آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی از مراجع تقلید شیعه و از پیشگامان انقلاب اسلامی و بنیانگذار دانشگاه مفید، ظهر امروز و در سن ۹۱ سالگی در یکی از بیمارستانهای تهران دعوت حق را لبیک و دار فانی را وداع گفت.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی که از روز دوشنبه به دلیل مشکلات ناشی از عارضه گوارشی و با حالت شوک و عفونت از قم به تهران منتقل شده و در بیمارستان لاله بستری شده و بر اثر این شرایط دچار سکته قلبی نیز شده بود، دقایقی پیش دعوت حق را لبیک گفت.
آیتالله موسوی اردبیلی که پس از انقلاب اسلامی مسئولیتهای عالی قضایی را بر عهده داشت و پس از شهادت شهید بهشتی از سال ۶۰ تا ۶۸ ریاست دیوان عالی کشور را بر عهده داشته و عالیترین مقام قضایی کشورمان محسوب میشد و نیز عضویت در شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضویت در هیات سه نفرهٔ رسیدگی به اختلاف بنیصدر و دیگران، نمایندگی دورهٔ اول مجلس خبرگان رهبری، دادستانی کل کشور، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و مسئولیت اجرای فرمان شش مادهای امام خمینی را در کارنامه اجرایی خود داشت.
بنابراین گزارش، روز گذشته اکثر مقامات عالیرتبه کشورمان از جمله مقام معظم رهبری و رؤسای قوای سه گانه و نیز نمایندگان مراجع تقلید از آیتالله موسوی اردبیلی عیادت کرده بودند.
زیستنامه
آیتالله عبدالکریم موسوى اردبیلى، سحرگاه سیزدهم رجب ۱۳۴۴ هق، مقارن با سالروز میلاد امیرالمؤمنین علیهالسلام و برابر با ۸ بهمن ۱۳۰۴ ه ش در شهر اردبیل، در خانوادهاى روحانى وتهیدست متولد شد. پدر ایشان روحانى بزرگوار مرحوم سیدعبدالرحیم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سیده خدیجه بود که پیش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند. ایشان که آخرین و تنها فرزند ذکور خانواده بود، در سال ۱۳۴۶ ه ق، در دو سالگى مادر خود را در اثر بیمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهرانشان قرار گرفت.
شروع تحصیل و آغاز طلبگى
او تحصیلات خود را در اوان کودکى و در سن شش سالگى با ورود به مکتب خانه آغاز کرد و قرآن کریم را فرا گرفته آنگاه کتابهایى چون رساله عملیه، گلستان، تنبیه الغافلین، نصاب الصبیان، گلزار بهار، ابواب الجنان، مجالس المتقین، تاریخ معجم، درّه نادرى، تاریخ وصاف، حساب فارسى و برخى کتب دیگر را نزد معلمان خود آموخت.
در سال ۱۳۱۸ فراگیرى دروس عربى را آغاز کرده و در سال ۱۳۱۹ به قصد ادامه تحصیل در دروس حوزوى، وارد مدرسه علمیه ملاابراهیم در شهرستان اردبیل شد. در آن ایام رغبتى براى خواندن دروس حوزوى وجود نداشت به نحوى که این مدرسه تنها داراى چهار طلبه بود. در چنین شرائط سختى، ایشان طلبگى را آغاز نموده و دروس جامع المقدمات، سیوطى، جامى، مطول، حاشیه ملاعبدا…، شمسیه، معالم و شرایع را تا سال ۱۳۲۲ درهمان مدرسه به اتمام رساند.
هجرت به قم
موسوى اردبیلى در رمضان المبارک ۱۳۲۲ تصمیم گرفت به شهر مقدس قم مهاجرت نموده تحصیلات عالیه را در آن شهر مقدس ادامه دهد و در آخر همان ماه از اردبیل خارج و در نهم شوال وارد شهر مقدس قم شد و در یکى از حجرات فیضیه رحل اقامت افکند. مدت اقامت ایشان در شهر مقدس قم، سه سال و اندى به طول انجامید که در این مدت لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین، مباحثى از درس خارج اصول و بحثهایى از تفسیر قرآن و فلسفه را فراگرفته همزمان به تدریس معالم، لمعتین و قوانین مشغول شد.
