مشروطه خواهان غربگرا در مقاومت و مهار داعیههای استبداد و دیکتاتوری خیلی زود جامعه را به ورطه هرج و مرج و نا امنی سوق داد.
جامعه ایرانی در چنین شرایطی پذیرای چرخه هرج و مرج و دیکتاتوری شده بود. جریان منور الفکری با امید به گذار از وضع فلاکت و نا امنی و امکان فرآیند شکل گیری دولت – ملت دست دوستی به رضا خان قزاق دراز کردند.
اغلب مشروطه خواهان از تجدد آمرانه حمایت کردند ولی به تدریج خود نیز به کارگزار فرمانبر و مطیع دیکتاتوری تبدیل شدند تا جایی که محمد علی فروغی وصف حال خود را در قالب یک بیت این چنین توصیف کرده بود: در کف شیر نر خونخواره ای / غیر تسلیم و رضا کوچاره ای
البته گفته شده فروغی این بیت را در پاسخ به تقاضای رضا شاه برای ماندن هم خوانده است که در این صورت، او از وجود خونخواری بدتر از رضا خان؛ یعنی انگلیس خبیث خبر داده است.
بدین ترتیب، با برآمدن رضا خان و تاسیس حکومت استبدادی پهلوی فرآیند دولت – ملت دچار انسداد پیچیده شد. زیرا تنها نهادهای سیاسی مانند مجلس شورای ملی و احزاب با انسداد روبرو نبودند بلکه حوزههای عمومی و فرهنگی و اقتصادی نیز درگیر انسداد بودند.
شاه ایران در آبان ۵۷ خطاب به ملت انقلابی متنی را قرائت میکند که یک رویه آن ابراز ندامت و التزام به قانون اساسی است ولی رویه دیگر آن اعتراف به انسداد فرآیند دولت – ملت در دوران حاکمیت پهلوی است:
“متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل به مرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم”.
فراموش نکنیم در آن قانون اساسی که به گفته شاه خونبهای انقلاب مشروطیت است، هیچ نامی از حکومت پهلوی نیامده است. در واقع، شاه علیرغم چنین ابراز ندامتی همچنان بر انسداد سیاسی اصرار ورزیده است.
انسداد تو بر توی فرآیند دولت – ملت در ایران تمام جریانات ملی اعم از چپها و راستها را نا امید و ناتوان ساخته بود. بطوری که آنان با دیکتاتوری کنار آمده و دست از مبارزه شسته بودند بلکه فرد ملی گرایی مانند شاپور بختیار در رویارویی با انقلاب ملت پست نخست وزیری شاه را میپذیرد.
اما فرآیند دولت – ملت برای رهایی از انسداد سیاسی به بسیج تودهها توسط رهبری حکیم و مقتدر و گفتمان سیاسی انقلابی نیاز داشت. آنطور که امام خمینی (ره) بر پایه گفتمان اسلام سیاسی توانست ملت رنجدیده و خموش را به ملتی خروشان و انقلابی تبدیل کند و بساط استبداد و دیکتاتوری شاهنشاهی را برچیند.
بدین ترتیب، فرآیند دولت – ملت با انقلاب اسلامی از انسداد شاهی رهایی یافت. ملت از همان روزهای پیروزی انقلاب تا کنون نقش و طعم انتخاب خود را در روی کار آمدن دولتها و مجالس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا احساس کردهاند و دیدهاند که چگونه میتوانند با انتخاب خوب شان در تعیین سرنوشت خود تاثیر گذار باشند
حتی به جرأت میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران انسداد فرآیند دولت – ملت در دیگر کشورهای منطقه را نیز بر هم زد. چون در آن زمان تنها شاه ایران دیکتاتور منطقه نبود بلکه دیکتاتورهای دیگری هم بودند که با او در انسداد فرآیند دولت – ملت رقابت میکردند. اما با وقوع انقلاب اسلامی اغلب دیکتاتورهای منطقه مجبور به تجدید نظرهایی در امر حکمرانی خود شدند.