اختصاصی شبکه اجتهاد: عقد بیمه به طور عموم و بیمۀ تأمین اجتماعی به طور خصوص علاوه بر جنبههای فقهی از جنبههای اخلاقی و کلامی نیز قابل بحث و بررسی هستند. جهت روشن شدن این جنبهها گفتگویی با استاد شیخ مهدی زمانی فرد از اساتید خارج فقه، اصول، تفسیر و فلسفه در حوزۀ علمیّه مشهد مقدّس داشتیم که تقدیم میشود:
اجتهاد: بعنوان سؤال اوّل بفرمایید از جهت کبروی اصولاً آیا میتوان قائل به الزامی بودن فی الجملۀ مسائل اخلاقی نسبت به بعضی اقشار و اصناف مثل قشر روحانیّت شد؟
زمانی فرد: مسائل اخلاقی همانطور که اشاره کردید نیاز به یک طبقه بندی دارد. نسبت به عموم با توجه به اینکه در مسیر تعالی چندان جدّی نیستند باید مسائل اخلاقی خیلی آرام تر و کم رنگ تر دنبال شود تا زمینه و فرهنگ سازی شود و خودشان اختیاراً این مسیر را انتخاب کنند؛ امّا نسبت به خواصّ و اهل علم که مسیر هدایت مردم را انتخاب کردند و تصمیم گرفتندهادی باشند قاعدتاً این مسائل باید جدی تر دنبال شود. بعنوان مثال نماز شب نسبت به عموم یک امر استحبابی است نه الزامی اما نسبت به طلاب اینطور نیست و این مسئله میرود در حد لزوم. حتی ممکن است طلبهای به خاطر ترک نماز شب توبیخ هم بشود. بالاخره او در مسیری قدم گذاشته که اقتضائات خاص خودش را دارد همچنان که مثلاً یک نظامی هم الزاماتی دارد که دیگران ندارند.
اجتهاد: مسائل اخلاقی در حوزه فردی باید دنبال شود یا سازمانی؟ بعنوان مثال اگر یک مدل نظام تأمینی و معیشتی اخلاقی نیست؛ آیا مسئولین وظیفه دارند از نظامهای بدیل و بی مشکل الگو برداری کنند یا این طلاب هستند که مختارند به نظام تأمین غیر استاندارد مفروض بپیونند یا به نظامهای بدیل استاندارد؟
زمانی فرد: نخیر؛ مسائل باید سازمانی و از بالا اخلاقی تعریف شوند. یعنی آنهایی که مدیرِیّت طلاب را به عهده دارند باید مسائل را به نحو احسن را برنامه ریزی کنند، والّا حوزه نخواهد توانست مثل علماء سلف تأثیر گذاری لازم را داشته باشد و تبدیل میشود به یک سازمان علمی محض مثل دیگر سازمانهای رسمی اداری و از انجام رسالتهای خودش آنچنان که باید ناتوان خواهد شد.
اجتهاد: پس از بحث کبروی به سراغ بحث صغروی میرویم. مستحضرید که بیمه بازنشستگی طلاب بیمهای وابسته به سازمان تأمین اجتماعی است که به همّت مرکز خدمات حوزه – و تحت عنوان بیمه کارگری- برای طلاب تعریف شده تا اگر مایل باشند با پرداخت ۱۵ درصد حقّ التأمین به عضویّت آن در آیند و پس از ۳۰ سال به جای شهریّه از مزایای معیشتی آن برخوردار شوند. اگر هم مایل نباشند میتوانند تحت همین نظام معیشتی سنّتی وابسته به سازمان مرجعیّت باقی بمانند؟ این نظام تأمینی فارغ از شبهۀ فقهی ربا – طبق بعضی فتاوا- از جهت اخلاقی هم با شبهاتی مواجه است؛ یکی از آنها تنافی یا عدم تنافی با صفت «توکل و یقین» است؛ این شبهه را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
زمانی فرد: به نظر میرسد دو جور میشود برای آینده برنامه ریزی کرد. گاهی انسان توجّه و اعتمادش را کلاً به عوامل غیر الهی منصرف میکند، و برنامههایش را تمام العلّه میبیند، و به طور کلّی از خدواند غافل شود، این صد در صد مخالف با توکّل است؛ امّا اگر چنانچه رسول خدا ص به آن اعرابی -که افسار شترش را به بهانه توکّل نبست- فرمودند: از باب «اعقل و توکّل» خود را موظّف ببیند یک برنامه ریزی عقلائی داشته باشد، امّا بداند اینها نمیتواند اراده و مشیّت خداوند را محدود کند و لذا بدون لطف و عنایت او چه بسا خساراتی وراء تعهدات شرکتهای بیمه برای انسان اتفاق بیفتد، پس قرار نیست این سیستمهای عقلائی جای توکّل را پر کنند. لذا میتوان گفت این قبیل برنامه ریزیهای عقلائی فی حدّ ذاته منافاتی با توکّل ندارند و این رویکردها است که میتواند تنافی درست کند همچنانکه در همه مکاسب و متاجر اینگونه است.
