شبکه اجتهاد: در روزگاری که حجم ابهامهای واقعی و یا غیرواقعی و پرسشسازیها و شبههسازیهای طبیعی و یا مدیریت شده در باره قیام حضرت سید الشهداء علیهالسلام بسیار زیاد است، سزاوار است درنگی در باره چگونگی مواجهه با این پدیده داشته باشیم.
شکلهای گوناگون دستهبندی شبهات و پرسشها
پرسشها و شبهههای عاشورایی از منظرهای مختلف قابل دستهبندی است. اگر بر پایه سه مؤلفه مهم انگیزه، تبار و موضوع آنها را دستهبندی کنیم، میتوانیم به چنین گونهشناسی برسیم:
۱- پرسشها و شبهههای عاشورایی از نظر انگیزه که میتوان آنها را به دو دسته غرضورزانه و حقیقتجویانه تقسیم کرد.
۲- پرسشها و شبهههای عاشورایی از نظر تبار علمی که میتوان آنها را به دو دسته علمی (دارای یک منطق قابل فهم و دفاع در چارچوب یکی از دانشها) و غیر علمی تقسیم کرد.
۳- پرسشها و شبهههای عاشورایی از نظر موضوع که به دو دسته ناظر به خود قیام حضرت و ناظر به رفتارهای ما قابل تقسیم است.
دو تقسیمبندی نخست یعنی تقسیمبندی از منظر انگیزه و تبار در حقیقت یک تقسیمبندی به خوب و بد است، به این معنی که پرسش و شبهه غرضورزانه بد و فاقد ارزش و پرسش و شبهه حقیقتجویانه خوب است، همان طور که پرسش و شبهه غیرعلمی بد و پرسش و شبهه علمی خوب و ارزشمند است.
رهیافتی مهم برای پاسخ به پرسشها و شبهههای عاشورایی
در حالت طبیعی این سخن گزاف نیست که وظیفه متولیان امور دینی نسبت به پرسشها و شبهههای حقیقتجویانه و علمی، باید یک برخورد ایجابی و همدلانه و همراه با احساس مسؤولیت نسبت به مطرح کننده آن باشد و چه بسا بتوان گفت نسبت به پرسشها و شبهههای غرضورزانه چنین وظیفهای متوجه آنها نیست. به عبارت دیگر تفاوت شیوه برخورد ما با این دو دسته متفاوت پرسشها و شبهههای عاشورایی کاملا طبیعی و قابل درک است، ولی با توجه به شرایط کنونی فرهنگی و وضعیت دینورزی مردم ونیز تجربههای موجود، به نظر میرسد سزاوار است این رهیافت تغییر کند و همه ما این وظیفه را بر دوش خود احساس کنیم که تا حد ممکن غرضورزیهای احتمالی نهفته در پرسشها و شبههها را نادیده بگیریم و همه آنها را به چشم یک کوشش حقیقتجویانه بنگریم. به بیانی دیگر اصل را بر این بگذاریم که در باره قیام سید الشهداء علیهالسلام هر چه گفته میشود پرسش واقعی است. اگر در شرایط عادی، بین روش پاسخگویی به پرسش (که اغلب حقیقتجویانه است) با پاسخگویی به شبهه (که اغلب غرضورزانه است) به دلیل تفاوت پیشفرضهای ما در باره هر یک از این دو، تفاوت وجود دارد، در شرایط کنونی باید چشم بر این تفاوت بست و همه را به چشم پرسش نگریست. در همین چارچوب پیشنهاد میشود در باره پرسشها و شبهههای ناظر به خود قیام حضرت هم بکوشیم آن را معطوف به فهم و تقریر خودمان از قیام آن حضرت کنیم.
اولین و مهمترین پیامد این نگاه که انگیزه پیشنهاد آن هم هست، احترام به مخاطب و یک برخورد همدلانه با او و کوشش برای فهم حداکثری سخنان اوست و این همان چیزی است که باید از آن به عنوان یکی از گمشدهها و یا بایستههای همیشگی تبلیغ دینی از آن یاد کرد. در پرتو چنین نگاهی بازخوانی متون دینی نیز تفاوتهایی پیدا خواهد کرد.
