رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان قم گفت: آسیبی که وجود دارد، جهل نسبت به اهل سنت است. همچنین در فضای تقریب متاسفانه بشدت سیاست زده هستیم.
به گزارش شبکه جتهاد؛ شاید آنچه ضمن برگزاری همه ساله کنفرانس وحدت و حواشی مربوط به آن مورد غفلت قرار میگیرد آسیب شناسی عملکرد تقریبی دستگاههای نظام است. عملکردی که باید مورد ارزیابی قرار گیرد تا بررسی شود اقدامات انجام شده تا چه حد در ایجاد وحدت اسلامی و همگرایی کشورهای اسلامی موثر بوده است. برای این منظور با حجتالاسلام دکتر مهدی فرمانیان رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان قم به گفتگو نشستیم. متن زیر مشروح گفتگوی مهر با این استاد دانشگاه است.
به نظر شما رویکرد ما نسبت به تقریب در این ۳۰ سال چه آسیبهایی داشته است؟
فرمانیان: یکی از مهمترین مشکلات موجود این است که در کشور ما بسیاری از مسئولانِ مرتبط با پرونده وحدت، در موقعیتی بودند که باید تقریب را با جان و دل قبول میکردند، هم در باب نظری و هم در باب عملی، اما متاسفانه برای بسیاری این مساله حل نشده است! در بسیاری از مراکز این چنین است، جایی که باید فردی تقریبی وجود داشته باشد، وجود ندارد. این باعث میشود که ما، در مواردی که نص صریحی در مورد عملکرد تقریبی وجود دارد، وحدت را ظاهرا رعایت کنیم؛ ولی در مواردی که نص صریح نداریم- که در اکثر موارد ما خلاء قوانین و رویکردهای مکتوب تقریبی داریم- ضد وحدت عمل میکنیم.
این موارد را میتوانم با ذکر جزییات مثال بزنم از وزارت امورخارجه، سازمان ارتباطات، مجمع تقریب، نماینده ولی فقیه در امور اهل سنت و…
بنده میتوانم الان مرکزی را معرفی کنم که صراحتا به زیردستان خودشان میگویند، چوب لای چرخ بگذارید تا این کار به سامان نرسد، در حالی که وظیفه شان صدرصد درباره وحدت است. به نظر حقیر این جزو اساسیترین مشکلاتی بوده که باعث شده، در این چند سال گفتمان وحدت به سامان نرسد.
وقتی آقایی مسئول فلان مرکز میشود که کارش ارتباط و تعامل با اهل سنت است؛ ولی هیچ اعتقادی به وحدت و تقریب ندارد، چه اثری دارد؟
از فلان مسئول سوال کردیم که چرا فلان اقدام وحدتی را انجام ندادید، در پاسخ به ما گفت «من جواب حضرت زهرا(س) را چه بدهم!» با این نگاه نه تنها اقدام وحدتی که بسیاری از اقدامات ضد وحدتی و ضد تقریبی هم توجیه میشوند.
دومین آسیبی که وجود دارد، جهل نسبت به اهل سنت است. بنده موارد متعدد دیدم، که مثلا فلان فرد بیست سال با اهل سنت تعامل داشته است؛ آنهم نه در ایران، بلکه در خارج از کشور مسئولیت داشته است؛ وقتی حرفهای ما در مورد اهل سنت را میشنود، احساس میکند هیچ چیزی از اهل سنت نمیداند! به آن فرد گفتم در این بیست سال چگونه با اهل سنت تعامل میکردی؟
فاجعه آمیزتر این است که این آقایانی که ده سال، بیست سال، در خارج کشور مسئول بودند و با اهل سنت ارتباط داشتند ولی هیچ چیز از اهل سنت نمیدانند، در ایران در راس اتاق فکرهای نظام قرار میگیرند و میشوند جزء کارشناسان اهل سنت شناس! در نتیجه میخواهید تصمیماتی که گرفته میشود، وحدتی یا دقیق باشد!؟ بعد همه تعجب میکنند که چرا فلان فرد یا فلان گروه را در اهل سنت از دست دادیم؟ یا چرا فلان جریان معروف در اهل سنت اینگونه با ما برخورد کردند؟ دلیلش این است که اینها سنی شناس نیستند!
