قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / خلاصه کتاب: فقه تربیتی، نوشته حجت السلام و المسلمین اعرافی

خلاصه کتاب: فقه تربیتی، نوشته حجت السلام و المسلمین اعرافی

فقه تربیتی دانشی است که رفتارهای اختیاری صادرشده از مربیان و متربیان در مقام تربیت را از لحاظ اتصاف آن‌ها به یکی از احکام پنج‌گانه بررسی می‌کند و برای هر رفتار، از ادله آن، حکمی استنباط می‌کند.
ایده فقه التربیه یا فقه تربیتی در عرصه تعلیم و تربیت اسلامی و تأسیس دانش میان‌رشته‌ای به نام “فقه تربیتی” از حدود بیست سال پیش توسط حجت السلام و المسلمین اعرافی شکل گرفت و به مجامع علمی راه یافت و در حوزه علمیه قم کرسی درس خارج فقه تربیتی به خود اختصاص داد که در حال حاضر هم ادامه دارد.

 

 تهیه و تنظیم: هادی یعقوبی
واژه فقه دارای معانی گوناگونی است که یکی از آن معانی، فهم همراه با دقت و تأمل است. فقه در اصطلاح رایج قرآن و روایات به معنای شناخت همه معارف دین (اعم از عقاید، احکام و اخلاق) بود و به تدریج با گسترش دانش‌ها و تخصصی شدن علوم، این قلمرو محدود گشته و در خصوص بخش عملی و رفتاری دین یعنی احکام شرعی و دانش استنباط آن‌ها به کار رفته است.
امروزه فقه به عنوان دانشی مطرح است که موضوع آن به افعال مکلفین (آن‌گونه که شهرت دارد) محدود نمی‌شود، بلکه شامل انسان و شئون زندگی او نیز می‌گردد؛ خواه انسان به حد بلوغ رسیده یا در دوران کودکی باشد.
تعریف تربیت
واژه تربیت در زبان فارسی به معنای پروردن، آداب و اخلاق را به کسی یاد دادن به کار رفته است و در زبان عربی مصدر باب تفعیل است از “رَبَبَ و رَبَوَ” که ریشه “رَبَبَ” به معنای حضانت، حفظ و سرپرستی و ریشه دیگر آن “رَبَوَ” به معنای زیادت، رشد و نمو به کار می‌رود و در اصطلاح، فرایند یاری رساندن به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره زمان در یکی از ساحت‌های بدنی، ذهنی، روحی و رفتاری که به‌واسطه عامل انسانی دیگر به‌منظور دست‌یابی وی به کمال انسانی و شکوفا کردن استعداد‌های او یا باز‌دارندگی و اصلاح صفات و رفتارهایش صورت می‌گیرد.
پس از ذکر این مقدمه، به طرح پرسش‌های اصلی می‌پردازیم: چگونه فقه به عنوان یک دانش دستوری می‌تواند بر مبانی تربیت که گذاره‌هایی اخباری هستند، تأثیر‌گذار باشد؟
مبانی فقه تربیتی
در مقام پاسخ به این سؤال باید گفت؛ مبانی تربیتی به آن دسته از اندیشه‌های اساسی و بنیادین و گزاره‌های هست نما اطلاق می‌شود که زیربنای فرایند تربیت را تشکیل می‌دهد. به عنوان نمونه، اندیشه درباره خدا، جهان و انسان از جمله بنیادهای نظری تربیت آدمی است که دیدگاه مکاتب موجود دنیا در این باره مختلف است. مبانی تربیتی بر اساس منشاء و منبع، به سه دسته زیر تقسیم می‌شود:
أ‌. مبانی علمی: گزاره‌هایی ناظر به ویژگی‌های زیستی، اجتماعی و روانی انسان‌هاست.
ب‌. مبانی فلسفی: از ملاحظه‌های فلسفی مربوط به طبیعت آدمی، هدف‌ها و غایت‌های تربیت استنتاج می‌شود.
ج. مبانی دینی: گزاره‌های بنیادی تربیت است که از منابع و متون دینی برداشت می‌شود.
تعامل فقه و تربیت
و از سویی دیگر، فقه و تربیت دو عرصه مستقل از یکدیگر می‌باشند اما زمینه‌هایی برای تعامل و تأثیر و تأثر متقابل آن دو وجود دارد که این تعامل فقه با تربیت را می‌توان به دو‌گونه تصور کرد:
