موضوع یابی، مسأله شناسی و روششناسی سهگام مهم در شناخت مباحث اجتماعی شهید صدر است، متأسفانه در حوزه و دانشگاه بر روی این مسائل یا کار نشده و یا اگر هم شده بسیار کم است. شهید صدر بیشترین تأکید را بر روی روششناسی داشتند.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان با «بازخوانی اندیشههای اجتماعی شهید صدر» چندی پیش در تالار شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی رئیس میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و حجتالاسلام والمسلمین سید منذر حکیم رئیس پژوهشکده «الذریهالنبویه» و مهدی حسین زاده یزدی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران برگزار شد. در ادامه بخشی از سخنان اساتید به نقل از پایگاه مهر و مفتاح با اندکی ویرایش و اصلاح پیشرویتان قرار میگیرد.
استاد حمید پارسانیا: موضوع سخن بنده معطوف به کاری است که شهید صدر در مورد فقه نظام دارند. او نوآوریهای بسیار متنوعی دارد که برخی از اینها در بستر اندیشههای اصولی و فقهی اوست و برخی ناظر به مسائل پیرامونی و محیطی او بوده است. عمده کارهای فلسفی ایشان ناظر به نیاز آن موقع است مانند مارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک و شاید امروز این بحث آنقدر محل رجوع و نیاز نباشد.
بحث فقه نظام در اندیشه شهید صدر ناظر به یک نیاز زمان است و این نیاز هم ناظر به مارکسیسم است. ثقل مباحث مارکسیستی هم روی مسئله اقتصاد بود. در آن زمان اقتصاد سرمایهداری و مارکسیستی به عنوان دو رقیب جهت تمشیت زندگی بشر مطرح بود.
امام موسی صدر کتاب کوچکی در مورد اقتصاد دارد اما شهید صدر گستردهتر به این مسئله وارد میشود و ۲ جلد کتاب اقتصادنا را دارد. ایشان نظام اقتصادی اسلامی را بیان میکند که ورودی که به مسئله دارند، در نظامات دیگر قابل تعمیم است.
این بحث ایشان میتواند دوگانه فقه فردی و فقه اجتماعی را نیز نشان دهد. فقه شیعی بیشتر ناظر به زندگی فردی بوده و نظامات اجتماعی، آنچنان نبوده که فقه شیعه در آنجا حضور جدی داشته باشد و مورد سؤال باشد. لذا پرداختن به مسائل نظامات اجتماعی در لابهلای مسائل فقه فردی مطرح میشده است.
شهید صدر به صورت مستقیم وارد نظام اقتصادی اسلام میشود و در ضمن ورود به این بحث شیوه خود را بیان میکند که قواعد مربوط به فقه نظام از آن انتزاع میشود. یک فقیه میتواند از متن یک مسئله یک قاعده بیرون بیاورد. لذا شهید صدر از متن فتاوای فقها به دنبال قواعد نظامات اقتصادی اسلامی است.
یک دیدگاه فقهی وجود دارد که احکام همیشه ناظر به افراد و اشخاص است و عناوین حقوقی را متعلّق احکام نمیدانند. مثلاً چیزی به اسم بانک از این دست است. شهید صدر در اینجا به دنبال این مسئله است که عناوین کلی را مطرح کند.
یک مثال مسئله بغی است. با فرد باغی و یا فردی که به امنیت اجتماعی آسیب میزند، چه باید کرد؟ اگر فقه فقط فردی باشد، همان کسی که ناامنی ایجاد میکند متعلّق حکم است؛ اما اگر یگ گروه و سازمان این ناامنی را ایجاد کند، آیا فقط همان کسی که عمل را انجام داده محکوم به بغی است یا هر کسی که درون آن سازمان است؟ این یک نمونه از فقهی است که از شخص درآمده و ساختار و هویت پیدا کرده است.
نظامات اجتماعی هم شخصیت حقوقی دارند. بحث عدالت اجتماعی، تأمین اجتماعی، تکافل اجتماعی، متوجه افراد به عنوان عضوی از اجتماع است که وظایفی متوجه آنهاست و غیر از وظایف فردی و شخصی آنهاست.
ما یک رقیبی داشتیم که در حوزه نظام اقتصادی طرحی داشت که شهید صدر در پاسخ به آن مسائلی را مطرح کرد. پس از انقلاب جامعه اسلامی نیاز پیدا کرد که فقه نظامات را استنباط کند. این نیازی نیست که از بین رفته باشد بلکه شدیدتر شده است و الگوی شهید صدر برای جامعه ما قابل دنبال شدن است.
گاهی گفته میشود که اگر وارد فقه نظامات شویم باید قائل به اصالت جامعه باشیم؛ باید توجه داشت که الزاماً اینگونه نیست که جامعه وجود جدا از افراد داشته باشد. عناوین اجتماعی و حقوقی اگر اعتباری هم باشند، میتوانند متعلق حکم قرا بگیرند. رویکرد شهید صدر خُرد است و قائل به اصالت جامعه نیست.
ما نیازهای جدیدتری داریم که باید در امتداد نوآوری شهید صدر مطرح شود. ما یک فقه نظامات داریم که نظام سیاسی و نظم اقتصادی و… است؛ اما مسئله دیگری از سنخ فقه حکومت و احکام حکومتی داریم که تا قبل از انقلاب چندان مبتلابه نبود و فقها به آن نپرداخته بودند. در زمان شهید صدر این بحث، مسئله نبود و موضع و موقع اجرا نبود.
امام در نجف فقه حکومت را مطرح کرد و باب مستقلی را تحت عنوان ولایت فقیه بیان کرد. این حادثه آنچنان شهید صدر را به وجد آورده بود که اشک شوق میریخت؛ یعنی مناسبات جدیدی در جامعه شیعی باز میشد.
چه فقه فردی و چه فقه نظام، احکام و قواعد کلی است. رسالههایی که رد دست ماست همه احکام کلی است و هنوز به مقام اجرا نیامده است. بعد از شناخت احکام و شخص باید حکم را تشخیص دهد و عمل فقهی را انجام دهد.
احکام کلی یا اولیه است و یا ثانوی. احکام ثانوی روی عناوین ثانویه نشسته است اضطرار، ضرر و… از این نوع است. چه حکم اولیه و چه ثانویه، کلی است. فقه حکومتی (حکومت چگونه باید باشد) فقه نظام است اما تشخیص اینکه الآن چگونه باید عمل کرد، مثلاً حاکم چگونه باید آمر به معروف و ناهی از منکر باشد و… اینجا حکم حکومتی است.
اگر شهید صدر در رقابت با مسائل مارکسیسم، فقه نظامات اسلام را مطرح کرد، ما ضمن تداوم کار شهید صدر نیاز به قواعد مربوط به احکام حکومتی هم داریم. این عرصه جدید است که در امتداد کار او قابل پیگیری است. این یک دانش اجتماعی در حوزه علوم سیاسی و… شکل میدهد.
استاد مجتبی الهی خراسانی: چند وجهی بودن علامه شهید صدر سبب میشود هر یک از افراد براساس رشته تخصصی خود درباره ایشان نظر بدهند و این ما را در خطر تجزیه اندیشه شهید صدر قرار میدهد و ممکن است سبب از بین رفتن انسجام نظری در وجوه مختلف شود از این رو باید به ابعاد مختلف ایشان پرداخت.
شهید صدر دارای سه سرمایه برای نظریه پردازی است، نخست، شهید صدر منظومهای فکر میکردند. ارتباط میان منظومهای فکر کردن با نظریه پردازی چیست؟ نظریه واسطه تبیینی است که ما را از مبانی به مدل میرساند. تنها با نظریه به جایی نمیرسیم. بلکه باید به هندسه طولی و عرضی توجه داشته باشیم. تفکر شهید صدر تفکر شبکهای است؛ یعنی ایشان در نظریه از کلام، فقه، فلسفه و… بهره میبرد.
دومین سرمایه شهید صدر برای نظریه پردازی را حساسیت و توجه به زیرساختهای معرفت شناسی دانست و گفت: شهید صدر بر خلاف بسیاری از افراد، پیش از ورود به مباحث مختلف اقتصادی، اجتماعی و… درک کردند که ساخت مکتب و نظام اسلامی جز با معتبر دانستن یافتههای تجربی امکان پذیر نیست.
سومین سرمایه شهید صدر برای نظریه پردازی این بود که ایشان به تنوع دلیل و دلیل در مقام اکتشاف قائل بودند. میگفتند برای کشف احکام اسلامی باید از دلایل برهانی، استقرائی، حسی، تجربی و… استفاده کرد.
