شهید مطهری تلاش کرد با مطالعه جامع خدمات متقابل اسلام و ایران، هویت ملی محذوف را بازخوانی کند. کار استاد مطهری بازخوانی صرف نبود بلکه تلاشی برای احیای هویت ملی ایرانی محذوف بود.
شبکه اجتهاد: سمینار ملی «بازخوانی خدمات متقابل اسلام و ایران: نقد روایت مطهری از ناسیونالیسم ایرانی» روز چهارشنبه ۲۹ فروردین در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور ۱۹ تن از اندیشمندان و پژوهشگران حوزه علوم انسانی حوزه و دانشگاه برگزار شد.
متن پیش رو خلاصهای از سخنان ارائه شده حجتالاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میباشد.
۱- علمای مسلمان همواره دغدغه پاسخ به شبهات فکری – عقیدتی را داشته و دارند و از این رهگذر آثار علمی برجسته ای آفریده شده است. چنان که کتاب “خدمات متقابل اسلام و ایران ” اثر استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در کنار آثار دیگری چون الذریعه الی تصانیف الشیعه اثر آقا بزرگ تهرانی و تاسیس الشیعه اثر سید حسن صدر و الغدیر اثر علامه امینی از جمله این آثار است. لکن فرق این کتاب با سه اثر بی بدیل دیگر در ماهیت نزاع برون دینی آن است.
۲- شهید مطهری در دورهای میزیست که از تقریباً یکصد سال پیش تا حتی امروز جریانی به راه افتاده است که ایرانیان و میراث ایرانی را با تعریف جدیدی از هویت ملی تفسیر کند. عمدهترین نتیجه این تفسیر گسست و احساس بیگانگی ایرانیان با اسلام است. لذا پرسش اساسی استاد مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران این است که ” می خواهیم ببینیم با منطق احساسات ملی، آیا باید اسلام را امر خودی به شمار آوریم یا امری بیگانه و اجنبی؟ ” ( ص ۵۸ ).
این مسئله باعث گردید مطهری به مطالعه هویت ملی رو آورد. وی برای ورود به بحث از دو منطق عقلی و احساسی یاد کرده است. ولی چون این افراد به روش احساسی رو آورده اند، او نیز با همین منطق وارد بحث شده است.
۳- اغلب روشنفکران ایرانی که به موضوع هویت ملی پرداختهاند از ارایه تعریف اولیه آن استنکاف کرده مفهوم هویت ملی را به وضوحش حوالت دادهاند. لکن توجه به آن در اینجا امر لازمی است.
هویت ملی، تعریف و شناسهای است که در پاسخ به پرسش از کیستی یک ملت ارایه میشود. هر تعریفی به قول منطقیون جامع افراد و مانع اغیار است. اینجاست که دقت علمی در تعریف هویت ملی اهمیت دو صد چندانی پیدا میکند؛ زیرا ممکن است در اثر تعریف ارایه شده عناصر اصلی از هویت ملی بیرون بمانند و عناصر اجنبی جزیی از آن تلقی شود.
۴- انتقاد استاد مطهری (ره) بر نظریه پردازان متجدد از همین جهت نارسایی در تعریف درست هویت ملی ایران است. به عقیده وی با تعریفی که آنان از هویت ایرانی ارایه میدهند عناصر اصلی آن، یعنی اسلام و میراث علمی و فرهنگی چهارده قرنه ایرانیان بیرون میماند بلکه اساساً این عناصر، جنبه اجنبی پیدا میکنند. این چنین تعریفی جعل هویت ملی کاذب است که نتیجه اصلی آن حذف هویت ملی واقعی در ذهنیت ایرانیان است. بر این اساس، استاد مطهری بی تفاوتی را جایز ندانسته وظیفه اصلی خود میداند که به بازخوانی هویت ملی محذوف بپردازد.
۵- استاد مطهری این حذف را یکی از اهداف راهبردی استعمار دانسته است. هدف استعمار، جدایی انداختن میان ملل و اقوام مختلف مسلمان برای آسانتر کردن سلطه بر آنان است. اگر همکاری مستشرقین و روشنفکران غرب زده نبود، استعمار به این سادگی نمیتوانست به طور نسبی به این هدف مهم برسد. از این رو، شهید مطهری تلاش کرده است با مطالعه جامع خدمات متقابل اسلام و ایران، هویت ملی محذوف را بازخوانی کند. چنان که وی به خوبی توانسته در این کار بازخوانی به روش علمی موفق شود.
۶- در واقع، کار استاد مطهری (ره) باز خوانی صرف نبود بلکه تلاشی برای احیای هویت ملی ایرانی محذوف بود. او این تلاش را در شرایط سیاسی انجام داد که حاکمیت غربزده آن روز به طور همه جانبه از روایت متجددانه هویت ملی ایرانی پشتیبانی میکرد. اما دیری نپایید که هویت ملی محذوف با انقلاب اسلامی از فشار حذف خارج شد؛ و این آشکار شدگی خط بطلانی بود بر چند دهه تلاش ایدیولوژیک ملیگرایی دروغین.
۷- البته ملی گرایی ایدیولوژیک در سالهای پس از انقلاب اسلامی برای بازگشت روایت خود از هویت ملی تلاش زیادی به راه انداخته است. آنان در این میان به اهمیت کار استاد شهید مرتضی مطهری (ره) آشکار و پنهان توجه جدی کردند. برخی از آنان مانند شاهرخ مسکوب و احمد اشرف در این زمینه مطالبی را بیان کردهاند. و البته بررسی نظرات آن دو، مجال دیگری را طلب میکند.