و مهمتر اینکه اگر کسی پیدا شد و گفت: «ای کسانی که تابحال با اهل سنت بودید و تحلیل ارائه کردید، اهل سنت را درست نشناختید، اهل سنت اینگونه که ما فکر میکنیم نیستند. اهل سنت را باید درست بشناسید.» هیچ وقت به خود اجازه نمیدهند که حتی کوچکترین تاملی کنند، که نکند ما اشتباه میکنیم! تمام راهها را بر کسانی که تحلیلی متفاوت از نگاه آنها دارند، مسدود میکنند.
بطور مثال کتابی است که جدیدا چاپ شده و برخلاف نظر بعضی آقایان بوده است، میخواهند از دل این کتاب استخراج کنند که این کتاب بر خلاف سیاستهای نظام است. بعد از ما نظر خواستند، بنده گفتم، «خوب این کتاب که همش درست و صحیح است.» عوض آنکه نوک پیکان نقد و اتهام به سمت آن کسانی باشد که اهل سنت را اشتباه معرفی کردند، جهت اتهام به سمت کسی است که تحلیل جدید و درستی ارائه میکند!
وقتی در دیدارها و جلساتی که داریم، حرفهای خودمان را در باب اهل سنت ارائه میکنیم، آخرین چیزی که میگویند این است که «اینطور که فرمانیان میگوید، نیست.»
برخی نمیخواهند باور کنند که فضای جهان اسلام متفاوت از آن چیزی است که آنها میپندارند.
سومین آسیب این است که در فضای تقریب متاسفانه بشدت سیاست زده هستیم، یعنی آمده ایم در تمام جهان اسلام کسانی که به سیاستهای انقلاب اسلامی ایران به به و چه چه کردند، همانها را دعوت کردیم. نیامده ایم آن منتقد را دعوت کنیم و ایران و قم و علما و…را به آنها نشان بدهیم و باب گفتگو و تعامل را باز کنیم. بسیاری از کسانی که ما در کنفرانسها دعوت کردیم، جایگاه اجتماعی پایینی در کشور خودشان دارند. تقریب یعنی اینکه ما به هر نحو و طریقی باب گفتگو را با بزرگترین عالم فلان کشور که موثر در اجتماع است، باز کنیم نه اینکه اقدامی صوری انجام دهیم.
سیاست با پیوست وحدت، چه نوع سیاستی است؟
فرمانیان: ما باید انقلاب اسلامی ایران را به دنیا معرفی کنیم. اما نحوه معرفی مهم است که مبتنی بر نگاه امام باشد. نباید به نحوی اقدام کنیم که اهل سنت احساس کنند ما قصد گسترش امپراطوری شیعه را داریم. احساس نکنند که ما داریم حوزه نفوذ قدرت مذهبی خودمان را گسترش میدهیم. بلکه بدانند به دنبال گسترش مفاهیمی از انقلاب هستیم که آنها نیز قبول دارند.
بگذاریم هر نگاه و تفکری با اقتضائات خودش، همراه ما بشود. ولی برخی از ما برعکس، میخواهیم مفاهیم انقلاب را با نسخه ایرانی و شیعی در ملتها تزریق کنیم. آیا نمی توانیم ذیل مفهوم استبداد و استعمار و ظلمی که به ملتهای مسلمان وارد شده، وحدت کنیم؟
در شرایط حاضر هر عملی که از جانب ایران انجام بگیرد، برچسب سیاسی میخورد، با وجود این شرایط چگونه باید عمل کرد؟
فرمانیان: میشود برای هر مسالهای راه حل پیدا کرد، ممکن است خیلیها حاضر به آمدن به ایران نباشند، مشکلی ندارد، یک کنفرانس در یک کشور ثالث بگذاریم. اما ما خودمان را در مرزهای کشورمان محدود کرده ایم.
اگر میخواهیم در مورد ظلم صحبت کنیم، ببینیم از چه واژه و اصطلاحات و فرهنگی باید استفاده کنیم. همان مفاهیم را انتقال بدهیم اما بدون تحریک احساسات.