اجتهاد: بله شکّی نیست که تقدیر المعیشه نه تنها با توکّل تنافی ندارد که خودش فضلی از فضائل حکمت عملی است، امّا سؤال این است که آیا این بیمههای موجود میتوانند زیر مجموعه تقدیر المعیشه و بالتبع غیر منافی با توکّل باشند؟
زمانی فرد: به نظر من اینها همه بستگی به همان رویکردی که عرض کردم دارد. یعنی باید دید بیمه شونده چطور به بیمه نگاه میکند، همچنانکه مثلاً یک بیمار هم وقتی به طبیب مراجعه میکند همین نوع نگاهش اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن کار او را معلوم میکند. اگر بداند طبیب هیچ استقلالی از خود ندارد و تحت تدبیر خداوند متعال تشخیص میدهد و طبابت میکند، و اگر هوالشّافی نباشد چه بسا غلط تشخیص دهد خوب این رجوع اخلاقی است و الّا اگر طبیب را مستقلّ ببیند این غیر اخلاقی است.
اجتهاد: بله نوع نگاه مهمّ است امّا یک مرتبه متأخّر از اخلاقی بودن ذاتی و خارجی رفتارها و هنجارها است؟
زمانی فرد: بله حلیّت فرض بحث ما است. تأثیر تفاوت رویکرد پس از حلیّت است. و الّا اگر یک عملی مشکل فقهی داشته باشد با هیچ رویکردی قابل تصحیح و تجویز نیست؛ مثلاً موسیقی را نمیتوان با تغییر نگاه تجویز کرد.
اجتهاد: حلیّت جواز فقهی است. سؤال ما در رابطه با تطابق یا عدم تطابق ذات یک الگوی معیشتی یا غیر معیشتی بما هوهو با اخلاق، حکمت و عرفان عملی است. بعنوان مثال زیادت در کلام و منام و طعام، هیچکدام علیرغم حلیّت، با تصحیح رویکرد هم اخلاقاً قابل تجویز نیستند.
زمانی فرد: خوب همینها هم در فقه در زمرۀ مکروهات هستند.
اجتهاد: تدبیر سفهی در مقابل تدبیر حکیمانه است؛ به نظر حضرتعالی آیا در بیمهی موجود که ۳۰ درصد توان اقتصادی بیمه شونده، در دوران کمترین توان اقتصادی نوعی- به دلیل عدم فعلیّت ثروتهای بالقوه نظیر ارث و سنوات اشتغال- برای زمان بیشترین توان اقتصادی – به دلیل به فعلیّت رسیدن ثروتهای بالقوه- هزینه میشود یک فضیلت و «الگوی حکیمانه» است؟
زمانی فرد: تطابق یا عدم تطابق این سیستم با حکمت را به نظر باید به عقلاء سپرد. همینکه عقلاء به این سیستم اقبال دارند نشان دهنده این است که آن را اقتصادی میدانند. و الا اگر در آن یک خطای محاسباتی اتفاق افتاده بود خوب دلیلی نداشت نسلها یکی پس از دیگری از همین سیستم تبعیّت کنند. بعنوان مثال ممکن است گفته شود درست است که در آینده ثروتهای بالقوه افراد به فعلیّت میرسد امّا هزینه زندگی آنها هم چند برابر میشود، به هر حال به طور طبیعی انسان پس از چند دهه دارای فرزند، نوه و نتیجه میشوند و اینها چه بسا مقتضی درآمدهایی بیش از مقداری است که غالباً به فعلیّت میرسند. بنا بر این چه بسا این مطلب خارج از حوزه کارشناسی من باشد و باید دید که خود اقتصاد دانها نتایج این سیستم را مثبت میدانند یا منفی. و البته همان اقبالی که عرض کردم شاید گواه تطابق این سیستم با حکمت باشد. خود ما بسیاری از افراد را میشناسیم که الان با همین حقوق بازنشستگی زندگی میکنند. پیر هم هستند، توان این را ندارند که دو یا سه شیفت کار کنند و حال اینکه جوانها این امکان را دارند.
