شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری، مدیر مؤسسه کتابشناسی شیعه و مسئول سابق دفتر تدوین کتب حوزه در گفتگویی به دستاوردهای مرکز تدوین متون آموزشی حوزه علمیه میپردازد. او معتقد است “کتاب درسی با آییننامه و دستور جا نمیافتد. کتاب درسی را باید تألیف و عرضه کرد. هر کجا پذیرفتند، کتاب درسی میشود”. بخشیهایی از این مصاحبه که در کتاب «جستارهایی پیرامون نظام آموزشی و متون درسی حوزههای علمیه» به همت مؤسسه فرهنگی مطالعاتی «صراط مبین» منتشر شده است از منظرتان میگذرد.
مختاری: کتابی با عنوان «نظام آموزشی حوزه از نگاه عالمان» منتشر کردیم. در آن کتاب، نظریات علما را راجع به نظام آموزشی به ترتیب تاریخ وفات گذشتگان و علمای معاصر به ترتیب الفبا، جمعآوری کردیم.
بحث نظام آموزشی متأسفانه مقداری دچار حاشیه شده. در این مقوله نباید به حرف دو گروه منتقد اعتناء کرد. عده اول کسانی که اهل فن نیستند و دیگر کسانی که حال درس خواندن ندارند. باید سراغ بزرگان، مراجع و کسانی که سرد و گرم تدریس را چشیدهاند رفت.
افراد کاردان و کسانی که تجربه و آگاهی کافی دارند بر این باورند که برای یادگیری هر زبان باید بهاندازه کافی قواعد و دستور آن زبان خوانده شود. تکرارِ خواندن این قواعد، موجب تسلط بر آن زبان نمیشود؛ باید متون اصیل و عمیق را هم خواند. قدما مقامات حریری را درس میگرفتند.
وقتی اشکالات و ایرادات متون درسی حوزه در فضای مجازی و رسانهها شایع و رایج میشود بدون آنکه متن بهتری جایگزین شده باشد، این ماجرا باعث دلسردی طلاب مبتدی خواهد شد.
صرف تضعیف متون فعلی دردی از ما دوا نمیکند. اگر کسانی که در این عرصه به تبلیغات علیه متون موجود مشغولاند میتوانستند متون بهتری تدوین یا تألیف کنند، خود به خود متون قدیمی کنار میرفت.
نظام حوزه همیشه از متون متقن استقبال کرده و هرگاه کتابی متقن و بهتر از متن سابق، تولید و تألیف شده، متن جدید خود به خود طی یک فرایند طبیعی در نظام حوزه جایگزین شده. کتاب قبلی بدون هیچ بخشنامه و آییننامهای کنار رفته است.
یکی از سیاستها و راهکارها این است که به اساتید، مؤسسات مجال داده شود تا طبق تشخیص و سطح علمی خودشان، متون درسی تألیف و منتشر کنند.
پس از رفتن آقای واعظی از معاونت پژوهش حوزه، همراهی درستی با مرکز تدوین نشد برای همین از معاونت پژوهش جدا شدیم و بهصورت مستقل کار را پی گرفتیم. کتابهایی که در دوران همکاری با معاونت پژوهش تدوین شد «بر بال قلم»، «حکومت اسلامی» و «منطق ۱ و ۲» بود. کتاب آقای اسلامی در تاریخچه فقه نیز در آن زمان کار شد که بعدها منتشر شد.
کتاب درسی با آییننامه و دستور جا نمیافتد. کتاب درسی را باید تألیف و عرضه کرد. هر کجا پذیرفتند، کتاب درسی میشود. برای همین پس از جدا شدن از معاونت پژوهش، شش کتاب اخلاق برای شش پایه سطح یک حوزه تدوین کردیم. این کتاب با اقبال حوزهها روبرو شد در حالی که هیچ آییننامه و بخشنامهای پشت آن نبود.
پس از تدوین دوره اخلاق و فقه، وارد مباحث کتابشناسی شیعه شدیم و از فضای تدوین متون درسی فاصله گرفتیم. البته برای فقه پایه هفتم تا دهم و نیز برای تفسیر و علوم قرآن، پایه یک تا دهم هم طرحهایی داریم که به چند نفر ارائه شده تا اجرا شود. ولی متأسفانه موفق به انجام آن نشدند.
برای چاپ کتاب با ما همکاری نمیشد و مثلاً یک کامپیوتر برای حروفچینی نداشتیم و وقتی درخواست میدادیم ایراد میگرفتند و در اختیارمان قرار نمیدادند. حتی اجاره دفتر مرکز تألیف متون را خودمان پرداخت میکردیم.
در همین کتاب نظام آموزشی حوزه آوردهایم که مثلاً مرحوم مظفر اشکالاتی را به کتب موجود میگیرد. شهید صدر کارهایی در این زمینه کرده، مرحوم مغنیه و مرحوم سید محسن امین هم نظراتی داشتند. مقالاتی را ما از مرحوم سید محسن امین در جلد نخست کتاب «جمع پریشان» ترجمه و چاپ کردیم.
عقیده بنده این است که بهترین کتاب، کتابی است که هم عمق بیشتری به طلبه بدهد هم درک و قدرت تفکر طلبه را بالا ببرد و در مدت کوتاهتری آگاهیهای بیشتری به طلبه بیاموزد.
از طرف دیگر میبینیم که همین نظام آموزشی، بزرگان و نوابغی را تربیت کرده است. البته این نیز بدان معنا نیست که نظام آموزشی فعلی خالی از اشکال است. لکن وظیفه ما این است که زمینه را طوری فراهم کنیم تا افراد عادی هم بتوانند زود پیشرفت کنند.
آموزش هر علمی باید در سه مرحله انجام شود. در مرحله اول لایه نازکی از مفاهیم و مسلمات آن علم مطرح میشود تا تصوری از اصل علم و چارچوبی از آن در ذهن دانشپژوه شکل بگیرد. در مرحله بعدی، هر آنچه در مرحله اول فرا گرفته را توسعه و عمق میدهند؛ یعنی هم گزارهها و نظریات را توسعه میدهند و هم برای آنها دلیل میآورند. در مرحله سوم به اشکالات و شبهات حول آن علم پاسخ میدهند و تضارب آراء شکل میگیرد. این سه مرحله را میتوان مرحله آگاهی، شناخت و استدلال نامگذاری کرد. الآن این مراحل در نظام آموزشی حوزه به هم آمیخته است و رتبهبندی ندارد.
شکلگیری مرکز متون پیش از سفر رهبری به قم و تأکید ایشان بر تحول حوزه بود. ما آن زمان مقالات علما و بزرگانی مثل مرحوم مظفر و سید محسن امین را خوانده بودیم و از طرف دیگر در تدریس و تفهیم مطالب کتب درسی خیلی متحمل زحمت میشدیم.
کتاب علوم العربیه مرحوم سیدهاشم حسینی تهرانی را مباحثه میکردیم. دیدیم چقدر دسته بندی شده و منظم مطالب را ارائه و ترجمه کرده و چقدر فهمش سریع است. در برخی موارد برای فهم یک متن سخت باید کلی وقت میگذاشتیم در حالی که اگر متن مناسب بود، با یک سوم آن زمان بهخوبی مطالب را یاد میگرفتیم.
اشکال این است که تعصب به متن، حوزه را از دانشمحوری، به سمت متن محوری میراند. البته متنی که تدوین میشود، باید صحیح، پخته و با عبارات سنجیده باشد. دارای مزایای و محسنات و فاقد معایب باشد.
بیشترین مشکل ما کمبود امکانات بود. ما نه امکانات داشتیم نه مدیریت حوزه توجهی میکرد. باید با قرض کار میکردیم. ما هم از این وضع خسته شدیم. اساتید و مراجع ما را تشویق میکردند ولی حمایت مالی نمیکردند.
آقایان اتقان علمی میخواهند. میترسند که شرایط موجود از اینکه هست بدتر شود. مثلاً آن زمان یکی دو کتاب تحریر شد که موفق نبود. وگرنه شکی نیست که اگر کتاب بهتری بیاید از آن استقبال میکنند. ما کتاب منطق یک را که نوشتیم فرستادیم خدمت آیتالله وحید خراسانی. ایشان گفته بود این کتاب چه چیزی کمتر از منطق کبرا دارد و خیلی بهتر از آن است.
برخی از طلاب هم به دلیل بیحالی خودشان، متون را نقد میکنند در حالی که اصلاً نمیدانند وضع چه بوده و چگونه باید باشد؟
نیازمند برنامهای جامع در همه مراحل هستیم. باید ابتدا نیازهای جامعه اسلامی را بسنجیم. اینکه به چند هزار طلبه نیاز داریم، در هر رشته چند نفر نیاز داریم؟ بعد متناسب با هر رشته و نیاز جامعه، کتاب تدوین و افراد را تربیت کنیم. اینکه برای همه یک نسخه بپیچیم که همه باید یک متن واحد بخوانند کار نادرستی است.
اساتید فن را در یک رشته جمع میکردیم و مثلاً میگفتیم برای اخلاق چه باید بکنیم؟ بعد با اساتید اخلاق مشورت میکردیم و نظریات آنها را جمع میکردیم و چارچوب یک متن را مینوشتیم. بعد دنبال محقق میگشتیم و با وی قرارداد میبستیم و از وی میخواستیم این سرفصلها و نیازها در این کتاب دیده شود.