۱٫ اینکه فقه درباره مسائل، محتوا و عناصر مربوط به تربیت (صرف نظر از اسلامی و دینی‌بودن تربیت) اظهار نظر نماید.
۲٫ فقه درباره مسائل، محتوا و عناصر مربوط به تربیت با در نظر‌گرفتن تربیت در یک جامعه اسلامی اظهار نظر نماید. به این صورت که ما در رابطه با ارائه تعاریف هر یک از عناصر تربیتی به فقه مراجعه کنیم و ببینیم کدام یک از آن‌ها، از فقه و احکام آن قابل استخراج و اکتشاف‌اند که در این صورت فقه رنگ اسلامی و دینی به تربیت می‌بخشد.
با توجه به شیوه دوم تأثیر‌گذاری، می‌توان به مهم‌ترین زمینه‌های تعامل و اشتراک آن‌ها در موضوع، اهداف، اصول، روش‌ها، عناصر، ابعاد تربیتی و مراحل تربیت اشاره نمود:
 هدف فقه تربیتی چیست؟
هدف فقه تربیتی استنباط احکام است؛ چراکه فقه تربیتی خود شاخه‌ای از دانش فقه است که اهداف این دانش تازه‌تأسیس باید مطابق با اهداف دانش مادر باشد؛ البته رساندن مکلف به اهداف میانی و نیز پرورش متربیان با ویژگی‌های مطلوب، حفظ سلامت جسمی و روحی، روابط سالم اجتماعی در زمره اهداف فقه تربیتی قرار می‌گیرد.
مراد از اصول، دستورالعمل‌های کلی هستند که راهنمای تدابیر و فعالیتهای تربیتی مربی‌اند؛ مانند اصل رعایت توانایی‌ها و محدودیت‌های متربی، اصل تخفیف و مسامحه، اصل مثبت‌نگری و مانند این‌ها می‌توان اشاره نمود.
 روش‌های تربیت در فقه
همچنین می‌توان برخی از روش‌های تربیتی را از فقه برداشت نمود: از جمله روش تنبیه (که از باب‌های فقهی حدود، دیات، کفارات می‌توان برداشت نمود.) فریضه‌سازی و الزام‌بخشی به مسائل (حتمیت ‌دادن و الزامی ‌کردن فعالیت‌های تربیتی مهم) و همراهی باید و نباید‌‌های شرعی (بکار بردن معروف و منکر و مثبت و منفی با هم) و مانند این‌ها اشاره نمود.
در زمینه عناصر اساسی تربیت یعنی مربی (پدر و مادر، جد پدری، قیم و وصی، حاکم اسلامی و مؤمن عادل که هر کدام در شرایط ویژه‌ای ایفای نقش می‌کنند.) و متربی (تأکید فقه بر تمرین دادن و آماده‌سازی متربی برای پذیرش مسئولیت‌های شرعی پس از بلوغ) و محتوا (باید‌ها و نباید‌ها) نیز می‌توان در فقه اشاره نمود.
نکته‌ای که اینجا حائز اهمیت است اینکه برای کودک ممیّز در مرحله تمیز احکامی هست که قبل از این مرحله وجود ندارد و همچنین اسلام میان دو مرحله تمیز و رشد تفکیک قائل شده است که این‌ها از ویژگی‌های تربیت فقهی و اسلامی است.
راجع به ابعاد تربیتی، همه ابعاد مورد توجه فقه قرار گرفته است؛ یعنی همه باب‌ها و مسائل فقهی در راستای پرورش دو بعد فردی و اجتماعی انسان قابل دسته‌بندی است.
ویژگی مراحل تربیت
ویژگی مراحل تربیت فقه آن است که همه مقاطع تأثیرگذار را در بر‌می‌گیرد؛ از این رو سیر تکاملی این مراحل از هنگام انتخاب همسر و انعقاد نطفه (مرحله تمهید و آماده‌سازی) آغاز و در دوره پس از تولد، تمیز (مرحله تمیز) و بلوغ (مرحله استقلال) استمرار یافته و تا هنگام مرگ ادامه دارد.
از طرف دیگر تربیت چه به معنای عمل و فرآیند پرورش یا زمینه‌سازی آن و چه به معنای دانش تعلیم و تربیت و همچنین علوم تربیتی (به عنوان دانشی که در خدمت تربیت است) در فقه تأثیرگذار می‌باشند و این تأثیرات عمدتاً در زمینه‌های گوناگونی قابل مشاهده‌اند؛ مانند عرضه موضوعات نوین به فقه، تبیین موضوعات فقهی تربیتی، تحلیل تربیتی احکام فقهی و از همه مهم‌تر تدوین عرصه فقه تعلیم و تربیت و تأثیر در مبانی احکام فقهی.