اجتهاد: از همین مسئلۀ اقبال استفاده میکنم و فضیلت اخلاقی مرتبط دیگری را به بحث میگذارم و آن مسئلۀ تعادل قوا از جمله «تعادل خیال» در مسئلۀ خوف و رجاء است. مستحضرید که الآن صنعت بیمه در دنیا مبتنی بر همین تخویف و تأمینها است. سؤال این است، آیا اینکه انسان به دلیل خوف از آیندهی دور از بخشی از نیازهای بالفعل امروزش چشم پوشی کند در نظام اخلاقی اسلام قابل پذیرش است یا یک خوف افراطی محسوب میشود؟ بعنوان مثال طرف هنوز زن ندارد امّا خوف مخارج فرزند و نوه را دارد! و حال اینکه به دلیل هزاران واقعۀ محتمل چه بسا این امر مخوف هیچگاه صورت تحقّق به خود نگیرد.
زمانی فرد: بله افرادی هستند که در هر چیزی به سراغ شرکتهای بیمه میروند و حتّی برای احتمالات کم یا محتملات ناچیز دنبال مؤمِّن میگردند؛ مسلّما این مصداق همان است که میفرمایید و یک خوف افراطی و خلاف حکمت محسوب میشود. امّا خوف متعارف از آینده به نحوی که مستلزم آینده نگری معقول شود اتفاقاً خودش یک عمل حکیمانه است. یعنی یک عمر ۷۰ / ۸۰ ساله را فرض گرفتن و برای آن برنامه داشتن و دورانی از ناتوانی را لحاظ نمودن، در عین توجّه به خدواند، این یک حدّ متعادل و معقولی از آینده نگری است. دربارۀ حضرت سلمان داریم که ایشان گندم یک سال را ذخیره کردند، به ایشان گفتند یعنی شما توقع داری یک سال دیگر زنده بمانی؟ ایشان فرمود چطور شما برای من موت را توقّع دارید حیات را توقع ندارید! بنابر این نه آن را حذف کنیم، نه آنچنان که امروز متاسّفانه دارد صنعت بیمه پررنگ میشود آن را پر رنگ کنیم.
اجتهاد: نه تنها پر رنگ که حتّی مصادیقی ضدّ ماهیّت بیمه بعضاً دیده و شنیده میشود. در یکی از این مجموعههای آبی شهر، گویا یک قسمت خطرناکی دارد که به علّت سقوط برای چندین نفر حوادثی از جمله قطع نخاع پیش آمده؛ لذا مأموران مجموعه به افراد تذکّر میدهند از آن قسمت استفاده نکنند، امّا فقط به افراد زیر ۲۰ سال، چون سنین بالاتر در صورت حادثه بیمه اند! یعنی گویا خطر عدم تأمین هزینهی درمان و نگهداری یک قطع نخاعی است نه خود قطع نخاع!
زمانی فرد: بله متأسّفانه بیمه یک منبع درآمد شده و با شاخههای متعددی که برای آن تعریف کرده و میکنند از آن ماهیّت عقلائی خودش فاصله گرفته است؛ بیمه آتش سوزی، بیمه دانش آموزی، بیمه سفر، بیمه سرقت، بیمه پرداخت اقساط، بیمه مرسولات، بیمهی جهیزیه، بیمۀ سیل، بیمۀ زلزله و بیمهی چه و چه و یک موجی ایجاد کردند که جز جنبههای تجاری توجیه دیگری ندارند.
اجتهاد: یکی دیگر از فضائلی که میتوان تنافی آن را با بعضی اقسام بیمهها از جمله بیمۀ عمر به نحو موجود قابل بحث دانست فضیلت «صبر» است. اینکه انسان روزی بالفعل را به تأمین نیازهای بالفعل اختصاص دهد و برای تأمین نیازهای بالقوه صبر کند و به انتظار روزیهای بالقوّه بنشیند به نظر میرسد با فضیلت صبر تناسب بیشتری داشته باشد تا بعضی از این اقسام بیمهها؟
زمانی فرد: بله همینطور است. اگر بیمه از آن جایگاه خودش خارج شود با همۀ این فضائل اخلاقی میتواند درگیر شود. قدیم هم اینطور نبود که این همه شاخه برای بیمه وجود داشته باشد، یک بیمه درمان بود و یک بیمه بازنشستگی که خوب بالاخره حدّ معقولی از خوف و تأمین در آن است و هر عاقلی هم حاضر است اندوختهای را به آن اختصاص دهد تا به محذورات محتمل مبتلا نشود. امّا این موج بیمه را به راه انداختن معلوم است که با همۀ این فضائلی که میفرمایید متنافی است و کاملاً جنبۀ سوداگرانه دارد. لذاست که شرکتهای بیمه قارچ گونه هر روز زیادتر میشوند و بعضاً با تبلیغات زیاد حتّی عرصه را برای یک زندگی بدون خوف و اضطراب تنگ میکنند. یعنی به گونهای آینده بدون بیمه را ترسیم میکنند که انسان یا مجبور است نگران زندگی کند و یا بخش مهمّی از درآمدش را با ایشان شریک شود تا بتواند آسوده بخوابد.
اجتهاد: از همین مسئلۀ سوداگری که فرمودید به بحث دربارۀ فضیلت مورد بحث دیگر یعنی «تعاون در تقوی و تعالی جامعه» میرویم. مستحضرید که شرکتهای بیمه نسبت به کجایی هزینه کرد مبالغ هنگفت حقّ التأمین لابشرطند؛ و آنچه برای آنها در درجه اوّل اهمیّت است سود بیشتر جهت نفع سهامداران و نیز عمل به تعهّدات مالی است. حال آیا بیمه گذار هم میتواند نسبت به این جهات لابشرط باشد؟ بعنوان مثال الآن سالیانه حدود ۳۰ درصد از بودجه مرکز خدمات حوزه که حدود ۳۰۰ میلیارد تومان میشود به ضمیمۀ درصدی که از خود طلاب اخذ میشود، مجموعاً بابت بیمه عمر به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت میشود، و دنبال هم نمیشود که این پولها آیا در اولویتها هزینه میشود یا غیر اولویتها و یا خدای ناکرده در امور مشتبه و حرامی نظیر معاملات ربوی، احتکاری و … .
زمانی فرد: نه این درست نیست. اینها باید در قراردادها لحاظ شوند تا این مبالغ در راه تعالی کشور هزینه شود و خدای ناکرده تعاون در اثم و عدوان نشود. امّا اینها منافات با اصل مسئلۀ بیمه ندارد و همانطور که عرض کردم با قرار دادن یک سری شروط ایجابی و سلبی میتوان از محذورات مذکور جلوگیری کرد.
اجتهاد: بنابراین میتوان گفت که جای فضیلت «برکت» و برکت خواهی هم -که مفهوم و مطلوبی دینی است و در زندگی خدائیان هم مثالهای متعدّدی میتوان برای آن شمرد- در نظام تأمین فعلی خالی است و باید مطالبه شود تا از منابع مالی موجود حداکثر استفاده فردی و اجتماعی صورت گیرد؟
زمانی فرد: بله، اینها همه فضائلی است که با اصل بیمه قابل جمع است و حتّی الأمکان باید این جمع به وقوع بپیوندد تا علاوه بر آن جهات فردی، نیازهای جامعه اسلامی هم برطرف شود. نه اینکه مثل نظامهای بیمه شرقی و غربی هدف از گردش این مبالغ هنگفت فقط سود شرکتهای بیمه باشد و لو مثلاً به قیمت آثار سوء فرهنگی و اقتصادی برای کلیّتِ جامعه.
اجتهاد: بیمه تأمین اجتماعی به شکل فعلی به دلیل وابستگی به بودجه دولتی سبب بیشترین میزان وابستگی حوزویان در طول تاریخ به دولت شده است. آیا این منافات با فضیلت تاریخی «استقلال حوزهها» ندارد؟
زمانی فرد: وقتی قرار است یک حکومتی دینی اداره شود لاجرم بخشی از بار آن حکومت روی دوش عالمان و مبلغان دین قرار خواهد گرفت؛ حال آیا حکومت میتواند نسبت به تأمین حداقلهای بخشی از بدنه خودش بی تفاوت باشد؟!
