شبکه اجتهاد: اواخر مهر ۱۲۰۸ شمسی در سالهای پایانی سلطنت فتحعلی شاه قاجار، بیمای وبا در کاشان و نراق قربانیان زیادی گرفت. ملا احمد نراقی هم که مجتهد نامدار شیعه و استاد فقهای بزرگی همچون شیخ مرتضی انصاری بود، مبتلا به این بیماری شد و در سن ۵۸ سالگی درگذشت.
ملا احمد علاوه بر اینکه شاگرد پدرش ملا مهدی نراقی (دیگر فقیه برجسته شیعه و نویسنده کتاب اخلاقی جامعالسعادات) بود، در عراق نیز نزد فقهای بزرگی همچون سید بحرالعلوم، سید علی صاحب ریاض و شیج جعفر کاشفالغطاء شاگردی کرده بود. وی ۲۴ ساله بود که پدرش در کاشان درگذشت و ملا احمد مجبور شد برای اداره حوزه علمیه این شهر به ایران برگردد و جانشین پدر شود.
نراقی دوم با اینکه همچون پدرش مقیم کاشان بود، اما جایگاه ممتاز علمی او مورد توجه فتحعلیشاه قرار داشت و سه کتاب «معراجالسعاده»، «وسیلهالنجاه» و «الرسائل و المسائل» را به درخواست این پادشاه قاجار تألیف کرد. او همچنین دو اثر مهم فقهی «مستند الشیعه» و «عوائد الأیام» را نوشته است. کتاب مستند الشیعه مورد استفاده بسیاری از فقهای دو قرن اخیر بوده و کتاب عوائد الایام نیز از سوی امام خمینی به عنوان یکی از پشتوانههای فکری نظریه «ولایت فقیه» یاد شده است. ایشان از نراقی به عنوان یکی از مهمترین فقهایی نام برده که همه شؤون پیامبر(ص) را برای فقها ثابت میداند (ولایت فقیه، صص ۱۷۳-۹۸).
برخی منتقدان نظریه ولایت فقیه نیز معتقدند که این نظریه سیاسی از زمان ملا احمد نراقی کلید خورده و عائده شماره ۵۴ کتاب عوائد الایام میتواند از اولین طلیعههای این اندیشه سیاسی باشد (نظریههای دولت در فقه شیعه، ص۱۷). همچنین آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی در کتاب «حکمت و حکومت» گفته که شیوه استدلال فقهایی چون نراقی در درک و تحلیل عقلی احادیث مربوطه، از نوع مغالطه لفظی و اشتراک در لفظ است که نازلترین و عامیانهترین نوع مغالطات منطقی است. حائری یزدی البته این را هم افزوده که:
«بعید است که فقهای عالیمقامی چون نراقی از روی سهو و نسیان و خطای در فکر، دچار اینگونه مغالطات شده باشند. پس تنها راهی که برای توجیه و حمل به صحّت این استنباط مغالطهآمیز و فتنهانگیز، معقول به نظر میرسد این است که گفته شود اینان خواستهاند به هر نحوی که شده و از هر راهی که میسّر است، تجاوزات و سرکشیهای پادشاهان و قدرتمندان وقت کشور را … مهار کرده و پیوسته یک حربه کنترلکننده معنوی را بالای سر ظالمان و ستمکاران بیخبر از خدا و وجدان نگاه دارند تا هرگاه که جان مردم از نابکاریهای این قدرتمندان به سر آمد، با یک حکم انقلابی آنان را به جای خود بنشانند». البته مرحوم حائری اذعان کرده این توجیه فقط زمانی قابل قبول است که فقها به دنبال نشستن بر مسند حکومت نباشند. حائری همچنین احتمال داده که این نظریه نراقی برای حمایت از شاه قاجار مطرح شده باشد.
علاوه بر فقها، استادان علوم سیاسی دانشگاه نیز به بررسی اندیشه سیاسی نراقی پرداختهاند؛ دکتر داود فیرحی؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است که اندیشه نراقی دارای بنمایههای فلسفی نیز بوده و او به دنبال تحقق عدالت بوده است. از نظر حجتالاسلام فیرحی، فاضل نراقی بر اساس همین مبنای فلسفی به این نظر رسیده بود که پادشاه غیر فقیه نیز میتواند به عنوان مقلد فقها سلطنت کرده و عدالت را تحقق بخشد (مجله اندیشه سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، ش ۱۷، بهار ۱۳۸۱، ص ۱۹).
همچنین حجتالاسلام دکتر محمود شفیعی؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید با اشاره به بدفهمیهایی که دکتر سید جواد طباطبایی در کتاب «مکتب تبریز» از سخنان ملا احمد نراقی دچار شده، ادعا دارد که نشانههای متعددی در این کتاب نراقی دلالت بر این دارد که منظور وی حکومت سیاسی فقیه نیست (مهرنامه، ش ۲). این سخن شفیعی خشم روزنامه کیهان را برانگیخت و او را متهم کرد که درصدد است از اندیشه ملا احمد نراقی، اندیشه «سکولاریسم اسلامی» بیرون آورده و «پروژه پاپسازی از ولی فقیه را آبیاری کند» (روزنامه کیهان، دوم خرداد ۱۳۸۹).
ملا احمد نراقی در سالهای پایانی عمر جزو فقهایی بود که از تلاش فتحعلی شاه برای جبران شکست ایران در نخستین دوره جنگ با روسیه حمایت کرد و نزد شاه قاجار به حمایت فتوایی و عملی از حمله به مناطق اشغالی شمال ایران پرداخت. وی همچنین به زبانهای لاتین و عبری آشنایی داشت و کتابی به نام «سیفالاُمه و برهان المله» در نقد شبهات یک مبلغ مذهبی انگلیسی به نام کشیشهانری مارتین نوشت. مارتین با انگیزه تبلیغ مسیحیت به ایران آمد و مدتی به عنوان یک طلبه شیعه در جلسات درس حوزه اصفهان شرکت کرد. وی پس از آن با تألیف کتاب «میزان الحق» اعلام کرد که به دروغ اعلام مسلمانی کرده بود تا بتواند با اشکالات مسلمانان علیه مسیحیت آشنا شده و به آنها پاسخ بگوید. / مجموعه خبری راوی