شبکه اجتهاد: آیتالله سیستانی روز شنبه ۲۶ خرداد ماه را عید فطر اعلام کرد؛ در حالی که آیتالله سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و برخی مراجع تقلید دیگر در ایران، روز جمعه ۲۵ خرداد ماه را عید فطر اعلام کرده بودند.
از آنجا که بر اساس فقه اسلامی، روز عید فطر یکی از دو روزی است که روزهداری در آن حرام است، مسأله اعلام عید فطر برای مسلمانان اهمیت زیادی دارد.
با توجه به اینکه بخشی از شیعیان ایرانی مقلد آقای سیستانی هستند، در ایران امسال دو روز عید فطر بود و البته این اولین بار نیست که چنین حادثه ای رخ میدهد؛ زیرا سالها پیش حداقل یک بار دیگر نیز این اتفاق رخ داده است.
در تشیع بنا بر اصل نیابت عامه، مقلدان هر مرجع تقلید مکلفند در امور شرعی به فتوا و نظر مرجع تقلید خود رجوع کنند؛ بنابراین چنین رخدادی ظاهراً نباید اهمیت چندانی داشته باشد؛ اما چنین نیست؛ در واقع این اتفاق یکی از مهمترین چالشها را در یک نظام سیاسی مبتنی بر حاکمیت فقه نشان میدهد؛ مشکلی که ظاهراً تاکنون فقها قادر به حل کامل آن نبودهاند.
مسأله این است که احکام فقهی بیاعتنا بر سرزمین، بر افراد اعمال میشوند؛ چنانکه مقلدان آقای سیستانی هر جای جهان که باشند، بدون در نظر گرفتن حکومت آن کشورها ملزم هستند شنبه را عید فطر بدانند و مقلدان آقای خامنهای نیز بیتوجه به مرزهای سیاسی و سرزمینی، جمعه را باید عید فطر بدانند. این در حالی است که طبق تعریف وبر، قوانین دولتهای مدرن در چارچوب دولت ـ ملت بر امر سرزمینی تعلق دارد؛ امری که طبق معاهده وستفالی در روابط بینالملل تجلی یافت و هویت ملی مبتنی بر خاک را مقدم بر هویت مبتنی بر دین و مذهب دانست.
بهنظر میرسد نظریه ولایت فقیه، حداقل آنچنان که آیتالله منتظری در دوره اول زندگیاش میگوید راه حلی برای رفع این تناقض است.
آقای منتظری اول، در کتاب منابع فقهی حکومت اسلامی، اعلام روز عید فطر و بسیاری از احکام فقهی دیگر را که نمودهای اجتماعی روشنی دارد، از جمله اختیارات و وظایف حاکم اسلامی و تبعیت از آن را وظیفه همه مسلمانان میداند؛ چنانکه در باب اعلام عید فطر از سوی امام و حاکم اسلامی می نویسد:
اثبات حکم عید فطر بر اساس حکم امام:
…
۲. در روایت عیسی بن منصور آمده است که گفت: من در روزی که مردم نسبت به روزه داشتن آن در شک بودند نزد امام جعفر صادق بودم؛ آن حضرت به غلام خویش فرمود برو ببین سلطان (والی شهر) روزه است یا نه؛ غلام رفت و بازگشت و گفت: خیر. حضرت صبحانه طلب نمود و من نیز با وی، همغذا شدم».
۳. از امام صادق روایت شده که فرمود: من در شهر «حیره» بر «ابی العباس» _ خلیفه عباسی_ وارد شدم. او گفت ای ابا عبدالله؛ نظر شما درباره روزه امروز چیست؟ گفتم این با امام است؛ اگر روزه بداری، روزه میداریم و اگر افطار کنی، افطار میکنیم. [۱]
طبق این تعریف، نظریه ولایت فقیه، فقه را با قدرت و امر سیاسی پیوند میزند و راه را بر پذیرش الزامات دولت مدرن میگشاید؛ اما این راه حل به وضوح با نظریه نیابت عامه در تعارض است؛ زیرا در حالی که نظریه ولایت فقیه تلاش میکند تا احکام فقهی را در چارچوب ساختارها و نهادهای دولت مدرن لباس قانون بپوشاند و در چارچوب سرزمینی آن را مقرر دارد، نظریه نیابت عامه از پذیرش نهادها و ساختارهای مدرن امتناع کرده و تن به تحدیدات دولت مدرن نمیدهد. شاید اینکه آقای سیستانی بر رؤیت هلال ماه با چشم غیر مسلح تأکید داشت بیان نمادین همین امر باشد.
از این رو شاید بتوان گفت، نظریه نیابت عامه متعلق به جهان پیشامدرن است؛ زمانی که شیعیان در جماعتهای پراکنده زیر سلطه حکومتهای مختلف و عمدتاً سنیمذهب زندگی میکردند؛ اما نظریه ولایت فقیه، زمینه نظری حاکمیت فقها را در دولتهای مطلقه مدرن فراهم نموده است؛ بنابراین لازم است برای سامانبخشی زندگی اجتماعی، تعارضات و تناقضات نظریه ولایت فقیه، نظریه نیابت عامه و ویژگیهای دولت مدرن از نظر فقهی، سیاسی و حقوقی حل شود. مهدی قوامیپور- مباحثات
پانوشتها
منابع فقهی حکومت اسلامی، جلد اول؛ دولت و حکومت، آیتالله منتظری، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، انتشارات کیهان، چاپ اول زمستان ۱۳۶۷، ص ۱۹۸.