هر حکومتی نظام تأمین اجتماعی دارد که برای رفع فقر در جامعه بناشده است و همچنین هر نظامی مسائل آموزش عالی و مصالح عالی کشور را داراست و خمس نیز مانند مالیات ناظر به همه اینها است.
به گزارش شبکه اجتهاد، دومین جلسه از سلسله نشستهای علمی- تخصصی «تاثیر خمس بر اقتصاد اسلامی» با عنوان «تفاوت خمس با مالیات و نگاه به سیر تاریخی و فقهی خمس» چندی پیش در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم برگزار شد.
بنابراین گزارش، سلسله نشستهای خمس که از هفته قبل آغاز شده است مقدمهای است برای همایش «خمس و تعالی جامعه» که پنجم اسفندماه برگزار خواهد شد، در این جلسه حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی مقدم، دکتر حسن سبحانی و حجتالاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی به تفاوتهای خمس با مالیات و نگاه به سیر تاریخی و فقهی خمس پرداختند.
حجتالاسلام والمسلمین مصباحی مقدم، پیرامون زکات عام و خاص با استناد به روایتی گفت: مفهوم زکات مالی، مفهوم شرعی است و از جعلیات شارع است و در امام باقر علیهالسلام در رواتی آن را از پایههای اسلام قلمداد کرده است. «حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ مَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ.» (شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه؛ ج۱؛ ص۱۸)
اسلام بر پنج چیز بنا شده است بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و به هیچ یک مانند امر به ولایت امر نشده است،
مفهوم زکات مالی، مفهوم شرعی است و از جعلیات شارع است، در ذیل آیه ولایت علامه طباطبائی بحثی دارند زکاتی که در قرآن کنار نماز مطرح شده این زکات است و به معنی توجه خلقی داشتن که وظیفه همه پیامبران بوده است و لذا اعم از زکات مالی است ولی زکاتی که اینجا در بحث ما مطرح است زکات واجب است) زکات واجب میخواهد تعلق خاطر ما را از دیون مردم پاک کند و تعلق ما را از خود بستاند و بنظر میرسد آیه شریفه خمس نیز میخواهد یکی از مصادیق این زکات واجب را بیان کند.
خدا ۲۶ بار در قرآن از زکات سخن گفته است و یک بار از خمس، در حقیقت باید گفت که خمس ۲۷ بار در قرآن ذکر شده است یعنی ۲۶ بار در ذیل واژه عام تر زکات و یک بار مستقل ذکر شده است، خمس وضع جدیدی وراء زکات ندارد و این تنها به معنی لغوی خود به کار رفته است به معنی همان بیست درصد، هر چند که خمس از باب شرافت نبی و منصوبین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرامه للنبی وضع شده است که سادات از زکات به معنی خاص برخوردار نباشند و خمس جای آن قرار گرفته است پس ما یک زکات مالی به معنی عام داریم که شامل خمس است ویک زکات به معنی خاص داریم که شامل خمس نمی شود.
نسبت خمس با مالیات
در یک روایت از امیرالمومنین(ع) آمده است که صاحب وسائل به نقل از مرحوم سید مرتضی در کتاب المحکم والمتشابه نقل میکند:
عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمُرْتَضَى فِی رِسَالَهِ الْمُحْکَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِیرِ النُّعْمَانِیِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِی عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: وَأَمَّا مَا جَاءَ فِی الْقُرْآنِ- مِنْ ذِکْرِ مَعَایِشِ الْخَلْقِ وَ أَسْبَابِهَا فَقَدْ أَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ ذَلِکَ مِنْ خَمْسَهِ أَوْجُهٍ وَجْهِ الْإِمَارَهِ وَ وَجْهِ الْعِمَارَهِ وَ وَجْهِ الْإِجَارَهِ وَ وَجْهِ التِّجَارَهِ وَ وَجْهِ الصَّدَقَاتِ فَأَمَّا وَجْهُ الْإِمَارَهِ فَقَوْلُهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ- وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ- فَجُعِلَ لِلَّهِ خُمُسُ الْغَنَائِمِ وَ الْخُمُسُ یُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَهِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِی یُصِیبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْکُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ. (وسائل الشیعه، ج۹، ص: ۴۹۰)
وجوه مالی پنج تا است که شامل وجه امارت و کشور داری، وجه تجارت و خرید وفروش، وجه اجاره، وجه ساختن و معماری و نیز وجه صدقات.