ایشان در این مدت از محضر اساتید بزرگوارى استفاده برده و کسب دانش نمود؛ از جمله مقدارى از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیتالله سید محمّدرضا گلپایگانى، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدى را نزد آیتالله حاج سیداحمد خونسارى، رسائل را نزد آیتالله حاج شیخ مرتضى حائرى و آیتالله سلطانى، منظومه را نزد آیتالله حاج میرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آیتالله سید محمد حسین طباطبائى، به تحصیل پرداخت. افزون بر این، معظمله هیچگاه از ترویج معارف دین غفلت نکرده در ایام تبلیغ در مناطق مختلف ایران مجالس وعظ و خطابه تشکیل داده با سخنرانىهاى مذهبى خویش، شور و نشاط معنوى به جامعه تزریق مى کرد.
مهاجرت به نجف اشرف
آیتالله موسوى اردبیلى تصمیم گرفت به نجفاشرف مهاجرت نماید و در ۱۶ آبان ۱۳۲۴ ه ش برابر با اول ذىالحجه ۱۳۶۴ ه ق، به اتفاق مرحوم شیخ ابوالفضل حلال زاده اردبیلى از قم حرکت کرد. معظمله دوران اقامت خویش در نجف اشرف را بهترین ایام تحصیل خود مىداند که محیطى امن و آرام براى طلاب حاصل شده بود و محصلین غیر از تحصیل و تدریس و تحقیق، فعالیت دیگرى نداشت. ایشان نیز با شور و شوق زائد الوصفى، در دروس اساتید بزرگ حوزه در آن روزگار حاضر شده ضمن خوشه چینى از خرمن آن بزرگان، با علاقه مفرطى به تحقیق و تفحص پیرامون مسائل علمى مطرح در دروس حوزوى پرداخته و قسمتى از دروس آن اساتید را نیز به رشته تحریر درآورد.
فعالیت علمى در نجف
آیتالله موسوى اردبیلى در مدت اقامت در نجف اشرف، در اصول فقه مباحث قطع و ظن، برائت و اشتغال و پارهاى از مباحث الفاظ و در فقه، اعداد صلاه و اوقات، قبله و لباس مصلى و مکان مصلى و خلل صلوه و شروط تا آخر مکاسب را نزد مرحوم آیتالله خوئى، بحث طهاره را تا آخر وضو نزد مرحوم آیتالله حکیم، مبحث اجتهاد و تقلید را نزد مرحوم آیتالله سید عبدالهادى شیرازى، اول کتاب بیع را نزد مرحوم آیتالله میلانى، بیع صبى را نزد مرحوم آیتالله شیخ محمد کاظم شیرازى، مقدارى از عروه را نزد مرحوم آیتالله شیخ محمد کاظم آلیاسین و در فلسفه از اول طبیعیات تا آخر منظومه را نزد مرحوم صدراى بادکوبى تحصیل نموده همزمان دروس آیات عظام خوئى، میلانى و حکیم را نیز تقریر نمود.
مدت اقامت معظم له در نجف اشرف هر چند نستبا کوتاه بود و تنها قریب دو سال و اندى به طول انجامید، اما همین مدت کوتاه به دلیل اینکه اساتید آن روزگار حوزه نجف از اعاظم فقه و اصول قرون اخیر شیعه بودهاند، از نظر علمى براى ایشان بسیار پرثمر و ارزشمند بوده و دقتها و موشکافیهاى آن بزرگان در حوزه هاى فقه، اصول و فلسفه، تاثیرات شگرفى در شخصیت علمى معظمله گذاشت.
مناسب است سخنى را از آیتالله خوئى در مورد حضور ایشان در نجف اشرف نقل کنیم. ایشان از حضور کوتاه مدت سه طلبه که از قم به نجف اشرف رفته و پس از مدت کوتاهى بازگشته بودند ابراز تأسف نموده و فرمود: «اى کاش اینها در نجف مانده و به قم باز نمى گشتند». یکى از این سه تن، آیتالله موسوى اردبیلى بود.
