قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / فقه شیعه در هیچ برهه‌ای از تاریخ تعطیل نبوده است/ بر مرجعیت علمی اهل‌بیت(ع) تأکید کنیم
فقه شیعه در هیچ برهه‌ای از تاریخ تعطیل نبوده است/ بر مرجعیت علمی اهل‌بیت(ع) تأکید کنیم

آیت‌الله واعظ زاده حراسانی(ره):

فقه شیعه در هیچ برهه‌ای از تاریخ تعطیل نبوده است/ بر مرجعیت علمی اهل‌بیت(ع) تأکید کنیم

آیت‌الله بروجردی می‌فرمود فقه شیعه از زمان حضرت باقر(ع) که شروع شده تا کنون ادامه داشته و چنین نبوده که یکی دو قرن اصلا فقیه نداشته باشیم. فقه شیعه در هیچ برهه‌ای از تاریخ تعطیل نبوده و دائما رو به پیشرفت بوده تا رسیده به زمان ما. فقه شیعه به عنوان اعتراض به اهل سنت شروع شد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: دیماه سال گذشته بود، مرحوم آیت‌الله محمد واعظ زاده خراسانی شاگرد برجسته آیت‌الله بروجردی و استاد باسابقه دانشگاه فردوسی مشهد، برای نشستی با عنوان «اصول فقه موجود؛ آسیب‌ها و راهکارها» به میزبانی گروه پژوهشی فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدّنی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی دعوت شد.

این استاد فقید در ابتدا مباحث نگاهی به تاریخ علم اصول فقه داشت و از رابطه احادیث شیعه و اهل سنت و اشتراکات فقه شیعی و حنفی سخن گفت و نیز به تبیین حاشیه بودن فقه شیعه بر فقه اهل سنت پرداخت و بیان دارد “فقه شیعه به عنوان اعتراض به اهل سنت شروع شد”. او در جای جای بحث، از نظرات استاد خویس آیت‌‌الله بروجردی یاد می‌کند.

این گزارش خواندنی به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیت‌الله واعظ زاده خراسانی، برای اولین بار در «شبکه اجتهاد» منتشر می‌شود.

استاد واعظ زاده خراسانی: به طور کلی می‌خواهم مروری اجمالی بر تاریخ علم اصول در اسلام و در خصوص تشیع داشته باشم و توضیح دهم که از کجا اصلا بحث شروع می‌شود؟ به طور حتم اگر بخواهیم مأخذ همه این مباحث را در اسلام پیدا کنیم دو حدیث ثقلین است. یکی این که رسول خدا فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» و دیگری «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و سنتی»؛ مفهوم این دو سنخ حدیث این است که پیامبر(ص) در حیات خود مردم را به کتاب و سنت خود ارجاع می‌داد و می‌گفت سنتی. در جایی دیگر هم که عترتی گفته است برای این است که اتفاقا مأخذ عترت هم سنت پیامبر است. این اصل معیار برای علم اصول است.

هر دو حدیث مخصوصا حدیث کتاب‌الله و عترتی جزء احادیث متواتر است. در حدیث غدیر می‌فرماید «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» و بعد می‌گوید الست اولی…

تأکید بر مرجعیت علمی اهل‌بیت(علیهم‌السلام)

مرحوم آیت‌الله‌ بروجردی می‌فرمودند این یعنی پیغمبر مرجعیت علمی عترت را مقدم بر خلافت ایشان می‌دانند و این نکته خیلی مهم است. اینها مسائلی است که آیت‌الله بروجردی بر روی آن تأکید می‌کرد و امروزه مبحث خلیفه بودن ائمه نیازی به مطرح شدن ندارند، چون امروز خلیفه‌ای در عالم نیست و فقط منشأ دعوا است و هیچ نتیجه‌ای جز دعوا ندارد؛ اما بر روی مرجعیت علمی ائمه ما باید تأکید کنیم و اهل سنت این مطلب را قبول می‌کنند.

یکی از وعاظ اهل سنت حدیث ثقلین را با مسانید اهل سنت نوشت و بیان کرد، قاهره آن را چاپ کرد، وقتی چاپ شد علمای اهل سنت فهمیدند که تشیع بر موضوع خلافت صحبت نمی‌کنند و بحث دیگری دارند و آن این است که می‌گویند عترت که قهرا افراد خاصه منظور است و مرجع علمی در اسلام هستند، باید در مشکلات به ایشان رجوع کنیم و دلیل آن هم این رساله‌ای است که نوشته شده. وقتی علمای الازهر دیدند که علمای تشیع مسئله‌ای غیر از خلافت مطرح می‌کنند و دلیل دارند آن را پذیرفتند و همانطور که شنیده‌اید شیخ الازهر شیخ محمد شلتوت فتوا داد که اهل سنت علاوه بر مذاهب اربعه می‌توانند از مذهب شیعه امامی تقلید کنند.