این استاد حوزه در بخش دیگری از سخنان خود به معرفی منابع اندیشه اجتماعی شهید صدر پرداخت و خاطرنشان کرد: بحثهای فلسفه تاریخ و فلسفه اجتماعی شهید صدر و نظریات عام اجتماعی در مجموعه ۱۴ سخنرانی شهید صدر با نام «مدرسه القرآنیه» منتشر شده است. مقدمه فلسفتنا نیز کتابی است که وجه تمایز متافیزیک و فلسفه اسلامی را با فلسفههای رقیب بیان میکند. مقدمه این کتاب درباره طرح مسئله اجتماعی است؛ یعنی آنچه زیرساخت مسئله یابی در حوزه نظریه اجتماعی است. نام آن «الانسان المعاصر و المشکله الاجتماعیه» است. بحثهای مربوط به تاریخ هم در «السنن التاریخیه فی القرآن الکریم» آمده است.
در حوزه مبانی فلسفی نظریه اجتماعی ایشان متاب فلسفتنا را دارند و بحثهای مربوط به نظریات کلامی ایشان به نام نظریه «خلافه الانسان و شهاده الانبیاء» است که معرفی کافی نشده است.
مولفههای نظریات اجتماعی ایشان و بحثهای مرتبط با آزادی در مقاله «الحریه فی القرآن» یا کتاب «الاسلام یقود الحیات» و «رسالتنا یجب ان تکون قاعده للوحده» آمده است.
ابعاد اقتصادی و سیاسی جامعه اسلامی در کتاب اقتصادنا آمده است. اقتصادنا امکان سنجی، تبیین اصول کلی و تفاوتهای اقتصاد اسلامی و سایر اقتصادها را نشان میدهد.
در کتاب «لمحه فقهیه تمهیدیه عن مشروع دستور الجمهوریه» اصولی را پیشنهاد میدهند که کلیات آن در قانون اساسی گنجانده شد. آثار شهید صدر در تبیین اجتماعی از سیره معصومین هم خیلی جذاب است. بخشهایی از آن را میتوانید در «دور الائمه فی الحیات الاسلامیه» و در «اهلبیت: تنوع ادوار و وحدت هدف» و حتی کتابچه «فدک فی التاریخ» ببینید. تصویری که ایشان از جریان فدک ارائه میکند ابعادی از یک انقلاب اجتماعی است.
شهید صدر معتقد بود ساخت نظام اسلامی در حوزه اقتصاد و علوم اجتماعی و … جز با معتبر دانستن یافتههای تجربی ممکن نیست. سومین مورد، مباحث و نظریات روش شناختی ایشان است. ایشان به تنوع دلیل و طریق اکتشافی فکر میکند که متاب «معالم الجدیده» در این حوزه است. مطالعات وسیع و رویکرد تطبیقی ایشان نیز شایان ذکر است. در آثار شهید صدر به رسم فقهی، بسیاری از نظریات را نام نمیبرند اما نظریات رقیب را نقد میکنند.
استاد سید منذر حکیم: شهید صدر چشمه جوشان و سرچشمه علم بود، ولی با این وجود در مجامع علمی، حوزههای علمیه به ویژه حوزه علمیه نجف و دانشگاهها مظلوم هستند. شاید شهید صدر در حوزههای خارج از ایران و عراق شناختهتر باشد.
قرآن کریم میفرماید «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ؛ آن گاه (پس از آن پیامبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم، وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها(فرزندان او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر(با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند. این رتبه در حقیقت همان فضل بزرگ (و عطای بیمنتهای الهی) است.»
آیه فوق انسانها را به سه دسته تقسیم میکند. ۱- افرادی که به خود ظلم کرده و از فرصتها استفاده بهینه نمیکنند. ۲- افراد میانهرو و معتدل که تا حدودی قدر فرصتها و امکانات را دانسته و در سطح قابل قبولی هستند. ۳- افراد پیشتاز که با توجه به توفیقات الهی در خیرات پیشتاز هستند مانند انبیاء و ائمه اطهار(ع). میتوان ادعا کرد شهید صدر یکی از افراد گروه سوم بود. البته پیشتازی دارای مراتبی است.
شهید صدر میدانست برای نجات عراق و جامعه اسلامی باید به قله شهادت برسد. ایشان میگفتند باید از تجربه امام حسین(ع) برای تحول جامعه استفاده کرد. اگر خونی مانند خون حسین بن علی(ع) در جامعه نباشد باید بهقدری خون بجوشد که شهادت اتفاق افتاده و حرکتی به وجود آید.
اندیشههای شهید صدر جدید و نو است ولی متأسفانه برخی از افراد بدون خواندن، سنجیدن و شناخت مطالب، ساز عبور از ایشان را میزنند. همانگونه که همین افراد عبور از اندیشههای شهید مطهری و امام راحل را نیز مطرح میکنند. این حرکتها غیر علمی است.
موضوع یابی، مسأله شناسی و روششناسی سهگام مهم در شناخت مباحث اجتماعی شهید صدر است، متأسفانه در حوزه و دانشگاه بر روی این مسائل یا کار نشده و یا اگر هم شده بسیار کم است. شهید صدر بیشترین تأکید را بر روی روششناسی داشتند.
برکت دیگر شهید صدر نظام جامع خانواده در اسلام است. ما اصلاً چیزی به نام فقه فردی نداریم چون انسان در جامعه و جامعۀ انسانی داریم که ازدواج و تشکیل خانواده حلقه وصل آنهاست. در خانواده نیز موضوعات مختلفی مانند حقوق خانواده، مدیریت خانواده، تربیت خانواده، اقتصاد خانواده و… مطرح است.
این استاد حوزه علمیه قم در این همایش موضوعاتی براساس دیدگاه نظام اجتماعی شهید صدر برای تهیه پایاننامه ارائه داد که شامل «محتوای اندیشه اجتماعی شهید صدر»، «روش دستیابی به اندیشه اجتماعی شهید صدر»، «روش بهرهبرداری از اندیشه شهید صدر»، «آشنایی با منابع و میراث شهید صدر»، «کتاب مجتمعنا»، «ویژگیهای اندیشه اجتماعی شهید صدر»، «جامعه انسانی و جامعه اسلامی از نگاه شهید صدر»، «اندیشههای تمدنی شهید صدر»، «روششناسی اندیشههای تمدنی شهید صدر»، «نظام اجتماعی اسلام از نگاه شهید صدر»، «روش شهید صدر در بررسی و ارزیابی مهمترین نظامات اجتماعی معاصر»، «نقش شهید صدر در نظریه پردازی و نهادینه کردن اصل ولایت الهی و ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی»، «موضوع شناسی و مسئله یابی اندیشه اجتماعی شهید صدر»، «روششناسی حل مسئله»، «ابتکارات شهید صدر در خصوص طرحهای علمی» و… میشود.
مهدی حسینزاده یزدی: به تعبیر برنکی مهمترین پرسش فلسفه علوم اجتماعی، طبیعت گرایی معرفت شناختی است؛ یعنی آیا روش در علوم اجتماعی مثل روش در علوم طبیعی است؟ این سؤال را اگر از شهید صدر بپرسیم چه پاسخی میگیریم؟
اولین دوگانهای که به ذهن ما میرسد، علم و مکتب است. علم از آنچه هست سخن میگوید و مکتب از آنچه باید باشد. علم تفسیر واقعیت را بر عهده دارد و مکتب آنچه باید باشد را مد نظر دارد. شهید صدر تاکید بر یگانگی روش و دوگانگی علم و مکتب دارند.
آیا میتوان شهید صدر را طبیعت گرا بدانیم؟ نباید در مواجهه با شهید صدر دچار سوء فهم شویم. شهید صدر دوگانههایی دارند که باید فهم شود. یکی از دوگانههای ایشان، تقسیم تجربه، به تجربه اجتماعی و تجربه فردی است و تمایز جالبی بین این دو تجربه قرار میدهند.
به تعبیر شهید صدر اگر بخواهید اثر نظام سرمایهداری را در جامعه ببینید، این تجربه نیم تواند برای یک فرد و مشاهده کننده حاضر باشد، این تجربه در طول تاریخ و در حیات اجتماعی شکل میگیرد. شهید صدر معتقد است در تجربه اجتماعی شما صاحب منفعت هستید.
شهید صدر قوانین را در علم به دو دسته تقسیم میکند. قوانین طبیعیه و قوانینی که در چارچوب یک مکتب خاص سامان میگیرد. ما قوانینی داریم که با اراده انسانها هیچ تصادمی ندارد. متلاً قانون محدودیت اقتصادی که میگوید منابع طبیعی نسبت به تولید ما تقش محدد را دارد.
دوم قانونی است که با اراده آدمی در ارتباط است و پس از پذیرش یک پارچوب مکتبی خاص ارائه میشود. مثل قانون عرضه و تقاضا. اینجا اراده در پذیرش مکتب خاص و در روابطی که بین اینها وجود دارد، دخالت دارد.
گفته میشود که نگاه شهید صدر به علم پوزیتیویستی است؛ اما شهید صدر معرفت را تجربی نمیدانند ولی علم را تجربی میدانند.