بازگشت به ایران
آیتالله موسوى اردبیلى پس از بازگشت از عراق، در سال ۱۳۲۷ ه ش وارد قم شده در مدرسه فیضیه اقامت گزید. ایشان هنگام مراجعت از عراق مصمم بود در اسرع وقت به نجف بازگردد و با همین انگیزه، از به همراه آوردن وسایل و اثاثیه موجودشان در نجف اشرف، خوددارى کرده بود. ولى تقدیر بر خلاف این بود و دیگر امکان مسافرت مجدد جهت تحصیل در عراق براى ایشان فراهم نشد. هنگامى که به قم رسید، با دریافت خبر سلامتى پدر، براى اطلاع از وضع حوزه و کیفیت و کمیت دروس، چند ماهى در قم ماند و در همین مدت در جلسات درس خارج فقه مرحوم آیتالله بروجردى، فقه و اصول مرحوم آیتالله داماد و فلسفه مرحوم علامه طباطبایى (منظومه) حاضر شد.
اشتغالات و حوادث مدت اقامت در قم
۱- ادامه تحصیل
چنانکه بیان شد مهمترین اشتغال معظمله در قم، ادامه تحصیل و تحقیق بود و علاوه بر حضور مستمر در دروس اساتید حوزه یعنى آیات عظام مرحومین بروجردى، سید محمد داماد و علامه طباطبائى، در دروس دیگرى مانند درس اخلاق امام خمینی و دروس فقه خصوصى مرحوم آیتالله گلپایگانى و مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضى حائرى و مرحوم آیتالله حاج سید احمد خونسارى شرکت مىکرد.
۲- ادامه تدریس
از سنت هاى دیرپا و بسیار خوب حوزه هاى علمیه که تاثیرى ماندگار و شگرف در پرورش روح علمى و تربیتى طلاب دارد، اشتغال به تدریس در کنار تحصیل است. به پیروى از این سنت حسنه، از اشتغالات اساسى ایشان در مدت اقامت در قم، تدریس رسائل، مکاسب، کفایه و منظومه به طلاب خوش فهم و کوشا بود که اغلب این جلسات به صورت عمومى برگزار مى شد. علاوه بر آن تعدادى درس خصوصى خارج فقه و اصول نیز براى برخى مشتاقان و علاقمندان توسط ایشان ارائه مى گشت.
۳- فعالیت قرآنى
یکى دیگر از فعالیتهاى آیتالله موسوى اردبیلى در مدت اقامت در قم، فعالیتهاى قرآنى و بحث تفسیر قرآن بود که دو روز در هفته با حضور برخى از فضلاء حوزه برگزار مىشد. این جلسه در تمام مدت اقامت ایشان در قم به طور منظم و مستمر ادامه داشت و پس از مهاجرت معظمله از قم نیز، جلسه مزبور توسط سایر اعضا ادامه یافت و نیز تاکنون یکى از فعالیتهاى اصلى ایشان، قرآن پژوهى و پرداختن به علوم قرآن و تفسیر آن بوده که حاصل این مطالعات، گاهى به صورت مقاله در نشریات مختلف منتشر مىشود.
۴- انتشار مجله
در مدت حضور در قم، توسط ایشان و عده اى از فضلاء و روحانیون حوزه علمیه، براى نخستین بار مجله اى به نام مکتب اسلام در قم منتشر شد که با استقبال کم نظیرى روبرو گردید. معظمله که از بانیان این مجله بود، مقالاتى در آن به رشته تحریر درآورد که از آن جمله مى توان به سلسله بحثهاى «دین از نظر قرآن» و مقالاتى مانند «قرآن یا آفتابى که غروب ندارد» و «طوفان نوح» اشاره کرد. همکارى ایشان با این مجله فقط تا ۹ شماره ادامه یافت و پس از مهاجرت از قم، همکارى خویش را با مجله قطع نمود.
