شبکه اجتهاد: پول اسلام «مال» است؛ اما پول رایج جهانی مال نیست بلکه «اعتبار» است. قرض بی بهره در پولی که مال است میسر است. پولی که اعتبار است امکان قرض بدون بهره در آن نیست؛ چون وقتی از اعتبار کم میشود از مالیّت کم شده است و به قرض دهنده ظلم شده است. ولی وقتی پول، مال باشد اگرچه آن مال در بازار گرانتر یا ارزانتر شده باشد، از مالیّت کم نشده است.
اگر مالی را ده ساله و صد ساله و بیشتر قرض دهید نیز از مالیت کم نمیشود. صد سال قبل یک تن برنج قرض کرده اید و امسال پس میدهید؛ نه به شما ظلم شده است و نه به طرف مقابل. قرآن میگوید: «لکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون». چون این برنج، مال است، در طی این صد سال فرق نکرده است. ما نمیگوییم پشتوانهی پول، طلا باشد؛ ما میگوییم پشتوانهی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود.
وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشتهاید، پول مال نمیشود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را مینویسید، پول، کالا میشود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص میکنید. طلا پشتوانهی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه؛ لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او میگویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم.
اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را مینویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه دهم گرم طلا، کالا میدهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است. هزار دینار به کسی قرض میدهید و او ده سال دیگر هزار دینار میدهد. این میشود قرض الحسنه. اما حجم اسکناسِ مُجاز، به اندازه تولید ناخالص ملی شما است. دارایی کشور را بر ارزش اسکناس تقسیم میکنیم تا حجم اسکناس مجاز مشخص شود.
چه بانکها تعطیل شود و این پول رایج، از گردش خارج شده باشد، چه نشده باشد، شما میتوانید کارتان را شروع کنید. اعلام کنید مقدار کالای مورد تعهد در اسکناس، به قیمت طلای رایج جهانی اندازه گیری میشود. اینکه تاکید میکنم طلای رایج جهانی، برای آن است که پول، قدرت بین المللی پیدا کند و پولِ بین الملل اسلام باشد. بانک مرکزی متولی پول ملی است، شما میتوانید متولی پول بین المللی باشید.
منتهی پول بین المللی شما، به تدریج پول ملی بانک مرکزی را بدون هیچ زحمتی خارج از گردش میکند. شما طرح جنگتان را به دانشگاههای جنگ عالم و حتی وابستههای نظامی عالم عرضه نکردید. اگر کرده بودید از شما میخندیدند و شما را دست میانداختند. آنها وقتی «خروجی» را دیدند سر تعظیم فرود میآورند. در مسئله پول هم همین اتفاق میافتد، منتظر نظر موافق آنها نباشید.