وجه مربوط به رهبری و حکومت خمس است و خمس را وجه امارت و کشور داری است.
خمس یک حق واحد است و صاحب آن حق، امام معصوم و جانشین اوست و این فتوای امام رضوان الله تعالی علیه است و مقام معظم رهبری هم این نظر را دارند.
این خمس برای حکومت و حق حکومت و برای حکومت است، دیدگاه امام (ره) این بود که خمس برای اداره جامعه است و میفرمودند: خمس یک بازار نجف همه فقرای مسلمین را کفایت میکند.
خمس میتواند جانشین مالیات قرار گیرد
اگر نظام جمهوری اسلامی همت خود را بر دریافت خمس و زکات بگذارد با توجه به اعتقاد ملت به اداء خمس و اینکه برای گرفتن مالیات سازمان امور مالیاتی با مشکلاتی روبرو است بسا این به صرفه تر برای ملت و دولت باشد و بسا ما از گرفتن هر نوع مالیات دیگر مستغنی باشیم.
البته این کار بایدکاملا مهندسی شود و راه حل آن را جویا شد از طرفی حوزه باید مستقل باشد و از طرفی هم خمس حق حکومت است و امام (ره) اول انقلاب گفتند: بگذارید این استقلال حفظ شود و مراجع از طریق گرفتن خمس، حوزهها را اداره کنند.
یکی بودن اهداف خمس و مالیات در نظر دکتر سبحانی
نماینده دورههای پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی، اهداف خمس و مالیات را یکی دانست و گفت اهداف خمس در حاکمیت دینی و الهی، رفع فقر و کمک به دین و رفع فاصله طبقاتی بیان شده است که همین اهداف را دولت در بحث مالیات میتواند پی گیر شود، هرچند که دولتها گاه در گرفتن مالیات اهداف دیگری را برای بقاء دولت و هزینههای کارمندان و تامین هزینههای جانبی و زیرساختها در نظر میگیرند.
تفاوت خمس با مالیات
تنها تفاوت خمس و مالیات، عبادی بودن خمس و غیر عبادی بودن مالیات است. چرا که وقتی فرض حاکمیت اسلام و و جود دولت اسلامی در راس امور است بی شک یکی از وظایف آن، کمک به دین خواهد بود.
در مقایسه تطبیقی بین خمس و مالیات بر درآمد معتقد هستم که این دو از نظر اهداف یکی میباشند.
آیا اهداف و کارکردهای خمس و زکات یکی است؟
حجتالاسلام دکتر یوسفی نیز در پاسخ به این سوال که آیا اهداف و کارکردهای این دو یکی است یا فرق دارد؟ بیان داشت: با توجه به تعریف هزینهها و کار کردهای دولت میتوان گفت در همان بخش انتقالی که در بودجه دولتها هست، میتوان خمس را قرار داد تا دولتهای اسلامی زیر نظر مراجع تقلید این مالیات دینی را از مردم دریافت کنند و در امور خیریه و اهداف کلان مصلحتی اسلام و تبلیغ دین و کمک به فقرا استفاده شود.
موارد هفتگانه خمس شرعی
موارد خمس هفت مورد است و باید موارد خمس را از همدیگر در این بحث تفکیک کنیم و نظر استاد سبحانی در قسم هفتم خمس مطرح است، در حالی که موارد خمس را به حسب بیان شارع باید هفت مورد بدانیم که در کتابهای فقهی منابع این واجب مهم مالی را هفت چیز دانستهاند؛
* مالها و ثروتهایی که در جنگ با کافران متجاوز، آنان که هیچ پیمانی با مسلمانان ندارند و در پناه حکومت اسلامی زندگی نمی کنند، یا گردنکشان علیه حاکم اسلامی و… به دست میآید البته اگر این جنگها با اذن امام یا نائب امام انجام گرفته باشد.
* معدنهای طلا، نقره، آهن، سرب، مس، روی، گوگرد و… اگر آنچه استخراج شده، بیست دینار باشد.
* گنجها و دفینههایی که از دل زمین به دست میآیند، اگر بیش از بیست دینار باشد.