۵- سفرهاى تبلیغى
علیرغم فشارها و تضییقاتى که حکومت وقت براى روحانیون بخصوص روحانیانى که دغدغه سیاست نیز داشتند اعمال مى کرد، معظمله پرداختن به امور تبلیغى را از اشتغالات اساسى خویش به شمار مى آورد و از این رو در ایام تعطیلى دروس حوزوى، ایشان جهت تبلیغ به نقاط مختلف کشور سفر مى کرد. هنوز هم در شهرهاى ارومیه، مشهد، بندر انزلى، درگز، همدان، اردبیل، بابل، بهشهر و … مؤمنانى خاطره شیرین سخنرانی هاى پرشور و پرجذبه ایشان را به خاطر دارند.
۶- فعالیت سیاسى
بدون تردید اسلام به سعادت دنیا و آخرت انسانها توجّه نموده است و از همین رو دخالت در امور سیاسى و حساسیت نسبت به وضع اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى مسلمانان، از وظایف اصلى روحانیت محسوب مىگردد. روحانیت داراى دغدغه سیاسى از همان ابتدا با دخالت در مسائلى که سرنوشت مسلمانان و آینده آنان با آن بستگى داشت، تلاش کرده است این وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد. از جمله این حوادث، داستان کنگره جهانى پیمان صلح در زمان نخست وزیرى دکترمحمد مصدق بود که ابتدا گروه زیادى از شخصیت هاى دینى و سیاسى ایران پیام آن را تأیید و امضاء کردند، اما پس آن که معلوم شد سرنخ ماجرا در دست کمونیست ها است، بسیارى از آن افراد تأیید خود را پس گرفتند ولى برخى دیگر از جمله سید على اکبر برقعى و شیخ محمدباقر کمره اى، بر عقیده خود اصرار ورزیده و به محل کنگره در وین نیز رفتند. هنگام بازگشت برقعى، گروههاى متمایل به مارکسیسم، مراسم استقبال برگزار کردند. طلاب قم به مخالفت برخاستند و در نتیجه درگیرى پیش آمد و در مقابل شهربانى تیراندازى شد که منجر به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن عده اى دیگر کردید. اعتراضات و درگیری ها به مدت دو روز ادامه داشت. دربار شاه و برخى گروه هاى دیگر نیز، هر کدام با اهداف و انگیزههاى خاص خود، قضیه را پیگیرى مى کردند. دکتر مصدق براى بررسى و آرام کردن اوضاع، آقاى ملک اسماعیلى را به عنوان نماینده خود خدمت آیتالله بروجردى فرستاد.
آیتالله موسوى اردبیلى که در این جریان یکى از دست اندرکاران و گردانندگان مبارزه طلاب بود، از جانب آیتالله بروجردى با ملک اسماعیلى دیدار کرد و آنگاه در صحن مطهر معصومه علیهما السلام براى مردم سخنرانى کرده و پیام آیتالله بروجردى را به مردم ابلاغ نمود.
مراجعت و فعالیت در اردبیل
کثرت فعالیتهاى علمى، تبلیغى، فرهنگى و سیاسى باعث گردید که در ماه رمضان سال ۱۳۳۸، ضعف و بیمارى بر ایشان غلبه یابد که پس از مراجعات مکرر به پزشکان، تغیر محل سکونت و کاستن از فشار کار به معظمله توصیه گردید و در پى آن ناگزیر در سال ۱۳۳۹ به منظور گذراندن ایام تعطیلات تابستانى قم را به قصد اردبیل ترک فرمودند
با اقامت آیتالله موسوى اردبیلى در اردبیل، جمعى از فضلاء و طلاب اردبیل که در قم مشغول تحصیل بودند، به اردبیل بازگشتند و نزد معظمله به فراگیرى سطوح عالى رسائل، مکاسب و کفایه پرداختند و پس از مدتى، ایشان تدریس خارج اصول و خارج فقه مکاسب و عروه را آغاز نمود.
