متاسفانه این خیلی بدعت بدی است که در کشور ما هر روز عدهای پیدا میشوند که پزشکی و فیزیک و … را به مبانی دینی منتسب میکنند. این انتساب به نوعی تحقیر دین و دینداران است. معتقدم رسالت انبیای الهی تربیت نفسانی بشر است و همه انبیا الهی برای تربیت جان بشر به رسالت مبعوث شدهاند و هدف آنها تاسیس علوم تجربی یا فنی نبوده است. پس دامن زدن به مباحث مثل طب اسلامی، فیزیک اسلامی و شیمی اسلامی اگر بیوجه نباشد، ضرورتی ندارد و باعث اتلاف استعداد و اوقات و سرمایه است و غالبا هم نتیجهاش باعث وهن دین و دینداران میشود. اخیرا هم از فقه هستهای سخن به میان آوردهاند که اگر به معنای حلال و حرام عملیاتهای مربوط به فناوریهای هستهای است موجه است وگرنه معنای دیگری ندارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد سید مصطفی محقق داماد، رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم و استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، گفتگویی با روزنامه سازندگی داشته است. او انتساب طب، فیزک و شیمی را به اسلام و دین بیمعنا دانسته و معتقد است نتیجهاش این کار وهن دین و دینداران خواهد بود. این گفتگوی کوتاه بدون پیشداوری و جهت تعاطی افکار و تضارب آراء پیشرویتان قرار میگیرد.
شما مجتهدی سیاسی نیستید و هیچ کار سیاسی و اجرائی بر عهده ندارید، اما بیاطلاع از جریانهای سیاسی نیستید و گاهی مطالبی اظهار یا منتشر میکنید. به نظر شما وظیفه یک مجتهد در برابر نظم و نظام سیاسی چیست؟
محققداماد: همانطور که میدانید کشور عزیزمان ایران، در عرصه سیاست و اقتصاد، دچار برخی ناکارآمدیها و بحرانها است. من به عنوان یک طلبه الهیاتی و یک شاگرد فقه و اصول شیعی کاری جز موعظه برای سیاستمداران از دستم برنمیآید. من و امثال من نه اقتصاد بلدیم و نه در کار فنی یا مهندسی بودهایم. حتی نشاید که درباره مهندسی اجتماعی سخنی بگوئیم. ما در همه عمر درس فقه و اصول و اخلاق و نفسیر خواندهایم و تنها قدرتی که داریم این است که برای سیاستمداران موعظه اخلاقی کنیم. ارشاد و مشاوره فنی و حرفهای در توان ما نیست. شاید برخی از هملباسیهای من عقیده دیگری داشته باشند، اما آنچه من با عقل خود به آن رسیدهام این است که در کاری که متخصص آن نیستم، ورود پیدا نکنم. همانطور که مولای متقیان فرمود جواب سوالی را که نمیدانی بگو نمیدانم!
کشور عزیزمان دچار مسائل و مشکلات اقتصادی و سیاسی ریز و درشتی است که در طول چند دهه گذشته روی هم تلنبار شده و به وضعیت عجیبی رسیده و خدای ناکرده به وضعیت مهیبی میتواند برسد. در طول همین چند دهه مگر کم بودهاند اقتصاددانان و مشاوران پولی و بانکی که اقتصاد کشور را هدایت کنند؟ وقتی آنها نتوانستهاند و یا در شرایطی قرار گرفتهاند که نتوانستهاند مشکلات کشور را حل کنند، از فقها و مجتهدین چه انتظاری میتوان داشت. به نظر بنده تنها کاری که از دست روحانیت برمیآید، علاوه بر دعا برای عاقبت به خیری نظامی که به نام دیانت شریف اسلام برپا شده است، موعظه کردن سیاست است. باید سیاستمداران را موعظه کرد. پند اخلاقی داد که به فکر میهن خود و مصالح عمومی باشند و خدایناکرده آن را پای مصالح شخصی قربانی نکنند. ما موظیم به طور مدام جریانهای سیاسی و سیاسیون را موعظه کنیم.
البته لازم است به این نکته متذکر شوم که ممکن است یک طلبه فاضل و مستعد در کنار دانش الهیات، به نحو منظم شروع کند و دانش اقتصاد و یا دانش مدیریت را تحصیل کند کاملا امری معقول است. ولی دانش اقتصاد و مدیریت او غیر از دانش فقه و اصول و تفسیر است. عرض من این است که هیچکدام از این دانشها مکفی و مغنی از دیگری نیست. مدیریت و اقتصاد و سیاستگذاری را در فقه و اصول آموزش نمیدهند. در آنجا از حلال و حرام سخن به میان میآید. به قول حافظ شیرازی کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش. یعنی برای حکمرانی دو عنصر لازم و شرط اساسی است. یکی تدبیر و دیگری تامل.
البته شما به جز فقاهت و اجتهاد، مسئولیت گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم را نیز بر عهده دارید. از این موضع چه نگاهی به شرایط کشور دارید.
محققداماد: بنده و همکارانم در فرهنگستان علوم به عنوان یک نهاد مشاور، وظیفه سیاستگذاری جاده علم کشور را بر عهده داریم. البته دربند این وظیفه باقی نمانده و هر از گاهی در برابر مسائلی که در کشور رخ میدهد به عنوان نهاد عالی علم موضعگیری میکنیم. مثلا چندی پیش یکی از مسئولین با حضور در صداوسیما ادعایی در ارتباط با فیزیک کوآنتوم و ابنعربی مطرح کرده بود که انعکاس زیادی در داخل و خارج از کشور داشت. همان موقع هم در واکنش به این ادعا بنده گفتم که ارزش آموزههای اسلامی به معارف معنوی آن است.
متاسفانه این خیلی بدعت بدی است که در کشور ما هر روز عدهای پیدا میشوند که پزشکی و فیزیک و … را به مبانی دینی منتسب میکنند. این انتساب به نوعی تحقیر دین و دینداران است. من معتقدم رسالت انبیای الهی تربیت نفسانی بشر است و همه انبیا الهی برای تربیت جان بشر به رسالت مبعوث شدهاند و هدف آنها تاسیس علوم تجربی یا فنی نبوده است. پس دامن زدن به مباحث مثل طب اسلامی، فیزیک اسلامی و شیمی اسلامی اگر بیوجه نباشد، ضرورتی ندارد و باعث اتلاف استعداد و اوقات و سرمایه است و غالبا هم نتیجهاش باعث وهن دین و دینداران میشود. اخیرا هم از فقه هستهای سخن به میان آوردهاند که اگر به معنای حلال و حرام عملیاتهای مربوط به فناوریهای هستهای است موجه است وگرنه معنای دیگری ندارد.
این امور بیمعنی به نام اسلام در حالی رواج داده میشود که همواره در اسلام حرمت دانش اصیل و دانشمند راستین نگاه داشته شده و در سایه این تکریم کثیری از دانشمندان مهم تاریخ در دامن تمدن اسلامی بالیدهاند. به باور من با انتساب یک نظریه کاملا مدرن به محیالدین ابنعربی، حرمت دانش و دانشمندان از یک سو و حرمت علما و عرفای مسلمان از سوی دیگر مورد هتک قرار میگیرد. چیزهای دیگری نیز وجود دارد که از فرط اعجاب قدرت موضعگیری را نیز از آدم سلب میکند. مثلا اینکه نهادی که متولی نظافت و پاکیزگی شهر است، کار اصلی خود را فروبگذارد و موش همه شریانهای اصلی شهر را فرابگیرد و در همان زمان، آن نهاد مشغول کاری باشد که برایش دهها متولی در کشور تعریف شده است، قطعا دچار اشکال شرعی است. چرا که کوتاهی در امور محوله حرام است.
احساستان از شنیدن اخبار و اطلاعاتی که راجع به فروگذاریها و کم و کاستیها در کشور است چیست؟ در برابر اینگونه اخبار چه واکنشی نشان میدهید؟
محققداماد: من هر روز خود را در جریان وقایع روز میگذارم و بیخبر نیستم. اما همانطور که آیتالله حاج آقا موسی شبیری فرمودند از دست ما کاری جز دعا برنمیآید. بعضی از مسائل که اساسا به من به عنوان حقوقدان یا طلبه فقه و اصول ارتباطی پیدا نمیکند، اما تا جایی که میتوانم مسئولیت شهروندی خود را فرونمیگذارم. ماجرای محصولات کشاورزی صادره از کشور که به کشور مرجوع شد نیز حقیقتا ناراحتکننده بود. ناراحتکنندهتر آن بود که برخی از این محصولات در بازاهای داخلی نیز توزیع شد. من بلافاصله پس از شنیدن این خبر نامهای به رئیس گروه کشاورزی و دامداری فرهنگستان علوم زدن و در آن اینچنین نوشتم: «همانطور که مستحضرید اخیراَ بسیاری تولیدات کشاورزی صادراتی کشورمان از سوی کشورهای مقصد به علت عدم استاندارد بودن نحوه کود و سم برگشت خورده است.
خبر این جریان علاوه بر رسانههای خارجی در روزنامه اطلاعات روز ۹ دی به نحو مستوفی گزارش شده تصدیق میفرمایید که این موضوع در صورت صحت از طرفی نشاندهنده ضعف علمی دست اندرکاران مربوط میباشد و از طرف دیگر مواجه شدن سلامت و بهداشت ملی با مخاطره بیماریهای مختلف است. پیشنهاد میشود گروه محترم کشاورزی در این موضوع ورود بفرمایند و نظر علمی قاطع خود را اعلام و خبری فرمایند. ضمناَ لازم است به عرض برسانم که در صورت وجود رابطه مسلم میان بکارگیری مواد مضر با سلامت جامعه از نظر شرعی به کاربرندگان این سموم در امور کشاورزی مرتکب عمل حرام خواهند شد.»