اجتهاد: بله در وظیفۀ دولت شکّی نیست؛ به هر حال حکومت دینی حکومتی است که سعادتی دوگانه را دنبال میکند و لذا به کسانی که در تأمین سعادت اخروی آحاد جامعه میتوانند کمک کار حکومت باشند احتیاج دارد. این روحانیّت است که باید دینی بودن فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد، ارتباطات، قوانین، کاردکرد قوا، صلح و جنگ و …. را در ساحت نظر و عمل دنبال کند؛ امّا ما دربارۀ وظایف اخلاقی خودمان صحبت میکنیم نه وظایف فقهی دولت. بله اگر دولت این خدمات را اجباری ارائه میداد جایی برای این پرسش باقی نمیماند، امّا دولت این خدمات را به داوطلبین و با مشارکت اختیاری آنها ارائه میدهد. با توجّه به این عرائض آیا این وابستگی را میشود اختیار کرد؟
زمانی فرد: ببینید، وابستگی یک بار منفی دارد، شما اسمش را وابستگی نگذارید؛ اسمش را استیفاء حقوق بخشی از بدنۀ حاکمیّت اسلامی بگذارید. به هر حال دولت یک دولت اسلامی است و زیر نظر ولایت فقیه اداره میشود و بالتبع این خدمات با ملاحظات لازم از جمله حفظ کرامت اعطاء میشود و آن تبعات منفی وابستگی به حکومتهایی که در رأس آنها یک فقیه عادل نیست را ندارد. بنابراین من نظرم این است که اگر دولت این آمادگی را دارد که به بخشی از بدنۀ خودش خدماتی ارائه دهد ما جهت حسن انجام وظایف از این خدمات استفاده کنیم.
اجتهاد: اگر این قیودی که فرمودید مفهوم داشته باشد نتیجه این میشود که وابستگی به سازمانهای حمایتی در کشورهای دیگر مانند بحرین، عربستان، عراق و … اخلاقاً صحیح نباشد. چون نظام آنها به گونهای دیگر است.
ززمانی فرد: صد در صد همینطور است. وابستگی به نظامهای غیر دینی لوازمی دارد که نمیتوان به آنها ملتزم شد.
اجتهاد: خوب با تهدید فضیلت «عزّت نفس» چه کنیم؟ همین الآن مستحضرید که هر ساله چه هجمههایی علیه روحانیّت سر همین مسئلۀ بودجه میشود. خوب وقتی حسب گزارش رئیس محترم مرکز خدمات عمده این بودجه صرف هزینههای بیمه میشود عطایش را به لقایش را ببخشیم و –حتّی المقدور- چشم پوشی از حقوق را بر هجمههای غیر منصفانه ترجیح بدهیم بهتر نیست؟
زمانی فرد: شما فکر نکنید اگر این کار را کردیم این هجمهها تمام میشود. خاطرم هست اوائلی که طلبه شده بودم در صف نانوائی یک جوانی همینطور که از خیابان عبور میکرد با صدای بلند گفت مفت خور! و رفت با اینکه آن موقع زمان طاغوت بود. پس این هجمهها که عموماً هدایت شده هم هست و با اغراضی خاصّی در جامعه منتشر میشود نباید ملاک قرار بگیرد. الآن دولت بالاتر از این بودجهها را دارد به همه اقشار اختصاص میدهد و بودجه حوزهها در قیاس با آنها اصلاً عددی نیست. اما متأسفانه فقط روحانیّت است که علیرغم اکتفاء به حداقهای معیشتی و زندگی در سطح طبقۀ کارگران، بلکه نازل تر مورد این هجمهها است. بنابراین مسئولین محترم حوزها نباید به خاطر این هجمهها از استیفاء حقوق شهروندی طلاب صرف نظر کنند. امّا نباید نسبت به این هجمهها بی تفاوت هم باشند، بلکه باید با روشن گری و شفاف سازی جامعه را نسبت به خدمات روحانیّت و آثار مثبت فعالیّهای آنها و نیز کجایی هزینه کردها و نیز سطح نازل زندگی عموم روحانیون آگاه کنند تا تبلیغات سوء نتواند تصویری از ویژه خواری، مفت خوری و … را از روحانیّت در اذهان ترسیم کنند.