گسترش فعالیتهاى سیاسى معظمله در اردبیل، باعث شده بود که کنترل و نظارت دستگاههاى امنیتى رژیم بسیار شدید شود تا جایى که بر اثر هجوم مکرر مأموران ساواک به منزل ایشان، هرگونه آسایش و امنیت حتّى در منزل نیز از معظمله سلب گردید. در نتیجه ایشان ناچار گردید نظر مشورتى امام خمینی را در مورد مهاجرت از اردبیل جویا شوند. امام نیز در پاسخ فرمودند: «ما صلاح نمىدانیم که آقایان شهرها را ترک کنند و به تهران یا قم بروند، ولى گویا وضع شما به گونه اى است که ناچارید مسافرت کنید. در عین حال خودتان بهتر مى دانید و مى توانید تصمیم مناسبترى بگیرید». پس از دریافت نظر امام که اتخاذ تصمیم مناسب را به شخص ایشان واگذار نموده بودند، معظمله تصمیم گرفت که از اردبیل هجرت کند، اما ضرورى بود که جهت گمراه کردن مأموران ساواک و رفع مزاحمتهاى احتمالى، زمینه مناسبى براى این کار فراهم شود.
در سال ۱۳۴۷ که زلزله منطقه وسیعى از اطراف مشهد را تخریب کرد، حکومت وقت تصمیم گرفت ظاهر مردمى به خود گرفته و کمک مردم را به نام خود جمع آورى کرده و به دست آسیب دیدگان برساند؛ لذا با صدور اعلامیه ها و بیانیه هاى مکرر و برپا کردن چادرها در میادین شهرها مردم را به کمک فراخواند. ولى هر چه بیشتر سعى کردند کمتر به نتیجه رسیدند. در جهت مقابل، روحانیون و علماء شهرستانها مستقلاً به جمع آورى کمکهاى مردمى مبادرت ورزیدند و در همین راستا، معظمله نیز در اردبیل با همراهى برخى دوستان، با صدور اطلاعیه مردم را در مسجد جمع نموده و به جمع آورى اعانه پرداختند. با توجه به اقامت مرحوم آیتالله میلانى در مشهد، قرار شد کمکهاى جمعآورى شده جهت مصرف در مناطق زلزله زده خدمت ایشان ارسال شود. این واقعه زمینه مناسبى فراهم ساخت که آیتالله موسوى اردبیلى به عنوان مسئول کمک رسانى و همچنین به بهانه چاپ کتاب جمال ابهى، بدون اینکه کسى را از قصد خود مبنى بر عدم مراجعت به اردبیل مطلع سازند، به سمت تهران حرکت کنند.
اقامت و فعالیت در تهران
آیتالله موسوى اردبیلى در تابستان ۱۳۴۷ و پس از اقامت در تهران، گذشته از اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانى در مسجد نصرت تدریس خارج فقه (کتاب خمس) و جلد اول اسفار را براى برخى طلاب جوان و مستعد، آغاز نمود وعلاوه بر آن، حلقه بحث فلسفى را نیز با برخى از دوستان همفکر خویش تشکیل داد و پس از چند صباحى با همکارى و همفکرى بعضى از دوستان دیگر مانند شهید آیتالله بهشتى، شهید آیتالله مطهرى، شهید حجتالاسلام مفتح و برخى دیگر، تحقیق در علوم قرآن را به صورتى جدى آغاز نمودد.
پژوهش عمیق در علوم قرآن نیازمند مکان مناسب و نیز کتابخانه اى غنى بود. براى این منظور محلى در جوار مسجد امیرالمؤمنین علیهالسلام تهیه شد و در آنجا، کتابخانه اى اختصاصى جهت استفاده تحقیقاتى تاسیس گردید. علاوه بر آن، جلسات تفسیر قرآن پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، به طور مرتب در مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام توسط معظمله برگزار مى شد. با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان در ایران شایع و رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاسهاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسائل عقیدتى و فرهنگى، روز به روز بیشتر احساس مىشد. به همین منظور، مسجد و کانون توحید توسط ایشان در خیابان پرچم احداث گردید که کلاسهاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى ایران در آنجا برگزار شد.
بعلاوه، در راستاى همین اهداف، مدارس راهنمایى و دبیرستان مفید را نیز در تهران احداث نمود که هنوز هم تمام این مراکز به فعالیت خود ادامه مىدهند. همه این مراکز تحت پوشش موسسه اى به نام موسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داشت. این فعالیتها تا ۱۳۵۷ ه ش ادامه داشت.