بررسی یک نمونه؛ پاداش زیارت و عزاداری برای امام حسین علیهالسلام
به عنوان نمونه، به یکی از شبهات رایج در باره پاداش زیارت و یا عزاداری برای امام حسین علیهالسلام که به فراوانی در فضاهای مجازی مطرح است پرداخته میشود. البته این بحث پیش از این هم از سوی بنده مورد بررسی قرار گرفته است. خلاصه این شبهه که با توجه به آن چه عرض شد، ترجیح میدهم به جای شبهه به آن پرسش گفته شود، این است که چگونه ممکن است این همه ثواب برای عزاداران امام حسین علیهالسلام در نظر گرفته شود؟ آن چه بر بالای منابر و از تریبونهای رسمی در این باره بیان میشود، آیا واقعا قابل پذیرش است؟ آمرزش کامل گناهان به ازای یک قطره اشک بر امام حسین علیهالسلام و عجیبتر از آن به خاطر دمیدن در آتش زیر دیگهایی که برای پختن غذای عزاداران حسینی میجوشد منطقی است؟ چه تناسبی بین یک قطره اشک ولو به اندازه بال یک مگس با حجم انبوهی از گناهان حتی به اندازه کف دریاها وجود دارد؟
یک مواجهه با این پرسش این است که با احتمال وجود غرضورزی در آن، بیاعتناء از کنار آن بگذریم. ولی بر پایه مقدماتی که ذکر شد، چنیین مواجههای سنجیده نیست، بلکه باید به آن به چشم یک پرسش علمی واقعی نگریست. با نگاه همدلانه به کسانی که چنین پرسشی را مطرح میکنند، نخستین مسأله این است که بررسی شود که آیا چنین پاداشهایی ساخته و پرداخته مبلغان دینی و خطبای حسینی است و یا ریشه در متون و منابع دینی دارد؟ یک بررسی ساده نشاندهنده این است که روایات فراوانی در این زمینه و با چنین مضمونی در متون ما وجود دارد. کتاب بسیار ارزشمند کامل الزیارات نوشته ابنقولویه قمی (۳۶۸ ق.) تعداد زیادی روایت در باره پاداش زیارت امام حسین علیهالسلام و ثواب گریستن و گریاندن برای آن امام شهید بیان کرده است. این پاداش مواردی مانند همسانی با زیارت خدا در عرش، همسانی با زیارت قبر پیامبر، ریختن گناهان، افزایش عمر و رزق، برابری با عمره، برابری با حج، برابری با حج و عمره، برابری با چندین حج، آزاد کردن برده و مواردی از این دست را در برمیگیرد. به عنوان نمونه در روایت پنجم باب شصت و دوم این کتاب به نقل از امام هفتم علیهالسلام گفته شده است که کمینه پاداشی که به زائر امام حسین علیهالسلام در کنار فرات داده میشود، مشروط به این که حق امام و حرمت امام و ولایت امام را بشناسد، آمرزیده شدن همه گناهان پیشین و آینده اوست.
با توجه به فراوانی روایات دال بر این موضوع، دیگر به راحتی نمیتوان از آن چشم پوشید، بنا بر این باید در فهم خود از روایات تجدید نظر کنیم، یعنی ببینیم که آیا فهم ما از روایات درست است یا نه؟ با توجه به مجموعه آموزههای دینی در باره مفهوم، فرایند و عوامل رستگاری انسان، در مقام پاسخ به پرسش عدم تناسب پاداش در نظر گرفته شده برای عزای امام حسین علیهالسلام با میزان عمل انسان، میتوان گفت مراد این روایات این است که زائر امام حسین علیهالسلام و نوحهخوان و گریهکن بر امام حسین علیهالسلام اگر این زیارت و این نوحهخوانی و این گریه را نقطه آغاز تحول روحی خود و نقطه آغاز قرار گرفتن در مسیر امام حسین علیهالسلام قرار دهد، میتواند به کمالاتی برسد که هم از همه گناهان پیشین خود دست بشوید و هم زمینه دوری جستن از گناه در آینده و یا توبه سریع را برای خود فراهم سازد. اگر به کسی گفته شود این قطار شما را مثلا به مشهد میرساند، آیا فقط سوار شدن بر قطار برای رسیدن به مشهد کافی است؟ یا این که فرد پس از این که سوار شد نباید دوباره از آن پیاده شود؟. پاداش این اقدامات به این معنی است که زائر و عزادار امام حسین علیهالسلام سوار بر کشتی نجات اباعبدالله شود ولی نه این که بلافاصله از آن پیاده شود و امید رهایی هم داشته باشد. بلکه رهایی او منوط به این است که در این کشتی بماند و به اقتضاءات آن ماندن هم عمل کند. اگر از این منظر نگاه کنیم، با توجه به عظمت و نورانیت امام حسین علیهالسلام چرا به اثربخشی این نقطههای آغاز امید نبندیم؟ ما در زندگی خود و اطرافیانمان هم فراوان دیدهایم که یک حادثه کوچک و کماهمیت چگونه به یک تحول بزرگ در زندگی میانجامد، کمترین اتصال به مجالس امام حسین علیهالسلام هم این ظرفیت را دارد که به تحولات مهم روحی و کمال و بالندگی انسان بیانجامد.
(ارائه شده در مراسم شب ششم محرم (۱۴ اوت) اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا ـ شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۰)