تألیف الذریعه نقطه عطفی در تاریخ فقه و اصول امامی به شمار میرود. از یک سو، تدوین این اثر آن هم به دستِ دانشمندی جامع الاطراف و متنفذ چون سید مرتضی، به خودی خود گامی مهم در شکلگیری و هویتیافتن اصول فقه امامیان بود. از این رو، الذریعه چه در میان فقهای امامی و چه از جانب فقیهان مذاهب مختلف اهل سنّت بسیار اقبال یافت.
شبکه اجتهاد: از نخستین آثار جامع در اصول فقه امامى، «الذَّریعَه الى اصول الشّریعه» تألیف سید مرتضى علمالهدى، فقیه و متکلم نامور امامى قرن چهارم و پنجم است.
شریف مرتضى مشهور به سید مرتضى و علمالهدى (۳۵۵ـ۴۳۶) از شاگردان برجسته شیخ مفید (متوفى ۴۱۳) و از شاخصترین فقیهان مکتب بغداد (مکتب متکلمان) است. از ویژگیهاى مهم این مکتب فقهى، کوشش براى گذار از اکتفا و اتکاى صِرفِ فقها به نصوص قرآنى و حدیثى و «فقه منصوص» در مقام افتا بود که پیشتر بر پایبندى بدان تأکید مىشد. لازمه این امر، استخراج و تدوین اصول و ضوابطى عام مطابق با مبانى مذهب امامیه بود تا فقها بر پایه آن افزون بر فهم نصوص، بتوانند در مسائل جدید و بىسابقه به استنباط فقهى (اجتهاد) بپردازند.
هرچند، فقهاى امامى، پیشتر به اجراى برخى قواعد اصولى اهتمام و التزام داشتند و حتى آثارى چند درباره برخى مباحث اصولى (از جمله مباحث الفاظ و تعارض احادیث) در عصر امامان علیهم السلام نگاشته شده بود، سالها پس از آغاز عصر غیبت بود که نیاز به تنظیم ضوابطى منسجم و تدوین آثارى جامع درباره اصول استنباط، در فقه امامى عمیقاً احساس شد. شیخ مفید و پس از او سیدمرتضى و شیخ طوسى نخستین فقیهانى بودند که با جهد علمىِ مستمر و تألیف آثارى جامع چون التذکره، الذریعه و العُدّه به این نیاز پاسخ دادند و کوشش آنها به تکوین و توسعه اصول فقه و «فقه تفریعى» انجامید.
چون امروزه هیچیک از آثار مهم اصولى شیخ مفید و فقهاى پیش از او (جز تلخیصى فشرده از التذکره) در اختیار نیست، مىتوان الذریعه را نخستین اثر مبسوط و جامع اصولىِ امامیان دانست که در دسترس ما قرار دارد.
الذریعه تنها اثر اصولى سید مرتضى نیست. به گزارش فهرستنگاران، او رسالهها و آثار اصولى مهم دیگرى هم داشته که فقط برخى از آنها در دسترس است؛ از جمله: مسائلُ الخلاف فى اصول الفقه، مسائلُ منفردات فى اصول الفقه و رسالههاى ابطال ُالقیاس، حجیهُالاجماع و عدم حجیهِ خبرالواحد.
هدف از تألیف این کتاب
علمالهدى در مقدمه الذریعه از کتاب مسائل الخلاف و برخى دیگر از آثارش نام برده و غرض خود را از تألیف الذریعه، نگارش اثرى متوسط در اصول فقه، بهدور از اطناب ملالآور و ایجاز مخلّ، با اهتمام بیشتر به مسائل مورد اختلاف ذکر کرده و تصریح کرده است که بسیارى از مباحث مهم اصولى مانند اجماع، اخبار، قیاس و اجتهاد را پیشتر در دیگر آثارش از جمله الشافى، الذخیره، مسائل الخلاف، مسائل الموصلیات الاولى و نیز حواشى متعددش بر کتاب العُمَد قاضى عبدالجبار معتزلى (متوفى ۴۱۲ یا ۴۱۵) به تفصیل مطرح کرده است، اما تألیف کتابى را که هم راهنماى طالبان حق باشد و هم برطرفکننده شبهات مخالفان، سودمند و ضرورى مىداند.