۱- فعالیتهاى علمى و فرهنگى
تدریس خارج فقه و اصول، تدریس جلد اول منظومه براى طلاب و روحانیان، تدریس کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، سلسله بحثهاى تکامل، فلسفه تاریخ، و دیگر مباحث مهم فلسفى ضرورى براى دانشجویان، برگزارى جلسات تفسیر براى نمازگزارانى که به مسجد مى آمدند، بحث و گفتگو پیرامون مبانى فلسفى و تحقیق در مسائل علوم قرآنى با گروههاى مختلف از متفکران، از جمله اشتغالات علمى و فرهنگى ایشان در مدت اقامت در تهران بود. دامنه این فعالیتها به حدى گسترش یافت که حساسیت رژیم را برانگیخت و در نهایت با یورش ماموران ساواک به مرکز تحقیقات، کلیه وسایل و دستگاههاى آنجا به یغما رفت و کتابخانه نیز تاراج شد به گونه اى که فیشها و یادداشتهاى محققین شاغل در مؤسسه را غارت نموده و مرکز را به تعطیلى کشاندند.
۲- تأسیس مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام
در سال ۱۳۴۸ جهت منسجم کردن اقدامات فرهنگى، معظمله به همراه تنى چند از دوستان، مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام را تأسیس کرد که به لطف خداوند از بدو تأسیس تا کنون، منشاء خدمات زیادى شده است به گونه اى که ۳ باب مسجد، یک مرکز فرهنگى، ۴ مدرسه راهنمائى و دبیرستان و دانشگاه، تا کنون توسط این موسسه تأسیس شده و در حال فعالیت هستند. در دهه اول انقلاب، یعنى از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۸، به دلیل شرائط خاص کشور، تحولى در زندگى معظمله پیش آمد به گونه اى که ناچار شدند اوقات فعالیت خود را به دو بخش مستقل و جدا از هم تقسیم نمایند؛ بخش اول آن را اشتغالات علمى و فرهنگى و بخش دوم آن را مسائل سیاسى، حکومتى و اجرائى تشکیل مىداد. چنانکه گفتیم در این نوشتار، تنها به بخش اول مى پردازیم چرا که بخش دوم نیازمند بحث مفصلى است که از حوصله این مختصر خارج است و فرصت دیگرى را مىطلبد.
فعالیتهاى علمى و فرهنگى در دهه اول انقلاب
در طى یازده سال اول انقلاب، اشتغالات علمى و فرهنگى معظمله روند و وضع دیگرى پیدا کرد. از جمله اشتغالات جدید ایشان، تدوین قوانین کیفرى، جزائى و حقوقى دادگسترى و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامى بود. با توجه به اینکه پاره اى از قوانین موضوعه قبل از انقلاب به ویژه قانون مجازات عمومى برگرفته از قوانین اروپائى بود، چنین کار گسترده و وسیعى نیازمند صرف وقت فراوانى بود. براى این منظور کمیسیونى از فقهاء و حقوقدانان تشکیل شد و با همکارى دوستان متفکر و اندیشمند، این مهم به انجام رسید و در نهایت قوانین جدید به صورت مدون و منقح و مطابق با شرع، تنظیم و ارائه گردید. بدیهى است این امر حسب ضرورت و به منظور تدوین قوانین و مقررات منطبق با شرع صورت گرفت و این هرگز بدان معنى نیست که آن قانون از جامعیت و کمال برخوردار بوده و فاقد هرگونه نقصانى است بلکه ممکن است نیازمند بازنگرى مجدد باشد. از طرف دیگر گاهى مسائلى در محاکم پیش مىآمد که در قوانین مدونه پیشبینى نشده بود و قاضى نیز نمىتوانست، حکم مسئله را از قوانین موجود استخراج نماید. وانگهى اصل ۱۶۷ قانون اساسى، قاضى را موظف نموده است که کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیافت، با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و بدیهى است تمامى قضات به آسانى از عهده این مهم بر نمىآیند، خصوصا در مسائل مستحدثه و نوپیدا که در متون و منابع معتبر فقهى نیز حکم روشنى پیرامون آنها وجود ندارد.
در چنین مواردى راهنمائى و استخراج احکام شرعى مسائل مستحدثه قضائى، از دیگر اشتغالات مهم ایشان بود. یکى دیگر از مشکلات قوه قضائیه، جایگزینى قضات بازنشسته و تصفیه شده با قضات جدید بود که غالبا آشنایى زیادى با کارهاى ادارى نداشتند. با توجه به اینکه شرط قضاوت از نظر شرع مقدس اسلام، رسیدن به درجه اجتهاد در مبانى فقهى است، ضرورى بود که از فضلاء اهل علم و طلاب حوزه براى قضاوت استفاده شود، ولى با توجه به اینکه در حوزه علمیه قم و نجف، آقایان مدرسین بیشتر کتابهاى عبادات مانند کتاب صلاه و کتاب صوم را تدریس مىنمودند و تدریس کتابهاى قضا، حدود، دیات و قصاص، در حوزه ها چندان معمول نبود، کسانى که متعهد بودند در قوه قضائیه کار بکنند، اکثرا با مسائل قضا آشنا نبودند. از طرف دیگر آنچه در کتب قضا نوشته شده است، تناسب چندانى با اوضاع اجتماعى جوامع امروزى ندارد. همه این عوامل دست به دست هم داده و مشکلات حادى را براى قوه قضائیه به بار آورده بودند. براى حل این دو مشکل به طور همزمان، معظمله تدریس یک دوره خارج کتاب قضا را براى قضات آغاز کرد و همزمان، کتاب فقه القضا را به رشته تحریر در آورد و در آن مسائل جدیدى را که در متون فقهى سابق وجود نداشت ولى پیدایش آنها در جوامع فعلى اقتضاى فهم احکام شرعى آنها را دارد، مورد بحث و بررسى قرار داد.
فعالیت علمى دیگر ایشان، بحث و بررسى علمى و فقهى، پیرامون مسائل مهم اقتصادى از قبیل امور بانکى و پولى، معاملات جارى کشور، نظام اقتصادى حاکم بر آن و… بود که به شدت مورد نیاز جمهورى نوپاى اسلامى بود و قبل از آن هیچ کار گسترده اجرائى در زمینه آن انجام نگرفته بود. در این مسیر مطالعات گستردهاى در خصوص نظام اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستى و مقایسه آنها با نظام اقتصاد اسلامى توسط معظمله صورت گرفت و نتایج آنها مکتوب شده است.
هجرت مجدد به قم
چهار دهم خرداد ۱۳۶۸ ه ش امام خمینی رحلت فرمود. پس از این حادثه، آیتالله موسوى اردبیلى که در دوران حیات امام بارها تقاضاى کناره گیرى از مسئولیتها و پرداختن به اشتغالات علمى را از ایشان نموده و پاسخ منفى شنیده بود، در شهریور همان سال به قم هجرت نمود و اشتغالات جدیدى را به شرح زیر آغاز کرد:
۱- تدریس و بحث و تحقیق
ایشان از ابتداى اقامت مجدد در شهر مقدس قم، آغاز به تدریس خارج فقه و اصول نمود که در این مدت (تا سال ۱۳۷۹) یک دوره خارج اصول و نیز یک دوره فقه جزائى اسلام شامل قضاء، حدود، قصاص، دیات و شهادات را تدریس نموده و آنها را به رشته تحریر در آورد که تا کنون کتابهاى فقهالقضاء، فقه الحدود و التعزیرات، فقه الدیات و فقهالقصاص و کتاب فقه الشهادات به چاپ رسیده است. همچنین در این مدت در ایام تعطیل حوزه علمیه قم، اقدام به تدریس کتاب شرکت و مباحث اجتهاد و تقلید و بیمه فرمود که از آن میان کتاب فقه الشرکه و کتاب التأمین در یک جلد به طبع رسیده است. پس از پایان بردن مباحث مهم کیفرى، تدریس مباحث حقوقى و مدنى اسلام را در دستور کار خویش قرار دادند که به جهت اهمیّت مضاربه و ابتلاء شدید جامعه به آن، آن را در اولویت قرار داده و تدریس آن را به پایان رساند.