* آنچه غواصان از ژرفای دریاها بیرون میآوردند: مروارید، مرجان و… اگر ارزش آن به یک دینار برسد.
* مال حلال آمیخته به حرام. اگراندازه حرام، روشن نباشد و مالک آن هم معلوم نباشد.
* زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد.
*سود کسبها. درآمدهای مازاد بر هزینههای سالیانه مومنین در طول سال، که از داد و ستد، کشاورزی، دامداری، صنعت وحتی فضای مجازی و… بدست میآید.
در وجوب خمس به چیزهایی که یاد شد، اختلافی نیست و همه فقهای شیعه آن را پذیرفتهاند. ولی همه اینها را خمس مصطلح نمی دانند.
مواردی که از نظر برخی فقها خمس مصطلح نیستند
* گروهی از فقها “مال حلال مخلوط به حرام” و “زمینی را که کافر ذمی از مسلمان بخرد” را از موارد خمس نیاوردهاند و پنج مورد از موارد هفتگانه را ذکر کردهاند.
*غنائم جنگی ومعدن انفال محسوب میشوند
*گنج که در گذشته روشی برای پنهان کردن دارائیها از دست مستکبرین عالم بود منسوخ است و اگر هم پیدا شود قانونا متصدی آن میراث فرهنگی است و قوانین حاکم برآنجا مطرح است
*خمس دریاها نیزانفال محسوب میشود.
پس اینها همه امروزه جزء احکام حکومتی است و حکومت در همه جای دنیا با تفاوت در تعبیر، متصدی آنهاست، آیه خمس در باره همینها هست ولی منفعت کسب قدری با این موارد دیگر متفا وت است و ما بسا به این تفاوتها توجه نکنیم
حکومتی یا فردی بودن خمس منفعت مازاد بر هزینه
تنها این بحث منفعت مازاد بر درآمد کسبی میتواند محل بحث باشد که آیا مثل مالیات بر درآمد باید حکومت متصدی آن باشد یا این حق به فقها میرسد؟ احتمالا منظور استاد سبحانی نیز همین مورد است. که این هم مثل مالیات باید در دست دولت قرار گیرد و اینکه این هم همان اهداف مالیات را داراست.
این خمس حقیقتا همیشه ثابت است و در صورت افزایش هزینه افزایش تصاعدی ندارد و افزایش تناسبی دارد؛ ولی مالیات طبق مصالحی تصاعدی و تنازلی و تناسبی میشود.
اینجا بحثی مطرح است که ائمه اطهار علیهم السلام دو نحوه ورود در زمانهای متفاوت را در بحث حاکمیت داشتهاند
عصر نخست؛ عهد رسول اکرم و امیر المومنین و امام حسن علیهم السلام است
که اینها در پاره ای از اوقات عمر شریفشان حاکم شرعی بودند و باید دید آیا اساسا بحث منفعت مازاد کسب در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و خلفا و مولا علی(علیهالسلام) نیز وجود داشته است و اساسا آیا اینها خمس میگرفتند؟ مرحوم آیتالله احمدی میانجی شواهدی میآورند که در آن دوران نیز خمس بوده است مثل حدیثی که طبق آن وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله مولا علی علیهالسلام را به یمن میفرستند به ایشان بحث گرفتن خمس را مطرح کردهاند و این واجب را به ایشان توصیه داشتهاند؛ ولی نوع فقها این روایات را نمی پذیرند.
دومین عصر؛ عصر دولت در سایه اهل بیت علیهم السلام است.