مرحوم شیخ محمدتقی قمی (که بنده بعدها با ایشان ارتباط بسیاری پیدا کردم و اطلاعات خاصی از ایشان پیدا کردم) مطلبی را از شیخ عبدالمجید سلیم – استاد شلتوت و دیگران که قبلا شیخ الازهر شده بود و بعد به لحاظ اختلافی که با رئیس جمهور پیدا کرد استعفا کرد- نقل می‌کند که وی گفت از این احادیث در می‌آید که پیغمبر برای مرجعیت در احکام کسانی را تعیین کرده و رای مذهب شیعه در این بحث دقیق است. اما مذاهب دیگر دلیل ندارد چون پیامبر گفته‌اند که به علما مراجعه کنید که یکی از آنها ابوحنیفه و دیگران هستند، ولی این مذاهب از صاحب شریعت دلیل ندارند اما مذهب شیعه امامیه از صاحب شریعت دلیل دارند.

من این مطلب را در مصاحبه‌ای گفتم و مصاحبه کننده درست نفهمیده بود و بد برداشت کردند و فکر کردند گفتم آقای بروجردی خلافت علی (ع) را نفی کرده‌اند، خیر ایشان خلافت را قبول داشت و این مسئله یکی از اصول ماست، اما امروز که ما می‌خواهیم با دیگران بحث کنیم و ایشان را قانع کنیم بر مسئله‌ای تکیه کنیم که امروزه وجود ندارد یا به مسئله‌ای تکیه کنیم که امروز موردنیاز ماست؟

رابطه احادیث شیعه و اهل سنت

آیت‌الله بروجردی در جلسه‌ای در باب حدیث می‌فرمود: ما از اهل سنت حدیث بیشتر داریم شاید بیش از ۵۰ هزار، اما اهل سنت در احادیث‌شان خیلی کار کرده‌اند، مثلاً در حدود دویست کتاب درباره صحیح بخاری نوشته شده و این خیلی اهمیت دارد؛ این که ما فکر کنیم هیچ چیز بلد نیستند خیلی اشتباه است. ایشان بعد از این نکات می‌فرمودند اجتهاد بدون مراجعه به احادیث اهل سنت اصلاً کافی نیست و خیلی از کسانی که خود را مجتهد می‌دانند در واقع مجتهد نیستند چون رابطه ‌بسیار عمیقی بین احادیث شیعی و سنی وجود دارد.

مسئله دیگر اینکه شیعه از همان ابتدایی که ابوبکر خلیفه شد جبهه گرفت و بعد از خلافت علی (ع) هم این جبهه در باب خلافت وجود داشت، اما فقهی به نام فقه شیعه وجود نداشت کما اینکه فقهی به نام دیگرمذاهب هم وجود نداشت. هر یک از صحابه آنچه که از پیامبر شنیده بودند عمل می‌کردند و بر سر آن بحث می‌کردند، تابعین هم به همین صورت. تدریجا در اسلام مذهب فقهی پیدا شد کما اینکه مذاهب اصولی هم بعداً پیدا شدند.

اشتراکات فقه شیعی و حنفی

در بحث مذاهب فقهی مهم‌ترین آنها مذهب ابوحنیفه بود که مقدم بر همه اینها بود. ابوحنیفه در جوانی در مکتب امام باقر(علیه‌السلام) حضور داشت و خدمت ایشان رسیده است و در زمان حضرت صادق(علیه‌السلام)  معاصر ایشان بوده است. سه سال بعد از امام صادق(ع) فوت شد و اگر گفته می‌شود وی شاگرد امام صادق(ع) است از لحاظ سنی مراد نیست ولی از لحاظ اینکه به جهت حضور کرسی درس امام صادق(ع) در کوفه و حضور ابو حنیفه در درس ایشان و هم چنین بیان کلماتی هم چون: «ما رآیت اعلم من جعفر بن محمد(ع)» درباره حضرت صادق می‌توان گفت ایشان شاگرد امام بوده‌اند.

به همین جهت مقداری مسائل اختلافی فقهی بین مذهب شیعه و مذهب ابوحنیفه کمتر و اشتراکات بیشتر است.

