شبکه اجتهاد: در جامعه سنتیای که ظرف تشریع اسلام شد، “نظم اجتماعی”ای بود که “حکمرانی” را مدد میرساند. آمدن “ولایت مطلقه رسول الله”(ص) و “تشکیل حکومت مرکزی” توسط حضرت، همه این نهادها و سلسله مراتب آن را از بین نبرد. “دولت فراگیر و مداخله گر”(لویاتان) جای نهادهای اجتماعی حکمرانی ننشست.
برخی نمونههای آن نظم و نهادهای اجتماعی:
۱. ترتیب اولیاء: در تجارت و نکاح و… مطرح بود. متصرف به ترتیب: مالک (خود فرد)، پدر و جد، وصی و وکیل و دست آخر حاکم شرع بود. یعنی حاکم و حکومت جایی که خللی در نهادهای قبل بود (مثل سفاهت بازاری یا مفقود شدن شوهر و…) وارد میشد.(۱)
۲. ولاء ضمان جریره: عقد و تعهد طرفینیای که در شرایطش، “پرداخت دیه” (در جنایات خطایی) و “ارث بردن” را برای طرفین از همدیگر ثابت میکرد.(۲)این ولاء هم مقدم بر ولاء امام عمل میکرد.(۳)
۳. حق یا عقد الامان: که هر فرد مسلمان (آزاد یا برده)(۴) میتوانست به تعدادی از مشرکان -آن هم در حین جهاد ابتدایی با آنان- امان دهد. آن مشرکان نباید جاسوس یا مانند آن باشند و تعداد هم نباید بیشتر از یک قلعه (یا ده نفر به فتوای برخی فقهاء) باشد. این امان دادن، “اذن” و “اجازه” حاکم مشروع (حتی رسول الله) را نمیخواست! البته اگر در موردی خلاف مصلحت اسلام میشد، امام حق ممانعت داشت. آن امان، مشرک را نه مسلمان میکرد و نه اهل ذمه!(۵)
۴. موارد دیگر... اینگونه ولایت مطلقه رسول الله (ص) یا حاکم مشروع، در عین رعایت مصالح عالیه اسلام، از طریق نهادها و حقوق اجتماعی، حکمرانی را پیش میبرد. در نوادری حتی تصرف در امور خانوادگی و کسب و کار هم بخاطر مصالحِ عارضه بر اسلام و مسلمین، بر حاکم اسلامی لازم میشود؛ اما “وضع طبیعی” و “نظم اجتماعی نرمال” همان ترتیب اولیاء است.
جامعه مدرن
در جامعه مدرن، استیت و دولت مدرن جای آن نظم اجتماعی نشسته است. لایههای ولایتهای اجتماعی را نابود و در همه جا یا خود نشسته یا “استیلای بازار” را نشانده است!
روز به روز از ولاء (و بالتبع نقش) والدین کم میشود و به نقش رسانه و “اباحههای قانونی” افزون میشود. حالا بچهها میتوانند با یک تماس با “اورژانس اجتماعی”، پدر خویش را دادگاهی کند! از “سن ازدواج” تا “روابط مُجاز” و… را دولتها و مجالس قانونگذاری معلوم میکنند!
“اینترنت جهانی”، بستر تربیت بچهها و “بیمه”، تکافل آنها را برعهده میگیرد! (هردو هم شعبهای از استیلای بازار آزادند).
در این نظم جدید، “خانواده ی ذرهای شده”، “بی اختیارتر” شده و دیگر مقصر وضع کودکان خود هم نمیشوند!
دولتها ممکن است در جنگ سیاسی باهم، اینترنت را محدود کنند (کره شمالی)؛ یا مثلا جای اینستاگرام، تیک تاک بسازند(چین)؛ تا به لحاظ سیاسی مستقل از آمریکا باشند اما به لحاظ فرهنگی با همان ارزشهای غربی، کودکان را بزرگ کنند!
پ.ن: بحث ابعاد وسیعی دارد(۶)اینجا نتیجه گیریام بر یک بُعد است:
در ماجرای اغتشاشات اخیر، جانشین فرماندهی کل سپاه (سردار فدوی)، میانگین سنی بسیاری از دستگیر شدگان اخیر را ۱۵سال اعلام کرد! از شبیه سازی اغتشاشات خیابانی به بازیهای رایانهای گفت! http://fna.ir/1rs64q و سایر گزارشات نیز نزدیک به همین را بیان دارد.
قطعاً عمده اینان دانشجو یا دانش آموزند که زندان و احکام سنگین قضایی برایشان مخرّب و آزادی و رهایی مطلق هم مخلّ به اصلاح و تربیت است.
آیا وقتش نرسیده به جایگاههای اجتماعیای در کنار دولت، اعتبار دهیم و نظم ترتیب اولیاء را متناسب با شرائط جدید، بازتولید کنیم؟!
الان یک پدر یا جد -حتی اگر بزرگ فامیل باشد- به لحاظ حقوقی و قانونی جز برای “کفالت” یا “تامین وثیقه”، وزن اجتماعیای ندارد!
کفالتش هم مثل وثیقهاش فقط ضامن حاضر کردن متهم است؛ یعنی کارکردی حقوقی است نه نقشی اجتماعی!
استاد -حتی اگر عضو هیات علمی دانشگاه معتبر کشور باشد- جایگاه حقوقیای ندارد که بتوان آزادی دانشجویی را به او سپرد! چون یک مرتبه قبل در ترتیب اولیاء، استاد و معلم جایگاهی در نظم اجتماعی و حکمرانی مدرن ندارد!
ساخت چنین نظمی و جایگاه دادن به چنین نهادهایی (ابوّت، معلم، استاد، روحانی محله و…) وقتی آسیبهای اجتماعی نوجوانانمان، هزینههای سیاسی هم ساخته است؛ راه حلی وسط بین “زندان و احکام قضایی” و “رهایی با عفو بیبرنامه” است.
……………………………….
۱.ر.ک: قواعد الاحکام ج۲ص۱۱و۱۲/ جامع المقاصد ج۱۲ص۱۰۳ و…
۲.ر.ک: جواهر الکلام ج۳۹ص۲۵۴
۳.ر.ک: مستند الشیعه ج۹ص۴۲۵
۴. الکافی ج۵ص۳۱/ تهذیب الاحکام ج۶ص۱۴۰
۵. ر.ک:المبسوط ج۷ص۲۷۵ و…
۶. درباره این نظم شرعی و وفاقش با ولایت مطلقه فقیه و امام در کارگاههای فقه و حل مساله به تفصیل بیشتر گفتهام.