۲- تأسیس و اداره دانشگاه مفید
آیتالله موسوى اردبیلى، از دورانى که در قم مشغول تحصیل بود، مانند هر طلبه و محصل درد آشنایى در مورد نواقص حوزه مىاندیشیدند و آرزو داشت روزى فرا برسد که این نواقص از حوزه بر طرف بشود. یکى از مهمترین نواقص حوزه این است که برنامه درسى آن همان برنامه سابق بوده و هیچ تحول و تغییرى در آن ایجاد نشده است؛ لذا احکام مسائل جدیدى که در اثر تحولات جوامع و زندگى انسانها بوجود آمده است، در این کتابها یافت نمىشود و یا بحث کافى در مورد آنها نشده است. مسائل مهم دانش حقوق بویژه حقوق بینالملل همچون احکام مرزها، صلاحیتها، دریاها و مناطق تحت حاکمیت کشورها؛ مقاوله نامه ها و میثاق هاى بین المللى؛ تابعیتها؛ همچنین مسائل اقتصادى از قبیل بانک، بانکدارى بدون ربا، بیمه، پول، و …؛ و نیز مسائل حکومتى و سیاسى و بحث و بررسى فقهى پیرامون نهادهاى اجتماعى جدید چون قواى سه گانه، و همچنین علومى مانند جامعه شناسى، فلسفه و کلام جدید، علوم سیاسى و … به شکل آکادمیک و امروزین آنها، در حوزهها مورد بحث و بررسى کامل قرار نگرفته و علیرغم نیاز شدید جوامع اسلامى به آنها، هنوز هم خلأهاى فراوانى در این زمینه به چشم مى خورد. از طرف دیگر طبیعى است که اداره حکومت اسلامى نیازمند متخصصین متعهدى است که علاوه بر آشنایى کامل با علوم حوزوى، با علوم جدید نیز آشنایى کامل داشته و از توانایى کافى جهت پاسخگویى به مسائل جدید و بیان دیدگاه اسلام در مسائل مطروحه برخوردار باشند.
براى حل این مشکلات و نواقص و رفع آنها، هنگامى که ایشان تصمیم به اقامت مجدد در قم گرفت، اقدام به تأسیس مؤسسهاى به نام دانشگاه علومانسانى (دارالعلم) مفید نمود. هدف از تأسیس این دانشگاه این است که علوم مورد نظر اسلام، یعنى علوم انسانى در آنجا تدریس شود و نظرات اسلام نیز در ردیف نظرات سایر مکاتب مورد بحث و بررسى قرار گیرد.
آثار علمی
از مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی تألیفاتی بسیاری برجای مانده که برخی آنان عبارتنداز: فقه القضاء در ۲ مجلد، فقه الحدود والتعزیراتجلددر ۴ مجلد، فقه الدیات، فقه القصاص، فقه الشرکه والتأمین، فقه المضاربه، فقه الشهادات، حاشیه بر خیارات مکاسب (مخطوط)، یک دوره کامل اصول فقه (مخطوط)، تقریرات دروس آیات عظام حکیم و خوئى در فقه و اصول (مخطوط)، الرسائل الفقهیه (مشتمل بر بحثهاى: ربا، تلقیح مصنوعى، ذبیحه اهل کتاب،…)، مخطوط، مقالاتى در تفسیر قرآن، اخلاق (تدریس در دانشگاه مفید)، مخطوط، چهار جلد اقتصاد (مخطوط)، یک دوره اقتصاد اسلامى بر اساس کتاب و سنت (مخطوط)، جمال ابهى (در رد بهائیت)، رساله عملیه، مناسک حج، نهج الرشاد (رساله عملیه به زبان عربى)، مناسک الحجّ – عربی، استفتائات و…
«تحریریه شبکه اجتهاد»، این ضایعه را به حوزههای علمیه، مراجع عظام، شاگردان و خانواده آن مرحوم تسلیت گفته و علو درجات و مغفرت الهی را از درگاه خداوند متعال خواستار است.