این چیزهایی که نقل می‌کنند که ابوحنیفه گفته هرچه حضرت صادق گفته من خلافش را می‌گویم بیشتر احادیثی است که از طریق تندروهای شیعه جعل شده است. این مسئله باید تحقیق شود که این قبیل احادیث که صحت ندارد چه کسی جاعلشان هست و من بعضی از این جاعلان را شناخته‌ام.

عمده بحث ابوحنیفه قیاس بود و قیاس هم در حقیقت از خلیفه دوم شروع شد چون بعد از پیامبر مواردی طرح می‌شد که در احادیث پیامبر خبری از آنها نبود و خلیفه دوم قیاس می‌کرد و می‌گفت نظیر آن را پیدا کنید و این قیاس همین‌طور باقی ماند تا در مذهب ابوحنیفه به صورت کامل رسمیت پیدا کرد و در مورد قیاس در مذاهب اربعه مباحث بسیاری درباره آن مطرح شده ولی در مذهب امامیه ممنوع است و دلیل این ممنوعیت هم این است که کسانی قیاس می‌کردند که دلیلی دیگر در دست نداشتند، اما در شیعه از زمانی که فقه شیعه شروع شد ائمه قیاس را ممنوع کردند. در واقع مذاهب دیگر قیاس را به جای عترت گذاشته بودند و می‌گفتند منبع دیگری بجز قیاس وجود ندارد. ولی ائمه گفتند مرجع ماییم پیغمبر که گفت «انی تارکم فیکم الثقلین …» عترت ماییم که معصومیم. البته عترت مشکلاتی را که در کتاب و سنت است بیان می‌کند و از خودش تشریع نمی‌کند یعنی تصور نشود که اگر حضرت صادق مطلبی را خودش تشریع کرده بلکه این مطلبی است که از سنت رسول الله و کتاب استفاده کرده است.

آیت‌الله بروجردی می‌فرمود فقه شیعه از زمان حضرت باقر(ع) که شروع شده تا کنون ادامه داشته و چنین نبوده که یکی دو قرن اصلا فقیه نداشته باشیم. فقه شیعه در هیچ برهه‌ای از تاریخ تعطیل نبوده و دائما رو به پیشرفت بوده تا رسیده به زمان ما.

تبیین حاشیه بودن فقه شیعه بر فقه اهل سنت

آیت‌الله بروجردی می‌فرمود فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است یعنی بعد از زمان پیامبر فقه شیعه بوده اگرچه مذهب خاصی نبوده ائمه که گرفتار مسئله خلافت بودند و تحت شکنجه بنی امیه و بنی عباس بوند و در بیان مباحث فقهی فرصتی نیافتند تا اینکه در زمان امام باقر و امام صادق(علیهما‌السلام) که به علت درگیری‌های سیاسی فضا باز شده بود، ائمه شروع به مطرح کردن مباحث فقهی کردند، و این معنایش این نیست که قبلا ائمه نبودند بلکه مراد این است که ارتباطی بین مردم و ائمه وجود نداشت.

لازمه این مطلب که ایشان می‌فرمود فقه شیعه حاشیه فقه اهل سنت است این است که چون ائمه مکتب را شروع کردند احادیثی را که صحابه و تابعین تا عصر حضرت امام باقر نقل می‌کردند آنها را حاشیه می‌زدند یعنی فلان حدیث درست است و فلان حدیث دروغ و…

بنابراین فقه شیعه به عنوان اعتراض به اهل سنت شروع شد. در مسائلی که اصلا سابقه نداشت (‌مسائل مستحدثه) فقهای اهل سنت نظر می‌دادند ائمه هم نظر می‌دادند. بنابراین ارتباط عمیقی بین روایت شیعه و اهل سنت وجود دارد. متأسفانه بسیاری این مطلب را نمی‌دانند.

اهل سنت در حدیث بسیار کار کرده‌اند و بسیار اهیمت می‌دهند. البته در باب قیاس مهم‌تر از همه مذاهب مذهب حنبلی است، او می‌گوید حتی اگر یک حدیث ضعیف هم پیدا کنیم به همان عمل می‌کنیم. نتیجه این بحث‌ها این است که مجتهد ما باید به احادیث اهل سنت در هر مسئله رجوع کند و آیت‌الله بروجردی حتی از خود علمای اهل سنت اطلاعاتش از احادیث آن‌ها بیشتر بود.

تهیه: مجتبی فانی کارشناس گروه پژوهشی فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدّنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics