شبکه اجتهاد: از جمله مهمترین دستاوردها و آموزههای سترگ فرهنگ شیعی پنداره بینظیر «گفتوگو» است. مروری بر نظر و کنش پیشوایان شیعه علیهمالسلام به ویژه مناظرات دانشورانه ایشان به خوبی نشان میدهد که چگونه از گفتوگو در راستا انجام رسالات کلان خویش بهره بردهاند.
بااینهمه آشکار است که این جستار چون هر پهنه روشی دیگری خود از اصول و بنیادهایی برخوردار است که بیتوجهی به آن کارکردهای اصیلش را دگرگون ساخته و برآمد سزاواری را به همراه نخواهد داشت. هدف از گفتوگو در فرهنگ اسلامی جستوجوی حق بیتوجه به سودها و مطامع دنیایی و یافتن راه درست برای سعادت جامعه انسانی است. بر این بنیاد چنانچه اشاره گردید گفتوگو هم اصولی دارد و هم سطوح و ترزاهایی. هرگاه که هر دوی اینها در کنار هم مورد دقت قرار گیرند گفتوگو راهگشا و کارساز خواهد بود.
نخستین سطح گفتوگو، طرح مباحث تخصصی و البته مورد مناقشه در میان کارآزمودگان و دانشمندان است تا از دیدگاه دانش و تجربه به بحث نشسته و به نتیجهای مشترک یا مورد اجماع دست یابند. بر این بنیاد اصولاً طرح مباحث سراسر تخصصی و مورد مناقشه بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی در فضای کاملا همگانی و مورد مراجعه توده مردم میتواند آسیبهایی جدی به بار آورد. در نظر گیرید که یک چالش یا دیدگاه مورد مناقشه فقهی که تنها هم یک نظریه و دیدگاه است بدون ملاحظه و بیتوجه به سطح دانش فقهی مخاطبان در یک رسانه همگانی یا فضای مجازی در اختیار دیگرانی که دانش فقهی نیز ندارند قرار گیرد چه مخاطراتی را به همراه خواهد داشت. حال اگر تنها برش و بخشی از یک جستار پرمناقشه نیز لحاظ شود و کلیت بحث و مقدمه و مؤخره نیز حذف گردد که به مراتب خطرناکتر خواهد بود.
بهتازگی جناب آقای نصیری بخش و برش کوچکی از یک نشست گفتوگوی علمی فقهی را در فضای مجازی منتشر کرده و کوشش کردهاند با جملاتی بر هیجان مخاطب محترم عمومی که شاید آگاهی چندانی از ادبیات مباحث فقهی ندارد بیفزایند. ولی در این باب چند نکته جدی وجود دارد که باید بدان توجه کرد و مورد پرسش قرار داد.
نخست آنکه جناب نصیری ارجمند از انتشار گزینشی یک مطلب قدیمی که چهار سال از نشر آن در یک پایگاه دانشورانه فقهی با مخاطب خاص گذشته است در این بازه زمانی چه هدفی را جستوجو کردهاند؟ آیا به دنبال برپایی گفتوگویی برای رسیدن به حقیقت بودهاند؟ اگر این بوده چرا در جستوجوی خویش به سراغ صاحب نظری که سخن را ارائه کرده نرفته و با او به بحث ننشستهاند تا نتیجهای حاصل شود.
نکته دوم آنکه چرا با فرض نیت خیر و شایسته جناب نصیری بستر نامناسبی را برای این کار گزینش کردهاند. اساساً بسترهایی چون شبکههای اجتماعی مجازی چون توییتر و اینستاگرام فضای مناسبی برای طرح بحثهای ژرف و چهبسا مورد مناقشه نیست و گفتوگو را به مبتذل و سطحیترین تراز خویش انتقال میدهد.
نکته سوم آنکه چرا ایشان با گزینش یک تیتر و بدون در نظر گرفتن کلیت بحث و اینکه اساساً ماهیت این نشست یک نشست علمی است و آنگاه توضیحاتی تفرقهافکنانه و جهتبخش به سویی خاص آزادی را از مخاطب سلب کرده و در مسیر خاصی او را هدایت میکند؟
چهارم آنکه با توجه به آنکه جناب نصیری در سالهای اخیر به آزاداندیشی باورمند شدهاند بد نیست این را هم به مخاطب بگویند که چنین نشستها و گعدههایی در فضاهای علمی و حوزوی بسیار مرسوم است که افراد متخصص در جمع کارآزمودگان به طرح دیدگاههای خویش میپردازند تا مورد نقد و مناقشه کارآزمودگان و دانشمندان قرار گیرد و اصلاح شود. نشست مورد اشاره ایشان نیز از این سرشت بوده است نه جلسهای برای ابراز مانیفست یا بیانه و نگاه جمهوری اسلامی ایران.
پنجم آنکه چرا بخشهای بنیادی و مورد استناد فرد مورد نظر را (حتی بر فرض درست نبودن دیدگاه طرح شده از سوی او) طرح نکردهاند؟ اگر روش و مبنا را آن چه جناب نصیری در این اقدام تازه خود انجام دادهاند قرار دهیم میتوانیم دهها تیتر از کتاب «عصر حیرت» جناب ایشان گزینش کرده و در فضای مجازی منتشر نماییم که قطعا کژفهمیها و نظرات تندی را به همراه خواهد داشت. آشکار است که این کنش قطعا از سوی نصیری مورد نقد قرار خواهد گرفت.
ششم و واپسین نکته جملاتی است که جناب نصیری در درج مطلب خویش انتخاب کردهاند. ایشان در این چند جمله از واژه فتوا استفاده کردهاند. ایشان و ما خوب میدانیم که استفاده از واژه فتوا در اینجا چه اندازه بیراه و بی مبنا است و اصولاً فتوایی صادر نشده است؛ و مگر اساساً آیا سخنران آن نشست علمی در جایگاه صدور فتوا بوده است؟ ولی مخاطب عامی که در اینستاگرام و توییتر زیست میکند مگر با این ادبیات آشنا است که دچار اشتباه نشود؟ جناب نصیری در ادامه در توصیف سخنران آن نشست از واژه فقیه انقلابی استفاده میکنند. اهل رسانه خوب میدانند که استفاده نصیری از برچسب انقلابی در کنار حوزه تخصصی فعالیت سخنران آن نشست و کنار عنوان فتوا قرار گرفتن در جهت هدایت عمومی ذهن مخاطبان به جهتی خاص و منسوب کردن دیدگاههایی خاص به باورمندان جدی انقلاب اسلامی است. نتیجه واپسین ایشان که مشخص نیست از کجا بهدستآمده نیز داستان را بیملاحظه مصالح عمومی به پایان میبرد. پیشنهادی برای برائت از مشرکین داخلی! این جمله دو آسیب جدی دارد: یکی آنکه اساساً مبنا ندارد و روشن نیست این پیشنهاد را بر چه بنیادی به دست آوردهاند و نکته دوم و جدیتر تعریضی است که نسبت به مسئله برائت از مشرکین که امری اساسی و مهم است وجود دارد.
نگارنده این سطور امیدوار است چنانچه جناب نصیری در جستوجوی حق و دستیابی به حقیقت است با انصاف بیشتری عمل نموده و تفاوت میان توییت زدن و اینستاگرام گردی را با مقتضیات فضای علمی در نظر گیرد./ فارس