هر چند ایشان از جانب خداوند متعال فرمانروا بودند ولی دولت ظاهری نداشتند در عین حال شیعیان برای همه امورشان ابتدا به ایشان رجوع میکردند و در این زمان بحث خمس مطرح شده است و نوع روایتها ناظر به عصر صادقین، امام جواد و امام رضا علیهم السلام مطرح بوده است و بحث منافع کسب ناظر به زمان رسول خدا نبوده است و ما روایاتی نداریم که بروند از امیرالمومنین بپرسند خمس مالشان را چطور بپردازند و از طرفی خمس از مسائل عام البلوی است ولی سوالی در این مورد نیست نه در روایات اهل سنت و نه در روایتهای ما شیعیان در این عصر چنین چیزی وجود ندارد البته نماز هم کلیاتش در این عصر پیامبر مطرح شده بود و بعد در عصر صادقین چوبکاری شده است و لذا نظر دادن در این مورد که آیا اهل بیت علیهم السلام در زمانی که حکومت داشته باشند، بحث خمس را نمی کنند و خمس نمی گیرند یا بحث خمس در این زمان که دولت ظاهری نیز داریم مطرح است ولی در زمان رسول خدا و مولا علی علیهالسلام وجهی برای مطرح کردن نداشت و منفعت مردم کم بود،
بحث مشکلی است اما ظاهر این است که خمس زمانی تشریع شد که ائمه متاخر دیدند نظام شیعیان عالم مشکلات اساسی مالیاتی پیدا کردهاند و بحث سازماندهی شیعه و حفظ هویت شیعه مطرح بوده است و از طرفی شیعیان مورد حمایت دولت نبودند و نه تنها حمایت نمی شدند بلکه اسم شیعه بودن جرم بود و امامان و امت وظیفه داشتند که از این هویت دفاع کنند لذا خمس مازاد بردرآمد را برای افرادی که درآمد بهتر دارند تشریع کردند تا برای فقرا کمکی باشد.
از طرفی دیگر این نظریه وقتی تقویت میشود که ما میبینیم رسول خدا و خلفاء و مولا علی علیهالسلام درست است که خمس نمی گرفتند ولی زکات را اخذ میکردند و اگر شما بگویید که چون خمس را جزء مالیات حساب نمی کردند، از مردم دریافت نمی کردند میگوییم، زمان رسول خدا و خلفا و امام از مردم زکات میگرفتند و در حالی که میتوان گفت زکات هم مالیات دولتی نیست.
خمس برمنافع کسب مازاد یا بگوییم خمس منافع بر پساندازشده؛ این کارناظر به ائمه متاخر است و این یعنی منطقی دیگر برای حفظ شیعیان و فقرا مسلمین به روش دولت در سایه بوده است. مسالهای که پشت آن فقر شیعیان بود و با ملاحظات سیاسی و مکتبی شیعه انجام میشد.
پس اولا بحث خمس منافع مازاد کسب را با بقیه دیگر مسائل که همه حکومتی هستند، باید متفاوت بدانیم و ثانیا ببینیم این از چه زمانی تشریع شده است و ثالثا آیا این خمس امروزه میتواند جنبه حاکمیتی به خود بگیرد و حکومت آن را از مردم و به نام مراجعی که دارند، تحویل بگیرد و در منافع اسلام خرج کند یا امکان این اتفاق وجود ندارد، این قسمت سوم را باید از فقها استفتاء کرد که ببینیم در زمان حکومت فقها در عصر غیبت، این بحث اعطاء و دریافت خمس به چه شکلی باید باشد.
مصارف خمس و مالیات یکی است
وقتی ناظر به مصارف خمس و مالیات صحبت میکنیم نه با نگاه به کیفیت این دو، در این نگاه بنده نیز با استاد سبحانی هم عقیده هستم که هردو اینها مصارف یکسانی دارند.
هر حکومتی نظام تأمین اجتماعی دارد که برای رفع فقر در جامعه بناشده است و همچنین هر نظامی مسائل آموزش عالی و مصالح عالی کشور را داراست و خمس نیز مانند مالیات ناظر به همه اینها است.
بنابرگزارش حوزه، دکتر سبحانی در پاسخ به این سؤال که آیا تفاوتی در خمس با مالیات با توجه به ویژگی پایه و نرخش وجود دارد؟ گفت بله خمس، یک پنجم پسانداز است و از طرفی گفتهاند به شرطی که در هزینهها اسراف نشود و این قاعدهها آثار خاص خود را در اقتصاد داراست. هم هزینهها با این قواعد محدود شده است که آثار مخصوص به خود را دارد و هم یک پنجمی بودن یعنی یک رقم متناسب مالیاتی است که اثر خود را داراست.
ولی مالیات یک مقوله دیگر ی است عرض من این است که هم این باید باشد و هم آن، ولی امروز به برکت انقلاب اسلامی یک نظامی روی کاراست که اسلامی است و باید این امور را حکومت متصدی باشد.