تاریخ تالیف کتاب
تاریخ دقیق تألیف الذریعه مشخص نیست؛ اما اینکه سید مرتضى از برخى آثار خود در مقدمه و متن کتاب نام برده و نیز اینکه نام الذریعه در دیگر آثار موجود او ذکر نشده است را مىتوان شواهدى بر آن دانست که این اثر را در یک یا دو دهه پایانى حیاتش تألیف کرده است. شاهد دیگر اینکه شیخ طوسى در مقدمه العدّه تألیف آثار جامع اصولى به دست فقهاى پیشین بهویژه سید مرتضى را نفى مىکند که نشان مىدهد در آغاز تألیف العده، هنوز الذریعه تألیف نشده یا تألیف آن پایان نیافته بود.
چینش کتاب
ابواب اصلى الذریعه که عناوین و نحوه چینش آنها ساختار موضوعى کتاب را نشان مىدهند، بدین ترتیب است:
الخطاب و اقسامه و احکامه،
الامر و احکامه و اقسامه،
النهى،
العموم و الخصوص،
انواع التخصیص،
المجمل و البیان،
النَسخ و ما یتعلق به،
الاخبار،
الافعال،
الاجماع،
القیاس و ما یَتْبَعه و یلحَق به،
الاجتهاد و ما یتعلق به،
الحظر و الاباحه،
و النافى و المستصحب للحال.
شباهت زیاد ساختار کتاب و باببندىِ آن به برخى از آثار معاصر آن، مانند کتاب المعتمد ابوالحسین بصرى (متوفى ۴۳۶)، نشان مىدهد که تبویب منابع اصولى به این صورت در آن دوره رایج بوده است و این احتمال را تقویت مىکند که علمالهدى در تنظیم ابواب اصلى کتاب از برخى منابع پیشین اهل سنّت (احتمالا العُمَد قاضى عبدالجبار) الهام گرفته است.
سیدمرتضى ذیل هر باب اصلى کتاب، ابوابى جزئى با عنوانى خاص(مانند: فصلٌ فى صیغه الامر) تنظیم کرده و در چهارچوب آن به مباحث اصولى پرداخته است. او به آوردن مباحث هر موضوع در ذیل باب مربوط به آن ملتزم بوده و ازاینرو گاهى پرداختن به یک موضوع را در ابواب پیشین یا پسین به خواننده تذکر داده است.
توجه به آرای مخالفین
سید مرتضى در موضوعات محل اختلاف با اشاره به اختلاف اصولیان درباره آن، ابتدا بهطور فشرده دیدگاههاى گوناگون را مطرح کرده و سپس نظر مقبول خود (غالباً آخرین دیدگاهِ ذکر شده) را آشکار ساخته است. سپس ادلّه دیدگاه خود را به تفصیل ذکر کرده و پس از نقل تفصیلىِ آرا و دلایل مخالفان، یکایک ادله را نقد و تحلیل کرده است. گاهى افزون بر اقامه یک یا چند دلیل یا شاهد بر رأى خود، ادلّه دیگرى را (با عنوان «دلیلٌ آخَر») به دلیل یا دلایل اصلى ضمیمه کرده است.
علمالهدى به آرا و دلایل مخالفان بسیار توجه دارد. او در پارهاى موارد، ادله و شواهد متعددى را به نفع آنان نقل و سپس رد کرده است. مثلاً او براى دیدگاه دلالت امر بر وجوب، سیزده دلیل عقلى، پنج دلیل قرآنى و چهار دلیل حدیثى ذکر کرده و به تفصیل بدانها پاسخ داده است. در چند مورد، سیدمرتضى هفت دلیل یا بیشتر براى دیدگاه مخالف نقل و سپس آنها را نقد کرده است. او گاهى در ضمن نقض ادله، اشکالاتى را به شکل پرسش و پاسخ (با تعبیر: فَاِن قیل، قُلنا یا: فَاِن قالوا، قُلنا) مطرح کرده که در پارهاى موارد پرسشها و پاسخهاى متوالى، بحث را به شکل مناظره درآورده است. در مباحث غیراختلافى یا موضوعاتىکه درباره آنها نظر مخالف مطرح نشده، سید مرتضى پس از توضیح دیدگاه درست از منظر خود، به اقامه دلایل و شواهد پرداختهاست.
ادله به کار رفته در کتاب
از جمله ادلهاى که علمالهدى در جاىجاى الذریعه، چه در تأیید دیدگاه خود چه در نقد مخالفان، از آنها بهره برده، ادله برآمده از قرآن و سنّت (از جمله احادیث) است. استناد و اهتمام او به نقل آیات قرآن در این کتاب چشمگیر و شامل بیش از ۱۵۰ آیه (غالباً بخشى از آیه) است. گاهى تطبیق یک موضوع اصولى بر یک آیه به تفصیل گراییده است، مانند بحث مبسوط درباره آیات مربوط به گاو بنىاسرائیل.
چون کتاب الذریعه آراى غیر امامیان را هم دربردارد و به گونهی تطبیقى و به روش نقد و ارزیابى به آراى فقها و متکلمان اهل سنّت هم پرداخته، غالب احادیث منقول در این کتاب از آنِ اهل سنّت است.
سید مرتضى با توجه به تبحر و مهارتش در ادبیات و دیگر دانشهاى رایج در آن عصر، در این کتاب بویژه در مباحث الفاظ بسیار به استناد و استدلال ادبى و لغوى و برداشتهاى عرفى روى آورده است؛ اما استشهاد به اشعار در این اثر زیاد نیست. استنادات و استشهادات بسیار او به فروع فقهى نیز کتاب را از شکل اثرى صرفاً علمى و انتزاعى خارج ساخته و بر سودمندىِ آن افزوده است. مثلاً او در مبحث دلالت امر بر فور یا تراخى، به موضوع وجوب فورى یا غیرفورىِ حج بر مستطیع، که در مذاهب مختلف مورد گفتگوست، پرداخته است.
ویژگیهای الذریعه
از مهمترین ویژگیهای الذریعه، که بویژه در مباحث غیر لفظی (مانند مباحث نَسخ، اخبار، افعال، اجماع و قیاس) بیشتر بروز دارد، آن است که در این اثر آرا و استدلالهای اصولی سید مرتضی بر مبانی عقلانی و کلامی خاصی استوار است که در مقدمات استنتاجها و تحلیلهایش از آنها استفاده کرده است. او که خود متکلمی برجسته بهشمار میرود، در مقدمه کتاب توضیح داده که هرچند مباحث اصول فقه مبتنی بر مبادی کلامی و اصول اعتقادی است، در منابع اصول فقه نباید به مباحث اصول دین پرداخت. علمالهدی بهاجمال، پارهای از مؤلفان کتب اصولی معاصر خود را که به این تفکیک ملتزم نبودهاند، نکوهیده است. ظاهراً اشاره او به کتاب «العُمَد» قاضی عبدالجبار است که حتی شاگردش ابوالحسین بصری هم بر خلط میان مباحث اصولی و غیراصولی در این کتاب خرده گرفته است. بر این اساس، بهرغم اینکه سید مرتضی در ابواب گوناگون الذریعه بر مبانی عقیدتی خود پای فشرده و از گزارههای کلامی بسیار بهره برده، به بحث تفصیلی درباره اصول اعتقادی امامیان یا مذاهب دیگر نپرداخته و از ورود جدّی به این مباحث پرهیز کرده است. او در موارد نیاز، تفصیل مباحث را به آثار کلامیاش مانند «الذخیره»، «الشافی فی الإمامه»، «المُلَخّص» و «تنزیه الانبیاء» ارجاع داده است. سید مرتضی در این کتاب جز آثار خود، تنها سه کتاب دیگر را نام برده است: «الاصول فی النحو» ابوبکر ابنسرّاج (متوفی ۳۱۶)، «العُمَد» و «المُغنی» هر دو از قاضی عبدالجبار.
الذریعه منبع علم خلاف
الذریعه افزون بر اینکه از نخستین منابع اصولی امامیان است، از مهمترین مآخذ علم خلاف در حوزه اصول فقه نیز بهشمار میرود. زیرا سید مرتضی در آن علاوه بر آرای امامیان، دیدگاههای بسیاری از فقها و متکلمان غیر امامی را هم طرح و نقد کرده است. او اغلب با عناوینی عام (ازجمله متکلمان، فقها، اصحاب شافعی، اصحاب ابوحنیفه، اهل ظاهر و اهل رأی) به آرای مذاهب و مکاتب گوناگون اشاره کرده و کمتر از اشخاص نام برده است. با این همه، از میان متکلمان مشهور معتزله، آرای ابراهیم نَظّام (متوفی ۲۳۱)، ابوعلی جُبّائی (متوفی ۳۰۳) و فرزندش ابوهاشم جُبّائی (متوفی ۳۲۱) در موارد متعدد مطرح و نقد شده و نام سایر متکلمان مشهور در مواردی اندک آمده است، از جمله ابوالقاسم کعبی بلخی، مُوَیس بن عِمران و ابوعبدالله حسین بن علی بصری معروف به جُعَل.
از آرای امامان مذاهب اربعه، در برخی موارد دیدگاههای شافعی و ابوحنیفه و در مواردی اندک آرای مالک و احمد بن حنبل ذکر شده است. آرای بعضی از فقیهان متقدم مانند حسن بصری (متوفی ۱۱۰) و اسحاق بن راهویه (متوفی ۲۳۸)، شماری از حنفیانِ عراق از جمله عیسی بن ابان و عبیدالله ابوالحسن کرخی و کسانی دیگر چون جاحظ و داوود بن علی ظاهری را نیز میتوان در الذریعه یافت. جالب توجه آنکه نام هیچیک از فقها و متکلمان امامی به تصریح در این کتاب نیامده و آرای آنان با تعابیری چون «الامامیه» و «علمائنا» مطرح شده است.
تاثیر الذریعه بر علم اصول
تألیف الذریعه نقطه عطفی در تاریخ فقه و اصول امامی به شمار میرود. از یک سو، تدوین این اثر آن هم به دستِ دانشمندی جامع الاطراف و متنفذ چون سید مرتضی، به خودی خود گامی مهم در شکلگیری و هویتیافتن اصول فقه امامیان بود. از این رو، الذریعه چه در میان فقهای امامی و چه از جانب فقیهان مذاهب مختلف اهل سنّت بسیار اقبال یافت.
به گزارش پارهای منابع، این کتاب تا زمان تألیف معارج الاصول محقق حلّی (متوفی ۶۷۶) در حوزههای علمی شیعه کتاب درسی بود. از سوی دیگر، نگارش الذریعه خود سرآغاز حرکتی اساسی در مسیر رشد و بالندگی اصول فقه امامی و بازتعریف شیوههای اجتهاد و ابزارهای استنباط شد که در آثار فقهای بعد بویژه در العُدّه شیخ طوسی تجلی یافت و درنتیجه، فقه تفریعی در قالب اثری جامع چون المبسوط طوسی سامان یافت.
کتاب العُدَّه شیخ طوسی نخستین اثر مهم اصولی است که از جنبههای گوناگونی از الذریعه الگو گرفته است. ابواب اصلی و حتی فرعی این دو اثر بسیار شبیه است. عبارات این دو اثر نیز در برخی مباحث، مشابه است و گاه فصلی کامل از الذریعه کمابیش در العدّه نقل شده است. از تعبیر شیخ طوسی در مقدمه العدّه[۲] برمیآید که او با آنکه از شاگردان خاص سید مرتضی بوده، احتمالاً هنگام تألیف العدّه از الذریعه آگاه نبوده است. بر این اساس گفتهاند، تألیف العدّه پیش از الذریعه آغاز شده بوده یا آنکه سید مرتضی پیشتر الذریعه را نگاشته بوده است، بدون اینکه تألیف آن را به کسی اطلاع داده باشد. شیخ طوسی در العدّه ۲۴ جا از سید مرتضی نام برده است، اما بر پایه نسخههای معتبر، تنها در مقدمه کتاب و چند مورد نخست پس از نام استادش دعای «ادام الله علوّه» را ذکر کرده است که دلالت ظنّی بر آن دارد که این بخش از کتاب در زمان حیات سید مرتضی تألیف شده است. در سایر موارد، پس از نام سید مرتضی دعای «قدّس الله روحَه» یا «رَحِمَه الله» آمده است.
نکته دیگر آنکه شیخ طوسی در چند جای العده به نقل از سید مرتضی یا ذکر مطلب از «ابطال القیاس» او تصریح کرده و با اینکه نامی از الذریعه نبرده، بیشتر این نقل قولها با آن منطبق است. با این همه، طوسی در الفهرست[۳]، الذریعه را در شمار آثار سید مرتضی ذکر کرده که حاکی از آگاهی او از این کتاب در هنگام تألیف الفهرست است. بنابراین میتوان دو احتمال را مطرح کرد:
- نخست آنکه شیخ طوسی پیش از تألیف الذریعه، که به گمان قوی در اواخر حیات علم الهدی نوشته شده است، نگارش العدّه را آغاز کرده، اما تألیف آن به طول انجامیده و بخش اعظم کتاب را پس از تألیف الذریعه نگاشته است. یکی از شواهد این احتمال، افزون بر تعابیر طوسی درباره علم الهدی، ارجاع طوسی در اواخر به کتاب دیگر خود تلخیص الشافی است که آن را در ۴۳۲ به پایان رسانده است بر این اساس، طوسی جز بخشی از ابتدای العدّه، در تألیف بقیه آن از الذریعه بهره برده است.
- احتمال دیگر، آنکه او پیش از دستیابی به الذریعه یا حتی تألیف آن، با اقتباس از یادداشتهای دروس و امالی سید مرتضی و رسالههای علمی او مانند «ابطال القیاس» (که بعدها الذریعه با تلفیق و تکمیل آنها شکل گرفته) به تألیف العدّه مبادرت کرده است.
یکی دیگر از آثار کهن امامی که از کتاب سید مرتضی تأثیر پذیرفته، «غُنیه النزوع» ابوالمکارم ابنزهره (متوفی ۵۸۵) است که مؤلف در تألیف بخش اصول آن از الذریعه و العدّه الهام گرفته است.
دیدگاههای سید مرتضی در الذریعه
آرای اصولی سید مرتضی در الذریعه و دیگر آثارش همواره مورد توجه و گفتگوی فقهای امامی بویژه مؤلفان منابع اصولی بوده است و آنها شماری از آرای خاص او را پذیرفته یا نقد کردهاند.
ازجمله دیدگاههای مهم ایشان، جواز کاربرد لفظ در بیش از یک معنا، دلالت کاربرد لفظ در یک معنا بر حقیقی بودن این معنا، اشتراک صیغه امر میان وجوب و استحباب، انتفای مفهوم شرط و مفهوم غایت، مجمل بودن آیه سرقت به سبب ابهام در معنای واژه «یَد»، حجیت اجماع درصورت علم به وجود معصوم در میان اجماعکنندگان یا اصطلاحاً «اجماع دخولی» و نفی حجیت خبر واحد است.
شماری از اصولیان انتساب برخی اقوال را به سید مرتضی با استناد به دیدگاه او در الذریعه و دیگر آثارش نپذیرفتهاند.
تاثیر الذریعه بر عامه
اصولیان اهل سنّت هم به آرای سید مرتضی در الذریعه توجه داشتهاند. بدرالدین زرکشی (متوفی ۷۹۴) در مقدمه «البحر المحیط»، الذریعه را یکی از منابع کتاب خود شمرده و به علاوه، در موارد متعدد دیدگاههای اصولی علمالهدی را مطرح کرده است.
فخررازی (متوفی ۶۰۶) در المحصول و علی بن عبدالکافی سُبکی (متوفی ۷۵۶) در الابهاج از دیگر فقیهان شافعیاند که دیدگاههای سید مرتضی را نقل و نقد کردهاند.
از دیگر اصولیان غیر امامی که به آرای سید مرتضی توجه داشتهاند، میتوان به اینها اشاره کرد: علی بن سلیمان مرداوی حنبلی (متوفی ۸۸۵) در التحبیر شرح التحریر، ابن امیر الحاج حنفی (متوفی ۸۷۹) در التقریر، امیر پادشاه حسینی حنفی (متوفی ۹۸۷) در تیسیر التحریر و محمد بن علی شوکانی (متوفی ۱۲۵۰) در ارشاد الفحول.
شرحها و نسخههای الذریعه
شروح متعددی بر الذریعه نگاشته شده است، ازجمله:
- «المستقصی» اثر قطب الدین راوندی (متوفی ۵۷۳)؛
- «النکت البدیعه فی تحریرالذریعه» اثر علامه حلّی؛
- شرح عماد الدین طبری آملی صاحب «بشاره المصطفی» (زنده در ۵۵۳)؛
- شرح کمال الدین مرتضی بن منتهی مرعشی؛
- و شرح ابن ابی الحدید معتزلی (متوفی ۶۵۵ یا ۶۵۶) با عنوان «کتاب الاعتبار».
همچنین علی بن زید بیهقی، مشهور به ابن فندق (متوفی ۵۶۵)، الذریعه را خلاصه کرده و عبدالوهاب بن محمد احسائی بر آن حاشیه نوشته است.
نسخههای متعددی از الذریعه در برخی کتابخانههای عراق و ایران وجود دارد.
این کتاب با مقدمه و تصحیح ابوالقاسم گرجی همراه با فهرستهای متعدد (در تهران ۱۳۴۶ـ۱۳۴۸ش) در دو قسمت چاپ شده است./ لوح پژوهشی ذکری
—————————————————–
[۱]. برگرفته از دانشنامه جهان اسلام، انتخاب و تنظیم از آقای حمیدرضا خراسانی، دانشپژوه دروۀ خارج فقه و اصول.
[۲]. العده، ج ۱، ص ۴٫
[۳]. الفهرست، ص ۱۶۵٫