فقه و عرضه مبانی تربیتی
حال با توجه به آنچه بیان شد، اگر مراد از تأثیر فقه بر مبانی تربیت، عرضه مبانی تربیتی توسط فقه باشد؛ به این معنا که فقه گزاره‌های عینی و حاکی از واقعیت‌های تربیتی را عرضه کند، پاسخ منفی است؛ چراکه فقه دانش شرعی و اعتباری می‌باشد و دانش اعتباری نمی‌تواند مبانی را که حکایت از واقعیت‌های عینی دارد، عرضه کند اما اگر مراد این باشد که احکام فقهی مبتنی بر واقعیات عینی و متکی بر معیارهای واقعی است و بخشی از این واقعیات، واقعیات‌های تربیتی است، پاسخ مثبت خواهد بود.
 حوزه‌های مرتبط با فقه تربیتی
حوزه‌های فکری و مباحثی که می‌توانند در گسترش و تعمیق معارف اسلامی در فضای علوم تربیتی اسلامی از آن‌ها استمداد بجوییم، به دو نوع رویکرد می‌توان اشاره کرد:
رویکرد اول به هشت حوزه ذیل تقسیم می‌شود:
حوزه اول: فلسفه تربیتی یا کلام خاص در حوزه تعلیم و تربیت: کلام خاص به گزاره‌هایی بنیادی و توصیفی در قلمروهای اجتماعی، فرهنگی، تربیتی با نگاه انسان‌شناسی و هستی‌شناسی می‌پردازد.
حوزه دوم: فقه تربیتی: که باید با دیدی فقهی به گزاره‌های تعلیم و تربیت پرداخت.
حوزه سوم: اخلاق تربیتی: به معنای اخلاق در حوزه تعلیم و تربیت.
حوزه چهارم: روش‌شناسی تربیت اسلامی: استنباط اندیشه‌های فلسفی و کلامی، فقهی و اخلاقی در حوزه تعلیم و تربیت نیازمند روش‌شناسی می‌باشد که به این منظور باید اصول فقه را بسط داد.
حوزه پنجم: نظام تربیت اسلامی: مجموعه‌ای از مفاهیم و اندیشه‌های منظم و سازمان‌یافته درباره تربیت است که نگاهی نظاموار و منسجم به تربیت در سطح کلان دارد. هرچند این نظام از آموزه‌های اسلام تغذیه می‌کند، ولی طراحی آن از عهده و توان فقه تربیتی خارج است؛ چراکه فقه تربیتی یکی از قطعه‌های پازل نظام تربیتی اسلام است که پازل‌های دیگری همانند تفسیر تربیتی، اخلاق تربیتی، سیره و حدیث تربیتی، فلسفه تربیت اسلام و مانند این‌ها نقش پر رنگی دارند.
حوزه ششم: تفسیر متون دینی با نگاه تربیتی: برای ورود به حوزه فلسفه تربیتی یا فقه تربیتی نیازمند مراجعه به قرآن و سنت هستیم؛ از این رو تفسیر متون دینی، چه قرآن و چه حدیث و سایر متون دینی مانند نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه ضرورت می‌یابد.
حوزه هفتم: سیره تربیتی: این حوزه به تحلیل عملکرد‌های تربیتی پیامبر و اهل بیت(ع) می‌پردازد.
حوزه هشتم: تاریخ تعلیم و تربیت: تاریخ حوزه‌های علمیه را مورد بررسی قرار می‌دهد.
از این هشت حوزه سه حوزه اول (کلام، احکام و اخلاق) جزء پایه و بنیاد نظام تربیتی اسلام می‌باشند و حوزه‌های دیگر جزء لوازم و نتایج مباحث تربیتی می‌باشند.
 
رویکرد دوم: پرداختن به تولید علم دینی در حوزه علوم تربیتی
لازم به ذکر است که پایه‌های علوم تربیتی اسلامی و تولید نظریه در زمینه تربیت اسلامی، بر فلسفه تربیت اسلامی و فقه تربیتی استوار است که هدف از فقه تربیتی، تأمین ضرورت بنیادی و نیز پاسخ‌گویی به مسائل مورد ابتلای جامعه در این قلمرو می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky