امیرالمؤمنان، سرور مسلمانان، پایان بخش اوصیاء، نخستین مؤمن به رسالت خاتم پیامبران، باوفاترین شخص به پیمانهاى الهى و داناترین فرد به احکام الهى و قضایا، باب علم نبى اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، پرچم هدایت، منبع نور، پاک کننده کعبه از بت و بت پرستى، بى پروا در اجراء احکام الهى، شهید در خانه خدا در حال نماز است.
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله شیخ جعفر سبحانی در نوشتاری به مناسبت به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام آورد:
امیرمؤمنان على (علیه السلام)، در کعبه معظمه دیده به جهان گشود و در محراب مسجد کوفه جام شهادت نوشید و به لقاءالله پیوست، «نازم به حسن مطلع، و حسن ختام او». میسّر نگردد به کس این سعادت *** به کعبه ولادت به مسجد شهادت
در ماه مبارک سال جارى (۱۴۰۰)، درست ۱۴ قرن از شهادت این پیشواى بزرگ میگذرد، شایسته است در لیالى و ایام متبرکه قدر که همزمان با شهادت آن بزرگوار است یادواره ویژهای برگزار گردد.
در معرفى مقام منیع امیرمؤمنان (علیه السلام)، رسالهها، کتابها، موسوعههایى به وسیله محققان اسلامى نوشته شده است، حتى گروهى از نویسندگان مسیحى، شایسته ترین تحقیقات در زندگى آن حضرت انجام داده اند و همگى در حدّ توان کوشیده اند که بخشى از زندگانى آن ولى الله را ترسیم کنند و کنگرههایى در مورد شناسایى فضایل و مناقب، وخدمات ارزنده و بى نظیر آن حضرت از دوران کودکى تا لحظه مرگ، تشکیل داده اند و همگى معرفند که به ساحل این دریاى فضیلت نمیتوان رسید.
القاب آن حضرت که در روایات وارد شده، میتواند بیانگر گوشهای از مقامات معنوى آن امام همام باشد.
ویژگىهاى آن حضرت در احادیث اهل سنت
او امیرالمؤمنان، سرور مسلمانان، پایان بخش اوصیاء، نخستین مؤمن به رسالت خاتم پیامبران، باوفاترین شخص به پیمانهاى الهى و داناترین فرد به احکام الهى و قضایا، باب علم نبى اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، پرچم هدایت، منبع نور، پاک کننده کعبه از بت و بت پرستى، بى پروا در اجراء احکام الهى، شهید در خانه خدا در حال نماز.([۱])
عناصر سازنده شخصیت او
شخصیت هر انسانى ـ بر اساس آنچه روانشناسان میگویند به سه عامل مهم برمىگردد که هرکدام تأثیر فراوانى در شکل گیرى شخصیت انسان دارند، این سه عامل عبارتند از: وراثت، فرهنگ، محیط زندگى. امام على (علیه السلام) به شیوه بشرى از این قاعده مستثنى نیست و ما فقط به بیان ضلع نخست بسنده میکنیم؛ و از بیان دو ضلع دیگر به خاطر ضیق مجال صرف نظر مینماییم.
امام و وراثت از پدر و مادر
پدر بزرگوار آن حضرت، ابوطالب معروف به سیدالاباطح ـ سرور مکیان، و پیشواىهاشمیان شخصیتى است که سرپرستى، پیامبر خدا را فزون از چهل سال برعهده داشت، و در حفاظت و نشر آموزههاى توحید، نهایت جانفشانى و فداکارى انجام داد، و سرودهاى او در ستایش از پیامبر، و رسالت او حاکى از ایمان عمیق او به رسالت برادرزاده خود بود که به یک بیت بسنده میشود:
لیعلم خیارُ الناس انّ محمداً *** نبی کموسى حطأ فى الکتُب
بهترین مردم بدانند که محمد، پیامبر مانند موسى و مسیح بن مریم است.
امّا مادرش فاطمه دختر اسد فرزندهاشم است، این بانو قبل از بعثت پیامبر، پیرو آیین ابراهیم (علیه السلام) بود، در هنگام درد زایمان به مسجدالحرام آمد و خود را به دیوار کعبه چسبانید و از خدا خواست که تولد این فرزند را که در شکم دارد آسان ساز، در این لحظه مادر على (علیه السلام)، اعجازآسا وارد کعبه شد و وضع حمل پایان یافت؛ و فرزند فاطمه لقب ولید الکعبه یافت.
زندگى على (علیه السلام) در خانه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)
پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به خاطر رویداد قحطى، على (علیه السلام) را به خانه خود برد، و تربیت او را برعهده گرفت و حضرت به این بخش از زندگى در خطبه قاصعه چنین اشاره میکند:
«شما قطعاً از جایگاه بسیار نزدیک و مقام ویژه ام نزد رسول خدا آگاه نیستید، او مرا در دامان خویش مینشاند در حالى که کودکى بودم مرا در آغوش میگرفت و در بستر خویش میخواباند، بدنش را به بدنم میچسبانید، بوى خوشش به مشامم میرساند، غذا را لقمه لقمه در دهان میگذاشت».
على (علیه السلام) در غار حرا
عنایت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) براى پرورش امام ادامه داشت تا آنجا که على (علیه السلام) را به همراه خود به غار حرا میبرد، خود حضرت این بخش از زندگى خود را چنین بیان میکند:
«پیامبر هر سال چند ماهى در غار حرا به سر میبرد، تنها من او را میدیدم، و کسى جز من او را نمیدید، من صداى شیطان به هنگام نزول وحى بر پیامبر را شنیدم، عرض کردمای رسول خدا این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که از پرستیدنش ناامید گشت، سپس فرمود: «تو میشنوى آنچه من میشنوم، میبینى آنچه را که من میبینم، جز این که تو پیامبر نیستى و جانشین من میباشى».
در آغاز بعثت پیامبر امام نوجوانى است که از نظر مقامات معنوى به جایى رسیده بود که سیماى فرشتگان را میدید و صداهاى برزخى را میشنید، و به مقامى میرسد که پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در حق او میفرماید: «إِلاَّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِی، وَلکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَإِنَّکَ لَعَلَى خَیر».([۲])
سخن درباره مقامات معنوى، و جهاد مستمر او در راه خدا و زهد و پیراستگى او، آگاهى او از معارف و احکام خدا و تربیت انسانهاى والا و و نبرد او با پیمان شکنان و دو گروه و دهها امثال اینها در این مقام نمیگنجد و فقط در این مکان از کلیه شخصیتهایى که این فضاى روحانى را به وجود آوردهاند سپاسگزارى میشود و امید آن دارد که نگارنده با این نوشته کوتاه در عداد شیفتگان یوسف زمان محسوب شود، و شاید مشمول الطاف بى کرانش گردد.
———————————
[۱]. در مورد این القاب به مسند احمد، ج۱، ص ۳۳۱ و ج۵، ص ۱۸۲ـ ۱۸۳ و حلیه الأولیاء، ج۱، ص ۶۲ـ ۶۸ مراجعه شود.
[۲]. شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص ۲۱۰٫