آیتالله رضازاده از علماء و مدرسین عالی حوزه علمیه خراسان در نشستی علمی با عنوان «سلوک و زیّ طلبگی» به بیان مباحث و نقطه نظرات فقهی و اخلاقی پرداخت.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، آیتالله رجبعلی رضازاده در این نشست که در ادامه سلسله نشستهایی با عنوان «گفتمان معرفت» در شبهای ماه مبارک رمضان در مرکز تحقیقات اسلامی حوزه علمیه مشهد وابسته به آیتالله اشرفی شاهرودی برگزار شد، مطالب فقهی و اخلاقی خود را در چند محور ارائه نمود.
دو قاعده کلی فقهی
آیتالله رضازاده در ابتدای بیانات خود درباره دو مبحث و قاعده فقهی اشاراتی داشت:
۱- استفاده ضرورت در تعلیل به ضرر اخروی
استاد رضازاده در این باره به روایاتی اشاره کرد که در آنها بیان میشود چنانچه اگر شخصی با عمامه نماز بخواند و تحت الحنک نیاندازد خداوند او را به مرض و دردی مبتلا میکند که دوائی نداشته باشد. (الکافی، ج ۱۳، باب ۱۵ باب العمائم، صص ۶۳-۶۶)
وی در توضیح این مسئله افزود: آیتالله العظمی بروجردی در شرح روایات مذکور پاورقیهایی دارند و میفرمایند از این روایات میفهمیم که نماز خواندن بدون تحت الحنک مکروه است زیرا به مصلحت دنیوی معلَّل شده است.
استاد خارج فقه حوزه علمیه مشهد تصریح کرد که من در احادیث دیگری هم این مطلب را دیدهام و آیا اساساً میتوان به عنوان یک قاعده کلی گفت آنچه به ضرر دنیوی معلل شود الزامی نیست و آنچه به ضرر اخروی معلل شود الزامی است؟ این را باید تحقیق کرد زیرا اگر بتوان آن را به عنوان یک قاعده کلی اثبات کرد راهگشا است و ارزش علمی دارد.
۲- مورد حکم و تعمیم یا تخصیص آن
آیتالله رضازاده به قاعده دیگری اشاره کرد و گفت: میدانیم که مورد مخصِّص وارد نمیشود؛ مانند اینکه راوی از امام علیهالسلام درباره نجس شدن انگشت خود میپرسد اما امام در پاسخ به او حکم و بیان کلی از نجس شدن دست میگویند. در امور عرفی ما هم همین طور است؛ مثلاً اگر یک ماشین از روی خط عابر پیاده عبور کرد و جریمه شد، سپس ماشین دوم هم رد شد و پلیس جریمهاش کرد، اینجا راننده ماشین دوم نمیتواند اعتراض کند که به من مربوط نیست؛ زیرا مورد مخصص وارد نمیشود و این قاعده، یک قاعده کلی است. من در نوشتههای بحث خمس مرحوم آقای میلانی هم این مطلب را دیدم که نوشته بودند مورد مخصِّص وارد نیست. حکم «مخصِّص» غیر از حکم «مخصَّص» است اما حکم «وارد» باید حکم «مورد» باشد.
معنای مطفِّف و تطفیف
این عالم برجسته حوزه علمیه خراسان در ادامه سخنان خود با اشاره به واژه «مطفِّفین» در قرآن، به تبیین معنا و استفادههای اخلاقی از آن پرداخت.