اجتهاد: فضیلت قابل بحث دیگر در مسئله معیشتی بیمۀ عمر فضیلت «مشاهدات توحیدی» است. مستحضرید که بزرگان اخلاقی ما از جمله مرحوم قاضی ره به مسئلۀ رزق نگاه عارفانهای داشتند و رزقی که رزاق را نیز بتوان در آن مشاهده کرد میجستند. آیات رزق هم البتّه مؤیّد این نگاه عارفانه اند، چون خداوند رزق خلایق را به طور عامّ و رزق اهل تقوی را به طور خاصّ به خود نسبت میدهد. حال به نظر حضرتعالی با سیستم فعلی بیمهها باب چنین مشاهدات و حالات عارفانهای همچنان بسته نمیشود؟
زمانی فرد: ببینید، حالات اولیاء خدا فردی است. این شرایطی که مرحوم آیتالله قاضی داشتند مربوط به شرائط سلوکی خودشان بوده است. مرحوم قاضی شهریّه دریافت نمیکردند، امکانات زندگی شون در حدّ صفر و زیر صفر بوده، علّامه طباطبایی (ره) همینطور. بله، انسان میتواند به یک جائی برسد که به این درجه از انقطاع برسد امّا این نسخهها را نمیشود برای همه توصیه کرد. هر چه انسان حالات لطیف تری داشته باشد، ارتباط خاصّ تری با خداوند پیدا میکند، ولی اینها حالات شخصی است و به عموم قابل تعمیم نیست. باید انسان واقعاً در آن حالات قرار بگیرد، مثل امیرالمؤمنین علیهالسّلام که سه روز غذاشون رو دادند به مسکین و یتیم و اسیر. و الّا بدون اینکه آن حالات برای انسان پیدا شود انسان میبرد و زندگی اش از هم میپاشد. بنابر این آن حالات خیلی حالات خوبی است و خدا کند انسان به اون حالات برسد و مثل آنها خداوند ولایت زندگی آنها را به دست بگیرد، امّا مادامی که آنگونه نیست نمیتوان چنان نسخههایی را عمل کرد.
اجتهاد: مسئلۀ بیمه عمر یک جهت کلامی هم دارد که مناسب است همینجا مطرح شود. چون مسئلۀ مشاهدات توحیدی در رزق فرع بر احراز فعل الله بودن طریق است. آیا از این جهت بیمههای عمر مشکل کلامی ندارند و میتوان آنها را فعل الله و مظهر اسم رزاق خداوند دانست؟
زمانی فرد: اگر مراد اصل یک سیستمی باشد که جهت آینده نگری تنظیم شده و از محلّ پس اندازهای افراد آیندهای را در حدّ لازم برای آنها تضمین میکند و خالی از هرگونه افراط و تفریط و محذورات مذکور باشد، بله میتوان آن را فعل الله دانست. همچنانکه اصل نظام کسب و کار هم نظامی خداساخته برای امرار معاش بشر است، امّا به شرطی که خالی از افراط و تفریطهایی نظیر گرانفروشی، احتکار، تعدّی و … باشد. بنابر این اصل بیمه تأمین اجتماعی و بیمه درمان و سلامت میتواند تدبیر الهی باشد. امّا اگر هی بخواهد شاخه شاخه شود و به هر بهانهای بیمهای تعریف کنند و مبالغی را از افراد بگیرند و … اینها دیگر میشود زیاده خواهی و خواهشهای نفسانی و قابل استناد به خداوند نخواهد بود.
اجتهاد: بیمه تأمین اجتماعی یک نقطه قوّتی دارد که میتواند نقطهی ضعفش هم باشد و آن هم این است که خاطر انسان را از تأمین حدّ اقلهای معاش مادام العمر جمع میکند. سؤال این است، این خاطر جمع نمیتواند یک تهدید برای فضائلی نظیر تلاش یا تقوی شود؟ به هر حال همه که جناب سلمان نیستند که آرامش خاطر را برای فراغ خاطر در عبادات طلب کنند. عدّهای هم هستند که ممکن است خاطر جمع بستر بعضی رذائل اخلاقی را برای آنها بگستراند؟
زمانی فرد: بله این خطر هست، لذا باید فرهنگ سازی شود. به طور کلّی استفاده از نعمات خداوند فرهنگ خاصّ خودش را میطلبد. یک انسان پولدار هم اگر فرهنگ استفاده صحیح از پول را نداشته باشد به این نوع رذائل مبتلا خواهد شد. بنابراین در کنار بیمه آموزش فرهنگ بیمه نیز الزامی است تا افراد چه قبل و چه پس از سنّ بازنشستگی به دلیل تأمین خاطر حاصل از بیمه، از انجام وظائفشان کوتاهی نکنند.
اجتهاد: نظرت حضرتعالی دربارهی نظام تأمین کار و کارگزار به شرحی که در شبکه اجتهاد مطرح شد چی است؟ آیا میتوان آن را یک نظام تأمین اسلامی و مطلوب شارع دانست و به مسئولین توصیّه نمود.
زمانی فرد: بله صد در صد مطلوب و قابل توصیه است.