مجموعههای مرتبط با بحث تقریب، نباید در دعواهای منطقهای ورود کنند. یعنی باید اهداف و مفاهیم بزرگتر و بالاتر را در نظر بگیرند. تقریبیون باید مخاطبان جدید را جذب کنند.
در حوزه رسانه چه عملکردی را میتوان در خصوص تقریب انجام داد؟
فرمانیان: در رسانههای داخلی و خارجی از اهل سنت همراه خودمان استفاده کنیم. با رویکرد اسلام سیاسی. اگر قرار است تحلیلی ارائه بدهیم، بگذاریم آن اهل سنت تحلیل را ارئه بدهند. یک نکته ظریف و مهم را هم بگویم اگر در این فضا، اهل سنت به ما انتقاد هم کردند، دلگیر نشویم! دلمان را وسعت ببخشیم. چه اشکالی دارد انتقاد کنند؟ مگر ما نقص یا خطا نداریم؟!
در حیطه عملکرد صدا و سیما در زمینه تقریب چه آسیبی وجود دارد؟
فرمانیان: وقتی ما با احساس شیعی تولید برنامه بکنیم؛ اولین تاثیری که دارد؛ تحریک احساسات طرف مقابل میباشد. مسئولین صدا و سیما میگویند ما که برنامههای خوبی تولید کردیم، چرا اهل سنت توجه و تماشا نمی کنند!؟ خوب این را متوجه نمیشوند که با احساس شیعی برنامه تولید کردهاند.
صدا و سیما میخواهد با احساس شیعی، اهل سنت را مدیریت کند. دقت کنید بنده گفتم احساس شیعی؛ اگر با تفکر و عقلانیت شیعی باشد، مشکلی پیش نمیآید.
بنده به عنوان یک سنی شناس، بارها خودم را جای یک اهل سنت قرار دادم و تلویزیون را تماشا کردم. دیدم که در اخبار، سریال، برنامههای اجتماعی، مجریها، کارشناسان و… رویکردهای احساسی شیعی در آنها موج میزند. بسیاری از الفاظ ما الفاظی است که میتواند طرف مقابل را تحریک کند. همینها دلیل بی توجهی اهل سنتِ داخل، به شبکههای داخلی و اهل سنتِ خارج، به شبکههای برون مرزی است.
زیرا ما کسی را آوردیم برای مان برنامه بسازد یا کسی را مجری گذاشتیم که تمام رفتار و سکناتش، احساسات شیعی است. به نظر بنده تمام کسانی که مسئولیتی مرتبط با این موضوعات دارند باید آموزش ضمن خدمت ببینند.
اگر میخواهیم حرف ما در اهل سنتِ داخل و خارج شنیده شود، باید با نگاه اسلامی عمل کنیم. فکر شیعی اشکال ندارد، بالاخره خواستگاه ما این تفکر است؛ اما احساس شیعی را نباید دخیل کرد. العالم که باید با اهل سنت عرب زبان دنیا ارتباط برقرار کند، رنگ و بوی شیعی اش از همه شبکه ها بیشتر است!
نکته دیگر در مورد صدا و سیما این است که نه تنها خودش در این زمینهها خوب عمل نکرده؛ نمیگذارد دیگران هم خوب کار کنند.
چرا جریانات افراطی و ضدوحدت ۲۵ شبکه ماهوارهای راه اندازی کردند، اما شبکه با رویکرد وحدتی در اختیار تقریبیون قرار نمی گیرد تا نگاه و گفتمان وحدتی را معرفی کنند؟
یعنی به نظر شما باید شبکهای مجزا با موضوعات وحدتی داشته باشیم؟
فرمانیان: چه اشکالی دارد که ما در رسانه ملی، شبکههایی داشته باشیم که فقط رنگ و بوی تقریب داشته باشد. هیچ رنگ و بوی سیاسی در آن نباشد؟ شاید بعضی از مردم از این نوع سیاست ما خوششان نیاید. خوب وقتی ما ادعا داریم که برای همه مردم جهان حرف داریم، پس باید برای همه مردم جهان رسانه متناسب خودشان را داشته باشیم.
