شبکهی وکالت از دوران امام صادق علیهالسلام به این طرف تشکیل شد. البته قبلاً زمینهی آن وجود نداشت، نه اینکه دیگر ائمه علیهمالسلام ارادهی تشکیل آن را نداشته باشند، بلکه تشیع به قدر کافی گسترده نبود. در عصر امام باقر علیهالسلام با حرکت فرهنگی آن حضرت کمکم این حرکت ثمر داد و امام صادق علیهالسلام وکلایی را در کوفه، مدینه، خراسان و … نصب کردند که اینها آغاز شبکهی وکالت بود. امام کاظم علیهالسلام نیز آن را رشد دادند در حدی که وقتی امام شهید شدند، دهها هزار دینار از وجوه شرعی شیعیان نزد آنها بود. حضرت امام جواد علیهالسلام اما این شبکه را رشد خاصی دادند.
شبکه اجتهاد: حجتالاسلام دکتر محمدرضا جباری، تاریخپژوه و عضو هیأت علمی مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفتگو با khamenei.ir دربارهی فعالیتهای اجتماعی و علمی امام محمدتقی علیهاسلام سخن میگوید:
رهبر انقلاب در تحلیلهایشان دربارهی دوران زندگی امام جواد علیهالسلام به مقدسمآبی و ریاکاری مأمون عباسی و تلاش آن امام علیهالسلام برای کنارزدن این نقاب تزویر اشاره میکنند. به نظر شما آن دوران چه خصوصیات و ویژگیهایی داشت؟
جباری: دوران امامت امام جواد علیهالسلام مصادف و معاصر بود با حکومت یکی از زیرکترین و سیّاسترین خلفای بنیالعباس. امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز قبلاً پیشبینی کرده بودند که هفتمین خلیفهی عباسی، اعلمِ آنهاست و تاریخ هم نشان داد که همینطور بود. مأمون علاوه بر اینکه زیرکی شخصی خاصی داشت، علاقمند به علوم هم بود. او به فلسفه و کلام مختلف عقلی و نقلی عنایت داشت و خودش جزو معتزله بود. طبیعتاً معاصرت دو امام بزرگوار، یعنی امام رضا علیهالسلام و امام جواد علیهالسلام با چنین شخصیتی، دشواریهای خاصی را برای امامت ایشان ایجاد میکرد. یکی از مهمترین این دشواریها همین نکتهای است که امروزه محققان دربارهاش بحث دارند و هنوز هم اختلاف نظر یا اختلاف تحلیل وجود دارد؛ یعنی اینکه واقعاً در مواضع مأمون و سخنان و رفتارهایش تناقض وجود دارد.
لطفاً به مصادیق این تناقضات اشاره کنید.
جباری: مثلاً دفاعهایی که مأمون از ساحت ائمه علیهمالسلام و بهخصوص از ساحت امیرالمؤمنین علیهالسلام کرده است. او بارها به اولویت و حق اهل بیت علیهمالسلام در بحث خلافت و امامت تصریح کرده است. مأمون حتی دربارهی امام جواد علیهالسلام هم در مقابل بنیالعباس تصریح دارد و میگوید که علم اینها علم لدنّی و خدایی است.
با وجود فشارها و محدودیتهای فراوانی که علیه ایشان وجود داشت، وکلایی را در اقصینقاط عالم اسلام منصوب کرده بودند. این وکلا بسیار زیرکانه و حسابشده با شیعیان ارتباط داشتند و نامههای شیعیان و وجوه شرعی را جمع و تقدیم امام میکردند. این مسأله از قبل در میان ائمه وجود داشت، اما در دورهی امام جواد شبکهی وکالت گسترش یافت.
از سوی دیگر، مأمون گاهی در قبال امام رضا و امام جواد علیهماالسلام به گونهای عمل کرده که از فرد شیعی معتقد به اعتقاد عقلی و قلبی چنین رفتاری برنمیآید؛ از جمله احضار امام رضا علیهالسلام به مرو و تحمیل ولایتعهدی به آن حضرت که همراه با تهدید بود، یا مجالس مناظرهای که مأمون برای امام رضا علیهالسلام ترتیب میداد و در آنجا -به تصریح امام رضا علیهالسلام و به شواهد تاریخ- در تشکیل مجالس مناظره نیت صادقی نداشت. امام رضا علیهالسلام به اباصلت فرمود که مأمون قصد رسواکردن من را در مناظره دارد، در حالی که او خواهد دید که نتیجه برعکس خواهد شد و خود او رسوا خواهد شد. یعنی بهخوبی میبینیم که مأمون در این رفتارهایش نیت صادقانه نداشته و همین موضوع را در ارتباط با امام جواد علیهالسلام داشتیم.