دکتر شریفی تهرانی نیز پاسخ بنده را به طور مشروح دادند که اگر زمانی لازم باشد خودشان آن را عمومی خواهند کرد. بنده به پاسخ دکتر شریفی تهرانی مجددا پاسخی دادم و نوشتم: «حسب آنچه که در رقیمه شریفه آمده کاملاَ نشان دهنده چند مورد تخلف و قصور و یا تقصیر برخی مسئولین مربوط است. لذا از نظر اینجانب مناسب است اینگونه نظرات عالمانه و خالصانه به سمع ملت شریف برسد تا جاهلان و یا مقصران را ملت ایران بشناسند و بدانند خسارات وارده برآنان از کدام مسیر بر سر آنان وارد میگردد» به نظرم باید اینگونه رفتارها را ذیل مسئولیت شهروندی پیگیری کرد تا کمی از درد و رنج ناکارامدیها در کشور کاسته شود.
این گفتگو بیش از اندازه تلخ و سیاسی شد. لطفا درباره آخرین دستاوردهای علمی و پژوهشی خود خبری اختصاصی به ما بدهید تا گفتگو را با یک خبر خوب علمی به پایان ببریم.
محققداماد: در سالهای اخیر ذیل پروژه روشنگری دینی تلاش کردم تا مفهوم جهل مقدس را تئوریزه کنم. اما این تئوریزهسازی یک رویکرد سلبی و انتقادی داشت. اکنون بر آن هستم تا با نوشتن کتاب اسلام رحمانی، رویکردی ایجابی به روشنگری دینی بدهم. به قول یکی از دوستان جوان ما که میگفت جهل مقدس نهی از منکر بود، اکنون نوبت اسلام رحمانی به مثابه امر به معروف است.
(لازم به ذکر است انتشار مطالب بیانشده در این گفتگو و سایر یادداشتها، به معنای پذیرش تمامی محتوای آن نیست. غرض شنیدهشدن صداهای مختلفی است که میتوانند در عرصه راهبردی، توصیههایی برای اصلاح وضعیت موجود داشته باشند. پیداست که شرط اول برای رسیدن به بهترین راهکارها و عبور از وضع موجود به سمت مطلوب، امکان گفتگو و شنیده شدن تحلیلهای مختلف است. همین سیاست موجب شده است «اجتهاد» بستری برای نشر برخی ازایندست تحلیلها باشد. پیداست فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی هر نقد مکتوب و متقنی که در خصوص این دست مطالب منتشرشده داشته باشند، در راستای همین سیاست در «شبکه اجتهاد» منتشر خواهد شد.)
ضربه هایی که جامعه اسلامی خورده است و کم و کاست ها ریشه در افراط و تفریط ها دارد؛ و همچنین عدم شفافیت کامل یک بحث:
1-ابتدا باید مشخص نمود که منظور از پسوند «اسلامی» پس از علوم مختلف چیست؟ یعنی ابتدا باید تعریف و مبنا را مشخص کرد و بعد به ارزیابی و تطبیق پرداخت. متاسفانه این بخش در سخنان استاد یا نبود و یا بسیار کمرنگ و مبهم بود.
2-به خاطر عدم تامین بند۱ ، سخنان استاد موهم افراط و تفریط هایی است که هر دو آسیب است و آسیب آفرین. همانطور که اظهار نظر در مورد یک موضوع تخصصی نیاز به تحقیق و پژوهش و تعلیم و تعلم دارد، همانطور رد کردن آن نیز چنین شرایطی را می طلبد و خود استاد در گفته های خویش به این مطلب اشاره داشتند، ولی متاسفانه خود ایشان چندان پایبند این مطلب نبودند و این باعث شده است که حق و ناحق در این مطلب به هم بیامیزد و فضایی غبارآلود را تشکیل دهد.
3- درک بعضی از مسائل نیاز به تخصص ندارد و باید آنها را از مطالب تخصصی تفکیک نمود؛ مانند اینکه نظر دادن در مورد لذیذ بودن غذایی مستلزم آشپز بودن نیست.
4- استناد به قول متخصص در خیلی از مواقع نیاز به تخصص ندارد.
5- الان به هر وادی و موضوعی مراجعه کنیم ادعای علم غربی و تخصص و … در آن وجود دارد، پس ب ه خاطر صرف این ادعاها نباید نظر اسلام را در آن مورد جویا شد؟! پس اسلام برای چیست و به چه دردری می خورد؟!!!