همه رسانههای ما یک قالب دارند. در بخش سیاست و فرهنگ و مذهب و…همه یک قالب و محتوا. خوب وقتی یک اهل سنت در ایران یا خارج از کشور، کانالهای مختلف منتسب به ایران را نگاه میکند، میبیند همش همان فضا، همان سیاست، همان فرهنگ و…
آیا شما در بحث رسانه رویکرد مناظرههای مذهبی اعتقادی که برخی خیلی به آن علاقه دارند را قبول دارید؟
فرمانیان: اصلا چنین رویکردی را قبول ندارم. در طول تایخ این رویکرد بوده و هیچ فایدهای برای ما نداشته. فقط کار را خراب تر کرده است. مناظرات به خصوص در رسانه فقط تحریک احساسات است و بس!
در بخش کتاب و حوزهاندیشهای چه ایراداتی به ما وارد است؟
فرمانیان: ما این همه کتاب در بخش تقریب و وحدت چاپ میکنیم، چه تعداد از آنها به دست علمای اسلام رسیده است؟ بنده رفتم مصر، منزل رهبر یک طریقه از صوفیهای اهل سنت. در حال تماشای کتابخانه اش بودم، چشمم به یک قفسه از کتابهایی که از ایران به او هدیه داده شده بود خورد. دیدم همه کتاب ها، کتابهای شیعی چهار آتیشه بود! یکی از آنها، کتاب سلیم بن قیس هلالی بود. بنده بعید میدانم ایشان این کتابها را خوانده باشد، اگر میخواند قطعا نگاهش نسبت به ما عوض میشد!
در ایران هم که رفتیم منزل اهل سنت این مسائل مشاهده شده است. خوب در این کتاب ها نه تنها نگاه شیعی ترویج داده شده، که حتی نگاه تقابلی بین شیعه و سنی ترویج داده شده است. چه کسی بر ارسال این کتابها نظارت دارد؟
مجمع تقریب این کتابهای وحدتی را که چاپ میکند، چه میزان از آن را به دست علمای جهان اسلام رسانده است؟ عربستان کتاب چاپ میکند با تیراژ ۳۰ هزار و ما کتاب چاپ میکنیم با تیراژ ۱۰۰۰ الی ۲۰۰۰ و از این تعداد نصفش در انبارها میماند. باید کتابهای وحدتی به صورت وسیع چاپ و در جهان به زبانهای مختلف توزیع شود. اگر ۱۰ درصد آن هم خوانده شود، بسیار مفید است.
حالا که این نکته را فرمودید بفرمایید که عملکرد تقریب به عنوان نهادی که مستقیما مسئولیتی در این حوزه دارد را چگونه ارزیابی میکنید؟
فرمانیان: انتقاد مهمی که متوجه مجموعه تقریب است این است که در این ۳۰ ساله، چند شخصیت وحدتی تربیت کردهاند؟ اگر آیتالله اراکی و آیتالله تسخیری رفتند، به جای اینها چه کسانی را بگذاریم؟ اصلا آیا مجمع تقریب اینها را پرورش داده؟ یا اینها خودشان تقریبی بودند از قبل؟ آیا مجمع تقریب برای معاونتهای خودش، ایران و خارج از کشور، نیرو تربیت کرده است؟
مشکل بعدی هم که متوجه مجمع تقریب است، این موضوع است که برای گسترش تقریب در حوزههای علمیه قم چه کرده اند؟ مجمع تقریب معاونتی دارد به اسم معاونت ایران. مدام برای اهل سنت ایران، کلاس تقریب میگذارد. بنده دهها بار به آنها گفتم یک معاونت حوزه علمیه قم راهاندازی کنید. ما اول باید طلبههای خودمان را توجیه کنیم.