وی خاطرنشان کرد: معنای مطفّفین در آیه به معنای کمفروشان است. چنانکه در تفسیر مجمعالبیان آمده، شأن نزول آیه مربوط به مردم مدینه است که قبل از ورود پیامبر (ص) کمفروشی میکردند. بعد از ورود پیامبر (ص) این آیه نازل شد و مردم دست از کمفروشی کشیدند. همچنین در روایتی نماز به عنوان مکیال معرفی شده است. در این روایت نماز با تعبیر تطفیف آمده و به آیه مذکور استناد و اشاره میشود.(شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج۱۰، ص ۲۰۷)
استاد رضازاده در ادامه توضیح این آیه و واژه قرآنی گفت: سید قطب که روشنفکر و مؤسس اخوان المسلمین مصر به شمار میرود در تفسیر فی ظلال القرآن، معنای تطفیف در سوره را در هر زمینهای اعم از کار و مال و حقوق، صادق میداند. فخر رازی نیز در تفسیر کبیر، مطففین را اعم از کیل و وزن جسمی معنا میکند. در المنجد هم این معنای اعم لحاظ شده است.
معنای «تطفیف» در سیره بزرگان و فرزانگان
استاد عالی حوزه علمیه خراسان در این باره به بیان خاطرهای پرداخت و گفت: آقای دکتر فاضل یزدی مطلق از دوستان روحانی ما در دانشگاه فردوسی مشهد بود. مریض شد و ما به دیدن او رفتم. او تعریف کرد که من در تهران درس مرحوم آقای راشد میرفتم. وی بر اسفار بسیار مسلط بود بهطوری که در چند دوره تدریس، هر جملهای را طوری معنا میکرد که در دوره قبلی آنگونه معنا نکرده بود. یک جلسه به درس نیامد. فردای آن روز وقتی علت غیاب ایشان را پرسیدیم گفت: من برای هر جلسه تدریس چهار ساعت مطالعه میکنم؛ اما آن روز دو ساعت مطالعه کرده بودم و احساس کردم با حضور خود ممکن است وقت شما را تلف میکنم و «مطفِّف» و کم فروش هستم.
وی به داستان دیگری اشاره نمود و گفت: فرزند آقای محدثزاده قمی برای من نقل کرد: روزی یک عده مرا به منبر دعوت کردند. من بدون مطالعه منبر رفتم. شب خواب پدرم را دیدم که به من گفت فرزندم استحلال از کاسب و بازاری راحت است اما استحلال از مردمی که وقت گذاشته و پای منبر میآیند سخت است؛ یعنی اشاره به معنای «مطفف» داشتند.
این استاد حوزه مشهد همچنین به بیان حکایتی از آیتالله بهجت پرداخت و گفت: یک وقتی آیتالله بهجت به مشهد آمده و به من دو مطلب گفتند. یک مطلب اینکه وقتی مرحوم بحرالعلوم وقتی از دنیا رفت، یک آدم برجسته ایشان را در خواب دید و از علامه بحرالعلوم پرسید آیا در امن و امان هستی؟ بحر العلوم گفت بله. باز پرسید آیا وقتی از دنیا رفتی احساس کمبود کردی؟ بحر العلوم پاسخ داد بله، اگر آبرویم در دنیا برای دین میریخت مقام خیلی بالاتری در اینجا داشتم. این داستان هم اشاره به معنای «تطفیف» دارد.
مطلب دیگری که آیتالله بهجت آنجا به من گفتند این بود که من برای مردم ایران میترسم که به درد شیعیان آذربایجان دچار شوند. آنان شیعه بودند و شکر نعمت ولایت نمیکردند و ۷۰ سال زیر چکمه کمونیستها گرفتار شدند. من میترسم مردم ایران شکر نعمت نکنند و مانند مرد آذربایجان شوند.
سیره و سیمای فرزانگان فقاهت و اجتهاد
آیتالله رضازاده در ادامه نشست فقهی اخلاقی «سلوک و زی طلبگی» در تبیین سیره و سیمای بزرگان فقاهت گفت: در دیدار امسال با رهبر انقلاب در حرم رضوی به آقای بختیاری نائب التولیه آستان قدس رضوی که در کنار من نشسته بود گفتم، شهید قدوسی یک بار به من گفتند آیتالله میلانی در مدرسه حقانی قم به من گفتند شنیدهام طلبههای شما به من فحش میدهند. گفتم بله متأسفانه. گفتند به آنها بگویید سعی کنند با قصد قربت فحش دهند! زیرا اگر با قصد قربت فحش دهند فاسق نمیشوند و میتوانم به آنها کمک کنم و الا فاسق میشوند و شرعاً نمیتوانم به آنها کمکی کنم.