علاوه بر این رویکرد دوگانه، ظاهراً مأمون مقدسمآبیهایی را هم به شکلهای مختلفی به نمایش گذاشته است.
جباری: بله. به هر حال مأمون، هم در دوران امام رضا علیهالسلام و هم در دورهی امام جواد علیهالسلام تلاش میکرد به ظواهر شریعت پایبند باشد؛ شرب خمر علنی نداشت و سعی میکرد ظواهر را رعایت کند. مأمون ظواهر را نسبت به اهل بیت علیهمالسلام رعایت میکرد و این طبیعتاً برمیگردد به سیاست مزورانهای که او در قبال اهل بیت علیهمالسلام در پیش گرفته بود.
با توجه به اینکه معمولاً بخش قابل توجهی از جامعه همین ظواهر را میبینند و معیار قرار میدهند، کار برای امام علیهالسلام قاعدتاً دشوار بود؛ درست است؟
جباری: بله. امام جواد علیهالسلام با خلیفهی زیرک و مزوری روبهرو بودند و این کار را دشوار میکرد. امام ناچار بودند که از شیوههایی استفاده کنند تا هم تزویر مأمون را برملا کنند و هم آثار آن تزویر را در جامعهی شیعی و اسلامی خنثی کنند. به عنوان نمونه در ماجرای ازدواج امالفضل دختر مأمون با امام جواد علیهالسلام؛ مأمون ظاهر قضیه را اینطور جلوه میداد برای بنیالعباس که من به لحاظ فضلی که در محمدبنعلی الجواد علیهالسلام سراغ دارم، میخواهم امالفضل را به او تزویج کنم. در واقع اما قضیه فرق میکرد؛ با شخصیتی که از مأمون سراغ داریم، او میخواسته یک جاسوس را وارد خانهی امام جواد علیهالسلام کند تا از نزدیک آن حضرت را تحت کنترل داشته باشد. چنانکه تلاش کرد بعضی از اصحاب امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را به نحوی جذب خود کند و آنها را بخرد. یکی از نمونههای بارز آن، هشام بن ابراهیم راشدی عباسی است. این شخص وکیل امام رضا علیهالسلام و کارگزار آن حضرت بود و نقش وکالت ایشان را داشت، اما همین که همراه امام رضا علیهالسلام به مرو سفر کرد، مأمون توانست او را جذب کند و به جاسوس مأمون در خانهی امام رضا علیهالسلام تبدیل شد. او اخبار امام را تماماً به مأمون منتقل میکرد و به همین خاطرحتی به لقب عباسی معروف شد.
این پیشینه را وقتی در مورد مأمون در نظر بگیریم، طبیعی است که دربارهی تزویج امالفضل با امام جواد علیهالسلام نیز دچار سوء ظن شویم. هم شخصیت و هم عملکرد مأمون، برای ما هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که حتی پیش از تزویج امالفضل این مسأله وجود داشته که کسی را داخل خانهی امام جواد علیهالسلام بفرستند و چه کسی بهتر از همسر امام جواد علیهالسلام که راحت بتواند اخبار را منتقل کند؟
در این سوی ماجرا، امام جواد علیهالسلام چه راهکارها و راهبردهایی را برای مقابله با تزویرهای مأمون به کار بردند؟
جباری: یکی محور فرهنگی و علمی بود، که از مهمترین محورها همین است. امثال مأمون از طریق جلسات مناظره تلاش داشتند امام را رسوا کنند، اما در آن جلسهی مناظره که مأمون ترتیب داد و یحیی بن اکثم یک سؤال فقهی از امام جواد پرسید، پاسخ فنی و متبحرانهی امام، رنگ یحیی بن اکثم را تغییر داد و یحیی بن اکثم دیگر نتوانست سؤال کند. یحیی ابن اکثم دربارهی حکم مُحرِمی پرسید که در حال احرام، حیوانی را کشته باشد. امام جواد علیهالسلام او را سؤالپیچ کرد و سؤال او را با سؤالهایی پاسخ داد. او رنگ باخت و اهل مجلس کاملاً متوجه شدند که یحیی مغلوب شده است. مأمون برای این که جلسه را جمع کند، گفت: ما به همین مقدار راضی هستیم. بنابراین یکی از کارهای امام، کاربرد روش علمی است.
درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم. […] امام علیبن موسیالرضا صلواتاللهعلیه و امام جواد صلواتاللهعلیه همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهرهی مأمون کنار بزنند و موفق شدند. (بیانات رهبر انقلاب در خطبهی نمازجمعه ۱۳۵۹/۷/۱۸)
محور دوم، بحث شاگردپروری در حرکت فرهنگی بود. امام جواد علیهالسلام -مثل دیگر ائمه علیهمالسلام- شاگردان خوبی همچون علی بن مهزیار اهوازی و ابن ابی نصر بزنطی را تربیت کرد و اصول و مبانی صحیح عقلی و نقلی را به گونهای در اختیار آنها میگذاشتند که خود آنها بهتنهایی اهل فن میشدند و آنها را در جامعهی شیعه اشاعه میدادند. امام جواد علیهالسلام در جلسهای با حضور فقها و علمای اهل سنت که روایاتی را نقل میکردند، مستدل و با حرّیت تمام، روایات آنها را نقد کردند.
پس یک کار امام علیهالسلام، ایستادن در برابر روایات کذب بود. محور دیگری که بهخصوص در مورد امام جواد علیهالسلام باید بگوییم، نقش اجتماعی و فرهنگی ایشان از طریق شبکهی وکلا بود. یعنی با وجود فشارها و محدودیتهای فراوانی که علیه ایشان وجود داشت و تحت نظر بودند، وکلایی را در اقصینقاط عالم اسلام منصوب کرده بودند. این وکلا بسیار زیرکانه و حسابشده با شیعیان ارتباط داشتند و نامههای شیعیان و وجوه شرعی را جمع و تقدیم امام علیهالسلام میکردند. اگر هم امام علیهالسلام در حبس بودند، به آن کسی میدادند که امام علیهالسلام تعیین کرده بود. البته این مسأله از قبل در میان ائمه علیهمالسلام وجود داشت، اما در دورهی امام جواد علیهالسلام شبکهی وکالت گسترش یافت و آمار وکلای ائمه این موضوع را نشان میدهد.
اقدامات امام جواد علیهالسلام چه تأثیری بر روند کلی شیعه گذاشت؟
جباری: همین افزایش وکلا نشاندهندهی تأثیر اقدامات امام جواد علیهالسلام در توسعه و افزایش شیعیان است، زیرا شبکهی وکالت از دوران امام صادق علیهالسلام به این طرف تشکیل شد. البته قبلاً زمینهی آن وجود نداشت، نه اینکه دیگر ائمه علیهمالسلام ارادهی تشکیل آن را نداشته باشند، بلکه تشیع به قدر کافی گسترده نبود. در عصر امام باقر علیهالسلام با حرکت فرهنگی آن حضرت کمکم این حرکت ثمر داد و امام صادق علیهالسلام وکلایی را در کوفه، مدینه، خراسان و … نصب کردند که اینها آغاز شبکهی وکالت بود. امام کاظم علیهالسلام نیز آن را رشد دادند در حدی که وقتی امام شهید شدند، دهها هزار دینار از وجوه شرعی شیعیان نزد آنها بود. حضرت امام جواد علیهالسلام اما این شبکه را رشد خاصی دادند. دلیلش این بود که امام علیهالسلام یک فرصت ۱۷ساله برای امامت داشتند که حضور ایشان هم عمدتاً در مدینه بود. بنابراین میتوانستند این شبکه را رهبری کنند. اینکه حضرت بر گسترش این شبکه تأکید میکردند، چون میدانستند در آینده دورهی غیبت رخ خواهد داد و شیعیان در دوران غیبت صغری نیازمند شبکهی وکالت خواهند بود و به واسطهی نواب باید به امام عصر علیهالسلام متصل شوند. بنابراین با سیاستی که امام در پیش گرفتند، هم شیعه حفظ شد و گسترش یافت و هم جان خود امام علیهالسلام و جان شیعیان حفظ شد، چون از ابزار تقیه و فرهنگی استفاده میکردند.
از سوی دیگر، طبیعتاً غلبهی امام جواد علیهالسلام در مناظرات علمی موجب میشد که شیعیان دلگرمتر شوند و این اتفاقات اثر مثبتی بر روند کلی شیعه میگذاشت. امام علیهالسلام آینده را میدیدند و جریانی را رهبری میکردند که میخواستند تا روز قیامت استمرار بیابد، نه یک حرکت مقطعی و احساسی.
بنابراین اگر بخواهیم ببینیم ائمه علیهمالسلام در حرکت سیاسی و فرهنگی خود پیروز و موفق بودهاند یا نه، اول باید ببینیم که تشیع حفظ شده یا نه، دوم اینکه شیعه گسترش پیدا کرده یا رو به تقلیل نهاده. در تاریخ میبینیم که بحمدالله تشیع به سبب منطق و پشتوانههایی که ائمه علیهمالسلام فراهم کردند، همواره گسترش پیدا کرده است.