یعنی تقرییون نیامده اند یک طرح آموزشی و پژوهشی برای حوزه ها اجرا کنند تا این فکر در حوزههای علمیه گسترش پیدا کند. حوزه علمیه قم راه خودش را میرود و مجمع تقریب هم راه خودش را! ما قبل از اینکه برویم و نگاه وحدتی را در کشورهای خارج گسترش بدهیم، مفاهیم تقریبی را باید در حوزه علمیه قم، نهادینه کنیم. چه اشکالی دارد طلبه ها در طول درس خواندن، دو واحد هم مباحث تقریبی بخوانند؟ مثل کلیات رجال و…
سال ۸۴ در حوزه تصویب شده که طلبههای برادر، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی را بخوانند. الان سال ۹۵ هستیم و هنوز این مصوبه اجرایی نشده است! یعنی طلبهها هنوز خیال میکنند، معتزله وجود دارد! هنوز تصور میکند دعوای ما، دعوای اشعری و معتزلی است! در صورتی که نمیدانند که نه معتزلهای وجود دارد و نه ما دعوایی با اشاعره داریم. الان اشاعره برادر و رفیق ما هستند؛ ما و آنها در تقابل با تکفیریها هستیم.
آیا این مشکل ناشی از فهم نادرست مسئولین حوزه علمیه است یا حاضر نیستند فضای حاکم بر حوزهها را عوض کنند؟
فرمانیان: بنظر بنده هیچکدام! علما خیلی خوب فهم این مسائل را دارند و میفهمند که این مسائل باید در حوزه بیاید. اما دو مشکل داریم: یک: اقدامات اشتباه بعضی از تقریبیون در گذشته. بعضیها جوری مساله تقریب را مطرح کردند که حوزه علمیه الان ذهنیت بدی نسبت به این مساله دارد. یعنی بوی عقب نشینی از عقائد به مشام میرسد.
ما باید این را برای شیعه جا بیاندازیم که بین اهل سنت حاضر با اتفاقاتی که در صدر اسلام رخ داده، تفاوت وجود دارد. ما به بزرگان اهل سنت انتقاداتی داریم، اما این سنی که مشکلی ندارد لذا کسی حق ندارد به عقاید آنان توهین کند ولی این به معنای عقب نشینی از عقاید خودش هم نیست.
از آن طرف ما باید اهل سنت را با اقتضائات خودمان آشنا کنیم. حتی اهل سنت ایران شناخت درستی از شیعه ندارند. یعنی اهل سنت هم باید این را متوجه بشود که شیعه برای اعتقادات خود استدلالهایی دارد و نقدهایی به نگاه شما دارد ولی برای مصالح بالاتر نیازی نمیداند که اینها را مطرح کند.
ما در مورد این مسائل با اهل سنت بحث و گفتگو نکردیم. دائما در بالای منبر گفتیم: وحدت خوب است…تقریب خوب است…دائما در مورد کلیات صحبت کردیم. الان ماموستاها و مولویها خسته شدند از این حرفها. باید مسائل را جزئی تر و کاربردی تر مطرح کنیم. مثلا بنده در بحثهایی که با اهل سنت داشتم، نگاه شیعه نسبت به غلات را گفتم و این بحث به شدت مورد استقبال اهل سنت قرار گرفت.
به عنوان نمونه یک فعالیتی را که از نظر شما برای مجمع تقریب واجب است انجام شود را مثال بزنید؟
فرمانیان: تقریبیون چقدر قوانینی که ضد تقریب است را اصلاح کردند؟ چقدر تقریبیون به دستگاه امنیتی، فضای تقریب را آموزش دادند. امنیتی ها که شغلهای حساسی دارند که آگاهی و عدم آگاهی آنها نسبت به اهل سنت بسیار در چالش آفرینی و یا کنترل چالشها تاثیر دارد. آن وقت میبینیم یک فرد در دستگاه امنیتی را از وسط کشور، منتقل میکنند به منطقهای سنی نشین با همه فضاهای ملتهبی که دارد. این فرد تا براساس تجربه بفهمد که اوضاع چیست و اهل سنت کیست، بسیار مشکلات بوجود آورده است. باید نگاه دستگاه امنیتی نسبت به اهل سنت فرصت محور باشد.
یکی از مشکلات اساسی این است که هنوز برای مسئولین ما جا نیافتاده است که تقریب الان از نان شب هم برای ما واجب تر است. اگر ما در داخل کشور درگیر جنگ بشویم، آیا اقتصاد و فرهنگ و نیروهای خوب و متدین…برای ما میماند؟