آقای بختیاری به من گفت اتفاقاً من هم از طلاب مدرسه حقانی قم بودم. وقتی شنیدیم پسر آیتالله میلانی به دیدار شاه رفته با جمعی از طلاب به مشهد آمدیم تا اعتراض کنیم. در مشهد، علامه طباطبایی صاحب المیزان را دیدیم که پشت سر آیتالله میلانی نماز میخواند. وقتی خدمت آیتالله میلانی و آیتالله طباطبایی رسیدیم و اعتراض کردیم، علامه طباطبایی ۱۰ دقیقه سربهزیر انداخت و بعد گفت من در عصمت آقای میلانی شک دارم حال آیا شما در عدل ایشان شک میکنید؟ یعنی در مطلبی که بر شما معلوم نیست و پوشیده است اعتراض نکنید و نسبت به بزرگان بدبین نباشید.
آیتالله رضازاده در ادامه افزود: سپس من به آقای بختیاری حقیقت ماجرای دیدار پسر آیتالله میلانی با شاه را گفتم. آقای صدرالدین حائری یک بار به من گفت آیا شنیدهاید آقا سید محمدعلی میلانی، خصوصی به دیدار همسر شاه رفته است؟ من گفتم نشنیدم. رفتم تحقیق کردم فهمیدم که ایشان به دیدار خود شاه در حرم رفته بود. خود پسر آیتالله میلانی یک روز به من گفت که دیدار من با شاه به این دلیل بود که ساواک زن و دخترش را گرفته بود و تهدید کرده بود اگر به دیدار شاه در حرم نروید جلوی روی خودتان به آنان تجاوز میکنیم. من به این خاطر مجبور شدم بروم.
کرامتی از آیتالله میلانی در مشهد
آیتالله رضازاده در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا آیتالله میلانی در مشهد داری سلوک و مشرب عرفانی بودند، پاسخ داد: نمیدانم اهتمام ایشان به عرفان چگونه و در چه حدی بوده است اما اینقدر میدانم که هرچه بود از اصالت و صحت برخوردار بودند.
وی در این باره خاطرنشان کرد: آقای زبرجدی از مؤمنین و وابستگان به علماء و ارادتمندان به مرحوم آیتالله میلانی به من گفتند سال ۴۲ میخواستیم به مشهد بیاییم. پدرم ۴۰۰ تومان برای خرج سفر به من داد. در ضمن خدمت امام خمینی رسیدم و ایشان نامهای را به من دادند که به آیتالله میلانی بدهم. بهاتفاق شش نفر دیگر به مشهد آمدیم. ۹۰ تومان در راه خرج شد. وقتی در حرم بودیم بقیه پول ما را دزدیدند و بدون هیچ پول و امکانی وامانده و مستأصل بودیم؛ نزد امام رضا علیهالسلام شکایت و درددل کردیم. بعد از آن گفتم فعلاً نامه امام خمینی را به آیتالله میلانی برسانم. به خانه آیتالله میلانی رفتم تا نامه را تحویل بدهم. نامه را خواندند و جای امضای امام خمینی را بوسیدند. سپس به من گفتند شما از من ۳۱۰ تومان طلبکارید که من ۹۰ تومان هم اضافه میدهم. من تعجب کردم که ایشان چگونه مطلع شدهاند پول سفر ما سرقت شده است. خواستم قبول نکنم و ایشان اصرار کردند و گفتند دیشب امام رضا علیهالسلام به من امر کردند که ۳۱۰ تومان به شما بدهم.