شبکه اجتهاد: ایام ارتحال معمار کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، فرصت مناسبی است تا ابعاد شخصیتی، فکری و آراء و اندیشه ایشان مورد واکاوی قرار گیرد تا از رهگذر آن نسل جوان کشور با سیره و افکار امام (ره) بیشتر آشنا شوند و نظام تصمیمگیری، سیاستگذاری، برنامهریزی و کارگزاران اجرایی نسبت «اقدام و عمل» خود را با منظومه فکری امام (ره) بیشتر و بیشتر نمایند.
در یک دستهبندی کلی بر این باورم که اصول، پایهها و بنیانهای فکری امام خمینی (ره)، بر موارد زیر استوار است؛
(یکم)؛ کارآمدی؛ اگر این مفهوم را به معنای تحقق عینی یا توان نظام در تحقق کارکردهای اساسی یک حکومت بدانیم که برای آحاد مردم جامعه قابل مشاهده باشد بنابراین قانونگرایی، مشارکتجویی و پرهیز از استبداد رأی، مسوولیتپذیری و پاسخگویی، عدالتجویی، برابری و عدم تبعیض، عقلانیت در اداره امور، را باید از مؤلفههای مهم کارآمدی به حساب آورد.
در بیانات و سیره امام (ره) مؤلفههای کارآمدی فراوان است. میتوان گفت جمهوری اسلامی مورد نظر امام (ره) بدون تحقق مؤلفههای کارآمدی امکان عملی نیافته است و تا دستیابی به آن فاصله فراوانی وجود دارد.
(دوم) مردم سالاری؛ جمهوریت در نظر امام (ره) بسیار پررنگ، بنیادی و درواقع «میزان رأی مردم» مبنای اداره امور است. علاوه بر حضور مردم فارغ از جنس، سن، نژاد و مذهب آنچه که در این مسأله اساسی است، پرهیز از بهرهبرداری فرمایشی از حضور مردم و تلاش برای رضایتمندی آنان یک اصل و پایه در حکمرانی خوب در نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود.
مردم در هر جامعهای از مؤلفههای مهم «قدرت» تلقی میشوند. امام (ره)، جامعه و مسوولان بدون مردم را «هیچ» میدانست و از مسوولان همواره درخواست میکرد که خدمت به آنان را بالاترین عبادت و جلب رضایت مردم را همانا جلب رضایت الهی بدانند. امام (ره) نظریه «قیم مآبی» را بهشدت رد میکرد و اینرا که دیگران بهجای آدمی تصمیم بگیرند موجب عقوبت دنیایی و اخروی میدانست. امام (ره) صریحاً میفرمود: «اگر همه درباره فردی نظر مثبت دادند اما خود شما نظری دیگر داشتید حجت شرعی نظر خودتان است»
(سوم) تأثیر زمان و مکان در اجتهاد؛ امام خمینی (ره) خود فقیه، مرجع، مجتهد، عارف، فیلسوف و مفسر قرآن بود. او نظام جمهوری اسلامی را بر پایه «اسلام» میدانست و «فقه سنتی صاحب جواهر» را مبنای آراء و اندیشههای کاربست در فقه سیاسی برمیشمرد. افزون بر این امام (ره) «فقه پویا را که متأثر از عنصر «زمان و مکان» در استنباط احکام و دستورات فقهی بر پایه اجتهاد است برای «پویایی، بالندگی و مانایی» کشور ضروری و آن را نقطه مقابل
«تحجر و واپسگرایی» میدانست. مسائل مستحدثه و روزآمد و نوپدید بر این باور بود که باید با بهرهگیری از منابع فقهی اما با عقل و اجتهاد روزآمد پاسخ داد. او به شدت در برابر برداشتهای ایستاوسکون از اسلام میایستاد و حوزههای علمیه، روحانیت، مراجع و مجتهدان جوان را به پویایی امر فقه سیاسی برای روزآمد و پاسخگویی به نیازهای جامعه فرا میخواند. برخی فتاوی امام (ره) در حوزه موسیقی، شطرنج، سینما، رادیو و تلویزیون، مشارکت سیاسی و انتخابات، حضور زنان در عرصههای مختلف … نمونههایی عالی از این مدل باور و گرهگشایی فقه از مشکلات جامعه است.
(چهارم) تولی و تبری سیاسی؛ دوستشناسی و دشمنشناسی از اصول و پایههای بنیادین منظومه فکری امام خمینی (ره) است. امام (ره) دوستان و وفاداران انقلاب را همواره به «حفظ اخوت» و «پرهیز از اختلاف» دعوت میفرمود. «وحدت نیروهای انقلاب» را موجب ترس دشمنان و طمع بیگانگان به کشور برمیشمرد و همواره بر رأفت، دوستی، رفت و آمد میان نیروهای انقلاب و عدم توجه به امور فرعی و کنار گذاشتن واسطهها و کسانی را که میخواهند میان نیروهای انقلاب دوستی و تفاهم نباشد مورد تأکید قرار میداد.
در نقطه مقابل امام (ره) همواره بر داشتن صلابت و اقتدار در برابر بیگانگان و دشمنان تأکید داشت. امام (ره) خوی استکباری سلطهگران و ابرقدرتها را که به دنبال تجاوز و لشکرکشی علیه مظلومان مخصوصاً مسلمانان هستند مورد مذمت و نکوهش قرار میداد و از مردم و مسوولان همواره میخواست در برابر دشمنان «یدواحده » باشند. او از اینکه در برابر دشمن «مرعوب یا مجذوب» شوید بهشدت نهی میفرمود و میگفت: «اهداف، جهتگیری و مشی ما با استکبار یکی نیست»
(پنجم): قدرت برای خدمت؛ امام (ره) مفهوم قدرت را برای خدمت به مردم و دین خدا برمیشمرد. کسب قدرت به هر وسیلهای را جایز نمیدانست. امام (ره) بر این باور بود که قدرت هر قدر بیشتر باشد خضوع و فروتنی مسوولان نسبت به مردم باید بیشتر و خدمتگذاری آنان باید مضاعف شود. از منظر امام (ره) قدرت «واقعی از آن خدای تبارک و تعالی است و ما همه هیچ هستیم» و همواره مسوولان را به این مهم دعوت میکرد. او حفظ قدرت به هر قیمت را جایز نمیدانست. علاوه بر این امام (ره) قدرت را امری اخلاقی میپنداشت و بایستههای اخلاق را بر قدرت حاکم میدانست و در پرتو این نگاه بود که سیاست و قدرت در خدمت اخلاق و تربیت کارگزارانی را متخلق، پاکدست، قانونگرا، مردمی، که برآیند آن «مهار قدرت و سیاست» برای «خدمت به مردم» و «حکمرانی خوب و شایسته» است. از مهمترین و بنیادیترین نشانههای جمهوری اسلامی برمیشمرد.